موضوعات داغ: # کردستان # کولبری # ایران و ترکمنستان # قطار مسافری # سازمان هواشناسی # بازار مسکن # پیش بینی بازار مسکن # رهبر انقلاب

اقتصاد هنر ایران در بن بست های تو در تو، از سینما تا حوزه کتاب و تئاتر/ تحلیل اقتصادی رویداد‌های هنری ایران در سال ۱۴۰۳

اقتصاد هنر ایران در بن بست های تو در تو، از سینما تا حوزه کتاب و تئاتر/ تحلیل اقتصادی رویداد‌های هنری ایران در سال ۱۴۰۳

به گزارش تجارت نیوز، سال ۱۴۰۳ برای ایران سالی پرتلاطم بود؛ سالی که اخبار جنگ، تحریم‌ها، و تغییرات سیاسی، فضای رسانه‌ای را اشباع کرد. اما در پس این هیاهو، فرهنگ و هنر همچون رودخانه‌ای زیرزمینی به جریان خود ادامه داد، هرچند با موانع و پیچ‌وخم‌های بی‌شمار. در این میان، مرگ ناگهانی رئیس‌ دولت سیزدهم نه تنها سیاست، بلکه برنامه‌های فرهنگی را نیز تحت‌الشعاع قرار داد. تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از محمدمهدی اسماعیلی به سیدعباس صالحی، با ۲۷۲ رأی موافق مجلس، نقطه عطفی بود که نشان داد «قطار فرهنگ» بار دیگر نیازمند تغییر ریل‌های سیاست‌زده است.

جزوه ۱۷ صفحه‌ای صالحی؛ رویا‌های کلان و واقعیت‌های خرد

ارائه جزوه ۱۷ صفحه‌ای سیدعباس صالحی، وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی، با محوریت هفت بخش اصلی از «سنت‌های اسلامی» تا «فضای مجازی»، نشانگر تلاش دولت برای بازتعریف نقش فرهنگ در جامعه بود. اما پرسش اصلی این است: آیا این کلان‌برنامه‌ها قادر به پاسخگویی به بحران‌های ملموس حوزه‌هایی مانند دوبله، تئاتر، یا گرانی کتاب هستند؟ تمرکز بر «دیپلماسی فرهنگی» و «شبکه‌های اجتماعی» در شرایطی که حتی نمایشگاه کتاب تهران با کاهش حضور ناشران خارجی مواجه است، بیشتر به آرمان‌گرایی شبیه است تا راهکاری عملیاتی. از طرفی بازنگری در «سند ملی موسیقی» از سوی دولت چهاردهم، اگرچه نوید اصلاحات را می‌داد، اما در عمل با چالش‌های ساختاری روبه‌رو شد.

اختلاف نظر بین نهاد‌های سنتی و جریان‌های نوین موسیقی، همراه با عدم شفافیت در مشارکت هنرمندان، این سند را به میدانی برای کشمکش‌های بی‌حاصل تبدیل کرد. نتیجه آن شد که جشنواره موسیقی فجر ۱۴۰۳، نه به محلی برای گفت‌وگوی فرهنگی، که به صحنه اعتراض هنرمندان به «استفاده ابزاری» از نامشان بدل گشت.

بلیت طلایی کنسرت و صعود افسارگسیخته قیمت کتاب

جشنواره موسیقی فجر امسال هم بی‌حاشیه نماند. از کاهش تعداد شب‌های برگزاری به شش شب گرفته تا اعتراض برخی هنرمندان به استفاده تبلیغاتی از نامشان برای افزایش اعتبار این رویداد دولتی، این دوره نیز جنجال‌های خود را داشت. جشنواره، در رویکردی نمایشی، هر شب را به نام یکی از هنرمندان نام‌گذاری کرد، اما شاید هیچ‌کدام به اندازه شب سوم بحث‌برانگیز نشد؛ شبی که به نام حسین علیزاده گره خورد. هنرمندی که همواره فاصله خود را از چنین رویداد‌هایی حفظ کرده بود. این انتخاب چنان غیرمنتظره بود که خود او را نیز به واکنش واداشت.

علیزاده، آهنگساز و موسیقیدان نام‌آشنای ایرانی، در بیانیه‌ای صریح موضع خود را مشخص کرد: «همه افتخارم در موسیقی ایران همواره عدم حضور در جشنواره موسیقی فجر بوده است؛ این جشنواره فرمایشی‌ست، نه هنری و نه در حد و اندازه‌ هنر. من از هر گونه بزرگداشت از طرف ارگان‌های حکومتی بی‌نیاز هستم و پیوسته سپاس‌گزار مردم آگاهی‌ام که بی‌دریغ پشتیبان هنر و هنرمندشان در هر شرایطی بوده‌اند.

این تنها اعتراض ثبت‌شده در این دوره از جشنواره نبود. محسن چاوشی نیز که نامش در روز پنجم جشنواره ذکر شده بود، با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: «مطلع شدم که برگزارکنندگان جشنواره موسیقی فجر از من نامی در روز پنجم این برنامه (با عنوان تقدیم و…) آورده‌اند. نه راضی‌ام به چنین چیزی و نه علاقه به شنیدن نام خود (به هر بهانه و دلیلی) در چنین موقعیت‌ها و محافلی دارم.»

ماجرا به همین‌جا ختم نشد. شب پایانی جشنواره، به پاس نقش تأثیرگذار سیمین غانم در موسیقی ایران، به او تقدیم شد؛ حرکتی که با انتقاد این هنرمند نیز همراه شد.

در آن سوی ماجرای موسیقی، سال ۱۴۰۳ با حضور چهره‌های بین‌المللی در ایران همراه بود. لئو روخاس به فهرست هنرمندان خارجی‌ای پیوست که در ایران کنسرت برگزار کرده‌اند، در کنار کریس دی برگ، کیتارو، ریچارد کلایدرمن، اولافور آرنالس و دیگران. این هنرمند طی شش اجرا از ۱۳ تا ۱۵ اسفند توانست ۱۸ هزار بلیت بفروشد. قیمت بلیت‌های کنسرت او در تالار وزارت کشور از ۳۵۰ هزار تومان تا ۱ میلیون و ۴۹۰ هزار تومان متغیر بود، اما نکته اساسی این است که قیمت بلیت کنسرت‌ها در سال گذشته رسماً از مرز یک میلیون تومان عبور کرد.

این به چه معناست؟ یعنی اگر یک خانواده متوسط چهار نفره بخواهد تنها یک شب به کنسرت برود، باید چیزی نزدیک به ۲۰ درصد حقوق ماهانه سرپرست خانوار را صرف این تفریح کند! در سال ۱۴۰۳، قیمت بلیت کنسرت از ۲۰۰ هزار تومان شروع شد و تا ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان رسید. کنسرت، روزی یک تفریح فرهنگی بود، اما حالا به کالای لوکسی تبدیل شده که تنها بخش محدودی از جامعه توان خرید آن را دارند. آن هم در حالی که بسیاری از سالن‌های کنسرت ایران از استاندارد‌های جهانی بی‌بهره‌اند و سطح کیفی اجرا‌ها نیز در مقایسه با قیمت‌ها، تناسبی ندارد.

نتیجه این گرانی؟ مردم نه‌تنها موسیقی، بلکه تئاتر و حتی سینما را هم از سبد فرهنگی‌شان حذف کرده‌اند. فاصله‌ای که میان قیمت بلیت کنسرت‌ها و قدرت خرید مردم ایجاد شده، باعث شده است که فرهنگ، بیش از همیشه به کالایی لوکس بدل شود.

حواشی نمایشگاه کتاب، آمار‌های درخشان، واقعیت‌های تلخ

سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با فروش ۴۹۷ میلیارد تومانی در بخش‌های حضوری و مجازی، رکوردی جدید ثبت کرد. این رقم شامل ۳۱۹ میلیارد تومان فروش حضوری (۲۲۳ میلیارد از طریق درگاه رسمی و ۹۶ میلیارد از کارت به کارت) و ۱۷۸ میلیارد تومان فروش مجازی بود.

اما پشت این آمار درخشان، کاهش چشمگیر حضور ناشران خارجی از ۴۱۳۲ ناشر در سال ۱۳۹۶ به تنها ۵۵ ناشر در سال ۱۴۰۳، نشانگر افول تعاملات فرهنگی بین‌المللی بود. این کاهش ۹۵ درصدی، نه تنها گواهی بر انزوای فرهنگی ایران در عرصه جهانی است، بلکه دسترسی مخاطبان به آثار روز جهان را نیز محدود کرده است. در مقابل، حضور ۲۶۱۹ ناشر داخلی اگرچه عددی قابل توجه به نظر می‌رسد، اما تمرکز اکثریت آنها بر بازنشر آثار قدیمی و کم‌ریسک، خلأ تولیدات نوآورانه و جسورانه را پررنگ‌تر کرد. افزایش ۳۰ درصدی قیمت کتاب در سال ۱۴۰۳، فشار اقتصادی بی‌سابقه‌ای را به قشر کتابخوان وارد کرد. بسیاری از ناشران مستقل برای بقا مجبور به افزایش قیمت‌ها شدند، اما این افزایش همزمان با کاهش قدرت خرید مردم، موجب شد تا شمار زیادی از مخاطبان به سمت خرید‌های قسطی یا نسخه‌های الکترونیک غیررسمی سوق داده شوند.

این روند نه تنها بازار کتاب را به سمتی ناپایدار هدایت می‌کند، بلکه ناشران کوچک را نیز در آستانه ورشکستگی قرار داده است. برای نمونه، ناشری که پیش‌تر در نمایشگاه کتاب ۵۰۰ میلیون تومان فروش داشت، امسال با وجود افزایش ظاهری آمارها، تنها ۳۵۰ میلیون تومان درآمد کسب کرد که بخشی از آن به دلیل هزینه‌های سرسام‌آور چاپ و کاغذ بود. حضور ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور سابق، در این نمایشگاه به عنوان آخرین رویداد فرهنگی وی، نمادی از پیوند سیاست و فرهنگ در ایران بود. اما این حضور نتوانست پاسخی به بحران‌های ساختاری حوزه نشر بدهد.

عدم حمایت دولت از ناشران مستقل، نبود سیاست‌های تشویقی برای ترجمه آثار خارجی، و تحریم‌های بین‌المللی که دسترسی به کاغذ و تجهیزات چاپ را دشوار کرده، همچنان گریبانگیر این صنعت است. در چنین شرایطی، حتی نمایشگاه‌های پرزرق‌وبرق نیز نمی‌توانند جایگزین برنامه‌ریزی بلندمدت برای نجات نشر ایران شوند.

روند رو به رشد خرید‌های الکترونیک اگرچه امیدی برای کاهش هزینه‌ها ایجاد کرده، اما با موانع جدی روبه‌روست. تنها ۱۳۵ میلیارد تومان از فروش ۱۷۸ میلیاردی بخش مجازی نمایشگاه، سهم ناشران بود و ۴۳ میلیارد تومان به کتابفروشان اختصاص یافت. این آمار نشان می‌دهد که زیرساخت‌های دیجیتال نشر ایران هنوز در مراحل ابتدایی است و سهم ناشران از این بازار نوپا بسیار ناچیز است. افزون بر این، نبود قوانین شفاف برای حمایت از حقوق مؤلفان در فضای مجازی، خطر سرقت ادبی و انتشار غیرقانونی آثار را افزایش داده است.

سینما: طلوع گیشه، غروب عدالت

سال ۱۴۰۳ برای سینمای ایران سالی از تضاد‌های آشکار بود. فروش ۳۴ میلیون بلیت با درآمد ۱۹۰۲ میلیارد تومانی (معادل ۲۰ میلیون دلار) رکوردی تاریخی ثبت کرد، اما این موفقیت کمّی نتوانست شکاف طبقاتی در دسترسی به سینما را پنهان کند. همایون اسعدیان، دبیر شورای صنفی نمایش، ادعا کرد افزایش قیمت بلیت از ۸۰ هزار به ۱۱۰ هزار تومان در اسفند ۱۴۰۳ با استقبال مواجه شده، در حالی که قیمت بلیت سینما‌های شمال و جنوب تهران یکسان باقی ماند. این «برابری صوری» عملاً به معنای نادیده گرفتن اختلاف درآمدی مناطق مختلف بود؛ خانواده‌ای در قرچک باید ۲۰ درصد حقوق ماهانه خود را برای یک بار سینما رفتن هزینه کند، حال آنکه این رقم برای ساکنان شمیران تنها ۵ درصد است.

بازگشت «سیمرغ مردمی» به جشنواره فیلم فجر پس از سه سال غیبت، با اهدای جایزه به فیلم «پیشمرگ» علی غفاری همراه شد. اما نمایش این فیلم تنها در سه سانس و در سینما‌های خاص، پرسش‌هایی درباره مشروعیت رأی‌گیری مردمی ایجاد کرد. منتقدان استدلال کردند که این رویکرد نه بازتاب خواست واقعی مخاطبان، که نمایشی برای مشروعیت‌بخشیدن به جشنواره است. از سوی دیگر، حذف فیلم «قاتل و وحشی» حمید نعمت‌الله حتی از بخش ویژه، نشان داد دولت جدید نیز حاضر به ریسک پذیری برای نمایش آثار جنجالی نیست.

رشد سهم ژانر‌های کم‌هزینه مانند کمدی (با چهار فیلم پرفروش و درآمد ۱۹۴ میلیارد تومانی) و کودک (۱۲۶ میلیارد تومان) در مقابل کاهش تولیدات اجتماعی و مفهومی، زوال سینمای اندیشه‌محور را تقویت کرد. این روند نشان می‌دهد سینمای ایران در دام چرخه‌ای تجاری گرفتار شده که کیفیت را قربانی کمیت می‌کند.

خبر تلخ دیگر و مرتبط با سینما و البته دوبله، درگذشت ژاله علو، ایرج رضایی، منوچهر والی‌زاده، و دیگر پیشکسوتان دوبله، ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر برای صنعت دوبله ایران بود. ناصر ممدوح، از باقی‌ماندگان نسل طلایی، اعلام کرد که از چهره‌های شاخص دهه ۴۰ تنها ۱۴ نفر زنده‌اند و «دوبله به آخر خط رسیده است». این بحران نه تنها فقدان استعداد‌های جدید، بلکه بی‌توجهی به میراث فرهنگیِ صدا‌های ماندگار را فریاد می‌زند.

حراج تهران، حاشیه‌ای که بیش از ۲۲۴ میلیارد تومان چکش خورد

۲۲۴ میلیارد و ۷۱۹ میلیون تومان؛ این رقمی است که در بیست و دومین دوره حراج تهران پای معامله تابلو‌هایی پرداخت شد که نه با ملاک‌ها و معیار‌های هنری، بلکه با شیوه معروف به اقتصاد سفته‌ای قیمت‌گذاری شدند؛ قیمت‌گذاری‌هایی که به نظر می‌رسد نه با ارزش‌گذاری منتقدان و کارشناسان نقاشی، بلکه با کل‌کل سرمایه‌داران تعیین می‌شود! ضمن اینکه این رقم در مقابل فروش ۱۲۰ میلیارد و ۳۱۸ میلیون تومانی بیست و یکمین حراج تهران (ویژه هنر معاصر ایران) قرار می‌گیرد که به صورت آنلاین برگزار شده بود.

در این رویداد آثار هنرمندانی همچون رضا عباسی، معین مصور، محمد قاسم، آقا نجف اصفهانی، محمدحسن افشار ارومی، حسین کاظمی، احمد اسفندیاری، درویش عبدالمجید طالقانی، میرحسین خوشنویس‌باشی، غلامحسین امیرخانی، یدالله کابلی، کیخسرو خروش، محمود فرشچیان، محمد احصایی، فرامرز پیلارام، محمود زنده‌رودی، آیدین آغداشلو، مسعود عربشاهی، منصور قندریز، ژازه تباتبایی، پرویز کلانتری، غلامحسین نامی، بهجت صدر، واحد خاکدان، هانیبال الخاص و هوشنگ پزشک‌نیا ارائه شد. در بیست و دومین دوره حراج تهران، ۹۹ اثر شامل ۶۹ اثر نقاشی، ۱۰ تابلو خوشنویسی، ۹ مجسمه و آثار فلزی قلمزنی، ۶ نسخه خطی و ۶ قالی تصویری به هنردوستان ارائه شد که در نهایت ۸۴ اثر به فروش رسیدند.

پرتره دختر نشسته از رضا عباسی با فروش ۲۲ میلیارد و ۴۴۰ میلیون تومان، گران‌ترین اثر حراج بود.

اثری با ۱۰۰ سال قدمت که کارشناسان فروش آن را غیرقانونی اعلام کردند. مدیرکل موزه‌های وزارت میراث‌فرهنگی فروش تابلوی «پرتره دختر نشسته» اثر رضا عباسی در حراج تهران به دلیل قدمت بالای ۱۰۰ سال را غیرقانونی دانست. این درحالی است که کارشناسان هنری نیز در اصالت این اثر شک کرده‌اند. ضمناً بر اساس قانون حفاظت آثار ملی و فرهنگی مصوب ۱۳۰۹ و آیین‌نامه‌های اجرایی آن، «فروش و خروج هرگونه اشیاء و آثار تاریخی و فرهنگی با قدمت بیش از ۱۰۰ سال بدون اخذ مجوز از معاونت میراث فرهنگی، ممنوع و غیرقانونی است. حال آنکه مسئولان حراج تهران پیش از این به خبرنگار ایرنا اعلام کردند که تمامی آثار با قدمت و سنتی این رویداد دارای مجوز وزارت میراث، صنایع دستی و گردشگری هستند و نمایندگان این وزارتخانه هم در نمایشگاه حراج تهران حضور داشتند.

«پیدایش» اکریلیک روی مقوا اثر محمود فرشچیان با برآورد قیمت ۱۰ – ۹ میلیارد تومان، «دو جفت شمعدان» قلمزنی روی طلا و نقره اثر حسین علاقمندان با برآورد قیمت ۱۰ – ۹ میلیارد تومان و «شمسه خرد» قلمزنی روی طلا و نقره اثر محمدمهدی باباخانی با برآورد قیمت ۹ – ۸ میلیارد تومان دیگر آثار گران‌قیمت بیست و دومین حراج تهران بودند.

رسانه دیجیتال؛ ظهور پلتفرم‌ها و چالش‌های نوین

راه‌اندازی پلتفرم «شیدا» و جذب نیم میلیون کاربر در زمان کوتاه، یکی از رویداد‌های مهم رسانه‌ای سال ۱۴۰۳ بود. این پلتفرم که با پخش سریال «آبان» به اوج فعالیت خود رسید، نه تنها رقابت در بازار VOD‌ها را تشدید کرد، بلکه بحث‌های جدی درباره تأثیر آن بر اقتصاد فرهنگ را دامن زد. ادعای مهدی جهانگیری، رئیس هیئت مدیره گروه مالی گردشگری، مبنی بر سرمایه‌گذاری «صددرصدی» این مجموعه در شیدا، شائبه‌های ارتباط این پلتفرم با نهاد‌های مالی خاص را تقویت کرد. افزایش دستمزد بازیگران و عوامل تولید به واسطه رقابت پلتفرم‌ها، اگرچه در کوتاه‌مدت جذابیت ایجاد کرد، اما هشدار‌هایی درباره تورم هزینه‌های تولید و تمرکزگرایی در صنعت رسانه به همراه داشت. پرسش اینجاست: آیا شیدا به جای گسترش دسترسی به محتوای کیفی، صرفاً به بازاری برای انحصارگرایی مالی بدل خواهد شد؟

تئاتر: جشنواره‌ای در گرداب بدهی و مدیریت

چند سالی است که جشنواره‌ تئاتر فجر، بیش از آنکه عرصه‌ نمایش خلاقیت و هنر باشد، به صحنه‌ آشفتگی‌ها و چالش‌های مدیریتی بدل شده است. هر سال که می‌گذرد، کیفیت برگزاری این رویداد افول می‌کند و اهالی تئاتر را به این فکر وامی‌دارد که چرا جشنواره‌ای با چنین سابقه و اهمیتی باید در گردابی از کمبود بودجه، سوء‌مدیریت و کشمکش‌های داخلی گرفتار شود. گویا معضل تأمین اعتبار و امکانات برای این رویداد، همانند دیالوگی تکراری در نمایشی بی‌پایان، هر سال در آستانه‌ برگزاری جشنواره، بازخوانی می‌شود، بی‌آنکه راه‌حلی برای آن یافت شود.

سال گذشته، حواشی جشنواره از همان ابتدا با جدال بر سر مسائل مالی آغاز شد. کاظم نظری، مدیرکل وقت هنر‌های نمایشی، در یک نشست خبری، از عملکرد مالی کوروش زارعی، دبیر چهل و یکمین دوره‌ جشنواره، انتقاد کرد و گفت: «بدهی‌های باقی‌مانده از سال گذشته، هزینه‌های هتل‌ها و سایر مخارجی بود که فشار سنگینی بر ما تحمیل کرد. ناجوانمردانه است که تئاتر در جای دیگری هزینه شود.» این سخنان به‌سرعت واکنش زارعی را در پی داشت. او در پاسخی کوتاه، اما کنایه‌آمیز، نوشت: «ریخت و پاش‌های جشنواره‌ی چهل و یکم؟ کدام ریخت و پاش؟ مگر ریالی در اختیار من بود؟ فعلاً به احترام جشن‌های پیروزی انقلاب اسلامی سکوت می‌کنم، اما پاسخ مفصل را می‌گذارم برای بعد.».

اما نتیجه‌ این اختلافات چیزی نبود جز کاهش حضور گروه‌های خارجی در بخش بین‌الملل. از میان پنج کشوری که وعده‌ حضور در جشنواره را داده بودند، عراق و ایتالیا انصراف دادند و در نهایت فقط ارمنستان، یونان و تاجیکستان در این بخش حاضر شدند.

امسال نیز جشنواره از حواشی مصون نماند. با تغییر دولت، تیم مدیریتی وزارت ارشاد دستخوش تغییر شد، اما خیرالله تقیانی‌پور همچنان به عنوان دبیر چهل و سومین جشنواره باقی ماند. او با وجود اختلاف‌نظر با معاون هنری دولت جدید، برگزاری جشنواره را پیش برد.

در نشست خبری جشنواره، تقیانی‌پور درباره‌ گمانه‌زنی‌های تغییر دبیر جشنواره موضع گرفت و گفت: «یکی از شروط من برای پذیرش این مسئولیت، این بود که با کاظم نظری، مدیرکل وقت هنر‌های نمایشی، همکاری نکنم. درباره‌ شایعات تغییر دبیر جشنواره هم چیز‌هایی شنیده‌ام، اما برایم اهمیتی ندارد. این‌که در جلسه‌ صنف کارگردانان درباره‌ تغییر دبیر صحبت‌هایی شده، در جریان نیستم. خانم نادره رضایی که در آن جلسه حاضر بود، می‌تواند در این مورد توضیح دهد.».

اما این اظهارات بی‌پاسخ نماند. کاظم نظری، در یادداشتی رسانه‌ای، روایت دیگری را مطرح کرد و گفت: «در دوران مسئولیت من، نام ایشان حتی به عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی دبیری جشنواره مطرح هم نشده بود.»

در نشست جشنواره، اتابک نادری، سرپرست اداره کل هنر‌های نمایشی، از بدهی‌های گذشته پرده برداشت و اعلام کرد که بدهی‌های سنواتی جشنواره و اداره‌ کل هنر‌های نمایشی، به حدود ۱۷ میلیارد تومان رسیده است؛ رقمی که برای جشنواره‌ای در این سطح، یک نقطه‌ضعف اساسی محسوب می‌شود.

اما سؤال اصلی همچنان پابرجاست: جشنواره‌ای که ۴۳ دوره برگزار شده، چرا هنوز درگیر بحران تأمین بودجه، مشکلات اسکان مهمانان و ضعف‌های اجرایی است؟ آیا سزاوار است که یکی از مهم‌ترین رویداد‌های فرهنگی کشور، هر سال در چرخه‌ای از مشکلات مدیریتی و مالی گرفتار شود؟ روشن است که در این میان، حلقه‌ای از این زنجیره، به‌درستی کار نمی‌کند.

سال ۱۴۰۳ برای ایران، سالی از تضاد‌های آشکار بود. از یک سو، آمار‌های فروش سینما و حراج تهران، رونقی کمّی را فریاد می‌زدند؛ از سوی دیگر، مرگ استادان دوبله، اعتراضات هنرمندان به سیاست‌های دولتی، و گرانی دسترسی به فرهنگ، زوال کیفی را هشدار می‌داد. در این میان، پلتفرم‌های دیجیتالی مانند شیدا، هرچند نویدبخش تحول بودند، اما در دام سرمایه‌گذاری‌های کلان و تمرکزگرایی گرفتار آمدند.

سیاست‌گذاری فرهنگی نیز، با وجود ادعا‌های کلان، نتوانست از چرخه‌های معیوب ممیزی، بدهی‌های میلیاردی، و شکاف طبقاتی بگریزد. آنچه در این سال باقی ماند، نه امیدی روشن، که ضرورتی فوری برای بازاندیشی در الگو‌های مدیریت فرهنگ بود: الگو‌هایی که به جای آمارسازی، به عدالت فرهنگی؛ به جای انحصارگرایی، به تنوع صدای هنرمندان؛ و به جای سیاست‌زدگی، به استقلال هنر باور داشته باشند. آینده فرهنگ ایران در گرو عبور از این گذار دردناک است، عبوری که تنها با نگاهی نقادانه به گذشته و جسارتی خلاق برای بازتعریف فردا ممکن خواهد شد.

منبع: اقتصاد 24

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی