به گزارش تجارت نیوز، این روایت یک حواسپرتی راحت است که توجه را از یک مقصر بسیار خطرناکتر منحرف میکند: سیاستهای سبز خودویرانگر دولت بریتانیا که برای نزدیک به یک دهه تولیدات صنعتی بریتانیا را فلج کرده است.
در دوران انقلاب صنعتی، صنعت فولاد بریتانیا به صعود این کشور به عنوان یک ابرقدرت جهانی کمک کرد. فولاد نیروی پیشرفت بود که به این کشور اجازه داد تا از رقبای خود جلو بزند و برتری اقتصادی و نظامی خود را تا اواسط قرن بیستم تثبیت کند. فولاد که روزگاری ستون فقرات قدرت صنعتی آن بود، اکنون توسط هزینههای سرسامآور انرژی و قیمتهای غیررقابتی خفه شده است و هر دو نتیجه مستقیم دگماتیزم یک مکتب فکری هستند که کاهش انتشار گاز دیاکسیدکربن بیضرر را مهمتر از بقای اقتصادی میداند.
در دهه ۱۹۷۰، بریتانیا بیش از ۲۰ میلیون تن فولاد تولید میکرد، اما این مقدار تا سال ۲۰۲۴ به تنها ۴ میلیون تن کاهش یافته است. در همین حال، واردات به ۶۸ درصد از مصرف داخلی افزایش یافته، که این مقدار نسبت به ۵۵ درصد در سال ۲۰۲۲ رشد داشته است، زیرا فولاد ارزان خارجی بازار را پر کرده است. وعده دولت برای «بازسازی» این صنعت وقتی بیاساس به نظر میرسد که سیاستهای خود آن راه را برای این فروپاشی هموار کردهاند.
مالک فولاد بریتانیا، جینگیه چینی، دلایل تعطیلی اسکانهورپ را «شرایط سخت بازار، تحمیل تعرفهها و هزینههای بالای زیستمحیطی» اعلام کرد، که این امر تهدیدی برای ۲۷۰۰ شغل است و ممکن است از ژوئن آغاز شود.
این تعطیلی نه یک واکنش ناگهانی به فشارهای تجاری خارجی بلکه نتیجه اجتنابناپذیر یک دور باطل خودساخته است. در حالی که چین و هند فولاد ارزان و پرکربن تولید میکنند و ظاهراً هیچ «گناهی» در قبال تغییرات اقلیمی ندارند، وسواس بریتانیا با «صحت» نیتر صفر، تولیدکنندگان خود را به قربانیانی در معبد سبز تبدیل کرده است.
سیاستهای سبز: قاتل خاموش
بیایید با واقعیتها روبهرو شویم: سیاستهای سبز بریتانیا بیشتر به خودکشی ملی شباهت دارند تا یک جنگ صلیبی نیکوکارانه. برای نزدیک به یک دهه، دولتهای متوالی به دنبال اهداف انتشار کربن با شدتی در پی بودهاند که واقعیتهای بقا صنعتی را نادیده میگیرند. قانون تغییرات اقلیمی ۲۰۰۸، مسیر را تعیین و بریتانیا را موظف به کاهش ۸۰ درصد انتشار دیاکسیدکربن تا سال ۲۰۵۰ کرد؛ یک هدف غیرممکن که بعداً به نیتر صفر سختگیرانهتر تبدیل شد.
این آرزو منجر به شبکهای از مقررات، مالیاتها و یارانههایی شده که هزینههای انرژی را به سطحی بالاتر از رقبا رسانده و تولید فولاد را بدون تحمیل خسارتهای سنگین غیرممکن کرده است.
یکی از راهحلهای پیشنهادی، تغییر به کورههای قوس الکتریکی بود که فولاد بازیافتی را به جای تولید آن از مواد خام با کورههای بلند پرکربن تولید میکنند. اما بر اساس گزارشها مالک فولاد بریتانیا، جینگیه چینی، درخواست یارانهای ۱.۳ میلیارد دلاری برای تأمین هزینه ۲.۶ میلیارد دلاری این تغییر را داده است.
علاوه بر این، قیمتهای برق صنعتی در بریتانیا حدود ۴۰ درصد بیشتر از فرانسه و تقریباً چهار برابر قیمتهای ایالات متحده است. برای تولیدکنندگان فولاد که انرژی زیادی مصرف میکنند، چنین تفاوتهای قیمتی – که نتیجه انتخابهای انرژی «سبز» است – حکم مرگ را دارند.
مقایسه با رقبا
صنعت فولاد چین و هند با زغالسنگ ارزان و حداقل محدودیتها برای انتشار دیاکسیدکربن تأمین میشود. هیچکدام از این کشورها با هزینههای انرژی مجازات یا مالیاتهای انتشار روبهرو نیستند که صنعت فولاد بریتانیا را فلج کرده است. در حالی که بریتانیا برای هر تن دیاکسیدکربن منتشر شده تا ۱۰۳ دلار مالیات میگیرد، چین تنها کسری از این مبلغ را از تولیدکنندگان خود دریافت میکند. هند نیز هیچگونه مالیات ملی ندارد. نتیجه؟ فولاد بریتانیا با هزینههای انطباق با سیاستهای سبز، از بازار جهانی بیرون رانده شده است.
چین و هند نیازی به تکان دادن انگشتان خود نداشتند در حالی که سیاستگذاران و مقامات وستمینستر در پی رؤیای یوپوتیک، که منجر به ویرانی صنعتی شد، به دنبال کربنزدایی بودند.
هشدار برای صنعت فولاد جهانی
فروپاشی صنعت فولاد بریتانیا به عنوان یک هشدار صریح برای غولهای تولیدی در اروپای غربی و ایالات متحده است. معامله کردن هزینه اثربخشی با تبعیت از قوانین اقلیمی یک معامله فاوستی است که باید توسط مدیران و لابیگران شرکتها رد شود.
منبع: فولادنیوز