خودروسازان ما همواره خود را قهرمانان و ناجیان اشتغال در کشور معرفی میکنند و حتی اگر عرصه را در این زمینه خالی ببینند، اشتغال در بخشهای کشاورزی و ساختمان و درمان تا دستفروشی کنار خیابان و… را نیز بهحساب خود میگذارند!
خودروسازان کشورمان وعلیالخصوص آنهایی که مدعی برتری تام و تمام در عالم هستند، حتی اگر هیچ هنری را هم دارا نباشند، اما در یک مورد خاص از فناوری کاملاً خبرهاند و آنهم تکنولوژی «کیفیت زُدایی» و یا بهاصطلاح – تخریب سیستماتیک- یک خودروست!
درواقع این امر برخلاف سیری است که امروزه در دنیا جاری است و کمابیش هم شاهد آنیم، یعنی امکان ندارد که در جهان امروز، کمپانی خودروسازی اعم از غربی، ژاپنی، کرهای و یا حتی چینیای را بیابید که در آن ساختههای قدیمی از انواع جدیدترش به لحاظ کیفی برتر باشد.
پروسه کیفیت زدایی هم در شرکتهای خودروسازی ما بسیار ساده است. در آغاز، شرکت مربوطه خودرویی را به روش CKD و یا SKD مونتاژ میکند که به علت بهرهگیری از قطعات وارداتی از کیفیت نسبتاً معقولی برخوردار است و مشتریان هم کمابیش از آن راضیاند. ولی رفتهرفته به هر میزان که قطعات اصلی وارداتی از پروسه ساخت خودرو خارج میشود، از کیفیت آن کاسته شده و تنها نامی از برندش به یادگار میماند. با کمال تأسف باید گفت که این عمل در خودروسازی ما به صورت رویهای ثابت درآمده که کماکان هم ادامه دارد. عمده دلایل این امر از نظر نگارنده بدین شرح است:
خروج مدل از خط تولید کارخانه اصلی:
یکی از بزرگترین مشکلاتی که در خودروسازی ما وجود دارد تولید یک مدل خاص به مدت بسیار طولانی و عدم جایگزینی بهموقع آن است. مثلاً یک نمونه از خودرو را تا دهها سال در خط تولید میبینیم بدون آنکه شاهد کمترین تغییر قابلتوجهی در آن باشیم. لازم به گفتن نیست که در حال حاضر این مسئله در کمتر جایی از دنیا مشاهده میشود و حتی در کشورهای در حال توسعهای همچون چین، هند، مکزیک و…. هم خودروها عمر مشخصی داشته و ارجحیت هم با تولید مدلهای جدیدتر است.
برای روشن شدن موضوع، یک مثال برایتان میزنم. خودروی پژو 405 که همهمان کمابیش با آن آشنا هستیم؛ تنها از سال 1987 تا 1997 میلادی در فرانسه تولید میشد و پس از این تاریخ بهکلی از تولیدات روزمره این شرکت خط خورد و بهجای آن مدل جدیدترش، یعنی 406 به بازار آمد. بهموازات فرانسه، کشورهایی هم اقدام به مونتاژ و عرضه پژو 405 به بازار نمودند که از مهمترین آنها میتوان به انگلستان، ایران، لهستان، تایوان و مصر و زیمباوه اشاره کرد. از تمامی این ممالک، در حال حاضر این تنها ایران است که به طور جدی به تولید این خودرو میپردازد و حتی کشور آفریقایی زیمباوه هم در سال 2002 میلادی به تولید آن خاتمه داد.
در دنیای امروز کمابیش رسم بر آن است که همینکه یک خودرو از رده تولیدات روزانه شرکت مبدأ خارج شد و امتیاز ساخت آن به کشور دیگری محول گشت، از اهمیت آن برای کمپانی مادر کاسته شده و نظارت بر پروسه تولید آن سست میگردد. این امر برای آن دسته از خودروهایی که مربوط به چند نسل پیش بوده و وجود آنها بازار صادراتی محصولات روز کمپانی را تهدید نمیکند، حتی تشدید هم میشود.
از دیگر عوارض تولید درازمدت یک خودرو فرسودگی قالبهای تولید بدنه آن است. این مسئله موجب میشود که بخشهای گوناگون بدنه درست مثل روزهای اول آن تراز نگردد و فاصله بین درزهای بدنه افزایش یابد. به همین خاطر است که دربهای برخی از خودروهای قدیمی مونتاژ داخل بهدرستی رگلاژ نمیگردد. در مورد پراید هم که تولید آن در سال 2000 در کره خاتمه یافت کمابیش همین وضع حاکم است، حتی با درجاتی شدیدتر.
ارجحیت کمیت بر کیفیت:
در حال حاضر در شرکتهای خودروسازی کشورمان مهمترین هدف برای متصدیان امر بالا بردن شمار تولید است و وجود همین مسئله بهنوبه خود موجب میشود که مقولاتی دیگری همچون کیفیت، نوآوری، مشتری مداری، ایمنی و….. محلی از اعراب نداشته و در اولویت نخست هم نباشد. اگر هدف یک موسسه تنها افزایش تولید و سودآوری کوتاهمدت بوده و علوم مدرن و مدیریت علمی و شایستهسالاری هم اهمیت چندانی برایش نداشته باشد، آنگاه مسئلهای به نام کنترل کیفیت نیز کاملاً در حاشیه قرار میگیرد.
از طرف دیگر اتخاذ این شیوه موجب میگردد که از قطعات غیراستاندارد داخلی و یا خارجی بیشتری هم در تولید یک مدل پرمشتری استفاده شود که همین امر بهنوبه خود موجب کاهش شدید کیفیت میشود. در خاتمه باید گفت که با در پیش گرفتن این روش، دیگر چندان مهم نیست که مشتری راضی باشد یا ناراضی، ایمنی خودرو بالا باشد یا پایین و… زیرا که تنها این افزایش تولید و سود ناشی از آن است که حرف اول را در این میدان میزند نه خواستههای بهحق مشتری.
خودروسازی انحصاری و تعرفهها و عوارض بالای گمرکی:
خودروسازان ما همواره خود را قهرمانان و ناجیان اشتغال در کشور معرفی میکنند و حتی اگر عرصه را در این زمینه خالی ببینند، اشتغال در بخشهای کشاورزی و ساختمان و درمان تا دستفروشی کنار خیابان و… را نیز بهحساب خود میگذارند! ناگفته پیداست که این حربه رندانه همیشه برعلیه آن دسته از مصرفکنندگان و مشتریانی به کار میرود که از کیفیت بسیار نازل خودروهای داخلی و قیمت فوقالعاده گران آنها شاکیاند و خواهان آزادی واردات و نیز بهرهگیری از یک خودروی مناسب و باکیفیت هستند.
این مسئله از آنجا ناشی میگردد که خودروسازان وطنی به علت ضعفهای شدید علمی، کیفی، مدیریتی، سازماندهی و… نمیتوانند همپای دیگر همتایان خود در دنیا و رو به جلو حرکت کنند و به همین لحاظ است که ورود خودروهای مدرن و باکیفیت وارداتی و حتی چینی را تهدیدی جدی برای موجودیت خود فرض نموده و با تمام قوا در برابرشان میایستند. علاوه بر آن نیز حاضر هم نیستند که رقیبی همتراز را نیز در داخل کشور تحمل کنند (علیرغم شعار اشتغالزایی و…).
فراموش نمیکنیم که در سال 2008 میلادی و در هنگامهای که بحران اقتصادی در دنیا خودروسازان قدرتمندی همچون جنرال موتورز را به ورطه ورشکستگی کشاند، برخی از متصدیان خودروسازی در کشورمان، خود را با مدیران این غول خودروسازی در جهان -که در یکی از آزادترین بازارهای دنیا فعالیت مینمود- قیاس نموده و مدیریت خویش را برتر از آنها میدانستند! این قبیل دسته از اظهارات یا از نبوغ و هوش بالای گویندگان آن حکایت میکند و یا از… بگذریم!
اینها مصائب عمدهای است که کماکان در خودروسازی ما رایج است که البته بهبود نسبی آنها نیز میتواند این صنعت را از این ورطه نابهنجار خارج نموده و راه را برای تصاحب بخشی از بازارهای جهانی هموار نماید.
منبع : pedal