به گزارش تجارت نیوز، سال ۲۰۲۵ با شوکی بزرگ آغاز شد؛ زمانی که مدل زبانی بزرگ DeepSeek R1 ساخت چین، موجی از نگرانی و هیجان را در واشنگتن به راه انداخت. اگرچه کارشناسان هنوز درباره اینکه آیا این رویداد واقعا «لحظه اسپوتنیک» هراسانگیز در عرصه هوش مصنوعی برای ایالات متحده بوده یا نه، اختلاف نظر دارند، اما عرضه DeepSeek بههرحال توانمندیهایی را به نمایش گذاشته که با تواناییهای آمریکایی، یعنی OpenAI، یارای رقابت دارد؛ آن هم با کسری از هزینه و قدرت محاسباتی.
هراس واشنگتن از هوش مصنوعی چینی
عرضه مدل DeepSeek همزمان پرسشهایی را برای سیاستگذاران آمریکایی درباره میزان اثربخشی محآیند کنترل فروش تراشههای انویدیا به چین را دشوارتر کرد. به دنبال این فشار راهبردی، دیوید ساکس، مسئول هوش مصنوعی و رمزارز کاخ سفید، در ماه مه زمینه را برای امضای قراردادهای عظیم برای فروش تراشههای پیشرفته به خاورمیانه فراهم کرد.
با این حال، تا پایان سال، ترامپ به این جمعبندی رسید که محدود کردن فروش به پکن به دلایل امنیت ملی، در قیاس با تسهیل معاملات برای شرکتهای آمریکایی اهمیت کمتری دارد. این در حالی است که دولت ترامپ علیرغم ادامه رقابت بیوقفه آمریکا و چین در حوزه هوش مصنوعی در ماهی که گذشت به انویدیا اجازه داد دومین تراشه قدرتمند خود را به چین بفروشد.
چنین چرخش شگفتانگیزی در موضع واشنگتن ممکن است ناشی از افزایش نگرانیها درباره شکلگیری حباب هوش مصنوعی باشد. در پایان سال، شرکتهای موسوم به «هفت شگفتانگیز» Magnificent Seven فناوری، ۳۷ درصد از شاخص S&P 500 را تشکیل میدادند؛ و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۹، هزینه جهانی برای زیرساختهای هوش مصنوعی به ۲٫۸ تریلیون دلار برسد.
چگونگی مرگ قدرت نرم!
سال ۲۰۲۵ با وجود آنکه شور و شوق سرمایهگذاران کاهش نیافت، اما سالی بود که مصرفکنندگان و دولتهای بینالمللی در برابر پلتفرمهای فناوری محور آمریکایی موضع گرفتند.
همزمان راهبرد «اول آمریکا» ترامپ موج تازهای از فنسالاری ملیگرایانه (تکنو-ناسیونالیسم) را رقم زد؛ گزارهای که موجب شد دولتها برای عبور از آسیبپذیریهای ناشی از اتکای بیش از حد به واشنگتن یا پکن تلاشهای خود را آغاز کنند. بابی گوش، تحلیلگر ژئوپولیتیک، درباره واکنشهای نظارتی جهانی نوشت: «قدرت نرم اینگونه میمیرد: نه در رویارویی نمایشی، بلکه زیر بار انباشته بیاعتمادی».
ماه مه، ریشی آیِنگر و لیلی پایک با انتشار گزارشی در نشریه فارین پالسی به این گزاره پرداختند که محدودیتهای هشتساله ایالات متحده بر فناوری چین چه نتایجی به همراه داشته و آیا واشنگتن بهتر نیست بهجای آن، رویکردی همکاریمحورتر با پکن در زمینه توسعه و تنظیمگری هوش مصنوعی در پیش بگیرد.
به نوشته این دو نویسنده: «نبود برنامه مشخص در واشنگتن برای آیندهای که در آن، برابری هوش مصنوعی با چین امری قطعی است، نگرانکننده است» از همین رو به باور کارشناسان تمرکز صرف بر محدودیتها، گفتوگوهای بیشتر درباره ایمنی و ضمانتها را تضعیف کرده است.
رقابت در عصر عدم قطعیتها
توبیاس فیکین، سفیر پیشین استرالیا در امور سایبری، و آدام سیگال، کارشناس امنیت سایبری نیز با انتشار یادداشتی در فارین پالسی تاکید داشتند که چشمانداز جهانی فناوری در حال ورود به دورهای از رقابتهای سختگیرانهتر، تکهتکه شدن و عدم قطعیتها است. فیکین و سیگال پیشبینی کردند که این روند به افزایش تکنو-ناسیونالیسم و همچنین شکلگیری فضای دیجیتال خطرناکتر منجر خواهد شد. به باور این دو کارشناس، اگرچه ایالات متحده ممکن است در کوتاهمدت به دستاوردهایی در حوزه فناوری دست یابد، اما «این قدرت و توان را ندارد تا رهبری بلندمدت خود را با یک ائتلاف گسترده از متحدان و شرکا حفظ کند».
در این میان، پس از آنکه ترامپ در ماه ژوئیه به انویدیا اجازه داد فروش یکی از پرفروشترین تراشههای هوش مصنوعی خود را به چین از سر بگیرد، دو پژوهشگر فعال در «بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی» استدلالهای خود را در حمایت از اعمال محدودیتهای صادراتی تشریح کردند. سم وینتر-لِوی و الیسدر فیلیپس-رابینز تاکید کردند «درست زمانی که سامانههای قدرتمند برای استدلال هوش مصنوعی در حال ظهور هستند، دولت تصمیم گرفته به شرکتها اجازه دهد تراشههایی را به چین بفروشند که دقیقا برای اجرای همین سامانهها مناسباند».
این دو تحلیلگر در ادامه نوشتند: «محدودیتهای صادراتی علیرغم همه ضعفها، اهرمهایی بودند که به ایالات متحده کمک کردند توان محاسباتی لازم برای اجرای و توسعه قدرتمندترین سامانههای هوش مصنوعی جهان را به دست آورد».
عصری که تکنولوژی آمریکایی از دهان افتاد
در چنین شرایطی باسکار چاکراوورتی درباره شیفتگی بازار سهام به هوش مصنوعی در فارین پالسی نوشت: «سخت است تصور کرد که هرگونه بازده مالی بالقوهای بتواند این وضعیت را بهعنوان یک تصمیم سرمایهمحور و عقلانی توجیه کند».
او با استدلال علیه وسواس نسبت به مدلهای زبانی بسیار قدرتمند، به شرکتهای فناوری که به دنبال موارد استفاده عملی هستند توصیه میکند توجه خود را به جهان در حال توسعه معطوف کنند؛ جایی که هوش مصنوعی «بهاندازه کافی» میتواند برای پاسخ به نیازهای فوریتر به کار گرفته شود. همزمان بابی گوش یادآوری میکند که تنها یک دهه پیش، شرکتهای فناوری آمریکایی جایگاهی منحصربهفرد در تخیل جهانی داشتند: «برهمزنندگان وضع موجود، همان خوشبینان و مهندسانی بودند که برای تغییر نظامهای سیاسی فرسوده و صنایع استخراجی و احیای آنها خیز برداشتند».
اکنون اما «فناوری بزرگ» (Big Tech) جایگاهی را اشغال کرده که زمانی متعلق به «دخانیات بزرگ» و «نفت» بود: این جایگاه با واکنش منفی و نظارتی گسترده در سطح جهان روبهرو است و همزمان، قدرت نرم ایالات متحده نیز رو به افول گذاشته است.