موضوعات داغ: # قیمت سکه # قیمت طلا # بورس کالای ایران # قیمت دلار # پایان بورس # اربعین # آموزش و پرورش # اتباع

تابستان ۱۴۰۴؛ داغ‌ترین آزمون مدیران در بحران گرما و کم‌آبی

کمبود آب مصرف آب خشکسالی بحران آب
موج بی‌سابقه گرمای تابستان ۱۴۰۴ و بحران آب، نه‌تنها آسفالت شهرها را نرم کرد، بلکه پرده از واقعیت مدیریت استان‌ها برداشت؛ جایی که برخی مدیران با تحلیل داده، آینده‌نگری و استفاده از فناوری، دورکاری را به‌عنوان پاسخی عقلانی برگزیدند، و برخی دیگر با تصمیمات عجولانه و تعطیلی بی‌برنامه، الگوی فرار از مسئولیت را نمایان ساختند؛ آزمونی که تفاوت حکمرانی پایدار و سطحی را عریان کرد.

به گزارش تجارت نیوز، تابستان ۱۴۰۴ با موج بی‌سابقه گرما و بحران آب، چهره واقعی بسیاری از مدیران را نمایان کرد. در این دمای سوزان، نه‌تنها آسفالت ذوب شد، بلکه نقاب تصمیم‌گیری‌های سطحی را نیز فروریخت.
این گرما، صرفاً یک پدیده اقلیمی نبود؛ بلکه صحنه‌ای بی‌پرده از سنجش ظرفیت مدیریتی استان‌ها در شرایط اضطراری بود. این شرایط نشان داد که آنچه جامعه را به سلامت از بحران عبور می‌دهد، نه میزان شدت بحران، بلکه میزان آمادگی، عمق نگاه و نوع تصمیم‌گیری مدیران ارشد است.
در این روزهای داغ، مدیران آینده‌نگر و متخصص در برخی استان‌ها، با رویکردی مبتنی بر داده، تحلیل‌های چندلایه، و بهره‌گیری از فناوری ارتباطی، تصمیم به اجرای دورکاری گرفتند. این انتخاب نه‌تنها پاسخی به تهدید گرما بود، بلکه الگویی از حکمرانی مبتنی بر عقلانیت، مسئولیت‌پذیری و احترام به زندگی و معیشت شهروندان ارائه داد.
در مقابل، مدیرانی که واکنشی احساسی و بدون در نظر گرفتن زیرساخت‌ها و پیامدها تنها دستور به تعطیلی دادند، نمونه‌ای از مدیریت سطحی و ناپایدار را به نمایش گذاشتند؛ مدیریتی که نه بر پایه کارشناسی، بلکه بر پایه فرار از مسئولیت و عدم توان در تصمیم‌سازی مبتنی بر شواهد بنا شده بود.
البته این امر متاسفانه در روزها و هفته های جنگ ۱۲ روزه نیز خود را نشان داد!
به هر حال این تفاوت‌ها، تنها به یک تصمیم خلاصه نمی‌شود؛ بلکه بازتابی از سبک کلی مدیریت در استان‌هاست:
استان‌هایی که تصمیمات‌شان ریشه در تحلیل، آینده‌نگری و مشارکت تخصصی دارد، به مرور زمان تاب‌آورتر، منسجم‌تر و موفق‌تر خواهند بود.
– استان‌هایی که با تصمیمات‌ سطحی و بی‌ثبات، در مواجهه با هر بحران جدید، آسیب‌پذیرتر و بی اعتمادتر می‌شوند.

بحران‌ها، آیینه مدیریت‌اند

بنابراین، بحران گرما و بحران آب و بحران های طبیعی و غیرطبیعی و … ، آزمونی بود برای شناسایی مدیران با ظرفیت راهبری بلندمدت در مقابل آنانی که تنها در قالب واکنش‌های کوتاه‌مدت عمل می‌کنند.
این تفاوت آشکار باید به‌عنوان زنگ هشداری جدی برای نظام مدیریت کلان کشور تلقی شود تا ساختارهای تصمیم‌گیری تقویت، و انتخاب مدیران بر اساس توان تحلیل و تخصص واقعی صورت پذیرد، نه براساس واکنش‌های آنی یا ملاحظات سیاسی.
در نهایت، می‌توان چنین نتیجه گرفت: آنچه یک مدیر ارشد و دیگر سطوح مدیریتی را از دیگری متمایز می‌سازد، نه عنوان و جایگاه، بلکه شجاعت در تصمیم‌گیری عمیق، توان استفاده از داده و جسارت در مسئولیت‌پذیری در لحظه بحران است.

 گرما به مثابه “آزمون شایستگی”

وقتی دماسنج از ۴۰ درجه عبور می کند، نه‌تنها زیرساخت‌های شهری، بلکه سنجه‌های شایستگی مدیریتی نیز آشکار می‌شوند. تصمیم استان‌ها در مواجهه با امواج گرما (۱۴۰۴)، دو مکتب فکری متضاد را عیان کرد:
– استان‌هایی با اعلام «دورکاری فراگیر» و استان‌هایی با «تعطیلی»

این تفاوت، شکاف عمیق در فهم بحران، تاب‌آوری سازمانی و انسان‌محوری را نشان داد.
* تفاوتی فراتر از تصمیم؛ تفاوت در فهم مسئولیت
مدیرانی که به دورکاری هدفمند تن دادند، بحران را فرصتی برای ارتقاء حکمرانی دیدند؛ در حالی‌که تصمیم‌گیرندگان تعطیلی، بحران را بهانه‌ای برای انفعال قلمداد کردند.

 یک تصمیم، صدها پیامد …

مدیریت تحول آفرین با اعلام “دورکاری هوشمندانه” و حفظ چرخه فعالیت‌ها:
– جلوگیری از فروپاشی اداری و اقتصادی
– تضمین خدمات عمومی در روزهای بحران
– ارائه الگوی عملیاتی برای بحران‌های آینده (خشکسالی، آلودگی هوا، امنیت انرژی) و …
در مقابل، مدیریت انفعالی (تعطیلی) ، یعنی توقف بدون فکر، با پیامدهای اجتماعی پنهان (اختلال روانی، عدم دسترسی به خدمات)،
ایجاد حس بی‌تفاوتی و بی‌اعتمادی میان مردم ….

* مدیران باید پاسخگو باشند، نه غایب

مردم حق دارند بپرسند:
– چه کسی در شرایط بحرانی مرد اول پاسخگویی است؟
– چرا در استانی، فناوری در خدمت تصمیم‌گیری است و در استان دیگر فراموش شده؟
– آیا مدیران ما بحران را می‌فهمند یا فقط از آن فرار می‌کنند؟

بحران گرما و دیگر بحران های طبیعی و … صرفاً پدیده‌ای اقلیمی نیست. این بحران، عملکرد سیستماتیک مدیریت را آشکار کرد:
– مدیرانی که جسارت استفاده از داده و فناوری را دارند، بحران را مهار می‌کنند.
– مدیرانی که پنهان می‌شوند، بحران را به فاجعه تبدیل می‌کنند.
بحران گرما، آب، آلودگی هوا، سردی ماه‌های های آینده، سیل و سایر بحران‌ها، نیازمند مدیریت یکپارچه، اطلاع‌رسانی منسجم و دورکاری هدفمند است.

راهکار فوری:

* تشکیل «ستاد دورکاری بحران‌محور»
* الزام مدیران به ارائه گزارش دهی شفاف از تصمیم‌ها و پیامدهای‌شان
* ارزیابی عملکرد بر مبنای تاب‌آوری، نه صرفاً شاخص‌های ظاهری
* ایجاد مرجع واحد اطلاع‌رسانی برای جلوگیری از تشتت و شایعه‌پراکنی و.. مدیریت بحران یعنی جسارت در تصمیم‌سازی، نه راحت‌طلبی در تعطیلی. اگر مدیری در روزهای سخت توان خلق راه‌حل ندارد، در روزهای آرام نیز سزاوار اعتماد مردم نیست.

 بحران‌ها را نمی‌توان با تصمیم‌های سلیقه‌ای مدیریت کرد

البته همانطور که اشاره شد، یکی از چالش‌های اساسی در مواجهه با بحران‌هایی همچون موج‌های گرمایی، تنش آبی و سایر بحران‌ها، نبود انسجام در اطلاع‌رسانی و تصمیم‌گیری است. زمانی که اطلاع‌رسانی از سوی افراد و معاونت‌های مختلف و … انجام می‌گیرد، نتیجه‌ای جز تشتت، سردرگمی مردم و کاهش اعتماد عمومی ندارد. این آشفتگی نه‌تنها به تشدید بحران‌ها می‌انجامد، بلکه فضای ناامیدی و بی‌اعتمادی در جامعه را دامن می‌زند.
در شرایط بحرانی، فرصت آزمون و خطا وجود ندارد. اطلاع‌رسانی و پاسخگویی تنها زمانی مؤثر خواهند بود که از یک مرجع واحد، تحت نظارت مستقیم مدیریت ارشد استان صورت بگیرند—نه از مسیرهای متفاوت و دلخواه افراد یا نهادها. این فقدان هماهنگی می‌تواند زمینه‌ساز شایعات و انتشار اطلاعات نادرست شود که خود بحرانی مضاعف به همراه دارد.

 مدیریت بحران یعنی ایجاد یک‌صدایی نه افزایش سردرگمی…

برای عبور امن از بحران‌ها، تشکیل یک مرجع واحد با اختیارات قانونی و اجرایی، جهت مدیریت بحران و الزام تمامی نهادها به اطلاع‌رسانی از طریق همین مرجع ضروری است. این نهاد باید نقطه تمرکز تصمیم‌گیری و اطلاع‌رسانی باشد؛ جایی که همه اطلاعات پالایش شده و قابل اعتماد، به‌طور منسجم به مردم منتقل شود.
بحران با مدیریت پراکنده قابل کنترل نیست. رسیدن به آرامش اجتماعی زمانی ممکن خواهد بود که اطلاع‌رسانی و پاسخگویی در همه حوزه‌های بحران‌زا—از موج‌های گرمایی و تنش‌های آبی گرفته تا بحران‌های اجتماعی و وضعیت‌های اضطراری—از یک مسیر واحد و منسجم انجام گیرد. تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواهی در بحران نه‌تنها بی‌اثر، بلکه بحران‌آفرین هستند.
ایجاد یک سیستم هماهنگ و کارآمد مدیریت بحران، رمز موفقیت در مواجهه با چالش‌های آینده است—و این مهم تنها با هم‌افزایی و همکاری همه نهادها محقق می‌شود.
در بحران‌های ملی، هر صدای متفرقه می‌تواند به تشدید مخاطرات منجر شود. مردم حق دارند به یک مرجع قابل اعتماد گوش دهند، نه قربانی سردرگمی ناشی از چندگانگی در تصمیم‌گیری شوند.

سخن پایانی

اگر امروز به جای تعطیلی، زیرساخت‌های دورکاری را تقویت کنیم، فردا در برابر بحران‌های بزرگ‌تر (مثل خشکسالی یا آلودگی هوا و وضعیت‌های غیرعادی و اضطراری دیگر ) آماده‌تر خواهیم بود. مدیریت بحران، انتخاب بین «سخت‌تر کار کردن» و «هوشمندتر کار کردن» است.
با ایجاد و معرفی یک مرکز پاسخگویی واحد، می توانیم به اطلاع‌رسانی متمرکز و سازمان یافته ای دست یابیم که در زمان بحران‌ها موجب تسهیل تصمیم‌گیری و هم‌افزایی شود. این رویکرد نه تنها کارایی ما را افزایش می دهد بلکه امنیت و آمادگی ما را در شرایط سخت و بحرانی، بهبود خواهد بخشید.
در نهایت استان‌هایی که دورکاری را جایگزین تعطیلی کردند، نشان دادند مدیرانشان بحران را فهمیده‌اند.
– استان‌های دیگر یا ناتوان هستند یا بدون برنامه‌.

سوال کلیدی:

با این توضیح و تفسیر، آیا استان شما جزء هوشمندهاست یا بی‌برنامه‌ها؟

منبع: فارس

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی