به گزارش تجارت نیوز، نخستین همایش بورسهای اوراق بهادار در عرصه رمزارزها صبح امروز، سهشنبه چهارم آذر ۱۴۰۴، در سالن همایشهای بورس تهران برگزار شد. در پنلی تخصصی، سعید بداغی، خبره بازار سرمایه و نوآوریهای مالی، در کنار سه مدیر ارشد صرافیهای ارز دیجیتال ایران از جمله امیرحسین راد، موسس و مدیرعامل نوبیتکس، امیرحسین مردانی، موسس و رئیس هیاتمدیره بیتپین و بردیا احمدنیا، موسس و رئیس هیاتمدیره والکس به گفتوگو پرداختند.
این گردهمایی نمایندگان دو عرصه سنتی و نوین مالی، به بررسی این پرسش اساسی پرداخت که آینده رابطه این دو حوزه، «رویارویی» خواهد بود یا «همگرایی». این گفتوگو میتواند نقطه عطفی در مسیر رسمیت یافتن و ادغام بازار رمزارزها در چارچوب اقتصاد کلان کشور باشد.
پارادوکس اقتصاد ایران؛ پیشرفت مالی در کنار غرق شدن تولید
سعید بداغی، خبره بازار سرمایه و نوآوریهای مالی در آغاز این نشست به تحلیل رابطه بخش مالی و بخش واقعی اقتصاد ایران پرداخت و گفت: «صنعت مالی و بازار سرمایه ایران در حال پیشرفت است، اما بخش واقعی اقتصاد در حال غرق شدن است. این یک پارادوکس بزرگ است که باید برای آن چارهاندیشی کرد.»
او در پاسخ به این پرسش که چرا قانونگذار باید رمزارزها را به رسمیت بشناسد، اظهار داشت: «سوال کلیدی این است که چرا سیاستگذار باید به صورت قانونی رمزارزها را به عنوان یک گروه دارایی بپذیرد. عرف جامعه آن را پذیرفته، اما اکنون نوبت قانونگذار است تا با واقعنگری، این دارایی نوظهور را به رسمیت بشناسد.»
بداغی با اشاره به پتانسیل رمزارزها برای کمک به اقتصاد ایران تاکید کرد: «رمزارزها میتوانند به بخش واقعی اقتصاد ایران کمک کنند. ارتباط بین این دو را باید جدی گرفت. ما با محدودیتهای شدید تامین مالی مواجه هستیم؛ صنعت ما با افت تولید روبرو است و بازار پول و سرمایه حتی با وجود منابعی مانند صندوق توسعه ملی، نتوانسته نیاز عظیم سرمایهای را برطرف کند.»
این کارشناس بازار سرمایه در تحلیل نقش حاکمیت افزود: «حاکمیت و دولت به نظر میرسد ناچارند به سمت استفاده از این ابزارهای جدید بروند. مساله اصلی، توسعه و حفظ منابع کشور است. ما قبلا به خاطر مدیریت نادرست، منابعی مانند «گاز» و «برق» را از دست دادهایم. رمزارزها میتوانند به روند توسعه کشور و حفظ این منابع کمک کنند.»
بداغی در مورد جایگاه بازار سرمایه ایران گفت: «بازار سرمایه ایران به دلیل جوان بودن و آمادگی بیشتر، میتواند بستر مناسبی برای آموزش و پذیرش این فناوری جدید باشد. حجم معاملات در فضای رمزارزها در داخل کشور، گاهی از بازار سرمایه پیشی گرفته که نشان از استقبال و ظرفیت بالای آن دارد.»
او بر ضرورت گفتوگوی سازنده تاکید کرد: «ما نیاز به یک همگرایی و گفتوگوی سازنده داریم. باید از این فضا نه به عنوان یک تهدید، بلکه به عنوان یک فرصت برای تبدیل شدن از «چرخ پنجم اقتصاد» به یکی از «چهار چرخ اصلی» استفاده کنیم.»
درد امروز حاکمیت، تامین مالی است
بداغی در پاسخ به دغدغه تامین مالی حاکمیت گفت: «درد امروز حاکمیت، تامین مالی است. رمزارزها میتوانند با ایجاد یک بازار شفاف و کارآمد، به این درد پاسخ دهند. رگولاتور (بانک مرکزی) به خوبی از پتانسیل این فضا آگاه است، اما محدودیتها و اولویتهای دیگر، مانع از اقدام قاطع شده است.»
او راه حل را اینگونه ترسیم کرد: «راه حل، ایجاد پل ارتباطی بین بازار سرمایه و بازار رمزارزهاست. ما در بازار سرمایه ظرفیتهای قانونی مانند صندوقهای سرمایهگذاری داریم که میتوانند با توکنیزه کردن داراییها، گامی بلند در این مسیر بردارند. این کار نه تنها پیچیده نیست، بلکه برای فرهنگسازی و جذب نقدینگی بسیار موثر خواهد بود.»
بداغی در پایان هشدار داد: «اگر بخواهیم توسعه اتفاق بیفتد، باید سرمایهگذاران ایرانی را که در این فضا فعال هستند، مانند سرمایهگذاران خارجی محترم بشماریم و بستر قانونی برای فعالیت آنان فراهم کنیم. در غیر این صورت، شاهد خروج بیشتر سرمایه از کشور خواهیم بود. در نهایت، اگر ما نتوانیم زبان و منطق دنیای رمزارزها را به زبان بازار سرمایه ترجمه و بومیسازی کنیم، بازار غیررسمی این کار را خواهد کرد. ما در این راه تاریخی، یا معمار این تحول خواهیم بود، یا فقط تماشاچی آن.»
دغدغهای به نام «نهاد امانتدار»؛ کلید توسعه بازار داراییهای دیجیتال
امیرحسین راد، موسس و مدیرعامل نوبیتکس در آغاز صحبتهایش به نیاز به ایجاد نهاد «امانتدار» (کاستودی) در ایران اشاره کرد و گفت: «بورس تهران پیشقدم شده، اما سوال کلیدی این است که این کار چگونه باید به درستی انجام شود. در دنیا، وجود یک نهاد «امانتدار» معتبر برای نگهداری امن داراییها ضروری است. این یک دغدغه اصلی در کشور ماست، چرا که ما نهادهای کاستودی قدرتمند به معنای مدرن آن را به اندازه کافی نداریم.»
او در توضیح نقش یک نهاد کاستودی گفت: «کار این نهاد، مدیریت و نگهداری امن داراییهاست، نه مالکیت بر آنها. برای مثال، چنین نهادی نمیتواند یک ملک یا دارایی متعلق به صندوق را بفروشد، بلکه فقط آن را مدیریت میکند.»
راد به چالشهای ساختاری در ایران اشاره کرد: «در کشور ما، نهادی که بتواند مجوزهای لازم برای این خدمات را صادر کند، عمدتا وجود نداشته است. حتی در بورس کالا نیز طراحیها معمولا حول محور خود بورس بوده و کمتر به سراغ موسسات خصوصی رفتهاند. نکته عجیبتر این که در بسیاری از کشورها، بانک مرکزی این نقش را ایفا میکند، اما در ایران این مساله در حوزه بورس است.»
اتصال به اقتصاد جهانی؛ دستاورد پنهان توسعه بازار رمزارزها
او راهحل را این گونه ترسیم کرد: «ما باید به فکر قانونگذاری و ایجاد یک چارچوب حقوقی و فنی برای ایجاد چنین نهادی باشیم. از جنبه فناوری نیز راهحلهایی وجود دارد؛ مانند استفاده از «تقسیم کلید» بین چندین طرف که نیاز به اعتماد مطلق را کاهش میدهد و مدیریت امن دارایی را ممکن میسازد. استانداردهای جهانی برای این کار وجود دارد و کافی است این استانداردها را برای شرکتهای داخلی تعریف کنیم.»
راد بر لزوم اقدام عملی و بهرهگیری از بخش خصوصی تاکید کرد: «ما سالهاست در مورد این موضوع صحبت میکنیم. تا زمانی که اقدام عملی نکنیم و مسیر را آزمایش نکنیم، نوآوری اتفاق نمیافتد. باید هر مدلی که میتواند جریان را راه بیندازد، امتحان کنیم. همچنین باید بپذیریم که ظرفیت بخش خصوصی در این حوزه بسیار زیاد است و حتی از ظرفیت کارشناسی سازمان بورس نیز پیشی گرفته است.»
او در مقایسه بورس و بانک مرکزی برای نظارت بیان داشت: «وقتی این سوال مطرح میشود که چرا بورس برای نظارت بر داراییهای دیجیتال مناسبتر از بانک مرکزی است، باید به تجربه دنیا نگاه کرد. در کشورهایی مانند امارات و پاکستان، سازمانهای جدیدالتاسیسی برای این کار ایجاد شدهاند. در شرایط فعلی ایران، ایجاد یک سازمان جدید بعید به نظر میرسد. در این میان، بورس گزینه بهتری است، چرا که بانک مرکزی به عنوان قدرتمندترین اپراتور کشور، ممکن است با نگاه سنتی خود، باعث ایجاد محدودیتهای شدید برای کسبوکارهای نوپا شود و حتی به صورت موازی با بورس عمل کند.»
رمزارزها مانند طلا، بیشتر یک ابزار برای حفظ ارزش و سرمایهگذاری هستند
راد در پاسخ به مقایسه حجم معاملات رمزارزها و بورس، توضیح داد: «این مقایسه نادرست است. بازار سرمایه ایران ساعات کاری محدودی دارد، اما بازار رمزارزها 24 ساعته و 7 روز هفته فعال است. اگر بازار سرمایه ما نیز 24 ساعته بود، احتمالا حجم معاملات آن بسیار بیشتر میشد.»
در مورد ارتباط رمزارزها با بخش واقعی اقتصاد، او بیان کرد: «در نگاه اول، ممکن است ارتباط مستقیمی دیده نشود. رمزارزها مانند طلا، بیشتر یک ابزار برای حفظ ارزش و سرمایهگذاری هستند. با این حال، این امر در نهایت به افزایش ثروت و سرمایه در کشور کمک میکند. به عنوان مثال، اگر بخشی از ذخایر ارزی کشور سالها پیش به بیتکوین تبدیل میشد، امروز شاهد رشد قابل توجهی در ارزش آن بودیم.»
راد افزود: «از جنبه کاربردیتر، فناوری بلاکچین و حوزه «دیفای» (امور مالی غیرمتمرکز) امکان دسترسی به ابزارهای مالی نوین مانند وامدهی با نرخ بهره معقول را فراهم میکند که پیش از این ممکن نبود. اگر یک اکوسیستم درست طراحی شود، حتی میتوان از خارج از ایران نیز سرمایه جذب کرد.»
راد تاکید کرد: «دغدغه اصلی ما در قانونگذاری باید «منفعت ملی» باشد. ما با دنیایی روبرو هستیم که به سرعت به سمت غیرمتمرکز شدن پیش میرود. اگر امروز چارچوب درستی تنظیم نکنیم و به شرکتهای داخلی اجازه تنفس و رشد ندهیم، در آینده نه تنها حرفی برای گفتن نداریم، بلکه استعدادهای داخلی خود را نیز از دست خواهیم داد.»
وی نتیجه گرفت: «قانونگذاری باید توسعهگرا و نه محدودکننده باشد. باید به گونهای عمل کنیم که برای ادامه حیات این صنعت در کشور جذاب باشیم. در تنظیم مقررات باید منافع تمام ذینفعان، کاربران، شرکتها و خود حاکمیت، دیده شود و تصمیمگیری یکطرفه و بدون مشارکت فعالان این حوزه انجام نگیرد.»
نظام ارزشیگذاری در کشور ما بر اساس اقدامات نمایشی و زودبازده است
امیرحسین مردانی، موسس و رئیس هیاتمدیره بیتپین با اشاره به شرایط سخت بینالمللی گفت: «ما در شرایط بسیار سختی قرار داریم و دشمن خارجی برای فشار آوردن به کشور، هیچ خط قرمزی را رعایت نمیکند.»
او افزود: «نمونهاش همین تهاجم اخیر به یک صرافی رمزارز بود که مورد حمله قرار گرفت و این رویداد، هزینههای سنگینی برای حفظ امنیت سیستم داشت.»
مردانی با طرح این سوال که در چنین فضای پرخطری، قانونگذار چگونه باید عمل کند، گفت: «از یک سو، قانونگذار باید طوری عمل کند که خودش در قبال مردم پاسخگو باشد و از سوی دیگر، نباید وضعیتی به وجود بیاورد که مردم در مقابل او صف ببندند.»
او در تشریح هدف قانونگذاری تاکید کرد: «پیش از هر چیز باید بر سر این پرسش بنیادین به توافق برسیم که هدف قانونگذار چیست؟ آیا هدف فقط کنترل یک متغیر اقتصادی خاص است یا ساختن یک مدل برای رشد پایدار؟ مردانی افزود: مشکل وقتی آغاز میشود که قانونگذار فقط بر یک عدد خاص متمرکز میشود و با این کار، صورت مساله را پاک میکند.»
مردانی گفت: «تصمیمات کوتاهمدت، معمولا ماهیت کنترلی دارند و فقط مساله را به عقب میاندازند.» او افزود: «متاسفانه نظام ارزشیگذاری در کشور ما، اغلب بر اساس اقدامات نمایشی و زودبازده است، نه بر مبنای کارهای ماندگار و زیرساختی.»
مردانی در پاسخ به این سوال که آیا رمزارزها صرفا راهی برای خروج سرمایه از کشور هستند، گفت: «اول باید تعریف خود از اقتصاد واقعی را مشخص کنیم.» او افزود: «اقتصاد واقعی فقط معادن فولاد و کارخانههای سیمان نیست، امروز اقتصاد دیجیتال یک بخش کاملا واقعی و مولد در جهان است.»
مردانی گفت: «رمزارزها به یک شهروند ایرانی این امکان را میدهند که برای نخستین بار، به پروژههای بینالمللی و اقتصاد جهانی متصل شود؛ این یک فرصت تاریخی برای ثروتآفرینی و حفظ ارزش داراییها در داخل کشور است.»
هرچه قانونگذار همکاری بیشتری با فعالان حوزه رمزارزها داشته باشد، امکان نظارت این فضا برایش سادهتر است
مردانی در پاسخ به نگرانی مربوط به ناشناس بودن رمزارزها گفت: «این ادعا که رمزارزها به دلیل ناشناس بودن، بستری برای فرار سرمایه فراهم میکنند، بیشتر توسط علاقهمندان افراطی بیتکوین مطرح میشود؛ اما فناوری بلاکچین در عمل، هنوز به آن نقطه نرسیده است.» او گفت: «در دنیای واقعی، تقریبا غیرممکن است که یک تراکنش بزرگ و معنادار مالی انجام شود و نهادهای نظارتی از آن بیخبر بمانند.»
مردانی افزود: «هرچه قانونگذار همکاری بیشتری با فعالان این حوزه داشته باشد، امکان نظارت و شناسایی این فضا برایش سادهتر خواهد بود.» او درباره راهاندازی اولین صندوق قابل معامله رمزارز در ایران گفت: «باید دو مساله کلیدی را حل کنیم؛ اول عمق بازار و دوم مساله فرهنگی.»
مردانی افزود: «وقتی یک ETF وارد بازار شود، خودش عمق ایجاد میکند، اما برای این کار باید موانعی مانند مسدود بودن درگاههای پرداخت برای نهادهای مالی رفع شود.» او گفت: «مهمترین چالش، فرهنگ سرمایهگذاری است؛ در کشورهای پیشرو، به مردم گفته میشود که در یک بازار پرریسک سرمایهگذاری میکنند، اما در ایران مردم به دلیل سالها زندگی در اقتصاد تورمی، فرهنگ تضمین شدگی را انتظار دارند.»
مردانی در پایان تاکید کرد: «مساله فناوری، سادهترین بخش ماجراست و چالشهای اصلی، فرآیندها، روالهای نظارتی و مهمتر از همه، فرهنگسازی برای پذیرش یک بازار سرمایهگذاری جدید و پویا است.»
ارزیابی رمزارزها به عنوان یک گروه دارایی، نیازمند فهم این نکته است که ذاتا ریسک دارد
بردیا احمدنیا، موسس و رئیس هیاتمدیره والکس در آغاز درباره نگرش به ریسک گفت: «ارزیابی رمزارزها به عنوان یک گروه دارایی، نیازمند فهم این نکته است که ذاتا ریسک دارد و نمیتوان با نگاه ایدهآلگرا و انتظار شرایط بیعیب و نقص، سراغ آن رفت. در دنیای واقعی کسبوکار، همه چیز از ابتدا کامل نیست.»
او در مورد مشکل فرهنگ ریسکپذیری افزود: «در ایران، مردم در بخشهایی مانند مسکن ریسک میکنند، اما در حوزههای نوینی مانند بورس یا بخش خصوصی، این ریسکپذیری وجود ندارد. برای راهاندازی یک کسبوکار بزرگ، باید پذیرفت که در ابتدا ایراداتی وجود خواهد داشت و این ایرادات در طول مسیر اصلاح میشوند.»
احمدنیا درباره روش اجرا بیان کرد: «به جای بحثهای نظری بیپایان بر سر جزئیات (مانند مسئول امضا و فرآیندها)، باید کار را عملی آغاز کرد. بهتر است یک مدل ساده و اولیه (پایلوت) با سرمایهای محدود تعریف کرد. پس از موفقیت این مرحله و تست فنی، میتوان آن را به تدریج توسعه داد و به حجمهای بزرگتر رساند.»
او در مورد نقش ناظر (رگولاتور) تاکید کرد: «بهترین ناظر، نهادی نیست که همه چیز را از ابتدا ایستا و کامل تعریف کند، بلکه نهادی است که همگام با توسعه صنعت، فرآیندها را اصلاح و بهروز کند. متاسفانه در ایران، نگاه رگولاتوری بیشتر بر جنبههای ریسک و محدودیت متمرکز است تا فرصتها و معاملات.»
احمدنیا به فقدان نقشه راه کلان اشاره کرد: «مشکل بنیادیتر، نبود هدفگذاری و نقشه راه (Roadmap) مشخص در حوزههای نوینی مانند اقتصاد دیجیتال و رمزارزها در کشور است. برخلاف کشورهای پیشرو، ما برای این بخشها برنامهریزی بلندمدت و روشنی نداریم.»
قانونگذاری «نوآورمحور» میخواهیم، نه «محتاطمحور»
احمدنیا درباره تعامل با بخش خصوصی هشدار داد: «تعامل بین رگولاتور و بخش خصوصی تقریبا صفر و حتی گاهی منفی است. تصمیمها اغلب بدون مشارکت فعال و مستقیم فعالان بازار گرفته میشود و تنها از آنان نظرخواهی تشریفاتی میشود. این شیوه به نتیجه مطلوب نمیرسد. بخش خصوصی مشکلات و چالشهای واقعی صنعت را بهتر از ناظر میشناسد.»
احمدنیا در پایان درباره شرایط مطلوب قانونگذاری نتیجهگیری کرد: «ما از حضور و قانونگذاری استقبال میکنیم، اما این قانونگذاری باید «نوآورمحور» باشد، نه صرفا «محتاطمحور» مانند بانک مرکزی. قوانین نباید مانند یک “متر”ی باشند که برای صنایع کوچک و نوپا بیش از حد محدودکننده است و مانع رشد آنان میشود. قانونگذار باید بپذیرد که این یک سکتور جدید و پویاست و قوانین باید امکان توسعه آن را فراهم آورند.»
گزارشهای بیشتر را در صفحه بازار سرمایه بخوانید.