کد مطلب: ۲۰۳۷۶۹

مکتب کینزی: در بلندمدت همه ما مرده‌ایم!

مکتب کینزی: در بلندمدت همه ما مرده‌ایم!

در طی ربع قرن گذشته می‌توان گفت که اقتصاد کلان دچار بحران شده است. بحران از این منظر که تضادهایی در بین مکاتب مختلف آن به وجود آمده است. مکاتب اقتصادی از قدیم تا به امروز دستخوش تغییرات زیادی شده‌اند. نکته‌ای که وجود دارد، این است که این تضادها بیشتر حول موضوعات نظری، شواهد تجربی

در طی ربع قرن گذشته می‌توان گفت که اقتصاد کلان دچار بحران شده است. بحران از این منظر که تضادهایی در بین مکاتب مختلف آن به وجود آمده است. مکاتب اقتصادی از قدیم تا به امروز دستخوش تغییرات زیادی شده‌اند. نکته‌ای که وجود دارد، این است که این تضادها بیشتر حول موضوعات نظری، شواهد تجربی و انتخاب ابزارهای سیاستی بوده است و هدف نهایی سیاست‌های کلان تغییری نکرده است. در يکي از مقالات مهمي که نوشته شده است، ميلتون فريدمن (1968) به این نکته اشاره می‌کند که در مورد اهداف اصلي اقتصاد کلان توافق زيادي وجود دارد.

همه اقتصاددانان بر این باور هستند که اهداف سیاست‌های کلان اقتصادی؛ اشتغال بالا، قيمت‌هاي باثبات و رشد سريع اقتصادي است. اما توافق کمتري در مورد افرادي که قائل به سازگاري اين اهداف با یکدیگر هستند، وجود دارد. همچنین از سوی دیگر میان آن‌هایی که باور دارند که سياست‌های کلان با یکدیگر ناسازگار هستند نیز توافق کمی دیده می‌شود. به دیگر سخن کمترين توافق میان اقتصاددانان در مورد نقشي که ابرازهاي مختلف سياستي مي‌توانند و می‌باید در حصول اهداف بازي کنند، وجود دارد.

مکاتب اقتصادی درگذر زمان

به‌طورکلی در اقتصاد کلان دو نگرش معروف به نام کلاسیکی و کینزی وجود دارد. نکته‌ای که وجود دارد، این است که تحول این نگرش‌ها و به وجود آمدن مکاتب بیشتر عموما به سیر حوادث تاریخ بازمی‌گردد. بايد گفت که وقايع تاريخي نيز اغلب نظريه‌پردازان را به چالش مي‌کشند، نظريه‌ها را واژگون کرده و منجر به شکل‌گيري نظريه‌هاي جديد مي‌شوند.

وقايع تاريخي نيز اغلب نظريه‌پردازان را به چالش مي‌کشند، نظريه‌ها را واژگون کرده و منجر به شکل‌گيري نظريه‌هاي جديد مي‌شوند.

به‌طور مثال بعد از رکود بزرگ و ناتوانی اقتصاد کلاسیکی، انقلاب کینزی و مکتب جدید اقتصادی پدید آمد و همین‌طور در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 نیز تورم لجام‌گسیخته ، باعث شکل‌گیری پول‌گرایی و مکتب جدید در اقتصاد شد.

دست نامرئیِ نویسنده داستان اقتصاد

در سال 1776 آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل داستان دست نامرئی را مطرح کرد و بیان کرد که اقتصاد باید آزاد باشد تا دست نامرئی آن را به تعادل برساند. شاید معروف‌ترین عبارت اقتصاد کلان کلاسیکی این باشد «عرضه، تقاضاي خودش را به وجود مي‌آورد». این ایده به قانون سی معروف است.

اما کینز در دهه 1930 با پیامی آشکار و بدون ابهام بیان کرد که سطح عمومی تولید و اشتغال را هیچ دست نامرئی به تعادل نمی‌رساند و اگر بخواهیم به امید آن باشیم که شاید زمان ما را به تعادل برساند زنده نخواهیم بود. درواقع کینز جمله «در بلندمدت همه ما مرده‌ایم» را در انتقاد از کسانی گفته بود که فکر می‌کردند، تورم درنهایت به‌خودی‌خود و بدون هیچ‌ سیاست دولتی حل می‌شود و به تعادل می‌رسیم.

جان مینارد کینز مکتب کینزی

کینز بی‌تردید یکی از مهم‌ترین اقتصاددان‌های تاریخ بوده است.

