با توجه به اهمیت تورم در اقتصاد ایران، در این مطالعه با استفاده از داده های فصلی سال های 1369 تا 1390، نقش سیاست های پولی بانک مرکزی در افزایش رشد نقدینگی و اثر آن در شکل گیری رژیم های تورمی متوسط و بالای اقتصاد ایران بررسی شده و نقش سیاست های فوق در پایداری رژیم های تورمی اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
تجارت نیوز: با توجه به اهمیت تورم در اقتصاد ایران، در این مطالعه با استفاده از داده های فصلی سال های 1369 تا 1390، نقش سیاست های پولی بانک مرکزی در افزایش رشد نقدینگی و اثر آن در شکل گیری رژیم های تورمی متوسط و بالای اقتصاد ایران بررسی شده و نقش سیاست های فوق در پایداری رژیم های تورمی اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
اثرات رشد نقدینگی بر تورم در اقتصاد ایران؛ مدل های تغییر رژیم
بر این اساس با استفاده از مدل راه گزینی مارکف با فرض احتمالات انتقال ثابت و توضیح داده شده متغیر نرخ تورم بسط داده شده است؛ براساس نتایج مدل سازی، در رژیم تورم متوسط در اقتصاد ایران، هر درصد افزایش در رشد نقدینگی، با یک وقفه منجر به افزایش 0/57 درصد تورم در اقتصاد ایران می شود، به علاوه در رژیم نرخ تورم بالا، اثر معنی دار رشد نقدینگی بر تورم تشخیص داده نشد؛ نتایج تخمین مدل راه گزینی مارکف با احتمالات انتقال توضیح داده شده، گویای اثرات مثبت رشد نقدینگی در تداوم دوره های تورم متوسط و بالا در اقتصاد ایران است.
حرکات بلندمدت همزمان بین رشد حجم پول و تورم در طیف وسیعی از کشورها در دوره های زمانی مختلف به اثبات رسیده است؛ به طوریکه می توان به مطالعات لوکاس، بناتی و سارجنت و سوریکو اشاره کرد در بیشتر مطالعات انجام شده، شواهد و دلایل مبنی بر تغییرات هم زمان رشد حجم پول و تورم، با مشاهده مقادیر صاف شده متغیرها براساس میانگین متحرک یا تکنیک های دامنه فرکانس بررسی شده است؛ درحالی که این تکنیک ها در شناسایی روابط تجربی مربوطه سودمند هستند، اما نتایج آنها برای خارج از دورة زمانی نمونه مورد بررسی قابل اعتماد نمی باشند، به طوریکه در چنین حالتی ابزاری قابل اطمینان برای سیاستگذاری های آتی به حساب نمی آیند براین اساس، در مطالعات بین المللی، تعدادی از تکنیک های پیش بینی استاندارد، براساس مدل های منحنی فیلیپس توسعه یافته یا مدل های پیش بینی کننده تک معادلات خطی مورد استفاده قرار گرفته اند.این مطالعات نشان می دهند رشد حجم پول گذشته، حاوی اطلاعات مفیدی درباره تورم آینده است؛ به طوریکه روابط سطحی و ساده ای از چنین ارتباطی را ارائه می کنند.
