ارومیه؛ داستان یک دریاچه متحضر
دریاچه ارومیه در احتضار کامل به سر میبرد. خشک شدن این دریاچه نشانه چیست و چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت؟
به گزارش تجارتنیوز، عکس دریاچه ارومیه به کتاب کلاس چهارم مدارس استرالیا رسیده است؛ نمونه عبرت آموزی در حوزه مدیریت آب. از دریاچهای که روزی بیست و پنجمین دریاچه بزرگ جهان بود اکنون جز دو چاله کوچک آب، چیزی باقی نمانده است.
ارومیه؛ نمادی از وضعیت مدیریت مصرف آب در کشور
وضعِ امروز دریاچه ارومیه هر چه باشد، نمادی از وضعیت مدیریت مصرف آب در کشور است؛ وقتی 90 درصد از آب های کشور روانه بخش کشاورزی میشود، نمیتوان به زنده نگه داشتن دریاچه ای که فقط در یک دهه، 8 متر کاهش سطح آب داشته و مساحتش تقریبا به صفر رسیده است امیدوار بود.
بیتفاوتی نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه در حالی جریان دارد که از بین رفتن دریاچههای نمکی در سطح جهان، عواقب نسلی و ملی ایجاد میکنند که از میان آنها میتوان به شوری بیش از حد آب و مرگِ آبزیان، وقوع طوفانهای نمکی، از بین رفتنِ کشاورزی، احتمال مهاجرتِ جمعیت 5 میلیون نفری حاشیه دریاچه و شدت گرفتن آلایندگیهای محیطی اشاره کرد.
اگر جمعیتِ مهاجرانِ جنگ تحمیلی را یک میلیون و 10 هزار نفر در نظر بگیریم، ابعاد مهاجرت احتمالی ساکنان اطراف دریاچه خشک ارومیه نگران کننده تر خواهد شد؛ خاصه که این مهاجرت با از بین رفتن یکی از مهمترین زیستگاههای حیات وحش و اکوسیستمهای زاینده در شمال غرب کشور همراه است.
نگرانی از مهاجرت همسایگان ارومیه
از شروع داستان غم انگیز خشک شدن دریاچه ارومیه در اوایل دهه هفتاد، بیش از سه دهه میگذرد. براساس تحقیقات نشریه تکنوزیسم دانشگاه تهران، مساحت دریاچه در دو دهه نخست به یک سوم رسید و سطح آب دریاچه هشت متر فرونشست. اما بیست سال زمان برد تا در دولت روحانی نخستین برنامه جدی و فراگیر برای احیای این دریاچه آغاز شود؛ کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه چندین دلیل را به عنوان عوامل اصلی خشکی دریاچه تشخیص داد که در راس آن واگذاری حقابه دریاچه به بخش کشاورزی بود.
به مدت 20 سال هر سال نصف حقابه دریاچه از آن گرفته شده و به کشاورزی رسیده است و حالا با دریاچه ای روبهرو هستیم که جز در عمیقترین گودالهایش آبی ندارد.
اراضی زیر کشت همجوار دریاچه هم رشد عجیبی داشتهاند. تحقیقات دانشگاه تهران نشان میدهد که سطح زیر کشت این منطقه از 382 هزار هکتار در سال 1373 به 526 هزار هکتار در سال 1398 رسیده است.
تشویق کشاورزان به کاش بیشتر، ساخت یک جاده بر فراز دریاچه، نهضتِ گسترش چاههای عمیق آب و.... معجزه قرن که راه پاستور را از استانداری اردبیل آغاز کرد چنان بلایی بر سر دریاچه آورد که اکنون با خیال راحت میتوان گفت 70 درصد از عوامل خشکی ارومیه، منشا انسانی داشته و تنها 30 درصد آن به قهر آسمان مربوط است.
دولت سیزدهم که کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه را از سطح معاون رئیس جمهور به استاندار تقلیل داد اکنون نوش داروی خود را رهاسازی آب پشت برخی از سدهای دریاچه عنوان کرده است اما ناگفته پیداست که دریاچهای با 30 میلیارد متر مکعب آب که حقابه سالانهاش حداقل 3 میلیارد مترمکعب بوده با این خبردرمانیها بهبود نخواهد یافت.
نظرات