کد مطلب: ۳۵۶۰۵۶

ونزوئلا چطور به نفرین منابع دچار شد؟

ونزوئلا چطور به نفرین منابع دچار شد؟

انبوه منابع طبیعی در بسیاری از کشورها نه تنها موجب رونق و شکوفایی اقتصادی آنها نشده بلکه منجر به بی‌ثباتی اقتصادی و سیاسی هم شده است. ونزوئلا یکی از این کشورهاست. پس از دهه‌ها شکست رهبران مختلف در این کشور برای مدیریت درآمدهای حاصل از فروش نفت و به‌کارگیری آن در جهت ایجاد صلح و رفاه، سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا تغییر دولت می‌تواند کمک قابل توجهی به اقتصاد ونزوئلا کند؟

بسیاری از کارشناسان سیاسی از اینکه بحران‌های سیاسی و اقتصادی ممکن است منجر به سرنگونی نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا شود، شگفت‌زده نیستند.

به گزارش تجارت‌نیوز، 90 درصد از مردم ونزوئلا ، کشوری که بیشترین ذخایر نفتی را در خود جای داده، در فقر به سر می‌برند. پس از دهه‌ها شکست رهبران مختلف در این کشور برای مدیریت درآمدهای حاصل از منابع طبیعی و به‌کارگیری آن در جهت ایجاد صلح و رفاه، سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا تغییر دولت می‌تواند کمک قابل توجهی به اقتصاد این کشور کند؟

رشد اقتصادی پایین‌تر در کشورهایی با منابع طبیعی گسترده در مقایسه با سایر کشورها تناقضی است که به نفرین منابع شهرت دارد. این اصطلاح اولین بار از سوی ریچارد اوتی (Richard M. Auty) در سال 1993 مطرح شد و او توضیح داد که چرا انبوه منابع طبیعی در این کشورها نه تنها موجب رونق و شکوفایی اقتصادی آنها نشده بلکه منجر به بی‌ثباتی سیاسی هم شده است.

تنها سه کشور ایالات متحده آمریکا، کانادا و نروژ، از آنجا که پیش از استخراج نفت و گاز خود اقدام به تاسیس نهادهای جامع و قدرتمند و همین‌طور متنوع‌سازی اقتصاد کشورشان کردند، به نفرین منابع دچار نشدند.

با وجود رهبران فاسد و پوپولیست، که به سادگی درآمدهای حاصل از فروش نفت را صرف ولخرجی‌های خود کردند، نفرین منابع تاکنون به بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین صدمه وارد کرده است.

نفت و ثروت حاصل از منابع طبیعی ارزشمند دیگر از جمله طلا و مس و همین‌طور کمک‌های خارجی هم موجب شده که دیکتاتورها و دزدسالارها همواره از ثروت خود برای حفظ قدرت بهره ببرند.

در سال 2017، صادرات نفت ونزوئلا 98 درصد از درآمد کشور ونزوئلا را تشکیل داد و این در حالی است که ایالات متحده تقریبا نیمی از نفت خام این کشور را وارد کرد.

تری کارل و تاد دانینگ از جمله محققانی هستند که استدلال می‌کنند، دولت ونزوئلا در بازه زمانی دهه 1950 تا اوایل دهه 1980 -زمانی که قیمت نفت بالا بود- موفق شد با درآمد حاصل از صادرات نفت، کاهش مالیات برای نخبگان و ایجاد رفاه اجتماعی از جمله یارانه‌ها برای فقرا، جایگاه و قدرت خود را حفظ کند.

خلاصه آنکه، پول‎های نفتی می‌تواند از حکومت‌های دیکتاتوری گرفته تا دموکراتیک را بر سر قدرت حفظ کند. اما در دورانی که قیمت نفت کاهش می‌یابد، با کاهش درآمدهای دولت، سیاست‌ها هم تغییر می‌کنند و نارضایتی فقرا و ثروتمندان بر سر تخصیص منابع آغاز می‌شود.

هنگامی که این کشورها نه تنها بر صادرات یک محصول بلکه بر بازارهای بسیار محدودی تکیه می‌کنند، آسیب‌پذیری‌شان دوچندان می‌شود.

در سال 2017، صادرات نفت ونزوئلا 98 درصد از درآمد کشور ونزوئلا را تشکیل داد و این در حالی است که ایالات متحده تقریبا نیمی از نفت خام این کشور را وارد کرد.

رونق و رکود

پس از چند دهه عملکرد اقتصادی قدرتمند به همراه برنامه‌های اجتماعی گسترده، اقتصاد ونزوئلا در دهه 1980 در مسیر تضعیف قرار گرفت. در این دوران موعد بازپرداخت وام‌های انبوهی که دولت یک دهه قبل از آن دریافت کرده بود، سر رسید که هم‌زمان با کاهش درآمدهای نفتی بود.

کارلوس آندرس پرز، رئیس‌جمهور سال‌های 1974 تا 1979 -دوران رونق اقتصادی- در سال 1989 بار دیگر به قدرت بازگشت. با این حال، در این زمان، کشور با کاهش ارزش ارز ملی، افزایش نرخ فقر و بدهی‌های خارجی و عمومی مواجه بود و همه این اتفاقات در حالی رخ می‌داد که قیمت‌ نفت سقوط کرده بود.

با هدف باز گرداندن تثبیت اقتصادی، پرز سیاست‌ ریاضت اقتصادی را در پیش گرفت. رفع محدودیت از بازار سرمایه و کاهش کنترل قیمت‌ها بر بنزین و سایر کالاها از جمله سیاست‌های او بود.
این اقدامات اما مشکلات اقتصادی را برای فقرا تشدید کرد و به دنبال آن ناآرامی‌ها و شورش‌های مرگبار شروع شد.

هوگو چاوز در نهایت در سال 1998، در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کرد و پیروز این انتخابات بود.

در سال 1992 دو کودتا علیه پرز انجام شد که در نهایت به استیضاح او در سال 1993 انجامید. سرانجام در این سال ریاست‎جمهوری پرز با حکم دیوان عالی ونزوئلا پایان یافت و او به خاطر سوءمدیریت میلیون‌ها دلار دارایی‌های عمومی به 28 ماه زندان محکوم شد.

خشم عمومی از شرایط اقتصادی طبقه سیاسی غالب، به شدت افزایش یافته بود که موجب شد مردم بار دیگر به سوی رهبران و سیاستمداران پوپولیست روی بیاورند.

اولین کودتا علیه پرز در سال 1992 توسط هوگو چاوز انجام شد. او پیش از اینکه به زندان بیفتد، جلوی دوربین‌های تلویزیونی گفت که کودتایش «فعلا» ناموفق بوده است. این سخن او هواداران بسیاری برایش در میان طبقه فقیر ونزوئلا پدید آورد؛ چرا که مردم در آن هنگام معتقد بودند که دولت وقت فاسد است و به آنها توجهی نمی‌کند.

حق با او بود. در نهایت در سال 1998، چاوز در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کرد و پیروز این انتخابات بود.

کسب حمایت

چاوز رئیس‌جمهور خوش‌شانسی بود. در دوران قدرت او، قیمت نفت بار دیگر روند افزایشی گرفت و به بالاترین میزان خود رسید. به جز دوره کوتاه رکودی که به دلیل رکود بزرگ در سراسر جهان رخ داد، به طور کلی در دوران ریاست‌جمهوری او قیمت‌های بالای نفت درآمدی کافی برای دولت به همراه داشت. به این ترتیب او موفق شد حامیان زیادی برای خود داشته باشد.

چاوز هیچ اقدامی از جمله متنوع‌سازی اقتصاد، تمرکز بر صادرات دیگر کالاها و حتی کاهش وابستگی به ایالات متحده آمریکا انجام نداد.

با بازسازی شرکت نفت دولتی ونزوئلا (PDVSA) درآمدهای نفتی دولت دوچندان شد و به دنبال آن، کنترل دولت و همچنین درصد درآمد حاصل از صادرات نفتی که به صندوق‌های دولتی روانه می‌شد، افزایش یافت.

چاوز از طریق ایجاد برنامه‌های شبکه امنیتی در زمینه بهداشت و آموزش برای فقرا، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیربنایی و تخصیص سوبسید به نفت و بنزین به محبوبیت خود افزود.

او همچنین در سال 2002، پست‌های مهمی را در شرکت نفت به متحدان خود سپرد. این مساله موجب شد مخالفان چاوز در ارتش و اعضای رادیکال فدراسیون اتاق بازرگانی ونزوئلا علیه او کودتا کنند که در نهایت این کودتا نافرجام ماند.

با این حال، دولت در صنعت نفت سرمایه‌گذاری اندکی کرد و به خوبی آن را مدیریت نکرد. چاوز همچنین هیچ اقدامی از جمله متنوع‌سازی اقتصاد، تمرکز بر صادرات دیگر کالاها و حتی کاهش وابستگی به ایالات متحده آمریکا برای ایجاد آمادگی در هنگام کاهش قیمت نفت انجام نداد. به این ترتیب، ونزوئلا تا اکتبر 2018 به عنوان سومین منبع تامین‌کننده نفت آمریکا باقی ماند.

ریاست‌جمهوری مادورو

پس از آنکه چاوز در سن 58 سالگی بر اثر سرطان از دنیا رفت، نیکلاس مادورو در سال 2013 به قدرت رسید. در این دوران تولید نفت ونزوئلا به شدت کاهش یافته بود و یک سال بعد از آن هم قیمت جهانی نفت روند نزولی را آغاز کرد.

این اتفاقات موجب شد، از محبوبیت مادورو هم کاسته شود. با این حال او در سال 2018، در انتخاباتی که هیچ ناظر بین‌المللی نداشت، بار دیگر پیروز شد.

بسیاری از مردم ونزوئلا و همچنین کشورهای آمریکای لاتین، آمریکا و اروپا به انتخابات ریاست‌جمهوری که در دهم ژانویه برگزار شد، اعتراض کردند و به دنبال آن خوان گوایدو، رئیس‌ مجلس ملی این کشور و رهبر اوپوزیسیون خود را به عنوان رئیس‌جمهور موقت ونزوئلا معرفی کرد.

علاوه بر کاهش قیمت نفت در دوران ریاست‌جمهوری مادورو، سوءمدیریت او در صنعت نفت به مراتب بدتر از دوران چاوز بود. مادورو ژنرال‌های نظامی را به عنوان مدیران شرکت نفت این کشور انتخاب کرد.

تاریخ آشفته ونزوئلا نشان می‌دهد که موفقیت بلندمدت مستلزم اقداماتی فراتر از حذف رهبر کنونی است.

همچنین، بسیاری از گزارش‌ها نشان می‌دهد که فقر در میان کارگران و فساد اداری در میان مقامات دولتی به شدت افزایش یافته است.

وضعیت اقتصادی در دوران ریاست‌جمهوری مادورو بحرانی شده است. از سال ۲۰۱۳ تاکنون، تولید ناخالص داخلی ونزوئلا تقریبا به نصف کاهش یافته و تورم به بیش از یک میلیون درصد رسیده است. بولیوار، پول ملی این کشور بیش از ۹۵ درصد از ارزش خود را در برابر دلار از دست داده و مردم با کمبود کالاهای اساسی از جمله مواد غذایی و دارو مواجه هستند.

همچنین، مرگ‌ومیر نوزادان حدود ۱۰ درصد افزایش یافته و سه‌چهارم مردم این کشور به طور متوسط ۸٫۷ کیلوگرم کاهش وزن داشته‌اند.

در عین حال، خوان گوایدو از حمایت کشورهای غربی برخوردار است و بسیاری از او به عنوان رئیس‌جمهور قانونی کشور یاد می‌کنند.

مهم نیست که آیا گوایدو موفق می‌شود قدرت را از مادورو بگیرد؛ تاریخ آشفته این کشور نشان می‌دهد که موفقیت بلندمدت مستلزم اقداماتی فراتر از حذف رهبر کنونی است. رهبر آینده هر کس که باشد باید نهادهای لازم برای از میان بردن نفرین منابع را تاسیس کند و به این ترتیب ونزوئلا را قادر سازد تا بدون تکیه بر ثروت و درآمدهای نفتی به ثبات اقتصادی و اجتماعی برسد.

منبع: .theconversation.com

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.