«ابرحباب اقتصادی» در کمین ایران/ نابسامانی اقتصاد آمریکا به ایران میرسد؟
وضعیت بورس ایران در نیمه دوم سال ۱۳۹۸ و نیمه نخست سال ۱۳۹۹، حالا در بسیاری دیگر از بازارهای جهانی هم در حال تکرار است: رشد پیوسته قیمتها و نداهایِ هشدار مبنی بر اینکه حبابی تشکیل شده که به زودی خواهد ترکید. به گزارش تجارتنیوز، با این همه، ظاهرا اینبار وضعیت تا حدی متفاوت است
وضعیت بورس ایران در نیمه دوم سال ۱۳۹۸ و نیمه نخست سال ۱۳۹۹، حالا در بسیاری دیگر از بازارهای جهانی هم در حال تکرار است: رشد پیوسته قیمتها و نداهایِ هشدار مبنی بر اینکه حبابی تشکیل شده که به زودی خواهد ترکید.
به گزارش تجارتنیوز، با این همه، ظاهرا اینبار وضعیت تا حدی متفاوت است و صحبت از یک «ابرحباب» (superbubble) در میان است. منظور از این عبارت هم این است که وضعیت در چند بازار ، به طور موازی و همزمان حبابی میشود و قیمتها در این بازارها، ناگهان و همزمان بالا میروند.
ماجرا از چه قرار است؟
«جرمی گرانتام» (Jeremy Grantham) یکی از مشهورترین سرمایهگذاران بریتانیایی و استراتژیست سرمایهگذاری در شرکت GMO، معتقد است که برای نخستینبار در آمریکا، تمامی بازارهای دارایی در این کشور دستخوش وضعیت حبابی شدهاند. («گرانتام» حباب اقتصادی سال ۲۰۰۸ را هم به درستی پیشبینی کرده بود.)
این استراتژیست سرمایهگذاری، معتقد است که اقتصاد آمریکا در یک قرن گذشته، تاکنون سه «ابرحباب» بزرگ را پشت سر گذاشته است: نخستین مورد، در سال ۱۹۲۹ میلادی رخ داد و به «رکود بزرگ» (Great Depression) منتهی شد؛ مورد دوم ( حباب داتکام )، در حوالی سال ۲۰۰۰ میلادی به وقوع پیوست و مورد سوم هم حباب بازار مسکن بود که به بحران مالی سال ۲۰۰۸ میلادی منتهی شد.
«جرمی گرانتام» (که بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ را پیشبینی کرده بود) از بروز چهارمین «ابرحباب» اقتصادی در ۱۰۰ سال اخیر خبر میدهد.
اما حالا چهارمین «ابرحباب» در راه است و شاید بتوان گفت که حتی شروع شده است. «ابرحبابِ» اخیر، بنا به تعریف، چندین بازار را در بر خواهد گرفت. نخستین بخش، در بازار مسکن در آمریکا رخ داده و تنها در سال ۲۰۲۱ میلادی، موجب رشد متوسط ۲۰ درصدی قیمت مسکن در آمریکا شده است.
«گرانتام» معتقد است که نشانه دیگر بروز «ابرحبابِ» چهارم، رشد قیمت و همهگیریِ « رمزارزها » است. نشانه دیگر هم در بخشهایی قابل مشاهده است که سهام آنها در بازار سهام آمریکا رشدی نامعمول را تجربه کردهاند. یکی از این حوزهها، سهام شرکتهای تولیدکننده خودروهای الکتریکی است. (او البته به موارد دیگری هم اشاره میکند، اما ما وارد جزئیات نمیشویم.)
سهام «بلوچیپ» و روندی که باید جدی گرفته میشد
در سرمایهگذاری روی داراییها، یک اصل اساسی وجود دارد: «چیزی که زمانی گران میشود، باید زمانی هم ارزان شود». اگر بخواهیم مثالی بزنیم که پیوندی هم با علم فیزیک داشته باشد، میتوانیم بگوییم «چیزی که زمانی داغ میشود، باید زمانی هم سرد شود». (در فیزیک، امکان ندارد دما تا بینهایت بالا برود.)
مثالها فراوان هستند. مثلا، امکان ندارد که قیمت طلا همینطور بالاتر و بالاتر برود، چرا که در این صورت، بسیاری از دارندگان طلا، فروشنده میشوند تا سودی به جیب بزنند و به این ترتیب، با سنگینتر شدنِ کفه عرضه، قیمتها متعادل میشوند. علاوه بر این، در قیمتهای بالا، بسیاری از خریداران بازار را ترک میکنند. بنابراین، «تعادل» حتمی است.
سهام «اپل» میتواند نمونهای از یک سهام «بلوچیپ» باشد.
سومین نشانه از بروز یک «ابرحباب» اقتصادی که «گرانتام» به آن اشاره میکند، چیزی شبیه به همین مورد است. کسانی که با بازار سرمایه آمریکا آشنایی دارند، احتمالا اصطلاح «بلوچیپ» ( Blue chip) را شنیدهاند.
«بلوچیپ»، به آندسته از سهمهایی گفته میشود که آنقدر بزرگ و مشهورند که احتمال افت قیمت در آنها کم است و معمولا حتی در زمان نزولیشدن بازار هم بازدهی مثبت دارند. این سهمها، معمولا به بزرگترین، جاندار ترین و معروفترین برندها تعلق دارند.
