کد مطلب: ۱۸۱۳۹۵

تهدید بیکاری عظیم در قرن بیست و یکم و راه گریز از آن

تهدید بیکاری عظیم در قرن بیست و یکم و راه گریز از آن

فناوری با شتابی روزافزون پیشرفت می‌کند. یکی از مهم‌ترین این دستاورد‌های حوزه، هوش مصنوعی است. وقتی هوش مصنوعی وارد اتوماسیون می‌شود، نتایج جالبی به همراه می‌‌آورد. بهره‌وری بالاتر می‌رود، هزینه تولید محصولات کمتر و حجم تولید بیشتر می‌شود و درنتیجه همه افراد می‌توانند از این محصولات و خدمات استفاده کنند. اما تلفیق هوش مصنوعی و

فناوری با شتابی روزافزون پیشرفت می‌کند. یکی از مهم‌ترین این دستاورد‌های حوزه، هوش مصنوعی است. وقتی هوش مصنوعی وارد اتوماسیون می‌شود، نتایج جالبی به همراه می‌‌آورد. بهره‌وری بالاتر می‌رود، هزینه تولید محصولات کمتر و حجم تولید بیشتر می‌شود و درنتیجه همه افراد می‌توانند از این محصولات و خدمات استفاده کنند. اما تلفیق هوش مصنوعی و اتوماسیون به نتیجه‌ دیگری نیز می‌انجامد. نتیجه‌ای که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. در آینده‌ای نه‌چندان دور، اتوماسیون هوشمند جایگزین نیروی انسانی خواهد شد. این جایگزینی نه‌تنها در شغل‌های دست پایین، بلکه در شغل‌های متوسط و بالا نیز رخ خواهد داد. اما اگر شغل ما در حوزه کامپیوتر و فناوری است، هنوز راه‌حل‌هایی برای حفظ شغل در قرن بیست و یکم وجود دارد. راه‌حل‌هایی که شاید در حوزه‌های دیگر نیز کارا باشند. اما چه راه‌حل‌هایی؟

پرده اول: دیگر رویا نیست

ما در دنیای هیجان‌انگیزی زندگی می‌کنیم. آنچه امروز می‌بینیم شاید ده سال پیش رویایی بیش نبود. رویایی که نه ده سال، بلکه شاید صدها سال دورتر به نظر می‌رسید.

دستیار صوتی اپل، یعنی سیری ( Siri ) می‌تواند صدای شما را حتی از فاصله پنج‌متری بشوند و به آن پاسخ دهد. با دستیار صوتی گوگل می‌توانید تمام اطلاعات دنیا را صرفا به‌واسطه کلام دریافت کنید. چت‌بات‌های فراوانی وجود دارند که احتمالا در آزمون تورینگ قبول‌شده‌اند: چنان خوب حرف می‌زنند که نمی‌توان آن‌ها را از انسان تمیز داد. خودروی‌های خودران واقعیت دارند. شاید پنج سال دیگر شما هم بتوانید یکی از آن‌ها را داشته باشید. احتمالا به این فکر می‌کنید که یک دستیار هوشمند خانگی، مثل گوگل هوم (Google Home) یا الکسا (Alexa) بخرید تا زندگی‌تان راحت‌تر شود. شاید هم یک جاروبرقی هوشمند، انتخاب جالبی باشد.

چت‌بات‌های فراوانی وجود دارند که احتمالا در آزمون تورینگ قبول‌شده‌اند: چنان خوب حرف می‌زنند که نمی‌توان آن‌ها را از انسان تمیز داد.

در چند سال آینده، شاهد اتفاقات بیشتری خواهیم بود. این آینده آن‌قدر که در ابتدا به نظر می‌رسد، دور نیست. منظورم بیست سال آینده نیست. ۵ سال کافی است. در چند سال آینده هوش مصنوعی، پهپاد‌ها، پرینترهای سه‌بعدی با توان تولید انبوه، دستیارهای دیجیتال، فناوری یادگیری ماشینی، فناوری زیستی یا بیوتکنولوژی، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، یادگیری عمیق، اشیا هوشمند و اشیا متصل به اینترنت همه در زندگی روزمره ما نفوذ خواهند کرد. آن‌ها ریشه‌های‌ عمیقی در زندگی ما خواهند دوانید. روزی خواهد رسید که نمی‌توانیم بدون آن‌ها زندگی کنیم. مثل زندگی امروز که بدون کامپیوتر، گوشی‌های هوشمند و الکتریسیته دشوار می‌شود.