با این حال، در سال های اخیر (به ویژه برای تورم نسبتاً پایین و باثبات)، در بیشتر کشورهای مورد مطالعه، ارتباط بین رشد حجم پول و تورم ضعیف شده است و روابط قوی پیش بینی، به منظور استنتاج نتایج سطحی از اثرگذاری حجم پول (و طیف وسیعی از دیگر متغیرها) برای تورم آینده تضعیف شده است؛ در این مورد به نتایج مطالعات استاک و واتسون برای آمریکا و لنزا برای منطقه یورو می توان اشاره کرد. دلیل نتایج مطالعات فوق این است که در یک رژیم تورمی پایین، درواقع ممکن است همبستگی بین رشد حجم پول و تورم، ضعیف تشخیص داده شده باشد و رشد حجم پول برحسب تورم پیش بینی شده، ارزش کمتری داشته باشد، اما این نتیجه گیری تا زمانی که اقتصاد در رژیم با تورم پایین باقی بماند، معتبر است، زیرا بر اساس مطالعه استرلا و مشکین، شوک های سرعت متمایل به محو کردن و از بین بردن سیگنال های ناشی از حجم پول در رژیم های تورمی پایین هستند؛ بر این اساس ممکن است رشد حجم پول، سیگنال های اخطار به موقع و مهمی را درباره خطر خروج اقتصاد از یک رژیم باثبات قیمتی (یا هر رژیمی قیمتی) و انتقال آن به یک رژیم قیمتی دیگر ارائه دهد که در این مقاله سعی شده است چنین فرضی برای اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، با توجه به مطالعات ایوان و واکتل برای ایالات متحده و آیوسا، کامنسکی و لوپز سالیدو اسپانیا و ریکتس و رز که تورم به عنوان یک فرایند تغییر مارکوف مدلسازی شده است، فرض می شود که نرخ تورم به وسیله یک فرایند تغییر رژیم، کنترل و هدایت می شود و در آن تورم از رژیم های با تورم پایین به رژیم های با تورم بالا تغییر می کند و بالعکس. در این تحقیق بر اساس مطالعات عبیاد، فیلاردو، وکیم و نلسون فرض می شود که احتمالات انتقال، به سایر متغیرهای برون زای مدل وابسته است. این طرز تفکر منجر به یک مدل سازی فرایند تورم می شود که نسبت به روش های خطی استاندارد که توسط بسیاری از متون به کار گرفته شده است، متفاوت باشد؛ به طوری که تورم به وسیله یک مدل تغییر رژیم مشخص می شود که در آن اقتصاد بالقوه می تواند بین رژیم های نرخ تورم بالا و پایین تغییر کند. هدف از توسعه چنین مدلی، استخراج ارتباط بلند مدت بین پول و تورم می باشد؛ به طوریکه امکان استفاده از یک شاخص اخطار دهنده تورم مبتنی بر حجم پول را برای سیاست گذاران فراهم می کند، همچنین شاخص فوق در رژیم های متفاوت تورم تغییر می کند.
احتمال دارد که در بعضی از رژیم های تورمی، حجم پول لزوماً برای پیش بینی تورم در دوره های آینده مفید نباشد؛ با این حال رشد حجم پول نقش مهمی در علامت دهی احتمالات تغییر اقتصاد از رژیم با تورم پایین به رژیم با تورم بالا ایفا می کند. با توجه به اینکه نتایج این شاخص، براساس رابطه گذشته بین رشد پول و تورم است، چنین رابطه ای، به احتمال زیاد تنها در داده های نمونه هایی یافته می شوند که در آن بانک مرکزی واکنش مناسب در برابر خطرات تورمی نداشته است و به طور کامل در ثابت نگه داشتن قیمت ها موفق نبوده است. به عبارت دیگر براساس مطالعه وودفورد اگر بانک مرکزی در یک مقطع زمانی به خطرات تورمی، به وسیله پول و دیگر شاخص ها واکنش نشان داده و با موفقیت قیمت ها را تثبیت کند، احتمالاً آزمون های تجربی استاندارد شاخص پیشرو ضعیفی را برای پیش بینی تورم آینده نشان می دهند. بنابراین، با توجه به تورم بالا در اقتصاد ایران در چند دهه اخیر، یکی دیگر از سؤالاتی که در این مقاله بررسی می شود، نقش سیاست های پولی بانک مرکزی در انتقال رژیم های تورمی بالا به پایین (و برعکس) می باشد. مقاله فوق در پنج بخش تنظیم شده است، در بخش دوم نظریات مطرح شده درباره رابطه تورم و نقدینگی و پیشینه مطالعات انجام شده بررسی شده است، در بخش سوم مبانی نظری مقاله ارائه شده است، بخش چهارم به تجزیه و تحلیل نتایج پرداخته است و درنهایت در بخش پنجم نتایج مقاله ارائه شده است.
با توجه به اهمیت تورم در اقتصاد ایران، در این مطالعه با استفاده از داده های فصلی سال های 1369 تا 1390 ، نقش سیاست های پولی بانک مرکزی در سیاست های افزایش رشد نقدینگی و اثر آن در شکل گیری رژیم های تورمی متوسط و بالای اقتصاد ایران بررسی شده و نقش سیاست های فوق در پایداری رژیم های تورمی اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس در چند مدل، مدل راه گزینی مارکف با فرض احتمالات انتقال ثابت و توضیح داده شده توسط متغیر نرخ تورم بسط داده شده است. بر این اساس نتایجی به شرح زیر در این تحقیق به دست آمده است:
1- براساس آزمون نرخ راست نمایی و معیار آکائیک، مدل خود رگرسیون واریانس ناهمسانی راه گزینی مارکف دو رژیمه با رتبه خودرگرسیون سه ((MSH(2)-AR(3) دارای کمترین معیار AIC بوده و به عنوان مدل های بهینه انتخاب شده است. نتایج، نشان دهنده حالت غیرخطی سری نرخ تورم در اقتصاد ایران می باشد.
2. براساس احتمالات صاف شده و فیلتر شده مدل برآوردی، رژیم یک فاز، تورم متوسط و رژیم دو فاز، تورم بالا در اقتصاد ایران را مشخص می کند. احتمالات انتقال محاسبه شده، نشان دهنده پایایی رژیم های تورمی اقتصاد ایران است؛ پایاتر بودن رژیمِ یک نسبت به رژیم های دو، احتمال حضور عدم تقارن مهم در فازهای تورم متوسط و بالای اقتصاد ایران را نشان می دهد.
3. براساس نتایج مدل سازی، در رژیم تورم متوسط در اقتصاد ایران، هر واحد افزایش در رشد نقدینگی، در همان دوره منجر به 0/263 واحد و با یک وقفه منجر به 0/314 واحد افزایش در تورم در اقتصاد ایران شده و در کل، منجر به افزایش 0/57 درصدی تورم در اقتصاد ایران می شود؛ به علاوه در رژیم نرخ تورم بالا، اثر معنی دار رشد نقدینگی بر تورم تشخیص داده نشد . به علاوه نتایج تخمین مدل راه گزینی مارکف با احتمالات انتقال توضیح داده شده گویای اثرات مثبت رشد نقدینگی در تداوم دوره های تورم متوسط و بالا در اقتصاد ایران است.
4. براساس نتایج مدل سازی، عامل افزایش تورم در دوره های تورم بالا در اقتصاد ایران براساس نظریه مقداری پول قابل تفسیر نبوده و عوامل دیگری همچون تورم سمت عرضه و یا تورم ساختاری به عنوان عوامل تداوم تورم در دوره های تورم بالای اقتصاد ایران عمل می کنند. بر این اساس تنها در دوره های تورم متوسط در اقتصاد ایران، با محدود کردن رشد نقدینگی، می توان تا حد زیادی از تداوم رشد تورم در اقتصاد ایران جلوگیری کرد.
5. نتایج مقاله فوق نشان دهنده نقش پررنگ (نه کامل) رشد نقدینگی در تداوم و اثرگذاری مثبت بر تورم اقتصاد ایران، تنها در دورهای تورم متوسط است، اما حتی در دوره های فوق نیز 0/43 از تورم ایران توسط عوامل دیگری غیر از رشد نقدینگی قابل تفسیر هستند؛ بر این اساس پیشنهاد می شود که در مطالعات آتی به بررسی دیگر عوامل تعیین کننده تورم در اقتصاد ایران، به ویژه در رژیم تورم بالای در اقتصاد پرداخته شود.
از: بهرام سحابی، سیروس سلیمانی، سمیه خضری، محسن خضری
منبع: فصلنامه راهبرد اقتصادی، سال چهارم، سال 1392