کینز معتقد بود به‌جای اینکه منتظر آن باشیم که فشارهای تورمی خود را در آینده دور تعدیل و تصحیح کنند، بهتر است از سیاست اقتصادی استفاده کرده و هم‌اکنون این مشکل را حل کنیم. براي مقابله با اين مشکل، کينز اقتصاددانان کلاسيک را در محدوده تئوريکي خودشان به چالش کشيد.

از نظر کينز، نظام سرمايه‌داري به‌طورکلی بيمار نیست، بلکه بي‌ثبات است. هدف او تعديل قواعد بازي در درون سيستم سرمايه‌داري برای بقا و تقويت آن سیستم بود. کینز کلیدی‌ترین اصول اقتصاد کلاسیکی که همان ساخته‌شدن تقاضا توسط عرضه بود را زیر سوال برد و بیان کرد که بحران بزرگ، ناشی از نبود تقاضا است نه عرضه و این تازه شروع ماجرا بود.

رد قانون سي توسط کينز

اگر ما قانون سی را بپذیریم. به این معنا است که باید تمام سیاست‌هایی که مبتنی بر مدیریت تقاضا هستند را کنار بگذاریم. همان‌طور که گفته شد در مدل کينز، توليد و اشتغال توسط تقاضاي موثر تعيين مي‌شوند و عملکرد بازار کار نمي‌تواند، اشتغال کامل را تضمين کند.

از طرفی نرخ بهره نیز در بازار پول تعیین می‌شود نه بر اساس تصمیمات پس‌انداز و سرمایه‌گذاری. کينز با اثبات ناقص بودن انعطاف‌پذيري دستمزد و قيمت (به‌عنوان روشي که به دنبال شوک منفي تقاضا مي‌تواند اقتصاد را به اشتغال کامل بازگرداند) به نحو مناسبي قانون سي را برعکس کرد. در دنيايِ تعادلِ اشتغال ناقص کينز، این تقاضا است که عرضه را ايجاد مي‌کند!

کینز و ساختن چارچوب مکتبی جدید

در میان اقتصاددانان کمتر کسی است که با نظر ساموئلسون در مورد کینز مخالف باشد. او می‌گوید که کینز مهم‌ترين واقعه در علم اقتصاد در قرن بيستم بود و يا اينكه بیان می‌کند که اقتصاد كلان ابداع کینز است. همان‌طور که گفته شد، شاید بتوان انقلابی‌ترین نظریات کینز را در نوشته‌های او در اواسط دهه 1920 مبنی بر نبودِ دست نامرئی که سطح اشتغال و تولید را به سمت بهینه اجتماعی ببرد، دید.

کینز مهم‌ترين واقعه در علم اقتصاد در قرن بيستم بود.

کینز برای مکتب خود چارچوبی می‌سازد و سپس به تقویت آن می‌پردازد. او بیان می‌کند که درآمد ملی بستگی به مقدار اشتغال دارد و با توسعه نظریه خود تلاش می‌کند، ثابت کند كه تعادل اقتصاد كلان با بيكاري غيرارادي سازگاراست. نکته اصلی در کتاب نظریه عمومی کینز این است که نقش تقاضای موثر و تغییرات تولید و نه قیمت‌ها را در رسیدن به تعادل بیان می‌کند. تاكيدي كه در نظريه عمومي بر « تعديل مقداري » مي‌شود تا بر « تعديل قيمت »، در تضاد شديد با مدل كلاسيك‌ها است. در مدل كلاسيك‌ها مصرف، پس‌انداز و سرمايه‌گذاري همگي تابعي از نرخ بهره هستند. در مدل كينز مخارج مصرفي درون‌زا بوده و بستگي به درآمد دارد و نه نرخ بهره. نظريه تابع مصرف كينز اين رابطه را نشان مي‌دهد.

انتظارات آمیخته‌شده با خوی حیوانی

کینز بیان می‌کند اینکه سرمایه‌گذاری به چه سطحی خواهد رسید، بستگی دارد به نرخ بهره و انتظاری که از سودآوری سرمایه‌گذاری انجام‌شده، داشته‌ایم. کینز سودهای انتظاری را کارایی نهایی سرمایه نام‌گذاری می‌کند. تصميم‌گيري در مورد سرمايه‌گذاري يكي از مشكلات اساسي است. زيرا ماشين‌آلات و ساختمان‌هايي كه اكنون خريداري مي‌شوند، كالاهايي را توليد مي‌كنند كه در آينده‌اي نامطمئن فروخته خواهند شد.

جان مینارد کینز مکتب کینزی

اقتصاد کلان از مهم‌ترین ابداعات کینز بود.

انتظارات راجع به ميزان آتي تقاضا و هزينه‌ها، نيازمند به محاسبات پیچیده است. علاوه بر آن بيم و اميد به آینده، عنصر ناگسستنی این انتظارات است كه بر تصميمات اثر مي‌گذارند. با توجه به تغییرپذیری انتظارات كه ناشي از خوي حيواني است، سودآوري انتظاري سرمايه نيز خيلي بی‌ثبات خواهد بود.