پرده دوم

موجودات زنده خصوصا انسان‌ها می‌توانند خود را با شرایط گوناگون وفق دهند. در چنین آینده‌ای، ما دوباره می‌توانیم خود را با شرایط جدید تطبیق دهیم. مثل همیشه زندگی خوب و شغل مناسب داشته باشیم. یک شغل پایدار در یک شرکت قدیمی. موقعیت شغلی راحتی که در آن موفق هستید. توانایی‌هایتان را می‌دانید. دیگران شما را دوست دارند و اخیرا هم موفقیت‌های تحسین‌برانگیزی در کار خود داشته‌اید.

اما روزی هنگام گشت‌وگذار در اینترنت، با مقاله‌های «ابرهوش‌مصنوعی، از درمان قطعی سرطان تا نابودی کامل بشر» و «شغل‌های آینده چگونه خواهند بود؟» مواجه می‌شوید. کمی نگران آینده شده‌اید. شاید اصلا انسان نابود شود.

شغل در قرن بیست و یکم

دنیای امروز به آدم‌هایی خلاق با توانایی‌های مختلف نیاز دارد.

اما امیدوار هم هستید که شغل‌های بهتری در آینده خلق شوند و شما همچنان شاغل بمانید. ولی اگر خلق نشوند چه؟ شاید برای شرکت‌ها به‌صرفه نباشد که شغل‌های دیگری خلق کنند و بهتر است به ربات‌ها و کامپیوترها متکی بمانند. شاید هم نه. شغل‌های جدید خلق شوند. آیا شما برای چنین شغل‌هایی مهارت‌های کافی دارید؟ این شغل‌ها آچارفرانسه لازم دارند، شما هستید؟

کمی بیشتر که جستجو می‌کنید، با اطلاعات عجیب‌تری مواجه می‌شوید. گزارشی از موسسه مک‌کینزی (www.mckinsey.com) که می‌گوید ۴۵ درصد فعالیت‌هایی که افراد برای انجام آن‌ها پول می‌گیرند، می‌توانند با سیستم‌های خودکاری که با فناوری امروزی قابل ساخت هستند، جایگزین شوند. مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی تخمین می‌زند که ۳۳ درصد شغل‌ها در سال ۲۰۲۰ منقرض خواهند شد.

پرده سوم: واقعیت دارد؟

کمی به خودمان می‌‌آییم. شاید تمام حرف‌هایی که این پژوهشگران می‌گویند، درست نباشد. حداقل هنوز وقت داریم. اما خوب، در دنیا سوپرمارکت‌هایی وجود دارند که تحویل‌دار ماشینی دارند. در بعضی فرودگاه‌ها هم، ماشین‌ها جایگزین افراد شده‌اند. در فروشگاه‌های واقعی آمازون، حتی لازم نیست تحویل‌دار وجود داشته باشد. سیستم هوشمند است. اگر کالایی را بردارید متوجه می‌شود و صورت‌حساب را برای پرداخت به شما ایمیل می‌کند.

بیشتر فکر می‌کنید. این‌ها همه شغل‌های دست پایین هستند. به مهارت چندانی نیاز ندارند. آمار دیگری می‌بینید. در سال ۲۰۱۲ حدود ۱۵۰ هزار نفر در شغل‌های مالی، در خیابان وال‌استریت نیویورک مشغول به کار بودند. ۳ سال بعد یعنی در ۲۰۱۵، این عدد به ۱۰۰ هزار نفر رسید. یعنی ۳۳ درصد کاهش. آیا کار شرکت‌های وال‌استریت کم‌تر شده است؟ پس کار این ۵۰ هزار نفر را چه کسی انجام می‌دهد؟ بله. درست حدس زده‌اید. ماشین!

پرده چهارم: مگر ممکن است؟

احتمالا دوباره با خود می‌گویید این ۵۰ هزار نفر حسابدار یا دستیار فروش بوده‌اند. اما نه. شرکت ژاپنی فوکوکو (fukoku) که در صنعت بیمه فعال است، در ماه مارس ۲۰۱۷، ۳۴ درصد از کارشناسان بیمه خود را تعلیق کرد و به‌جای آن‌ها از سیستم هوش مصنوعی ساخت شرکت آی‌بی‌ام یعنی واتسون (Watson)، استفاده می‌کند.

شرکت فوکوکو تخمین می‌زند که با این تغییر، کارایی تا ۳۰ درصد افزایش می‌یابد و طی دو سال، این دستگاه‌ها می‌توانند هزینه‌های خود را پوشش دهند. امروزه هوش مصنوعی می‌تواند مقاله‌هایی به زبان انگلیسی بنویسد که از مقاله‌های انسانی قابل‌تشخیص نیستند. شغل بسیاری از تولیدکنندگان محتوا همچون نویسنده‌ها و فیلم‌سازان، مشاورین مالی، بازاریاب‌ها، تکنسین‌ها، دانشمندان و وکلا در چند سال آینده به نحوی تحت تاثیر اتوماسیون قرار خواهد گرفت.

شرکت ژاپنی فوکوکو در ماه مارس ۲۰۱۷، ۳۴ درصد از کارشناسان بیمه خود را تعلیق کرد و به‌جای آن‌ها از سیستم هوش مصنوعی ساخت شرکت آی‌بی‌ام یعنی واتسون استفاده می‌کند.

انسان‌ها برای اینکه بتوانند همواره کار کنند، لازم است بخوابند، استراحت کنند، تفریح کنند و فیلم ببینند. اما ماشین‌ها نه خواب و نه استراحت نیاز دارند.‌آن‌ها می‌توانند دائما کار کنند.

فاکتورهای تعیین‌کننده

بیش از ۱۸ میلیون برنامه‌نویس در حوزه‌های گوناگون در جهان فعال هستند. آن‌ها از ابزارها و فناوری‌های ارزان و ساده‌، برای تولید محصولات و خدمات جدید استفاده می‌کنند. برخی از آن‌ها فقط ۱۲ سال دارند و از همین امروز دارند برنامه دنیای آینده را می‌نویسند.

شغل در قرن بیست و یکم

توسعه‌دهنده‌ها و برنامه‌نویس‌های جوان تاثیرات مهمی بر شکل دنیای امروز می‌گذارند.

در این مسیر، فعالیت تمامی شرکت‌ها و افراد مورد تهدید است و این فقط مختص شرکت‌های کوچک نیست. بلکه شرکت‌های بزرگی همچون گوگل، آمازون، فیس‌بوک و اپل نیز در معرض تهدید هستند. هزاران استارت‌اپ کوچک در سراسر جهان وجود دارند که برنامه‌ها و نرم‌افزارهایی توسعه می‌دهند که جایگزین تمام شغل‌های انسانی شوند. آیا آن‌ها در این فرآیند شغل‌های جدید می‌‌آفرینند؟ بیایید نگاهی به آمار بیندازیم.

هر نفر ۳۴۵ میلیون دلار

به زمانی برگردیم که شرکت کداک، حاکم بلامنازع دنیای عکاسی بود. ارزش این شرکت در آن روزگار، ۳۸ میلیارد دلار بود. حدود ۱۴۰ هزار نفر هم برای آن کار می‌کردند. اگر ارزش شرکت را بر تعداد کارکنان تقسیم کنیم نتیجه می‌گیریم که حدود ۲۷۰ هزار دلار به ازای هر نفر ارزش تولید می‌شد. مقایسه این آمار با دنیای امروز نتایج جالبی را نشان می‌دهد.

یوتیوب در سال ۲۰۰۵ ساخته و یک سال بعد از آن با ۶۵ کارمند به قیمت ۱.۶۵ میلیارد دلار به گوگل فروخته شد. یعنی ۲۵ میلیون دلار به ازای هر نفر. اینستاگرام با ۱۳ کارمند به قیمت ۱ میلیارد دلار به فیس‌بوک فروخته شد یعنی ۷۷ میلیون دلار به ازای هر نفر. باز هم شرکت فیس‌بوک، واتس‌اپ را با ۵۵ کارمند به قیمت ۱۹ میلیارد دلار خرید. یعنی ۳۴۵ میلیون دلار به ازای هر نفر!

اما چگونه این کار امکان‌پذیر است؟

فناوری امکانی را فراهم می‌آورد که سازمان‌ها رشد توانی (Exponential Growth) داشته باشند. چنین سازمان‌هایی نام سازمان‌‌های توانی (Exponential Organizations) به خود گرفته‌اند. این‌ها، سازمان‌هایی هستند که با بهره‌گیری از فناوری، با کمترین نیروی کار به بیشترین رشد می‌رسند. آن‌ها همین نیروی کار انسانی را هم، از بین کسانی انتخاب می‌کنند که هر چه بیشتر از فناوری و کامپیوتر سر در می‌‌آورند.

در این مسیر که نرم‌افزارها دارند جهان را احاطه می‌کنند، سازمان‌ها دوست دارند هر چه بیشتر به یک سازمان توانی بدل شوند. سازمانی که در آن نیروی کار انسانی تا جای ممکن کم و فناوری بسیاری از کارها را انجام می‌دهد. با این کار نقش شغل‌های انسانی آرام‌آرام کم‌رنگ می‌شود. این شغل‌ها آرام‌آرام جای خود را به مجموعه مهارت‌های انسانی می‌دهند.

شغل در قرن بیست و یکم

در مشاغل امروز تعداد کارمندها کم و ارزش آن‌ها زیاد است.

این سازمان‌ها به افرادی نیاز دارند که بتوانند مهارت‌ها و ابزارهای جدیدی که هر روز خلق می‌شوند را یاد بگیرند، از آن‌ها استفاده کنند و با استفاده از آن‌ها محصولات جدید بسازند. سازمان‌ها، در آینده بیشتر به دنبال آچارفرانسه‌های همه‌کاره هستند تا افرادی که صرفا یک کار بلدند. افراد باید مبانی را بلد باشند و بتوانند بقیه چیزها را بر این اساس یاد بگیرند.

اما اگر انسان همچنان به سیاق دنیای امروز تخصص‌گرا باقی بمانند، حتی اگر تخصصشان در حوزه کامپیوتر و فناوری باشد، شغل‌های آینده با کمبود مهارت‌های دیجیتال مواجه خواهند شد. در این سیستم افراد قبل از اینکه بفهمند، دیگر به درد سازمان نخواهند خورد و لاجرم اخراج می‌شوند.

چه می‌توان کرد؟

یک راه‌حل وجود دارد. راه‌حلی که به ما می‌گوید، باید پیش از آنکه فناوری ما را از میدان به در کند، ما بر آن مسلط شویم. اجرای این راه‌حل آسان نیست و بیشتر از هر چیزی نیازمند یک ذهن رشدمحور است. ذهنی که همواره به دنبال چیزهای جدید، یادگیری مسائل جدید و پیشروی است. در کنار این‌ها، باید این ذهنیت را در خود بپروریم که ما یا چیزی را بلدیم یا می‌توانیم آن را یاد بگیریم.

هر چه سریع‌تر یاد بگیریم جلوتر خواهیم بود. لازم است به‌جای این فکر که فناوری هرروز چگونه تغییر می‌کند، زندگی کاری خود را غنی کنیم. اگر بازی را بشناسیم و درست بازی کنیم، این ماییم که برنده‌ می‌شویم. در این صورت فناوری به‌جای اینکه ما را کنار بزند، زندگی ما را بهبود می‌بخشد و ارتقا می‌دهد.

به دنیای پرجنب‌وجوش من خوش‌آمدید

بخش جذاب و شادی‌آور این تغییرات مذکور، در این نکته است که فناوری، نسل شغل‌های خسته‌کننده و تکراری را از ریشه خواهد کَند. البته به شرطی که ما مبانی را درک کنیم و مهارت‌ها را یاد بگیریم.

مراکز آموزشی به کندی در تلاش‌ هستند با این تغییرات همگام باشند، اما حتی اگر در دانشگاه چیزی به ما یاد نداده‌اند، این بهانه خوبی برای بلد نبودن نیست. باید تلاش کنیم خود یاد بگیریم. خودمان را آموزش دهیم. برنامه‌نویسی یاد بگیریم. روان‌شناسی رفتار و ابزارهای اتوماسیون را بیاموزیم. با داده‌ها کار کنیم. تجربه کاربری را فرا بگیریم. کنجکاو بمانیم. باید آچارفرانسه شویم. آچارفرانسه‌ای که کارهای فراوانی از دستش برمی‌آید.

حتی اگر در دانشگاه چیزی به ما یاد نداده‌اند، این بهانه خوبی برای بلد نبودن نیست.

اگر هم صاحب شرکت هستید، سعی کنید کارکنان خود را آموزش دهید. دوره‌های آموزشی آنلاین و آفلاین هیچ‌گاه در تاریخ بشری به‌اندازه امروز، در دسترس، گسترده و غنی نبوده‌اند.

زمان رشد است

زمان آن است که چیزی را بسازید. اعتبار و ارزشی که امروز می‌توانید کسب کنید، با خروجی‌هایتان معین می‌شود. باید ثابت کنید پر ابهت و قابل‌احترام یا در یک کلمه «خفن» هستید.

فرقی نمی‌کند چه می‌سازید. یک وب‌سایت، یک وبلاگ، یک نمونه اولیه، یک مدل ساده از داده‌ها. فقط چیزی بسازید. امروز زمان آن است که چیزی بیافرینید. چیزی که بتوان نمایش داد. چیزی که دیگران را به احترام شما وادارد. زمان آن است که یاد بگیرید و کار انجام دهید. زمان رشد شماست.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • بابک بهاریان

    تشکر مطلب جالبی بود