موضوعات داغ: # پزشکیان # مسعود پزشکیان # سازمان امور مالیاتی # بانک مرکزی # شفاف سازی # فوتبال اروپا # مهدی طارمی # اروپا

ره‌شه هه‌رمی؛ داستان هیروشیمای ایرانی که باید شنیده شود

روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت، که در دوران جنگ تحمیلی مورد تهاجم هوایی رژیم بعث عراق با بمب شیمیایی قرار گرفت، خود را همدرد با هیروشیمای ژاپن و خواهر خوانده این شهر می‌داند.

به گزارش تجارت نیوز، روستای مرزی «ره‌شه هه‌رمی» در ۱۵ کیلومتری غرب سردشت، در منطقه‌ای پوشیده با جنگل بلوط و در دره‌ای عمیق قرار دارد که اطراف آن را کوه‌های بلند احاطه کرده و رودخانه‌های کوچک در دامن روستا به زیبایی‌های آن افزوده است.

واژه «ره‌شه هه‌رمی» در ادبیات کُردی به معنی گلابی سیاه است، این نامگذاری هم شاید به خاطر وجود درختان گلابی باشد که در جنگل‌های بلوط این منطقه به وفور دیده می‌شود و در کنار تاکستان‌های انگور سیاه (تری ره‌شه) یکی از منابع درآمدی مردم این منطقه است.

برای رفتن به روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت، باید از مسیر جاده شلماش و مارغان راه را ادامه دهید تا پس از طی مسافتی نه‌چندان زیاد، از دور این روستا در میان درختان بلوط نمایان شود که گویی درختان بلوط تا حاشیه روستا هم آمده‌اند.

اما چیزی که روستای ۳۰ خانواری «ره‌شه هه‌رمی» سردشت، را از سایر روستاهای این منطقه متمایز کرده است نه مرزی بودن و نه جنگل‌های بلوط آن است، بلکه استقامت و بردباری مردم این منطقه در طول دوران جنگ تحمیلی بود که بارها و بارها مورد تهاجم هوایی قرار گرفتند اما اهالی همچنان در روستای خود باقی مانند و سرانجام در سال ۱۳۶۶ رژیم بعث عراق با بمب‌های نامتعارف (شیمیایی) چهار نقطه از این روستای کوچک را مورد هدف قرار داد.

در این حمله هوایی شماری از اهالی روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت، بر اثر تماس و استشاق مواد شیمیایی شهید و برخی اهالی روستا هم مصدوم شدند؛ این در حالی است که اصابت بمب‌های شیمیایی هم باعث نشد که اهالی محل زندگی خود را ترک کنند و اکنون هم بسیاری مردم روستا همچنان با آسیب‌های ناشی از مصدومیت شیمیایی دست و پنجه نرم می‌کنند.

شاید برای بسیاری از اهالی سینما در ایران فیلم «درخت گردو» نام آشنایی باشد، این فیلم هر چند در یکی از روستاهای بانه (استان کردستان) ساخته شده است اما روایت آن مربوط به حادثه بمباران شیمیایی روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت است.

فیلم «درخت گردو» این حادثه و خانواده «استاد قادر» را روایت می‌کند که همسر و سه فرزندش در این حادثه شهید شدند و فرزند چهارم وی که دختری تازه متولد شده به نام «ژینا» بود، همچنان مفقود است.

به دنبال بهانه‌ای می‌گشتم تا از این روستای مقاوم بازدید کنم و با مردمان آن به گفت وگو بنشینم، هفدهمین هفته فیلم و عکس مهاباد که رفتن به روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت جزئی از برنامه‌های آن بود، این بهانه را به دستم داد. همراه گروه عکاسان و سینماگران جوان، پا در مسیر این روستا گذاشتم. اما زمان این دیدار در اسفند ماه بود و کمی با تیر ماه تابستان که زمان اصلی واقعه بمباران شیمیایی بود، تفاوت داشت.

جاده پس از یک سراشیبی تند به ورودی روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت می‌رسید، این روستا به وسیله رودخانه‌ای کوچک به دو قسمت تقسیم شده که پلی کوچک مردمان این دو بخش را به هم متصل کرده بود.

در ورودی روستا آرامستانی قدیمی قرار داشت اما این جا مکانی نبود که من می‌خواستم، در همان نزدیکی جایی برای توقف خودروها تعیین شد؛ با توجه به شرایط فیزیکی روستا، امکان تردد خودروها به داخل روستا وجود نداشت.

طبق عادتی که داشتم در همان ابتدا سراغی از درخت گردوی که فیلم «درخت گردو» گرفتم، درخت کهنسال و پیر که در پایین دست روستا و در سمت دیگر رودخانه روستا قرار داشت؛ با حسرت زیادی به نزدیک درخت گردوی مقدس روستا رفتم تا به این نظارگر درد و رنج‌ها قدیمی مردم این روستا و شهدایی که در پای آن آرام گرفته بودند، ادای احترام کنم اما دیدم که در پای درخت گردو هیچ شهیدی تسلیم خاک نشده است.

از یکی از اهالی روستا جویای مزار شهدای بمباران شیمیایی روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت شدم، با دست بخش بالایی روستا را نشان داد. بی درنگ راهم را از میان خانه‌هایی که معمار ساخت بسیاری از آنها استاد قادر بود، به سمت آرامستان کج کردم. این جا همان جایی بود که شهدای بمباران شیمیایی در آن آرام گرفته بودند.

در ابتدا ورودم فاتحه‌ای نثار روح شهدا و تمام متوفیانی که در آرامستان به خاک سپرده شده بودند، کردم و آرام آرام به سمت مزار شهدای و خانواده استاد قادر رفتم، مزار همسر و دختر استاد قادر(مریم بابکرزاده و شهین مولانپور) کمی پایین تر و مزار ۲ پسرش «ناصر و مالمال مولانپور» قرار داشت.

اینجا روح ایستادگی و شهادت معنی واقعی داشت و این شهیدان بی دفاع در روستایی سنتی و پوشیده از جنگل با خانه‌های کاهگلی قربانیان مدرن‌ترین سلاح های شیمیایی جهان شده بودند.

سکوت جامعه جهانی درباره این جنایت رژیم بعث و بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و مردمان بی دفاعی که امکان هیچ مقاومتی حتی در برابری بمب‌ها متعارف هم نداشتند، دردها را بیشتر و رنج این مردمان دوچندان کرده بود.

به داخل روستا بازگشتم و با تعدادی از اهالی روستا در مورد حادثه بمباران شیمیایی سال ۱۳۶۶ حرف زدم، در بین اهالی پیرمردی که سپیدی محاسنش، سنش را حدود ۶۵ تا ۷۰ سال نشان می‌داد خودش را معرفی کرد؛ من مجید مولانپور هستم، برادر کوچک استاد قادر؛ آن روز چهار بمب شیمیایی به این روستا اصابت کرد که یک از بمب‌ها در ورودی روستا، دیگری در همین پایین دست، بمب سوم در کنار همان درخت گردوی کهنسال و بمب آخر هم در کنار همان تیرهای برق.

در حالی که پک محکمی به سیگارش می‌زد، ادامه داد: در این حادثه چندین نفر از اهالی روستا از جمله چهار نفر از خانواده برادر بزرگم و دختر تازه متولد شده آنان که هنوز مشخص نیست که زنده است یا نه، شهید شدند.

وی گفت: بسیاری از مصدومان این حادثه به مراکز بیمارستانی در تبریز، تهران، اصفهان، مهاباد و ارومیه چندین ماه بستری شدند و ما هیچ اطلاعی از وضعیت آنان نداشتیم و اکنون در روستای ما تنها سه نفر به عنوان مصدوم شیمیایی معرفی شده و آن هم مصدومیت پنج درصد.

وی از مسوولان هم گلایه هایی داشت؛ این وضعیت روستای ماست که هنوز خودرو نمی تواند به داخل روستا بیاید و ما باید افراد مریض و مسن را با دست تا پایین روستا که امکان تردد خودرو وجود دارد، حمل کنیم.

در میان اهالی روستا مردی حدود ۴۵ ساله حضور داشت که او را کاک «آزاد» صدا می‌کردند؛ عضو شورای اسلامی روستا و فرزند استاد قادر بود، صدایش کمی بلندتر از بقیه بود؛ من در آن زمان حدود هفت سال سن داشتم و از نزدیک و با چشمان خودم اثابت بمب‌های شیمیایی را مشاهد کردم اما فاصله من با مرحوم مادرم و خواهر و برادرانم کمی زیاد بود.

وی گفت: من و بسیاری از اهالی روستا ۲ بار در کمیسیون های شناسایی مصدومان شیمیایی شرکت کردیم اما متاسفانه هیچ جوابی به ما ندادند و می گویند مصدوم شیمیایی نیستید.

کاک آزاد درخواستی برای حل این مشکل داشت؛ از مسوولان می‌خواهم که برای شناسایی مصدومان شیمیایی و عوارض ناشی از اثابت این بمب های شیمیایی به روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت یک هیات متخصص به این منطقه اعزام شود. بعد از آن حادثه تعدادی از متولدین روستا دارای مشکلات جسمانی و ذهنی ناشناخته‌ای هستند که باید روی این موضوع تحقیق و بررسی شود؛ حتی اگر لازم است کارشناسان کشورهای اروپایی تولید کننده این نوع سلاح ها بیایند و از نزدیک نتیجه و آثار این نوع سلاح‌های غیر مجاز خود را بررسی کنند.

او درخواست دیگری هم مطرح کرد؛ کشورهایی که سلاح شیمیایی را در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند، هنوز در دادگاه‌های بین المللی محاکمه نشده‌اند و همچنین غرامتی را به بازماندگان و قربانیان این فاجعه ضد بشری پرداخت نکرده‌اند.

آزاد مولانپور از تولید کنندگان فیلم «درخت گردو» هم قدردانی کرد؛ این فیلم باعث شد فریادهای مردم روستای «ره‌شه هه‌رمی» سردشت به گوش جهانیان برسد اما این گلایه را هم داشت که ای کاش فیلم به جای بانه در روستای آنان تهیه تا واقعیت‌های روستا بیشتر دیده می‌شد.

او درباره مزار استاد قادر هم گفت که متاسفانه پدرم در سال ۱۳۹۶ پس از سالها درد و رنج برای همیشه دیده از جهان فرو بست؛ هر چند بارها وصیت کرده بود که در کنار مزار شهدا به خاک سپرده شود اما در هنگام وفات چون در بیمارستان شهر سردشت بستری بود و برف بسیاری سنگینی در این منطقه باریده بود، امکان انتقال پیکر وی به روستا وجود نداشت، به همین خاطر در مزار شهدای سردشت تسلیم به خاک شد.

شناسایی ۱۳ هزار نفر مدعی مصدومیت شیمیایی در سردشت

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران سردشت با اشاره به اینکه ۱۳ هزار نفر مدعی مصدومیت شیمیایی در این شهرستان شناسایی شدند، گفت: برای بررسی وضعیت این افراد تاکنون هفده مرحله کمیسیون پزشکی برگزار شده است.

احمد بیورانی افزود: با توجه به هماهنگی و برنامه‌ریزی‌های انجام شده کمیسیون پزشکی مدعیان مصدومیت شیمیایی با حضور هفت پزشک متخصص با هدف تعیین تکلیف و ارزیابی موارد جدید ادعای مصدومیت شیمیایی این شهرستان هر سال برگزار خواهد شد.

وی اظهار کرد: تاکنون برای بیش از یک هزار و ۵۰۰ مصدوم و جانباز شیمیایی پرونده تشکیل شد و این افراد پس از تایید کمیسیون پزشکی تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار گرفتند.

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران سردشت گفت: این کمیسیون‌ها با هدف تعیین تکلیف و ارزیابی بالینی مدعیان مصدومیت شیمیایی برگزار می‌شود و کسانی که مدارک و مستندات آنها تکمیل و دارای اسکن ریه هستند، از سوی پزشکان متخصص ویزیت خواهند شد.

بیورانی افزود: با راه اندازی درمانگاه شیمیایی سردشت، با همکاری دانشگاه‌های علوم پزشکی و اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان‌غربی سلامت جانبازان شیمیایی این شهرستان بصورت مستمر پایش می‌شود.

به گزارش ایرنا، رژیم بعث عراق در هفتم تیر ۱۳۶۶ با استفاده از بمب‌های شیمیایی چهار نقطه پرازدحام سردشت را بمباران کرد که در این حمله ناجوانمردانه ۱۱۹ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر شهید و بیش از هشت هزار نفر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفته و دچار مصدومیت شیمیایی شدند.

بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت فجیع ترین تهاجم شیمیایی بود که آثار و مشکلات منفی بسیاری به وجود آورد و این شهر اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان پس از بمباران هسته‌ای هیروشیما نامیده شده است.

سردشت با ۱۲۰ هزار نفر جمعیت در جنوب آذربایجان غربی و هم مرز با کشور عراق واقع شده و ۸۵۶ شهید و بیش از چهار هزار جانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.

منبع: ایرنا

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی