کد مطلب: ۲۱۴۱۴۵

زمین پاک یا جیپ پر؟ حامیان محیط‌زیست واقعا چه می‌خواهند؟

زمین پاک یا جیپ پر؟ حامیان محیط‌زیست واقعا چه می‌خواهند؟

این روزها در روزنامه‌ها، برنامه‌های خبری و سایت‌ها می‌توانید نوشته‌ها، تحلیل‌ها و اخبار زیادی در مورد محیط‌زیست پیدا کنید. شرکت‌های چندملیتی زیادی هستند که بخشی ویژه برای محیط‌زیست دارند و برای مسائل زیست‌محیطی سالانه میلیون‌ها و حتی میلیاردها دلار پول خرج می‌کنند. استفاده از انرژی‌های نو، بهینه‌سازی فرایند تولید، بسته‌بندی‌های تجزیه‌پذیر، بهره‌گیری از مواد اولیه

این روزها در روزنامه‌ها، برنامه‌های خبری و سایت‌ها می‌توانید نوشته‌ها، تحلیل‌ها و اخبار زیادی در مورد محیط‌زیست پیدا کنید. شرکت‌های چندملیتی زیادی هستند که بخشی ویژه برای محیط‌زیست دارند و برای مسائل زیست‌محیطی سالانه میلیون‌ها و حتی میلیاردها دلار پول خرج می‌کنند. استفاده از انرژی‌های نو، بهینه‌سازی فرایند تولید، بسته‌بندی‌های تجزیه‌پذیر، بهره‌گیری از مواد اولیه غیرسمی، کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای و کاهش مصرف آب تنها بخشی از اقدامات این شرکت‌ها در راستای حفاظت از محیط‌زیست است.

وقتی از دور به این شرکت‌ها نگاه می‌کنیم، ممکن است فکر کنیم آن‌ها آدم‌هایی خوب و بشر دوست هستند که به آینده این کره خاکی اهمیت می‌دهند. اما واقعیت چیز دیگری است. اگر آن‌ها آدم‌هایی خوب بودند شاید به مغازه‌ای کوچک با محصولات سالم و ارگانیک بسنده می‌کردند و شرکتی چندمیلیارددلاری راه نمی‌انداختند. سودآوری بی‌تردید اولین و مهم‌ترین هدف آن‌ها است. پرسش اساسی اینجا است که چطور می‌توانیم سود‌آوری و محیط‌زیست را در یک سبد قرار دهیم؟

محیط‌زیست: افزایش فروش یا کاهش هزینه تولید؟

سود نهایی برابر است با حاصل تفریق قیمت فروش از هزینه تولید و فروش هر کالا. بنابراین یک ریال بالا رفتن قیمت (PRICES) یا یک ریال کاهش هزینه تولید و فروش کالا (COGS) درنهایت باعث افزایش یک ریال حاشیه سود (MARGIN) خواهد شد. اما اگر قیمت فروش بالا برود، تعداد فروش کم می‌شود و عایدی نهایی (TOTAL REVENUE) کاهش می‌یابد. در مقابل کاهش هزینه تولید تاثیری بر روی تعداد فروش نمی‌گذارد و عایدی کل را بیشتر می‌کند. به همین دلیل شرکت‌های بزرگ بی‌اندازه از کاهش هزینه استقبال می‌کنند.

محیط‌زیست توسعه پایدار سود

در ابعاد کوچک، آلودگی برای هیچ‌کس اهمیت ندارد.

در حالت عادی راحت‌ترین راه برای کاهش هزینه، نادیده گرفتن مسائل زیست‌محیطی است. مواد اولیه را از هرجایی که می‌خواهیم استخراج کنیم، دود فرایند استخراج و تولید را در هوا منتشر کنیم، آلودگی‌های خود را در رودخانه بریزیم و از مواد ارزان و بی‌کیفیت برای بسته‌بندی استفاده کنیم. دولت‌ها با وضع قوانین سخت‌گیرانه و مالیات‌های سنگین سعی می‌کنند هزینه آلوده کردن محیط را بالا ببرند. اگر شرکت‌ها از روش‌هایی کارآمدتر استفاده نکنند، هزینه تولیدشان بالا خواهد رفت و حاشیه سودشان کم می‌شود. پس شرکت‌ها به فکر محیط‌زیست هستند چون سود‌آور است.

محیط‌زیست و تبلیغات

شاید برای شرکت‌ها تنها حداکثر کردن سود و بهبود شرایط صورت مالی اهمیت داشته باشد. اما مصرف‌کننده‌های زیادی هستند که به مسائل زیست‌محیطی اهمیت می‌دهند. تعداد آدم‌های این‌چنینی به‌خصوص در کشورهای اروپایی رو به افزایش است. این مشتری‌های فرهیخته ترجیح می‌دهند از شرکت‌هایی حمایت کنند که به مسائل زیست‌محیطی و خیریه‌ها توجه نشان می‌دهند. گسترش این موج می‌تواند شرکت‌های آلوده و بی‌قید را به‌طور کامل نابود کند و تنها به شرکت‌های سبز و پاک اجازه بقا بدهد.

فرض کنید یک مدل از گوشی سامسونگ با دو بسته‌بندی به بازار بیاید و مدلی که جعبه‌ای تجزیه‌پذیر دارد 100 هزار تومان گران‌تر باشد. از کدام مدل بیشتر استقبال خواهد شد؟

شعارهای تبلیغاتی مثل «دوست طبیعت»، «حامی محیط‌زیست» و «فناوری سبز» از همین تفکر ناشی می‌شود. البته شرکت‌ها برای ایجاد این حساسیت در مشتری‌های خود، پول خرج می‌کنند. حالا که به خاطر قوانین و مالیات ملزم به اجرای محدودیت‌های زیست‌محیطی هستند، چرا از این موانع بهره نبرند؟ اما در کشورهای درحال‌توسعه هنوز اقدامی در جهت مد کردن مسائل زیست‌محیطی صورت نگرفته است. به‌خصوص که برای بیشتری مصرف‌کنندگان این کشورها، قیمت نهایی مهم‌تر از پاک بودن فرایند تولید است. فرض کنید یک مدل از گوشی سامسونگ با دو بسته‌بندی به بازار بیاید و مدلی که جعبه‌ای تجزیه‌پذیر دارد 100 هزار تومان گران‌تر باشد. از کدام مدل بیشتر استقبال خواهد شد؟

محیط‌زیست و بازار آلودگی

در بیشتر کشورهای پیشرفته شما حق ندارید هراندازه که می‌خواهید آلودگی تولید کنید. مثلا فرض کنید تولید یک دستگاه یک تن CO2 وارد هوا کند. اگر به شما اجازه بدهند فقط 200 هزار تن در سال آلودگی تولید کنید، شرکت شما قادر به تولید 200 هزار دستگاه خواهد بود. برای تولید مثلا یک‌میلیون دستگاه باید به بورس آلودگی بروید و حق تولید 800 هزار تن CO2 اضافه بخرید. یک‌راه دیگر آن است که آلودگی هر دستگاه را به 200 کیلو کاهش دهید. اگر هزینه اجرای این روش از قیمت 800 هزار تن آلودگی کم‌تر باشد می‌ارزد که بر روی آن سرمایه‌گذاری کنید.

از طرفی شرکت می‌تواند آلودگی اضافی خود را بار دیگر در بورس به فروش بگذارد و از این راه سود کند. اگر مردم از این تغییر استقبال کنند، مثلا اگر همه به گوشی‌های سبز و پاک روی بیاورند، می‌بینید که سامسونگ و اپل بر سر تولید پاک‌ترین گوشی سال به رقابتی تنگاتنگ خواهند پرداخت. آن روز ماجرا این نیست که غول‌های فناوری به شرکت‌هایی نوع‌دوست و مهربان تبدیل شده‌اند. محیط‌زیست برای آن‌ها همان‌قدری مهم است که دوربین دوگانه، شارژ وایرلس و ضدآب بودن اهمیت دارد.

محیط‌زیست و ابعاد

همان‌طور که تشریح کردیم، به نظر می‌رسد در نبود قوانین سخت‌گیرانه، بی‌توجهی به محیط‌زیست سودآور باشد. به همین دلیل معمولا به مبادله سنتی محیط‌زیست- درآمد اشاره می‌کنند. یعنی بهبود وضع یکی باعث صدمه وارد شدن به دیگری می‌شود. اما این معادلات و محاسبات تا یک ابعاد به‌خصوص کار می‌کند. از یکجا به بعد وضعیت شرکت‌ها به‌شدت متفاوت خواهد بود. اگر ابعاد غول‌های تجاری به‌یک‌باره ده برابر بزرگ‌تر شود، ممکن است حیات بشر تهدید شود. این شرکت‌ها می‌توانند فروش خود را تا حدی افزایش دهند یا از هزینه‌های تولید خود کم کنند. اما یک کار هست که هر شرکتی نمی‌تواند بکند. و آن تحول در ابعاد است.

محیط‌زیست توسعه پایدار سود

متروک شدن کارخانه بدترین اتفاقی است که می‌تواند برای یک کسب‌وکار بیفتد.

بیشتر شرکت‌ها تا وقتی در ابعاد کوچک هستند مشکلی ندارند. مثلا صنعت خودرو را تصور کنید. وقتی فقط یک ماشین در تمام شهر بود، مقدار آلودگی و دود آن هیچ اهمیتی نداشت. حتی اگر از اگزوز آن دودی غلیظ و سیاه بیرون می‌آمد، کسی به حضور این ماشین‌دودی اعتراض نمی‌کرد. اما برای آن که بشود چند میلیون ماشین را در یک شهر جا داد، باید فکری اساسی کرد. این اتفاق را می‌شود به هر کالایی تعمیم داد. به بیان ساده، هرچند حرکت از ماشین‌دودی به خودروی الکتریکی هزینه هنگفتی بر دوش بشر گذاشت، اما اگر خودروسازان بهای این حرکت را نمی‌پرداختند، شرکت‌هایی مثل مرسدس، کیا و تویوتا به وجود نمی‌آمدند.

محیط‌زیست و ریسک سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذارها و سهام‌دارها، معمولا یک شرکت را برای بازه‌ای 5 تا 10 ساله تحلیل می‌کنند. برای آن‌ها سوال است که آیا شرکت می‌تواند ده سال متوالی سودی پایدار تولید کند؟ برای آن‌ها سود یک روز و دو روز مهم نیست. بلکه می‌خواهند در مواردی امن سرمایه‌گذاری کنند. فرض کنید دو شرکت A و B را بررسی کرده‌اید. شرکت A در ازای هر 1000 تومان سرمایه شما، 100 تومان سود می‌سازد و شرکت B با 1000 تومان 150 تومان سود می‌کند. طبیعی است که شرکت B برای شما جذاب‌تر باشد.

اما میزان آلودگی تولید شده در شرکت B بسیار زیاد است. تغییر در قوانین، افزایش مالیات یا وضع محدودیت در تولید گازهای گلخانه‌ای می‌تواند سود شرکت را تا 70 تومان کاهش دهد. اما این شرایط برای شرکت A آن‌قدر خطرناک نیست و سود آن را عوض نمی‌کند. وقتی این شرایط را به ده سال پیش رو تعمیم دهیم متوجه می‌شویم که انتخاب شرکت A معقول‌تر و امن‌تر است. اگر شرکت B می‌خواهد ارزش سهام خود را حفظ کند و در جذب سرمایه موفق عمل کند باید رویه خود را تغییر دهد. در غیر این‌صورت ممکن است آینده شغلی تیم مدیریت به خطر بیفتد.

محیط‌زیست و توسعه پایدار

کلمه توسعه پایدار برای ایرانی‌ها بیگانه نیست. به‌خصوص در دهه 80 این واژه بر سر زبان‌ها افتاد. ما می‌توانیم با افزایش فروش نفت، استخراج بی‌رویه کانی‌ها و تولید سیمان و فولاد در مدتی کوتاه اندازه اقتصاد را بزرگ کنیم. اما نتیجه این مدل توسعه خشک شدن دریاچه‌ها و رودها، انقراض گونه‌های طبیعی، توفان‌های مداوم همراه با گرد و نمک، نشست زمین و خطر نابودی یک ملت است. هزینه‌ترمیم این خطاها بسیار سنگین‌تر از سودی است که با بی‌توجهی به دست می‌آید. به‌بیان‌دیگر توسعه امروز نباید حیات فردا را به خطر بیندازد.

هزینه‌ترمیم خطاهای زیست‌محیطی بسیار سنگین‌تر از سودی است که با بی‌توجهی به دست می‌آید.

شرکت‌ها هم مثل یک کشور هستند. آن‌ها نمی‌خواهند سود مالی امسال را به بهای زیانی در آینده حداکثر کنند. مدیری که هرسال مقداری مشخص سود شناسایی کرده، موفق‌تر از مدیری است که یک سال سودی زیاد و سال بعد زیانی سنگین داشته است. برای این شرکت‌ها رشد پایدار و باثبات مهم‌تر از رشد چشمگیر و آنی درآمد است. یعنی این ادعا که شرکت‌ها باهدف سودآوری تاسیس می‌شوند ادعای نادرستی نیست. اما درک افراد از سودآوری می‌تواند متفاوت باشد. یک شرکت موفق رهرویی است که آهسته و پیوسته می‌رود.

خصوصی‌سازی و محیط‌زیست

اگر صنعت دست بخش خصوصی باشد، دولت با هدف حداکثر کردن درآمد مالیاتی به مسائل زیست‌محیطی توجه می‌کند و برای شرکت‌های خاطی مالیاتی سنگین درنظر می‌گیرد. شرکت‌ها هم برای کم‌کردن مقدار مالیات روش‌های خود را بهینه می‌کنند. مردم هم از مالیاتی که دولت می‌گیرد و به خدمات عمومی تبدیل می‌کند بهره‌ می‌برند و هم از محیط‌زیست پاک و کالاهای دوستدار محیط‌زیست.

اما اگر صنایع دولتی باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر دولت بخواهد به مسائل زیست‌محیطی توجه نشان دهد درآمدش کم می‌شود و وضع مالیات سنگین بر صنایعی که خود مالک آن‌ها است، وضع را بهتر نمی‌کند. پس شرکت‌های دولتی بدون توجه به پیرامونشان به تخریب محیط‌زیست و توسعه صنایعی بیمار و متزلزل خواهند پرداخت. نتیجه آن که اگر ما در مورد محیط‌زیست جدی باشیم، اولین و حیاتی‌ترین اقدام باید توجه به خصوصی‌سازی و کوچک‌کردن ابعاد دولت باشد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.