تفکیک تقاضای پول

توضیحی که کینز درباره نرخ بهره ارائه می‌دهد، دارای تفاوت عمیقی با تعریف کلاسیکی است. کینز این موضوع را که نرخ بهره توسط نیروهای حقیقی پس‌انداز و بهره‌وری نهایی سرمایه تعیین می‌شوند را رد می‌کند و در نظریه عمومی خود، نرخ بهره را صرفا یک پدیده پولی معرفی می‌کند که توسط تقاطع تقاضای پول مردم ( رجحان نقدینگی ) با عرضه پول که برون‌زا است، تعیین می‌شود.

همچنین از دیگر مسائلی که کینز به بیان آن می‌پردازد، انگیزه‌های سفته‌بازی و احتیاطی و معاملاتی برای نگهداری پول است. در بین این سه تقاضا، تقاضای سفته‌بازی برای پول نسبت به نرخ بهره حساس است. همچنین منظور از تقاضای معاملاتی پول آن میزان پولی است که ما برای معاملات روزمره و به‌طورمعمول برای زندگی روتین خود لازم داریم و نگه‌داری می‌کنیم. از طرفی کینز می‌گوید که افراد مقداری پول برای حوادث غیرمترقبه نیز همواره نگه‌داری می‌کنند که این را تقاضای احتیاطی معرفی می‌کند. تقاضای سفته‌بازی هم تقاضایی از پول است که باهدف کسب سود شکل می‌گیرد.

اشتغال کامل کلاسیک‌ها و آرزوی دستیابی به آن

تا به اینجا مشخص شد که چرا نام کتاب کینز نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول بوده است. براي كينز ازاین‌جهت عمومي است كه اشتغال كامل، يك حالت خاص است و مشخصات اين حالت خاص كه در نظريه كلاسيك‌ها به تصوير كشيده شده است، هنوز در جامعه اقتصادي كه ما زندگي مي‌كنيم، اتفاق نيفتاده است. در نظریه کلاسیک‌ها اشتغال کامل در بازاری رقابتی که قیمت‌ها و دستمزدها انعطاف‌پذیر هستند، تضمین می‌شود اما کینز این را نمی‌پذیرد که فرآیندِ بازار کار همواره تعادل را تامین می‌کند. اگر دستمزدهای اسمی چسبنده باشند، بیکاری غیرارادی به‌عنوان یکی از ویژگی‌های بازار کار اتفاقی محتمل است.

کینز این را نمی‌پذیرد که فرآیندِ بازار کار همواره تعادل را تامین می‌کند.

کینز سیاست‌های کاهش دستمزد را به‌عنوان روشی برای برانگیختن اشتغال هم از نظر تئوریک و هم عملی رد می‌کند. به این دلیل که در یک دموکراسی که مشخصه‌اش چانه‌زنی در مورد دستمزدها است، کاهش دستوری دستمزد تنها در اثر کشمکش‌های شدید و زیان‌بار رخ می‌دهد که نهایتا نتیجه آن با هیچ معیار عدالت اجتماعی یا مصلحت اقتصادی قابل توجیه نیست.

درآمد برای شما= هزینه برای فردی دیگر

یکی از مهم‌ترین معادلات کینز این است که او درآمد کل را برابر مخارج کل می‌داند. این به آن معنا است که هم‌زمان که شما درآمدی کسب می‌کنید، دیگری متحمل هزینه می‌شود. به‌طور مثال شما به سوپرمارکتی نزدیک منزلتان مراجعه می‌کنید و 40 هزار تومان خرید می‌کنید. این کار باعث متحمل شدنِ هزینه‌ای برابر 40 هزار تومان به شما و کسب درآمدی به همان اندازه برای صاحب سوپرمارکت می‌شود.

از طرفی شما درآمد ماهانه خود را از شرکت X دریافت می‌کنید که مقدار درآمدتان هزینه برای شرکت X به‌حساب می‌آید و شرکت X نیز درآمدی برابر با هزینه‌ای که برای مشتریانش ایجاد می‌کند کسب می‌کند و این چرخه ادامه دارد.

مدلی مصرفی که نشات گرفته از رکود بزرگ است

از طرف دیگر کینز معتقد است که هر شخص درآمدش را به‌محض دریافت یا پس‌انداز می‌کند و یا مصرف می‌کند. به دیگر سخن در مدل کینزی پس‌انداز از مصرف جداست و فرض می‌شود افراد پس‌انداز خود را مصرف نمی‌کنند. به‌طور مثال در ساده‌ترین حالتِ ممکن، اگر شما 80 درصد درآمد خود را مصرف کنید، طبق نظریه کینز 20 درصد درآمدتان را پس‌انداز می‌کنید.

همان‌طور که مشخص است نظریه مصرف کینز بسیار ساده است و نیاز به تعدیل و اصلاح دارد اما باید این را یادآور شوم که این نظریه در زمان رکود بزرگ شکل گرفت و الگوی کینزی در شرایط کمبود تقاضای موثر شکل گرفته است. این الگو ماهیت کوتاه‌مدت دارد که در آن نظریه‌پردازی بر مسئله محوری (problem orientation) استوار است. مسئله مهم در زمان شکل‌گیری این نظریه بیکاری، رکود، عدم تعادل، عدم اطمینان و از همه مهم‌تر ناتوانی اقتصاد مرسوم بوده است. بنابراین چیزی که در نظریات کینز مشهود است این است که بر محورِ حل این مشکلات استوار می‌شود.

جان مینارد کینز مکتب کینزی

ماشین‌آلات کشاورزی امروز خریداری می‌شوند تا بعدها سود ایجاد کنند.

تابع مصرف کینزی نیز بر همان اصولی که ذکر شد و برای حل همان مشکلات طراحی شد. بنابراین می‌توان گفت ارائه چنین تابعی توسط کینز یک ابداع بود که در تامین هدفش نیز با موفقیت همراه بود اما چون ماهیتا برای کوتاه‌مدت طراحی شده بود، راه‌کارهای تحلیل آن با تحلیل آماری بر اساس بلندمدت هماهنگ نبودند. البته خود کینز نیز چنین ادعایی نداشت که تابع مصرفش برای همه زمان‌ها و مکان‌ها مناسب است.

کینزین‌ها چه می‌گویند؟

کینز با مطرح کردن انحصارها در قرن بیستم که جانشین رقابت کامل سرمایه­داری شده بود و همچنین انعطاف‌ناپذیری دستمزدها به دلیل پیدایش اتحادیه­های کارگری یا توهم پولی کارگران، دخالت دولت در اقتصاد را تایید می­کند. از دیدگاه کینزی علاوه بر عوامل اقتصادی، مثل انتظارات درباره سطح تقاضا، هزینه­های انجام شده، عوامل غیراقتصادی مثل امیدها و ترس­ها بر روی تصمیم­گیری فعالان اقتصادی تاثیر دارند که موجب نوسانات و عدم اعتماد و نااطمینانی در جو اقتصادی می­شوند.

از نظر اقتصاددانان کینزی دخالت دولت در اقتصاد و به‌کارگیری سیاست­های اقتصادی در جهت نیل به اهدافی چون رشد اقتصادی موثر است. به اعتقاد این گروه از اقتصاددانان، درحالی‌که اجرای سیاست­ها و دخالت دولت در اقتصاد می­تواند منجر به افزایش در میزان رشد شود، بر مسئله تثبیت اقتصادی نیز اثر کرده و تعدیل در نوسان‌های اقتصادی را ایجاد می­کند.

به‌عبارت‌دیگر این اقتصاددانان واکنش­های متغیر­های خودکار اقتصادی در واکنش به نوسان­های به وجود آمده در اقتصاد کافی ندانسته و لزوم به‌کارگیری سیاست­های فعال پولی، مالی و ارزی را در جهت تعدیل نوسان­های ایجادشده در اقتصاد لازم می­دانند. کینز استدلال می­کند که اگر دولت به‌عنوان یک واحد اقتصادی ایفای نقش کند، با اجرای سیاست­های مدیریت‌شده و متناسب به‌احتمال خیلی زیاد از بروز عدم تعادل­ها و بی­ثباتی­ها و نااطمینانی­ها پیش‌گیری خواهد کرد.

مکتب کینز در یک قاب

ايده‌هاي برجسته در مکتب متعارف کينزي را می‌توان به‌صورت زير خلاصه کرد:

  • اقتصاد ذاتا بي‌ثبات است و در معرض شوک‌هاي غیرقابل‌پیش‌بینی قرار دارد.
  • اگر اقتصاد در معرض يک اختلال قرار بگيرد، در صورت عدم اتخاذ تدابير لازم، مدت‌زمان نسبتا طولاني براي بازگشت به اشتغال کامل موردنیاز است، يعني اقتصاد سريعا خودش به تعادل نمي‌رسد.
  • سطح توليد و اشتغال کل اساسا توسط تقاضاي کل تعيين مي‌شود و مسئولین مي‌توانند، براي تاثيرگذاري بر تقاضاي موثر مداخله کرده تا بازگشت سريع‌تر به اشتغال کامل را تضمين کنند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.