اما اتفاقی که حالا افتاده و میتواند نشانهای از بروز حباب باشد، این است: بازار سرمایه آمریکا به دو بخش تقسیم شده، یک بخش سهمهای «بلوچیپ» که حرفهایها برای خرید آنها هجوم آوردهاند و بخش دیگر هم سهام پر ریسکی که عموم سرمایهگذاران روی آنها سرمایهگذاری کردهاند و قیمتشان به شکل حبابی بالا رفته است.
این روند در بحرانهای سال ۱۹۲۹ و ۲۰۰۰ میلادی هم مشاهده شده بود و به همین دلیل نتیجه را هم شاید بتوان حدس زد. قیمت سهام «بلوچیپ» بالا میرود و قیمت سهمهای پر ریسک میریزد. در قدم بعدی، حرفهایها شروع به فروش سهام «بلوچیپ» میکنند تا سودشان محفوظ بماند و قیمت این سهمها هم با یک تاخیر زمانی، میریزد. در نتیجه، کل بازار سهام با ریزش مواجه میشود.
شبیه چیزی که ایران تجربه کرد
برخی در آمریکا هشدار میدهند که این وضعیت ممکن است بازار داراییها را در اقتصاد آمریکا در هم بکوبد، اما جالب این است که ما در ایران، طی چند سال اخیر، چند بار این وضعیت را تجربه کردهایم.
البته « حبابهای اقتصادی » در ایران نترکیدند و علت هم این است که تورم مزمن و ساختاری (چیزی که در اقتصاد آمریکا وجود ندارد)، مسیری یکطرفه ایجاد میکند. در واقع، قیمت داراییها در ایران عموما بالاتر و بالاتر میرود و به غیر از مواردی معدود، پایین نمیآید، چرا که ارزش پول ملی به دلیل تورم ساختاری، دائما نزولی است.
بورس تهران در فاصله سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹، وارد وضعیت حبابی شد و در نهایت، این حباب ترکید.
با این همه، در یک دهه اخیر، اقتصاد ایران هم دستکم دو بار این وضعیت «ابرحبابی» را تجربه کرده است. نخستینبار، در فاصله سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ خورشیدی بود که قیمت دلار در بازار آزاد ایران، از حدود هزار تومان، ناگهان به حدود ۳ هزار تومان و ۴ هزار تومان جهش کرد.
جرقه «ابرحباب» دوم هم در اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۶ زده شد. بر این اساس، شاخص کل بورس تهران در فاصله اوایل سال ۱۳۹۶ تا نیمه سال ۱۳۹۹، نزدیک به ۴۴ برابر (بیش از ۴۴۰۰ درصد) رشد کرد و حباب بورس در ایران شکل گرفت.
چرا «ابرحباب»ها در اقتصاد ایران نترکیدند؟
بازدهیِ رویایی در بازار سرمایه ، مردم ایران را برای ورود به بورس به صف کرد و با تاخیری چند ماهه، بازارهای موازی (همچون بازار مسکن و بازار خودرو ) هم عقبماندگی خود در بازدهی را جبران کردند تا از بازار سرمایه عقب نمانند.
تفاوت تجربه ما و تجربهای که شاید آمریکاییها به زودی شاهدش باشند این است که حباب بورس ایران ترکید، اما حباب بازار مسکن و بازار خودرو، فقط و فقط منجمد شدند. شواهد بسیاری نشان میدهند که قیمتها در بازار مسکن در ایران اکنون حبابی هستند، اما از آنجا که خرید و فروش در این بازار به شدت کاهش پیدا کرده، حبابی هم نترکیده است.
شواهد متعددی نشان میدهند که بازار مسکن در ایران هم حبابی است.
اما حبابهای اقتصادی عموما تحت تاثیر یک عامل خارجی میترکند و این ممکن است در آینده میانمدت برای حبابهای قیمتی در ایران هم رخ بدهد. به عنوان نمونه، اگر مذاکرات هستهای به سرانجام برسند؛ اگر سرمایهگذاریهای میلیارد دلاریِ چین به ساحل اقتصاد ایران برسند و البته اگر دولت سیزدهم «اراده کند»، ممکن است در ماههای آینده یک ریزش سراسری در قیمتها را شاهد باشیم.
اما آیا ما هم باید نگران باشیم؟
اما اقتصاد آمریکا چه ربطی به اقتصاد ایران دارد؟ پاسخ به این پرسش کاملا واضح است: اقتصاد آمریکا به اقتصاد هر جایِ دیگری در جهان ربط دارد. دلیل هم این است که اقتصاد آمریکا به تنهایی نزدیک به ۲۵ درصد از حجم اقتصاد جهانی را تشکیل میدهد و اگر نقش دلار به عنوان ارز جهانی را هم وارد معادلات کنیم، این نقش دو چندان میشود.
به این ترتیب، ترکیدن هر «ابرحبابی» در اقتصاد آمریکا، دیر یا زود به اقتصاد ایران هم آسیب میزند. در این میان، ایران و کشورهایی مانند ونزوئلا، سوریه و کرهشمالی، که تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی در جهان هستند، ممکن است کمتر از مثلا ژاپن، چین، آلمان یا ترکیه آسیب ببینند. با این همه، آسیب قطعی به نظر میرسد.
نظرات