موضوعات داغ: # بحران آب # پیش بینی بازارها # قیمت سکه # بازار سهام # خشکسالی # قیمت مصالح # قیمت مصالح ساختمانی # لیگ برتر
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

پایان یکه‌تازی ترکیه؛ چرا بازگشت ترامپ و دکترین اسرائیل آنکارا را به حاشیه راند؟

پایان یکه‌تازی ترکیه؛ چرا بازگشت ترامپ و دکترین اسرائیل آنکارا را به حاشیه راند؟
اردوغان امیدوار بود که با افول قدرت ایالات متحده فضای بیشتری برای مانور در داخل و خارج کشور داشته باشد، بالاخص آن‌که به باور آنکارا متحدان ایالات متحده مانند یونان و اسرائیل بدون داشتن حامی مطیع‌تر می‌شدند. در عوض، تغییر ناگهانی استراتژی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ و رویکرد او در ارتباط با روسیه و اسرائیل موجب شد تا منطقه برای ترکیه به محیطی خطرناک تبدیل شود.

به گزارش تجارت نیوز، بسیاری از ناظران از ماه ژانویه هشدار داده‌اند که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده در حال طی کردن مسیری مشابه با همتای ترک خود، رجب طیب اردوغان است. این در حالی است که هفته گذشته ترامپ تهدید کرد شهردار منتخب واشنگتن دی‌سی را جایگزین خواهد کرد؛ ادعایی که بازتاب تاکتیک مورد علاقه دولت اردوغان است. در این میان خبر خوب اما نه چندان امیدوارکننده آن است که ایالات متحده هنوز فاصله زیادی دارد تا به جایی برسد که ترکیه امروز در آن قرار دارد.

چرا ترکیه به بازیگری تجدیدنظرطلب تبدیل شد؟

در حالی که اردوغان همچنان در نابود کردن نهادهای دموکراتیک پیشتاز است، اما در تحرکات ژئوپولیتیکی عقب‌افتاده است. به تازگی، نام ترکیه به دلیل حملات مکرر به هنجارهای بین‌المللی برجسته شده است. با این حال، این هنجارها توسط مجموعه‌ای از بازیگران بزرگ‌تر، از مسکو تا واشنگتن، شکسته شده‌اند و ترکیه در مقایسه با این گروه از بازیگران تقریبا آرام و قابل کنترل به نظر می‌رسد. در دهه گذشته، ترکیه از یک قدرت معمول به تجدیدنظرطلب تبدیل شده است. در سلسله‌ای از درگیری‌ها، از لیبی تا سوریه و قفقاز، آنکارا از نیروی نظامی برای تغییر دینامیک‌های منطقه به نفع خود استفاده کرده و در میان تبلیغات فراوان، معادلات و واقعیت‌های روی زمین را تا حدودی (در برخی از سرزمین‌ها) تغییر داده؛ به عنوان نمونه آنکارا در سقوط دولت سوریه و تصرف ناگورنو-قره‌باغ توسط آذربایجان نقش برجسته‌ای داشت.

ترکیه در کنار صادرات تسلیحات و گسترش پایگاه‌های نظامی در خارج از کشور، نگرانی‌هایی را در میان همسایگان خود ایجاد کرده است. در اوایل دهه 2020، ترکیه ادعاهای دریایی جدیدی را مطرح و هزینه‌هایی را به یونان تحمیل کرد. در همان بازه زمانی وزارت امور خارجه ترکیه هشدار داد که یونان حاکمیت خود بر مجموعه‌ای از جزایر ساحل ترکیه را از دست داده است. متحدان سیاسی اردوغان هم‌زمان نقشه‌های تازه جغرافیایی منتشر کردند؛ نقشه‌هایی که بخشی از یونان را به عنوان قلمرو ترکیه نشان می‌داد. هم‌زمان شخص اردوغان به آتن هشدار داد: «جزایری که شما اشغال کرده‌اید ما را محدود نمی‌کند، زمانی که زمانش برسد، ما کاری که باید انجام دهیم را انجام خواهیم داد. همانطور که اشاره شد، ما می‌توانیم یک شب به طور ناگهانی بیاییم.»

وقتی معادلات جهانی بر هم می‌خورد

اما بر اساس استانداردهای امروز، سیاست‌های ترکیه چندان عجیب به نظر نمی‌رسد. چرا که روسیه با حمله تمام‌عیار به اوکراین در سال 2022 تغییر معادلات را کلید زد و اسرائیل پس از حمله حماس تهاجمی‌تر شد و بخش‌هایی از لبنان و سوریه را اشغال و ایران، یمن و قطر را هدف حملاتش قرار داد. اسرائیل همچنین در تلاش است تا غزه را پاکسازی کرده و کرانه غربی را ضمیمه کند.

چرخش ایالات متحده سریع‌ و غیرمنتظره‌ بود. ترامپ هنگام ورود به کاخ سفید وعده داد که مردم آمریکا «دوباره خود را به عنوان یک ملت در حال رشد خواهند دید». رئیس‌جمهور آمریکا دائما تمایلش را برای خرید گرینلند، تصاحب کانال پاناما و تبدیل کانادا به ایالت پنجاه و یکم آمریکا اعلام کرده است. او تعدادی نقشه نامشروع به اشتراک گذاشت و ویدئوی بی‌ادبانه‌ای از برنامه‌های خود برای (طرح) ریویرا غزه منتشر کرد. به‌طور ملموس‌تر، ترامپ همچنین ایران و یمن را هدف قرار داد، در حالی که دارایی‌های نظامی را به مکزیک فرستاد و به جنگ با ونزوئلا نزدیک‌تر شده است.

از همین رو ترکیه به نوبه خود آرام‌تر شده، هم در مقایسه با همسایگان و در قیاس با سیاست‌های قبلی‌اش. این بدین معنا نیست که جاه‌طلبی‌های این بازیگر از بین رفته، بلکه نشان می‌دهد این کشور اکنون باید مسائل زیادی را حل کند. اقدامات تهاجمی ترکیه واکنش‌های زیادی را به همراه داشت. تا اوایل دهه 2020، این تحریکات باعث ایجاد هم‌صدایی عمیق‌تری میان فرانسه، یونان، قبرس، اسرائیل، مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی شد؛ بازیگرانی که همه در تلاش بودند تا ترکیه را مهار کنند. در چند سال اخیر، آنکارا تلاش زیادی کرده تا این ائتلاف را آرام و بی‌اثر کند.

حال، پس از سقوط دولت سوریه و دستیابی به امتیازی ژئوپولیتیکی، ترکیه به دنبال تثبیت دستاوردهای خود است. این کار به دلیل مداخله اسرائیل پیچیده‌تر و موجب شده آنکارا با دقت حرکت کند تا از رویارویی مستقیم جلوگیری کند. در داخل اردوغان درگیر تثبیت قدرت است و برای رسیدن به این هدف برای سرکوب یا پیوند با مخالفانش خیزی جدی برداشته.

افول یکه‌تازی آنکارا

ترکیه باید به این باور رسیده باشد که در محیطی که همه از مسیر خارج شده‌اند، عمل کردن به تعهدات سخت‌تر است. قرار داشتن در ناتو به عنوان قدرت تجدیدنظرطلب، موقعیت امنی را در اختیار ترکیه قرار می‌داد. اردوغان امیدوار بود که با افول قدرت ایالات متحده فضای بیشتری برای مانور در داخل و خارج کشور داشته باشد، بالاخص آن که به باور انکارا متحدان ایالات متحده مانند یونان و اسرائیل بدون داشتن حامی مطیع‌تر می‌شدند. در عوض، تغییر ناگهانی استراتژی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ و رویکرد او در ارتباط با روسیه و اسرائیل موجب شد تا منطقه برای ترکیه به محیطی خطرناک تبدیل شود.

اما اگر جاه‌طلبی‌های نامشروع قدرت‌های بزرگ و همسایه، محاسبات آنکارا را پیچیده کرده‌اند، همچنین فرصت‌هایی نیز فراهم شده است. دولت تحت رهبری اردوغان به طور مکرر تلاش کرده تا روابط تیره و پر تنش خود با متحدان سابق را بر اساس نگرانی‌های مشترک احیا کند. ابتدا، آنکارا تللاش کرد تا بایدن را متقاعد کند که قادر است برای مهار روسیه با آمریکا هم‌صدا شود. اما حالا که ترامپ با مسکو هم‌صدا است، ترکیه به دنبال آن است تا روابطش را با اروپا از نو تعریف کند. استدلال جدید آنکارا این است که تنها با حمایت نظامی ترکیه، اروپایی‌ها می‌توانند امیدوار باشند که بدون واشنگتن روسیه را مهار کنند.

در عین حال، رویکرد تهاجمی اسرائیل موجب شده ترکیه در مقایسه با همسایگان عرب خود تهدید کمتری به نظر برسد. مصر و کشورهای حوزه خلیج فارس ظاهرا با آنکارا در سوریه و اطراف منطقه هماهنگ‌تر شده‌اند، تا حدی که باور دارند ترکیه این توان را دارد تا به عنوان یک نیروی هم‌وزن در برابر اسرائیل عمل کند.

احمد داووداوغلو، وزیر خارجه سابق اردوغان به خاطر دیدگاه بلندپروازانه «نئو-عثمانی» خود در مورد قدرت منطقه‌ای ترکیه مورد تمسخر و انتقادهای جدی قرار گرفت. در حالی که رویاهای ژئوپولیتیکی داووداوغلو ممکن است در ظاهر بزرگ‌پروازانه باشند، اما آنچه برجسته شده این است که در نهایت همه این جاه‌طلبی‌ها با فرضیات لیبرال پس از جنگ سرد سازگار بودند.

در ایده‌آلی‌ترین حالت، نسخه داووداوغلو از حوزه نفوذ ترکیه شباهت زیادی به نسخه اتحادیه اروپا برای بالکان‌ها و خاورمیانه داشت، با این تفاوت که ترکیه نقش اقتصادی و دیپلماتیک آلمان را ایفا می‌کرد. به سان درک ایالات متحده از نظم بین‌المللی لیبرال، مدل قدرت در ترکیه نیز این گزاره را برجسته کرد که این کشور و رفتارش می‌تواند برای سایر بازیگران سودمند باشد.

همان‌طور که سلیم کورو، کارشناس مسائل ترکیه نوشته، همیشه چیزی غیرقابل باور در مورد چارچوب‌های مثبت و برد-برد این دیدگاه‌های ژئوپولیتیکی وجود داشت. قطعا، افرادی که از اینها بهره‌مند می‌شدند، همیشه متقاعد نمی‌شدند. اما در بهترین حالت، این دیدگاه‌ها امکان می‌داد که کشورهای دیگر به قدرت‌ آمریکایی — و برای مدت کوتاهی، قدرت‌ ترکیه‌ — به عنوان یک پروژه مشترک سودمند ایمان بیاورند. حالا، برخی از سخنان باقی‌مانده کنار گذاشته شده، این چارچوب برد-برد دیگر وجود ندارد. در بهترین حالت، کشورها می‌توانند به دیگران به عنوان شرکای کم‌خطرتر نگاه کنند.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی