موضوعات داغ: # قیمت طلا # قیمت دلار # قیمت سکه # بورس کالای ایران # جنگ # پیش بینی بازارها # تامین مالی # قیمت مصالح
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

بازی بزرگ در افغانستان؛ وقتی آسیا به میدان قدرت‌نمایی روسیه و چین تبدیل می‌شود؟

افغانستان
چین هنوز روابط خود را به‌طور رسمی با طالبان عادی نکرده، اما از زمان خروج آمریکا، پیوندهای خود را با افغانستان تقویت کرده است. منافع پکن تا حد زیادی با منافع مسکو هم‌پوشانی دارد.

به گزارش تجارت نیوز، ماه ژوئیه، روسیه نخستین کشوری شد که به‌طور رسمی حاکمیت طالبان بر افغانستان را به رسمیت شناخت. با وجود دشمنی عمیق میان دو کشور که به دوران مداخله خونین شوروی در افغانستان (۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹) بازمی‌گردد، این نزدیکی ریشه در محاسبات راهبردی دارد؛ محاسباتی که ناشی از انزوای هر دو دولت در صحنه بین‌المللی است.

این رویداد مهم برای طالبان، پرسش‌هایی کلیدی درباره استراتژی آمریکا در آسیای مرکزی مطرح کرده است. به‌ویژه این پرسش که آیا واشنگتن باید برای مقابله با نفوذ روسیه و چین در این منطقه پویا تلاش کند یا خیر؟

پاشنه آشیل روابط روسیه و افغانستان

پس از تسلط طالبان بر کابل در اوت ۲۰۲۱ و خروج آشفته اما دیرهنگام آمریکا از افغانستان، روسیه واکنشی عمل‌گرایانه نشان داد. کرملین بدون آنکه حکومت جدید طالبان را به رسمیت بشناسد، سفارت خود در کابل را حفظ کرد. تا اکتبر ۲۰۲۱، مسکو میزبان مقامات طالبان برای نشست‌های رسمی شد. در سپتامبر ۲۰۲۲، این کشور با دولت جدید افغانستان قراردادهایی تجاری شامل صادرات با تخفیف نفت، گندم و گاز امضا کرد.

با این حال، ۵ سپتامبر ۲۰۲۲، حمله تروریستی داعش به سفارت روسیه در کابل موجب کشته شدن تعدادی از کارکنان روس شد و این تراژدی نشان داد که مساله تروریسم و افراط‌گرایی می‌تواند به یکی از کانون‌های اصلی تنش میان روسیه و آمریکا تبدیل شود. از منظر روسیه، داعش تهدیدی بزرگ محسوب می‌شود، به‌ویژه با توجه به جمعیت مسلمان رو به رشد این کشور که می‌تواند در معرض جذب گروه‌های افراطی قرار گیرد.

آوریل سال جاری، روسیه طالبان را از فهرست سازمان‌های تروریستی خود خارج و بدین ترتیب زمینه را برای آغاز گفت‌وگوهای رسمی دیپلماتیک بین دو کشور فراهم کرد. یک ماه بعد، وزیر بازرگانی افغانستان مدعی شد که که روسیه و چین در حال مذاکره دوجانبه با دولت افغانستان هستند تا وابستگی این کشور به دلار را در شرایط تحریم‌های آمریکا کاهش دهند. کنش کرملین برای به رسمیت شناختن رسمی حکومت طالبان می‌تواند منافع متعددی برای روسیه به همراه داشته باشد: از همکاری ضدتروریسم و تقویت ثبات منطقه‌ای گرفته تا افزایش وزن دیپلماتیک و گسترش روابط اقتصادی. با این حال، مسکو باید در این مسیر با احتیاط حرکت کند؛ چراکه همکاری با طالبان به‌عنوان شریک ضدتروریسم، با توجه به ایدئولوژی و پیشینه این گروه، دارای تناقض‌های ذاتی است.

پکن و کابل؛ از تروریسم تا راه‌های ترانزیتی حیاتی

چین هنوز روابط خود را به‌طور رسمی با طالبان عادی نکرده، اما از زمان خروج آمریکا، پیوندهای خود را با افغانستان تقویت کرده است. منافع پکن تا حد زیادی با منافع مسکو هم‌پوشانی دارد. از جمله این اهداف می‌توان به گزینه‌هایی چون مقابله با تروریسم، توسعه اقتصادی و زیرساختی، نفوذ ژئوپلیتیکی و جلوگیری از موج مهاجرت یا قاچاق مواد مخدر اشاره کرد. علاوه بر این چین و افغانستان ۵۷ مایل مرز مشترک دارند. اگر افغانستان دوباره به مامن گروه‌های تروریستی بدل شود، امنیت داخلی چین می‌تواند در معرض تهدید قرار گیرد. در گذشته، برخی گروه‌های جدایی‌طلب اویغور در استان ناآرام سین‌کیانگ با طالبان ارتباط نزدیک داشتند که از نگاه چین تهدیدی جدی و نزدیک به مرزهایش محسوب می‌شود.

در حوزه اقتصادی نیز چین به منابع طبیعی افغانستان، از جمله فلزات خاکی کمیاب به‌ویژه مس و لیتیوم، علاقه‌مند است. علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی افغانستان آن را به حلقه‌ای بالقوه مهم در طرح «کمربند و جاده» (BRI) تبدیل می‌کند. هرچند افغانستان عضو رسمی این ابتکار نیست، اما جایگاه راهبردی آن این پتانسیل را دارد تا آسیای مرکزی را به آسیای جنوبی متصل کند. پیشرفت‌های جاری در کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) نیز این چشم‌انداز را تقویت می‌کند. وجود یک دولت باثبات در کابل برای کنترل مسائل مرزی و جلوگیری از بحران‌هایی که می‌توانند اقتصاد استان‌های غربی چین را تحت تاثیر قرار دهند، حیاتی است.

دغدغه واشنگتن!

بسیاری از آمریکایی‌ها بیم دارند که پکن و مسکو برای پر کردن خلا راهبردی ناشی از خروج آمریکا در سال ۲۰۲۱، همدست باشند. اما واشنگتن نباید بیش از حد از این روندها نگران شود. نخست، دیگر قدرت‌های مهم منطقه‌ای همچون پاکستان، ترکیه، ایران و کشورهای متعدد اسلامی، به‌طور طبیعی در شکل‌دادن به آینده افغانستان نقش‌آفرینی خواهند کرد و نفوذ روسیه و چین را تعدیل می‌کنند. دوم، منافع آمریکا در افغانستان هرگز آن‌قدر مهم نبوده که توجیه‌کننده تعهد بلندمدت باشد. در مقابل، روسیه و چین قدرت‌های واقعی اوراسیا هستند و اقداماتشان بر مبنای منطق ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک قابل فهم است.

در نهایت، نه پکن و نه مسکو تمایلی به سلطه مستقیم بر افغانستان ندارند. منافع آنان در این کشور جنبه‌ای پیرامونی دارد و هر دو به‌خوبی می‌دانند که مردم افغانستان تمایلی به حکومت خارجی ندارند. درست است که آن‌ها ممکن است روابط خود با کابل را به‌گونه‌ای به‌کار گیرند که برای واشنگتن ناخوشایند باشد. دونالد ترامپ در مارس گذشته از «اشغال» پایگاه سابق آمریکا در بگرام توسط چین شکایت کرد. همچنین خطر واقعی وجود دارد که برخی سربازان افغانِ باتجربه به‌عنوان مزدور در جنگ روسیه و اوکراین به کار گرفته شوند.

با این حال، چنین پیامدهایی تهدیدی برای منافع حیاتی امنیت ملی آمریکا محسوب نمی‌شود. دخالت تراژیک آمریکا در افغانستان بهتر است به گذشته سپرده شود. منابع مالی مسدودشده‌ای که به مردم افغانستان تعلق دارد – و نه به اعضای پیشین یا فعلی گروه‌های تروریستی – باید آزاد شود تا وضعیت انسانی کشور بهبود یابد. در آینده، پس از اطمینان از نبود تهدید امنیتی، آمریکا حتی می‌تواند به عادی‌سازی روابط دیپلماتیک با کابل بیندیشد. به احتمال زیاد، افغانستان نیز به‌عنوان بخشی از سیاست خارجی چندجانبه خود، از روابط با واشنگتن برای ایجاد توازن در روابطش با مسکو و پکن استقبال خواهد کرد.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی