موضوعات داغ: # دانش آموز # آینده قیمت طلا # ارز و طلا # افزایش قیمت طلا # تیگو ۸ پرو # فونیکس # مدیران خودرو # آزاد سازی سهام عدالت

چرا ظریف همچنان در دیپلماسی زنده است؟

آنچه محمدجواد ظریف را در غیاب نیز به موضوعی زنده بدل کرده، نه صرفا شخصیت فردی او، بلکه رویکردی است که نماد آن شده است؛ یعنی دیپلماسی مبتنی بر تعامل، گفت‌وگوی منطقی با جهان، استفاده از زبان حقوق بین‌الملل‌ و مهم‌تر از همه‌ درک هم‌زمان پیچیدگی‌های امنیتی و اقتصادی جهان معاصر.

به گزارش تجارت نیوز، روزنامه شرق نوشت:

در شرایط کنونی که احیای سیاست فشار حداکثری از سوی دولت جدید ایالات متحده، تحرکات اسرائیل در پرونده هسته‌ای ایران، سایه سنگین تنش و درگیری نظامی و احتمال فعال‌سازی مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی، همگی در افق کوتاه‌مدت قرار گرفته‌اند، ناتوانی در پاسخ‌گویی فعال و عقلانی به این تهدیدها می‌تواند عملا مسیر دیپلماتیک را مسدود و تبعات اقتصادی آن را ‌مهارنشدنی کند.

جامعه‌ای که از تحریم‌ها آسیب دیده و در معرض فرسایش اعتماد عمومی قرار دارد، نگاهش بیش از همیشه به دیپلماسی دوخته شده است. در چنین وضعیتی، بازتولید گمانه‌زنی درباره حضور مجدد ظریف، نه یک ماجراجویی رسانه‌ای، بلکه ترجمان اجتماعی یک خلأ عملکردی در دستگاه سیاست خارجی است.

بی‌دلیل نیست که افکار عمومی، به‌ویژه طبقه متوسط شهری‌ که خود را قربانی مستقیم تحریم‌ها و سیاست‌های نه‌چندان واقع‌بینانه می‌دانند، در جست‌وجوی بازگشت چهره‌ای هستند که تجربه شکستن بن‌بست‌های بین‌المللی، احیای تعامل با قدرت‌های جهانی و کاهش فشار اقتصادی از طریق میز مذاکره را در کارنامه خود دارد.

ظریف؛ فراتر از یک شخص، بازنمایی یک رویکرد

آنچه محمدجواد ظریف را در غیاب نیز به موضوعی زنده بدل کرده، نه صرفا شخصیت فردی او، بلکه رویکردی است که نماد آن شده است؛ یعنی دیپلماسی مبتنی بر تعامل، گفت‌وگوی منطقی با جهان، استفاده از زبان حقوق بین‌الملل‌ و مهم‌تر از همه‌ درک هم‌زمان پیچیدگی‌های امنیتی و اقتصادی جهان معاصر. در برابر چنین رویکردی، خلأ حضور او نه‌تنها به یک نقصان اداری تقلیل نمی‌یابد، بلکه در سطحی کلان‌تر، بیانگر شکاف میان انتظارات عمومی از دستگاه دیپلماسی و واقعیت‌های موجود ساختاری است. شاید به همین دلیل است که هر شایعه‌ای درباره بازگشت ظریف، ولو به ‌عنوان عضوی از تیم مشورتی یا نماینده غیررسمی، موجی از واکنش‌ها را در رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و محافل سیاسی ایجاد می‌کند. این واکنش‌ها، حتی در صورت بی‌پایه‌بودن ادعا، خود نشانه‌ای از جایگاه اجتماعی و سرمایه نمادینی است که این دیپلمات پیشین همچنان در اختیار دارد.

بازتعریف دیپلماسی پساظریف

فقدان شخصیتی با مختصات «ظریف‌گونه» در عرصه سیاست خارجی، خلأیی ایجاد کرده که نه صرفا رسانه‌ها، بلکه بخشی از نهادهای حاکمیتی نیز تلاش دارند آن را با بازتعریف چهره‌هایی جایگزین‌ پر کنند. این در حالی‌ است که نظام دیپلماسی ایران در حال عبور از مرحله‌ای انتقالی است؛ مرحله‌ای که در آن تلاش می‌شود بار مسئولیت سیاست خارجی‌ بیش از آنکه در قامت شخصیتی کاریزماتیک و فراجناحی متمرکز شود، در قالب نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر تقسیم شود.

در این روند، ورود یا احیای نقش چهره‌هایی همچون علی لاریجانی یا محمد فروزنده، اگرچه با نیت ایجاد تعادل ساختاری در سیاست خارجی دنبال می‌شود، اما در غیاب چهره‌ای با توان اقناع‌سازی جهانی و شبکه ارتباطات بین‌المللی ‌مانند ظریف، خطر «چندپاره‌سازی روایت دیپلماتیک ایران» را به همراه دارد. در این میان، نکته حائز اهمیت آن است که کنشگران بین‌المللی اعم از اروپا، ایالات متحده‌ یا حتی کشورهای منطقه، نه صرفا به نهادهای رسمی، بلکه به نشانه‌ها و چهره‌هایی توجه دارند که قابلیت ترجمه اراده واقعی نظام سیاسی ایران را در گفت‌وگوهای سطح بالا دارند. ظریف، در ذهن دیپلمات‌های غربی، نه‌فقط به ‌عنوان وزیر خارجه اسبق، بلکه به‌ عنوان «سیگنال‌دهنده‌ای معتبر از مواضع تصمیم‌سازان عالی‌رتبه ایران» شناخته می‌شد.

جای خالی چنین شخصیتی در مذاکرات آتی، به‌ویژه در شرایطی که احتمالات مربوط به گفت‌وگوهای مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا دوباره مطرح شده، ممکن است به اختلال در «رمزگشایی از اراده تهران» بینجامد؛ اختلالی که نه‌تنها مسیر گفت‌وگو، بلکه معادلات اقتصادی و روانی بازار را نیز متأثر می‌کند.

از همین رو است که بازتاب شایعات پیاپی درباره بازگشت یا نقش‌آفرینی ظریف، ‌از سفر به نیویورک گرفته تا انتصاب به‌ عنوان مشاور عالی در امور بین‌الملل، فراتر از گمانه‌زنی‌های سیاسی یا رقابت‌های رسانه‌ای، به مطالبه‌ای اجتماعی و کارشناسی تبدیل شده است. افکار عمومی، به‌ویژه اقشار مرتبط با اقتصاد، بازار و تجارت خارجی، درک روشنی از پیوند ناگسستنی «چهره دیپلماسی» و «ثبات در فضای اقتصادی» دارند و از این منظر، تداوم غیبت یک وزنه متعادل‌کننده، می‌تواند فضای روانی جامعه را شکننده‌تر از قبل کند.

در نهایت، بدون آنکه جایگاه نهادهای سیاست‌گذار در عرصه دیپلماسی زیر سؤال رود، باید اذعان کرد که در معماری کنونی سیاست خارجی ایران، هنوز فاصله‌ای میان ظرفیت نهادها و قابلیت اشخاص وجود دارد؛ فاصله‌ای که در نبود چهره‌ای مانند ظریف، بیش از همیشه محسوس است. شاید زمان آن رسیده باشد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نه در نفی گذشته، بلکه با بهره‌گیری مجدد از ظرفیت‌های تجربه‌شده، نقشه راهی چندلایه و واقع‌بینانه‌تر را برای عبور از تنگناهای پیش‌رو ترسیم کند.

منبع: شرق

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی