به گزارش تجارتنیوز، در یادداشت زیر که سهراب دلانگیزان، دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی در اختیار تجارتنیوز قرار داده؛ تعریفی از دولت، بایدها و مفهوم اقتدار دولت و در نتیجه دولت ضعیف ارائه شده است. نویسنده میگوید هر کدام از مباحث طرح شده پشتوانهای سترگ از تحلیل نظری و ادبیات موضوعی دارد و در اینجا او فقط برداشتهای خود را به صورت جملاتی کوتاه و منعقد شده آورده است.
نگاه غالب در این یادداشت خارج از تاریخ و جغرافیا و مبتنی بر مفهوم دولت در نظامهای اقتصادی امروزین است. در این یادداشت دولت به معنی حاکمیت عام و کامل در یک کشور و یا جامعه انسانی مستقل در نظر گرفته شده است. همچنین، در این مطلب سعی شده پنج اصل در بایدها و هشت اصل در اقتدار دولت تنظیم و تبیین شود.
تعریف دولت و ویژگیهای آن
دولت در اجتماع انسانی ذاتی درونی و تحولی دارد. ساختاری درونی مبتنی بر خودِ ارکان دولت و ساختاری بیرونی مبتنی بر نهادها و تشکلهای اجتماعی دارد. وظیفه اصلی آن تسهیل انعقاد ذات و ارتقای زندگی، رفاه فردی و جمعی افراد عضو اجتماعی است که دولت در آن تشکیل شده.
این تعریف تضمین میکند دولت در مسیری که در علم اقتصاد، توسعه تعریف و شناخته میشود رفتارهای توسعهمحور داشته باشد و لذا دولت مد نظر این تعریف توسعهخواه است.
قانون چیزی است که دولت و شهروندان را مشمول و مجبور به رعایت حدوی محدود میکند.
بایدهای دولت
اصل تساوی قدرت در قراردادها: دولت و جامعه در دوسوی قراردادی به نام قانون و قانون اساسی قرار دارند. از آنجا که دولت پس از تشکیل، برای اعمال قانون اجازه و اقتدار و اراده کامل و مطلق دارد، موازنه اقتدار باید در دو سوی دولت و جامعه یکسان باشد. یعنی نهادی قانونی برای شکایت جامعه از دولت در سطح خرد و کلان وجود داشته باشد که اگر دولت در اعمال اراده و اقتدار، آزادیهای قانونی را زیر پا گذاشت و شامل ظلم به گروههایی از جامعه شد، این گروهها و یا نمایندگان رسمی شناخته شده قانونی، باید بتوانند از دولت در همه سطوح شکایت و تظلمخواهی کنند و نهاد مربوطه نیز بتواند نتیجه استخراج رأی و اجتهاد خود را به کرسی بنشاند.
اصل اقتدار اعمال اراده دولت: دولت باید مقتدر و برای اعمال آزادیهای برخاسته از قوانین مصوب از طریق فرآیندهای قانونی جامعه تشکیلدهنده آن، توانمند و دارای اراده باشد.
اصل مشروعیت دولت: دولت تنها در صورتی دارای مشروعیت است که پاسدار آزادیهای مرسوم قانونی باشد و در صورتی که خود در آزادیهای قانونی اختلال ایجاد کند و برای شهروندان محدودیتهایی فراتر از قانون در دسترسی به حقوق قانونی و آزادیهای قانونی اعمال کند، خودخواسته و معطوف به اراده، مشروعیت خود را دچار صدمه و خدشه کرده است.
اصل محدود بودن دولت به قانون: تنها قوانینی در اعمال اراده دولت قابل قبول هستند که فرآیندهای قانونی از پیش مصوبشده قانونی را طی کرده باشند و هرگونه چارچوب یا فرآیند فراقانونی جدید تنظیم شده از طرف خود دولت بدون مراجعه به چارچوبهای قانونی در قانون اساسی مردود و ظالمانه بوده که ظلمی از طرف دولت به جامعه را اعمال خواهد کرد.
اصل تساوی شهروندان برای دولت: به منظور ایجاد شرایط تساوی همه گروههای اجتماعی در مقابل قانون که فهمی عام از عدالت است، دولت نباید هیچگونه زمینه جانبداری از نوعی اندیشه خاصی را در پیش گرفته و دنبال کند. دولت مقتدر باید بتواند از آزادیهای قانونی همه افراد جامعه در مقابل خود و بین اجتماعات و گروههای آنها صیانت کرده و با اعمال قدرت قانون آزادیهای قانونی را برای همه گروههای تشکیلدهنده جامعه برقرار و مستقر سازد. از آنجا که جامعه تجلی افراد متنوع، متفاوت و با اندیشه و اراده و افکار متنوع است، دولت باید بتواند بدون جانبداری از یک گروه و خارج از اعتقادات هر گروهی از این جماعات و افراد، اعمال قانون کند. هیچیک از این گروههای اجتماعی نباید با درک این موضوع که دولت هماندیشه و همنظر آنان است، خود را برتر از قانون در مقابل گروههای دیگر بداند و لذا اراده خود را بر گروههای دیگر تحمیل کند. دولت ضامن حفظ آزادیهای قانونی در این دست از موارد است.
![دولت و جامعه در دوسوی قراردادی به نام قانون و قانون اساسی قرار دارند.](https://tejaratnews.com/wp-content/uploads/2023/06/حکومت-قانون-1.webp)
دولت و جامعه در دوسوی قراردادی به نام قانون و قانون اساسی قرار دارند.
مفهوم دولت قدرتمند و مقتدر
اصل حراست از آزادیهای قانونی: دولت مقتدر از آزادیهای قانونی حمایت کامل میکند و در حفاظت از آنها بسیار مقتدر و موفق است. یعنی دولت مقتدر آزادی مالکیت، آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن، آزادی اندیشیدن و آزادی بیان و آزادی برگزاری اجتماعات و آزادی گفتگو و آزادیهای قانونی و ذاتی اقتصادی در چارچوب قانون اساسی را به رسمیت شناخته و پاسداری میکند.
اصل کفایت مداخله: دولت مقتدر به حد کفایت در جامعه و اقتصاد دخالت میکند نه کمتر و نه بیشتر و حوزه دخالت قانونی را حفاظت از آزادیهای مدنی، اجتماعی و اقتصادی در حد کفایت میداند.
هر نیرویی چه درونی و چه بیرونی در مسیر حذف یا خدشه وارد کردن به این آزادیها وارد عمل شود، مقتدرانه با آن نیرو مقابله کرده و آزادیهای قانونی را تا حد احراز کامل پاسداری میکند.
اصل گفتگوپذیری: دولت مقتدر شنونده و اهل گفتگو است. دولتی که اساس اقتدار و توانمندی خود را تنها و مطلقاً قانون تعریف کرده است، از آزادی گفتگو در چارچوب قانون حمایت و پاسداری کرده و همواره حاضر است تا در چارچوب قانون، خود طرفی از گفتگو باشد.
اصل اصلاحپذیری: دولت مقتدر پذیرنده و اهل اصلاح است. دولت مقتدر که در چارچوب قانون از آزادیهای قانونی دفاع کرده و پاسداری میکند، اهل گفتگو و شنونده خوبی است، همواره آماده است تا در چارچوب قانون اصلاحات مورد نیاز برآمده از گفتگوهای سازنده بین خود و جامعه را پذیرفته و در چارچوب قانون و بر اساس فرآیندهای شاخته شده و قانونی مرسوم به اصلاحات تن داده و آنها را اعمال کند تا مسیر به هنگام بودن رفتار دولت و جامعه مدنی تأمین و تضمین شود.
اصل تقدم دوستی در روابط بینالملل: دولت مقتدر رفتاری مبتنی بر قانون و منش دوستانه با همه کشورهای دیگر دارد. دولت مقتدر در ارتباطات بینالمللی خود همواره با شرایطی عقلانی وارد روابط بینالملل شده و با به رسمیت شناختن قوانین بینالمللی سعی در حضور عقلی و قانونی در مجامع بینالمللی و قراردادهای مرسوم بینالمللی دارد.
اصل تدبیر بینالمللی: دولت مقتدر همواره در مواجهه با تهدیدهای بینالمللی با اتکای به قدرت پشتیبانی جامعه از خود و با اخذ همراهی از آنان و با اتخاذ نظر آنان برخاسته از قانون اساسی نسبت به اعمال دشمنی، دفاع، صلح و یا هر نوع اقدام، اتخاذ تصمیم میکند.
اصل عدم تعارض منافع: دولتمردان و متولیان دولت مقتدر نباید منافع متضاد با جامعه داشته باشند. وجود تعارض منافع بین دولتمردان و متولیان دولت با جامعه بنیان اختلال در آزادیهای قانونی و شکلگیری فساد گسترده اداری و لذا عاملی برای از بین بردن اقتدار و توانمندی دولتها در اعمال قانون خواهند شد.
اصل اولویت جامعه در منافع: اصل بر این است که در تفسیر موضوعات و یا تعارض منافع شکل گرفته بین جامعه و دولت، اولویت بر جامعه نسبت به دولت در نظر گرفته شود. لذا در صورتی که هنگام شکلگیری تعارضات، به واسطه داشتن قدرت اعمال اراده به صورت قهری، دولت همه اقتدار و قدرت را به سوی خود بداند و اعمال کند، در این صورت زمینه شکلگیری نارضایتی را بهوجود خواهد آورد.
نتیجهگیری
تعریف دولت ضعیف: بر اساس آنچه آمد دولتی که یکی، تعدادی و یا همه از پنج اصل بایدها و یکی، تعدادی و یا همه از هشت اصل اقتدار را نداشته باشد، دولت ضعیف برشمرده میشود.
دولتی که منتخب مردم نباشدوفقط ازسوی چندنفرانتخاب شده،قطعاهیچ کارآیی نخواهدداشت..
ضمنااینکه نظرات مخالف راهیچوقت درمعرض دیدقرارنمیدهیدهیچ اشکالی نداره..به یه ورش
دولت ایران
پیروامام علی بن اب طالب تنها رسالت حاکمیتتامین عدالت است.