کد مطلب: ۳۱۴۹۶۴

یک کارشناس بازار سرمایه پاسخ داد:

آماتورها برای چینش پرتفوی باید به چه نکاتی توجه کنند؟

آماتورها برای چینش پرتفوی باید به چه نکاتی توجه کنند؟

روند شاخص کل بورس طی هفته‌های اخیر به دلیل رفتا‌ر هیجانی جریان نقدینگی جدید بسیار پرنوسان بود، اما تازه‌واردها قبل از ورود به بازار سرمایه و انجام چنین رفتارهای پرهیجانی باید چه نوع اطلاعاتی دست پیدا کنند؟

به گزارش تجارت‌نیوز، رشد شاخص کل بورس به دنبال افزایش چشمگیر نرخ دلار آزاد باعث ورود نقدینگی جدید به بازار سرمایه از سوی تازه‌واردها در شهریور ماه شد، اما کاهش شدید قیمت دلار در بازار و افزایش نرخ خوراک پتروشیمی‌ها باعث شد که روند شاخص کل بورس در مهر ماه بسیار پرنوسان شود؛ به طوری که رفتار هیجانی تازه واردها در رابطه با خرید و فروش ناگهانی سهام باعث ایجاد فشار فزاینده فروش در بازار سرمایه شد و شاخص را تا کانال 174 هزار واحدی کاهش داد، اما در انتهای هفته گذشته حقوقی‌ها با جمع‌آوری صفوف فروش از بازار حمایت کردند و باعث سبز پوش شدن بازار و رسیدن شاخص به کانال 189 هزار واحدی شدند، اما آنچه که حائز اهمیت است اینکه آماتورها چگونه در بورس رفتار کنند و قبل از فعالیت در بازار سرمایه و انجام چنین رفتارهای پرهیجانی که به ضرر بازار سهام تمام می‌شود باید چه نوع اطلاعاتی در خصوص بازارها و تابلوهای مختلف بورس در پرتفوی خود کسب کنند؟

تفاوت  تابلوهای اصلی و فرعی بورس

به گفته فعالان بازار سرمایه، تفاوت  بازارهای اول و دوم و تابلوهای اصلی و فرعی بورس متوجه شرکت هاست. یعنی شرکت ها با توجه به میزان شفافیت، میزان سرمایه، میزان سهام در دست عموم یعنی سهام شناور آزاد در بازارها و تابلوهای مختلف درج می شوند. بازار اول بورس اوراق بهادار مربوط به شرکت های بزرگ تر با بیش از 100 میلیارد تومان سرمایه و دارای سهام شناور آزاد بالاتر است که این بازار خود دارای دو تابلوی اصلی و فرعی است، اما بازار دوم مربوط به شرکت های کوچک تر است که سرمایه ثبت شده آنها کمتر از 50 میلیارد تومان است.

حجم سرمایه و میزان سهام شناور آزاد از جمله مواردی هستند که باید برای سهامداران در زمان خرید سهام مهم باشد. میزان سهام شناور آزاد یعنی سهم هایی که در اختیار عموم قرار دارد برای شرکت های تابلوی اصلی 20 درصد و برای شرکت‌های تابلوی فرعی و بازار دوم به ترتیب 15 و 10 درصد است. شرکت های موجود در بازار دوم در زمان عرضه سهام فقط 10 درصد از سهام خود را برای عموم عرضه می‌کنند و 90 درصد دیگر در اختیار سهامداران عمده است که خرید و فروش نمی شود. معمولا این شرکت ها که سهام شناور آزاد کمتری عرضه می‌کنند، سهام آنها درجه نقدشوندگی کمتری خواهد داشت، زیرا تعداد سهامی که در اختیار عموم قرار داده‌اند و مدام در بازار خرید و فروش می شود کم است و در این شرایط معمولا فاصله سفارش های خرید و فروش طولانی خواهد بود، بنابراین اگر سهامدار تصمیم به فروش سهام این شرکت‌ها داشته باشد مجبور است که سهام را به قیمت های کمتری بفروشد.

نبود فرهنگ سرمایه‌گذاری، پاشنه آشیل سهامداری

سلمان نصیرزاده، کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه در گفتگو با «تجارت‌نیوز» در پاسخ به این سوال که نگاه تازه‌واردها باید به کدام بازارها و تابلوها باشد؟ گفت: بدون شک در هر سرمایه‌گذاری باید ریسک و بازده مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار گیرد، متاسفانه در کشور ما مردم به دلیل نداشتن سطح آگاهی، نبود آموزش و عدم فرهنگ سرمایه‌گذاری شناخت کافی و دقیقی نسبت به نوع رفتار سهامداری در بازار سرمایه ندارند، به طوری که سرمایه‌گذاران بیشتر بر روی سود و بازده تاکید می‌کنند و توجهی به ریسک بازار ندارند.

این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: بازارهای اول و دوم بورس اوراق بهادار به دلیل شفافیت بهتر، به هنگام بودن گزارش‌‎ها و کمتر بودن ابهامات می‌توانند ریسک سرمایه‌گذار را کاهش دهند، اما لازم به ذکر است که آموزش، اصل اولیه به منظور ورود به بازار سرمایه است، زیرا با آموزش فرهنگ سرمایه‌گذاری در کشور ایجاد و گسترش پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: در کشورهای توسعه یافته با تشکیل صندوق‌های سرمایه‌گذاری ریسک تازه واردها و افراد کم تجربه در بورس را کاهش داده‌اند، به طوری که این صندوق‌های سرمایه‌گذاری باعث ترغیب تازه واردها برای حضور پررنگ در بازار سرمایه هم شده است، به همین جهت استفاده از صندوق‌های سرمایه‌گذاری به تازه واردهای بورس بسیار توصیه می‌شود.

نصیرزاده افزود: اما در مجموع نگاه تازه‌واردهای بازار سرمایه در وهله اول باید به سمت شفافیت صورت‌های مالی شرکت‌ها باشد و اگر بخواهند به سمت ابهام حرکت کنند بدون شک درجه پذیرش ریسک آنها به شدت افزایش پیدا کرده و هر لحظه ممکن است که سرمایه آنها با زیان مواجه شود.

تفاوت بازارهای اول و دوم بورس

این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: سهامداران باید توجه داشته باشند که تفاوت بازارهای اول و دوم بورس اوراق بهادار و بازارهای اول، دوم، سوم، پایه، ابزارهای نوین مالی، شرکت‌های کوچک و متوسط و بازار مشتقه فرابورس این است که هر چه شرکت‌ها به سمت بازارهای پایین‌تر متمایل ‌‌می‌شوند زیان‌ده‌تر خواهند بود، زیرا نحوه اطلاعات‌ رسانی و زمان انتشار گزارش‌های مالی این شرکت‌ها به‌هنگام و شفاف نبوده به همین جهت این تاخیر در ارائه گزارش‌ها باعث ابهام اطلاعاتی آنها شده است به همین جهت ریسک سرمایه‌گذاری در این شرکت‌ها بسیار بالا خواهد بود.

نصیرزاده افزود: اما برخی شرکت‌ها به دلیل تغییرات مدیریتی و توسعه محصول و بازار در حال تغییر رویه از مسیر زیان‌ده به سمت رشد و سودآوری هستند و به همین جهت وظیفه تحلیلگران بازار سرمایه این است که این شرکت‌ها را شناسایی کرده و آنها را به سهامداران برای سرمایه‌گذاری معرفی کنند.

این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: این بازارها تنها برای پذیرش شرکت‌ها براساس میزان سودآوری، حجم سرمایه و نحوه اطلاع رسانی به‌هنگام است پس نمی‌توانند معیاری برای انتخاب سهام از نظر شفافیت اطلاعات و درجه ریسک پذیری باشند، به عبارتی نمی‌توان گفت که ریسک سهام شرکتی که در بازار اول بورس اوراق بهادار قرار دارد نسبت به سهام شرکتی که در بازار پایه فرابورس است پایین‌تر خواهد بود بلکه سهامداران تنها باید به شفافیت صورت‌های مالی شرکت‌ها توجه کنند.

چینش پرتفوی ارتباطی با درجه‌بندی بازار ندارد

نصیرزاده در پاسخ به این سوال که آیا با نظریه 80-20 موافقید که 80 درصد سهم‌های پرتفوی از بازار اول و 20 درصد در معرض ریسک بیشتر باشد؟ افزود: هر سرمایه‌گذاری باید از دید سرمایه‌گذاری و درجه پذیرش ریسک خود سبد سهام را انتخاب کند. از نظر تئوری و کلاسیک نظریه 80-20 می‌تواند منطقی باشد که سرمایه‌گذار 80 درصد از سبد سهام خود را به سهم‌های کم ریسک اختصاص دهد و 20 درصد از سبد سهام خود را مختص به سهم‌های پرریسک کند، اما پر واضح است که تنها تجربه و شرایط بازار حکم می‌کند که سهامدار چه صنایعی را در سبد سهام خود قرار دهد.

این کارشناس بازار سرمایه افزود: برای تقسیم‌بندی ریسک پرتفوی اول از همه شناخت سهامدار از نوع رفتار سرمایه‌گذاری خود مهم است که آیا ذات ریسک‌گریزی دارد یا ریسک‌پذیر؟ اما معتقدم چینش پرتفوی هیچ نوع ارتباطی با درجه‌بندی بازار ندارد، بلکه چینش پرتفوی ارتباط مستقیمی دارد با مولفه‌هایی که برروی تصمیم‌گیری و انتخاب سهام یا شرکت موثر است که می‌توان به نحوه اطلاع رسانی، ابهامات منفی و ابهامات مثبت در راستای پیش‌بینی سودآوری شرکت‌ها در آینده نیز اشاره کرد.

وی تصریح کرد: به طورکلی سرمایه‌گذار قبل از چینش پرتفوی خود باید شناخت کاملی از بازار، صنایع و عملکرد و صورت‌های مالی شرکت‌ها داشته باشد. اگر سرمایه‌گذار به قدرت شناخت و تشخیص رسیده باشد حتی اگر قدرت تحلیل هم نداشته باشد می‌تواند انتخاب‌های معقولانه‌تری داشته باشد، بنابراین معیار درست و کارشناسانه‌ای نیست که سرمایه‌گذار سبد سهام را از نظر درجه پذیرش ریسک براساس نوع بازارها تقسیم‌بندی کند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.