گزارشی از تالار رها شده بورس تهران در خیابان حافظ:
پلاسکوی دوم در خیابان حافظ! / کاسبان جدید تالار قدیمی بورس
بیش از یک سال است که تابلوی سرخ رنگ تالار بورس خیابان حافظ خاک میخورد و حالا این ساختمان چند صد میلیارد تومانی به دلیل فرسودگی زیاد روی دست سازمان بورس مانده و شهرداری اجازه فعالیت دوباره به این ساختمان نمیدهد. با این حال این تالار با وجود اینکه درهایش بسته است اما مهمانان جدیدی دارد.
به گزارش تجارتنیوز ، ساختمان بلندی است. با پنجرههای سراسر آبی که دوده رویشان را پوشانده و چرکین شدند. روزگاری بلندترین ساختمان تهران بود اما حالا وضعش آنقدر وخیم شده، که از نگاه برخی از کارشناسان، پلاسکوی دوم ایران لقب گرفته است. آن روزها که تالار بورس خیابان حافظ در اجاره شرکت بورس بود وضع فرق میکرد. پویا بود و پرسروصدا، آنقدر که گاهی شلوغی خیابان حافظ گردنش میافتاد. تابلوی معاملات غول صنعت ساختمانسازی در دهه ۴۰ همیشه قرمز بود اما عملکرد سبزی رقم زد. زیربنای معاملات بورس، روی پایههای این ساختمان که بعد از ۶۰ سال سست و ناتوان شده، بنا شده است.
ساختمان تالار حافظ روزگاری آنقدر شلوغ بود که گاهی شلوغی خیابان حافظ گردنش میافتاد.
سرنوشت ساختمان رها شده چه میشود؟
تابلوی بورس اوراق بهادار در خیابان حافظ پس از ۴۰ سال فعالیت به خوابی ابدی فرورفته و بعد از انتقال شرکت بورس اوراق بهادار به سعادتآباد، نهادهایی مثل آتشنشانی و شهرداری دست سازمان بورس را در حنا گذاشتند. حالا سازمان بورس (نه شرکت بورس که از آن اجاره کرده بود) مجبور است برای مستقر شدن یا واگذاری این ساختمان در قالب رهن و اجاره آن را بازسازی کند. به گفته کارشناسان حوزه مسکن هزینه بازسازی ساختمانهای قدیمی گاهی از تخریب و ساخت ساختمان جدید بیشتر هم است.
به گفته یکی از مسئولان سازمان بورس، تالار قدیمی حافظ به دلیل فرسودگی زیاد، پلاسکوی دوم تهران لقب گرفته و برای شروع دوباره فعالیت باید به صورت اساسی بازسازی شود.
«بازسازی این ساختمان هزینه زیادی دارد و سازمان در حال بررسی بهصرفه بودن بازسازی است. از طرفی نیز مشکلات زیادی در تخریب این ساختمان وجود دارد مثل متراژ کم زمین ساختمان و تراکم طبقات بالا. تخریب این ساختمان در شرایط پرهیاهوی خیابان حافظ مشکلساز است. اگر سازمان بخواهد این ساختمان را واگذار کند نیز به دلیل فرسودگی مجبور است قیمت زمین را محاسبه کند که در این صورت نیز فروش این ساختمان بهصرفه نیست. در صورت تخریب این ساختمان و ساختن بنای جدید نیز به این دلیل که متراژ زمین کم است سازمان نمیتواند در این زمین مجوز تراکم ۱۹ طبقه بگیرد. بازار موبایل که در خیابان حافظ به تازگی ساخته شده زیربنای بیشتری نسبت به ساختمان بورس دارد اما بیشتر از هفت طبقه ندارد. به نظرم برای ساخت بنای جدید مجوز نصف این تراکم را هم نمیدهند. بحثی که در جلسات سازمان بورس مطرح شده تبدیل این ساختمان به موزه بورس اوراق بهادار تهران است، زیرا اولین تابلوی معاملات بورس در این ساختمان نصب شد و بیش از چهار دهه میزبان سهامداران بود، این ساختمان یک نماد است. اما برای تبدیل کردن این ساختمان به موزه باز هم لازم است این ساختمان بازسازی شود.»
به گفته این مقام مسئول سازمان بورس که نخواست نامش فاش شود، در حال حاضر به غیر از دو نگهبان کسی در این ساختمان رفتوآمدی ندارد و به تازگی کتابخانه سازمان نیز به طبقه همکف منتقل شده، زیرا وزن کتابخانهها زیاد است و ممکن بود باعث ریزش سقف طبقات شود.
به گفته این مقام مسئول در مقاطعی شرکت سپردهگذاری مرکزی خواهان استقرار در این ساختمان بود اما سازمان به دلیل فرسودگی زیاد این ساختمان نتوانست با شرکت سپردهگذاری مرکزی توافق کند. اما جدیترین سناریوی موجود بازسازی ساختمان و جلب رضایت شهرداری و آتشنشانی و تبدیل این ساختمان به موزه بورس اوراق بهادار تهران است.
این یک هشدار است!
بیگمان هیچکس حادثه پلاسکو را از یاد نخواهد برد. ساختمانی که در سال ۹۵ بر اثر آتشسوزی فروریخت و جان ۲۲ نفر را گرفت. شهرداری بارها اخطار داده بود اما کو گوش شنوا؟ پلاسکو به سنبلی هشدار دهنده بدل شده اما در چند قدمی پلاسکوی غوطهور در خاک، پلاسکوی دوم سر برآورده است.
علی بیتاللهی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در رابطه با مخاطرات ساختمان قدیم بورس تهران به تجارتنیوز گفت: با توجه به بررسیهای به عمل آمده و نکات مذکور ساختمان قدیم بورس تهران دارای مخاطرات بالقوهای است که ضرورت دارد مورد توجه مسئولان ذیربط قرار گیرد. عمدهترین مواردی که خطر ساختمان قدیم بورس را جدیتر ساخته است عبارتند از:
ـ ساختمان ۵۸ ساله است. ساختمانی قدیمی بر اساس ضوابط احداث بناء قدیمی خارجی در محدوده مرکز شهر واقع شده است. احتمال تابآوری این بنا در زلزلههای محتمل آتی به دلیل فرسودگی بالا نیست.
ـ ساختمان در پاشنه جنوبی پل حافظ قرار گرفته است، این پل نیز به دلیل قدمت ( ۴۰ ساله) و متاسفانه عدم رسیدگی سیستماتیک و مهندسی دچار فرسودگی شده و خود پتانسیل آسیبدیدگی دارد،در چنین شرایطی بار ترافیکی روزانه موجود در این منطقه که یکی از پرتراکمترین مناطق تهران است مزید بر علت بوده و مخاطرات این ساختمان را بیشتر میکند.
ـ نوع خاک غالب منطقه از نوع آبرفتهای نرم یا نوع سوم یا دوم است. این نوع خاک از نظر بزرگنمایی امواج زلزله، امکان آسیبدیدگی را به مراتب بالا میبرد.
ـ محدوده قرارگیری ساختمان قدیم بورس، مسیر عبور رشته قنوات قدیمی شهر تهران است و در این مناطق احتمال وقوع فروریزش داده میشود و ضرورت دارد از این منظر هم موضوع مخاطرات این ساختمان مورد توجه قرار گیرد.
وی متذکر شد: تخریب، مقاومسازی، نوسازی و هرگونه عملیات عمرانی در محل این سازه با محدودیتهای جدی همراه است که بازتابی از مشکلات احداث ساختمانهای مرتفع است. ضرورت دارد تصمیمگیری کارشناسانه و مهندسی در خصوص حل معضل ساختمان قدیم بورس بدون فوت وقت صورت پذیرد تا از بروز بحرانهای شهری در کلانشهر تهران کاسته شود.
کاسبان جدید تالار بورس
از آن روزی که سهامداران کتشلواری با ساختمان حافظ، خداحافظی کردند، اینجا میزبان میهمانان جدیدی شده است. همان کسانی که سهام ندارند اما از تالار بورس نان میخورند. شاید عقبنشینی درب ورودی تالار و شلوغی بیانتهای خیابان حافظ اصلیترین دلیل سکنا گزیدن میهمانان جدید باشد. درب ساختمان قفل است، تازهواردان با آنکه اجاره میدهند جایی در ساختمان ندارند. اما همان فرورفتگی ایوان شکل درب ورودی و مسیرهای منتهیالیه ساختمان برای پهن کردن بساطشان کافی باشد. اینجا راسته دستفروشان است.
خیابان پرسروصداست. احاطه شده توسط برجهای بلند و مراکز تجاری شلوغ. مملو از عابران پیاده و موتورهایی که هیچ قانونی را رعایت نمیکنند. در کنار کاسبان آسمان، روی سنگ فرشهای دوده گرفته، هر کجا که میشود بساطی پهن کرد، بساطی پهن است.
میان رهگذاران که عجله دارند. یک نفر میایستد. بساط را برانداز میکند. اجناس را لمس میکند. قیمت میپرسد و بعد میرود. حامد میگوید: «مردم سرشان به بالاست، این پایینها را نمیبینند.»
هیکلش درشت و ریشهایش پر پشت است. شق و رق راه میرود. صدایی بم دارد و دستانی که پوستش مانند سیمان است. روی صندلی پلاستکی نشسته و ظرف غذایش به اضافه یک شیشه دوغ آبعلی کنارش. موقع بلند شدن چهرهاش درهم میرود و معلوم است کمرش درد میکند. میگوید کنار خیابان بزرگ شده و حالا هم کنار خیابان است، پارسال بود که باشگاه بدنسازی کوچک خود را راه انداخت اما هنوز عرقشان از اسبابکشی خشک نشده بود که کرونا آمد و همه جا را پلمپ کرد. حالا دوباره به خیابان برگشته، سرخورده و عصبانی است. با خنده میگوید: «آخر نمیدانی که سه دوره قهرمان ایران بودن و دستفروشی کردن چه حالی دارد.»
حامد ورزشکار است، نه از ورزشکاران معمولی. وقتی جوان بود قهرمان پرورش اندام ایران بود، اما یک روز کمرش گرفت و مدتی خانهنشین شد. بیمارستان هم رفت و مدتی تحت درمان بود.
خودش میگوید: به خاطر ورزش بسیار سنگین در دوره جوانی است. با ورزشکاران معروفی هم دوره بوده و آنها را دورا دور میشناسد. عود میفروشد و کیف پول، شبها برای رفتن به باشگاه، بساطش را زودتر از بقیه جمع میکند. میگوید: «زمانی که کمرم گرفت و زمینگیر شدم هیچ پولی نداشتم. تمام پولهایی که با وام جمع کرده بودم را پای باشگاه خرج کرده بودم. باشگاه تعطیل بود. هیچ درآمدی نداشت. کرایهاش هم شده بود قوز بالا قوز. مجبور شدم دوباره برگردم به خیابان، آخر من از بچگی همینجا با دستفروشی بزرگ شدم. اهل دود نشدم و رفتم دنبال ورزش، آخر شما که نمیدانید کنار خیابان کمتر کسی از مخدر سالم میماند.»
گوشهای از خیابان مردی لاغر و سن و سالدار با گردگیر خاکستری دور بساطش میچرخد و لباسهای رنگارنگی که روی چند کارتن چیده را گردگیری میکند. موهایش خاکستری شده و گذر زمان چینهای زیادی روی صورتش انداخته، ماسک نزده، آرام گوشهای نشسته و منتظر مشتری است اما امان از دست خیابانهای شلوغ که مردمانش سربه هوا باشند. میگوید: خانوادهاش نمیدانند دستفروشی میکند.
به گزارش تجارتنیوز، پیرمردی هم در خیابان با کتوشلواری وار رفته که از شدت بزرگی بر تنش گریه میکند راه میرود و کیسهای سفید که درونش ماسکهای بستهبندی شده قرار دارد را جلوی عابران پیاده میگیرد اما کمتر کسی به او توجه میکند و همه میگذرند چون آمدند که بروند. خودش ماسک ندارد و میخواهد به دیگران ماسک بفروشد.
مجید هم کنار ساختمان تالار بورس قدیمی حافظ روی یک چرخدستی زهوار درفته به تمام دستفروشان و رهگذران آن منطقه ساندویچ سیبزمینی، تخممرغ میفروشند. یک دختر ۱۲ ساله و دو پسر ۱۷ و ۲۳ ساله دارد. موهایش تقریبا سفید شده، چینهایی یکدست و عمیق زیر چشمان و پیشانیاش را پوشانده و کاپشن سفید کهنهاش نیز مانند دندانهایش به زردی میزند. در اغذیهفروشی کار میکرد و بعد از اینکه به خاطر برقگرفتگی از ارتفاغ افتاد و کفتش شکست ماهها از کار بیکار شد. یک پایش بیمارستان بود دیگری دادگاه اما نه بیمه داشت که خرج عملش را طلب کند و نه شکایت از صحبکارش راه به جایی برد. حالا او روی چرخ دستی اجارهای با حقوق روزی ۱۰۰ هزار تومان ساندویچ درست میکند.
خیابان حافظ پر است از دستفروشهایی که زندگی غمانگیزی دارند.
برخی از افراد محلی نیز میگویند تالار قدیمی بورس به دلیل عقبنشینی و فروروفتگی مقابل درب ورودیاش در برخی از روزهای زمستانی میزبان افراد کارتنخواب بوده اما الان چند وقتی است که دیگر میهمانانی از این قبیل ندارد و همان منبع کسب است با این تفاوت که مستاجران قبلیاش زیر تابلو قدم میزدند و کاسبان فعلی جلوی درهای قفل مینشینند.
ترس از دست دادن ساختمان چند صد میلیاردی!
اکثر دستفروشان برای جایی که بساط کردند کرایه میدهند اما به چه کسی و چرا؟ صدای کسی درنمیآید. برخی از دستفروشان ترس از دست دادن همین یک تکه زمین که بساط کردند را دارند و میگویند: «قرار است بعد از عید بساط همه دستفروشان از خیابان حافظ جمع شود». یکی دوتا که نیستند، بالا تا پایین خیابان حافظ هر کجا که بتوان بساط پهن کرد بساطی پهن است. آرزوی برخی از آنها همین است که تنها بتوانند این موقعیت دستفروشی را ادامه دهند. یکی میگوید: «هر بساط اینجا خرج یک خانواده را میدهد. اگر اینجا نباشیم لقمهای نداریم که سر سفره ببریم»
آمارهای رسمی هم میگویند بیش از هشت میلیون شغل غیررسمی در اقتصاد ایران وجود دارد. سازمان تامین اجتماعی و وزارت کار در حالی این آمار را تایید کردهاند که به نظر میرسد بخشی از این آمار مربوط به دستفروشهایی است که از حمایت رسمیای برخوردار نیستند. مجید هر روز سر کار میرود اما سهم او از درآمد روزانه حداقل یک میلیون تومانی، به کمتر از ۱۰۰ هزار تومان میرسد و اگر روزی نیاید، همین دستمزد روزانه را هم از دست میدهد. سناش بالاست و بیمه هم ندارد اما نمیتواند چشم انتظار حمایتهای دولتی باشد.
ساختمان دراز است و باریک، در ۵۰۰ متر زمین. ۱۹ طبقه دارد و حدود ۶۰ سال از ساختش میگذرد. فرسوده است و بوی اتفاق میدهد، آنقدر که شهرداری و آتشنشانی اجازه شروع فعالیت در این ساختمان را نمیدهند.
به گزارش تجارتنیوز، به گفته کارشناسان مسکن با آنکه فرسوده است اما حدود ۳۰۰ میلیارد تومان ارزش دارد. بر اساس گزارش هیات مدیره شرکت بورس حدود ۳۲۰ میلیارد تومان برای آمادهسازی و ساخت تالار جدید ۳۴ هزار متری بورس در خیابان سعادت آباد هزینه شده است و این درحالیست که به دلیل جهش قیمت ملک، ساختمان سعادتآباد امروز حدود ۴ هزار میلیارد تومان ارزش دارد. حالا دست سازمان بورس در حنا مانده و نه پول بازسازی ساختمان را دارد و نه توان تخریبش را، بلکه به عنوان نمادی جامانده و درمانده از روزهای پر فراونشیب بورس ایران در خیابان حافظ رها شده است.
آخرین اخبار بورس را در صفحه بورس تجارتنیوز بخوانید.
نظرات