الهام میرمحمدی: اکونومیست سرمقاله تازهترین شماره خود را به معرفی مدیرعامل شرکت هلندیگ سافتبَنک (SoftBank) اختصاص داده است.
به گزارش تجارتنیوز، تا دو سال پیش زمانی که صحبت از کارشناسان، متخصصان و سرمایهگذاران در حوزه تکنولوژی به میان میآمد، نامهای آشنایی چون جف بزوس (بنیانگذار آمازون)، جک ما (مدیر ارشد اجرایی علیبابا) و مارک زاکربرگ (مدیرعامل فیسبوک) شنیده میشد.
اکونومیست اما معتقد است، انقلاب اقتصادی بعدی به ماسایوشی سان، کارآفرین، سرمایهدار و مدیر ارشد اجرایی در سافتبنک تعلق دارد.
سافتبنک یک شرکت اینترنتی و مخابراتی است که موفق شده در سال 2016 سرمایه عظیمی را از طریق اتحاد با محمد بن سلمان تولید کند.
بن سلمان، شاهزاده بلندپرواز سعودی با هدف تنوعبخشی به اقتصاد کشورش، سرمایهای بالغ بر 45 میلیارد دلار به ماسایوشی سان داده است. مدیرعامل سافتبنک همچنین سرمایههایی از ابوظبی، اپل و برخی منابع دیگر جذب کرده و با در نظر گرفتن سرمایه 28 میلیارد دلاری این شرکت، حالا مجموع این سرمایهها به 100 میلیارد دلار رسیده است.
چه این سرمایهگذاریها دستاوردی داشته باشند و چه به دلیل ریسکهای پیش رو با شکست مواجه شوند، اثر خود را بر روند سرمایهگذاری در حوزه تکنولوژی بر جای خواهند گذاشت. نباید فراموش کرد که قدرت الزاما به معنای موفقیت نیست.
چالشهای پیش روی آرژانتین
در مطلب دیگری، اکونومیست به بررسی کشور آرژانتین به عنوان یک اقتصاد نوظهور میپردازد. این کشور با مشکلاتی نظیر کمبود نقدینگی، افزایش تورم، شوک ارزی، افزایش نرخ بهره، کاهش ذخایر ارزی و افزایش بدهیها به صندوق بینالمللی پول مواجه است.
اگرچه آرژانتین در حال حاضر یک دولت اصلاحطلب دارد که همچون دولتهای گذشته رویکردهای پوپولیستی ندارد و در حال انجام اقدامات و سیاستگذاریهای درست است؛ اما همچنان مشکلات بسیاری بر سر راه این دولت وجود دارد. بسیاری میپرسند که آیا آرژانتین موفق خواهد شد به سایر اقتصادهای نوظهور موفق بپیوندد؟
[imp content=”آنچه سایر اقتصادهای نوظهور را از آرژانتین متمایز میکند، تورم پایین، کسری بودجه معقول و محدودیت در بدهیهای خارجی است.”]
به ندرت میتوان بازار نوظهوری را یافت که تمامی نقاظ ضعف و آسیبپذیریهای آرژانتین را یکجا داشته باشد.
به عنوان مثال نرخ تورم این کشور بیش از 25 درصد است. بدون در نظر گرفتن ونزوئلا، تنها مصر، نیجریه و ترکیه هستند که تورم دورقمی دارند. نرخ تورم برزیل، چین، روسیه و تایلند کمتر از نرخ هدفگذاری دولت است.
مقامات آرژانتینی در تلاش برای رسیدن به ثبات قیمتها هستند.
در برخی اقتصادهای نوظهور نظیر برزیل، مصر و هند وضعیت مالی دولتها به مراتب بدتر از آرژانتین است. به گفته صندوق بینالمللی پول، کسری بودجه برزیل در سال جاری بیش از هشت درصد تولید ناخالص داخلی بوده در حالی که این رقم برای کشور آرژانتین 5.5 درصد گزارش شده است. اما از آنجا که بخش خصوصی در این کشور به خوبی فعالیت میکند، کسری بودجه نقطه ضعف بزرگی برای اقتصاد برزیل محسوب نمیشود.
آنچه سایر اقتصادهای نوظهور را از آرژانتین متمایز میکند، تورم پایین، کسری بودجه معقول و محدودیت در بدهیهای خارجی است.
اگرچه نباید فراموش کرد که تمامی این کشورها، حتی بزرگترینِ آنها تحت تاثیر سیاستهای فدرالرزرو، افزایش بهره و اوراق قرضه و تقویت دلار هستند. در بسیاری از موارد افزایش نرخ بهره بانکی وابستگی بالایی به نوسانات نرخ بهره بانک مرکزی آمریکا دارد.
با این حال آرژانتین در مقایسه با سایر بازارهای نوظهور برای مبارزه با تورم، کسری بودجه، و بدهیهای دلاری، روشهای کلاسیک را در پیش گرفته است.
دویستمین سالگرد انتقال خون
این نشریه انگلیسی در مطلب دیگری به تاریخچه انتقال خون که نخستین بار در سال 1818 و توسط جیمز بلاندل (James Blindell) انگلیسی انجام شد، پرداخته است.
امروز صادرات خون به تجارتی بزرگ تبدیل شده تا حدی که صادرات جهانی خون در سال 2016 بیش از صادرات هواپیما در کل جهان گزارش شده است.
[imp content=” پلاسما به تنهایی 1.6 درصد از صادرات آمریکا را تشکیل میدهد.”]
گزارش اکونومیست به این موضوع میپردازد که وضع ممنوعیت پرداخت به اهداکنندگان پلاسما از سوی دولتها، مشکلاتی را در این زمینه ایجاد کرده است.
با پیشرفت تکنولوژی تقاضا برای خون به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. آنچه امروز مهم است صادرات و واردات خون برای پلاسماست؛ بخشی از خون که از آن برای تولید داروها استفاده میشود. ساخت داروهای مربوط به بیماری هموفیلی، واکسنهای کزاز و هاری از جمله استفادههای مهم پلاسما است. حدود 50 میلیون لیتر پلاسما در سال 2015 استفاده شد که این میزان به اندازه 20 استخر شنای المپیک است.
آمریکا که اوپکِ پلاسما شناخته میشود، سهچهارم این میزان را تامین کرده است. بدون در نظر گرفتن فولاد و اتومبیل، پلاسما به تنهایی 1.6 درصد از صادرات آمریکا را تشکیل میدهد.
رمز این موفقیت آمریکا بسیار ساده است: آمریکا هیچگونه ممنوعیت پرداختی برای اهدای پلاسما در نظر نگرفته است. آلمان و مجارستان هم سیاستی همچون آمریکا در پیش گرفتهاند. این در حالی است که سایر کشورها نظیر استرالیا، فرانسه، بلژیک و کانادا از جمله مخالفان پرداخت پول به اهداکنندگان پلاسما هستند.
آنها به سه دلیل با این مساله مخالفت دارند:
اول آنکه پرداخت به اهداکنندگان موجب میشود تا افراد مبتلا به اعتیاد نیز برای اهدا تشویق شوند. اما با پیشرفتهایی که در این زمینه حاصل شده و از آنجا که پلاسما با مواد شیمیایی شسته و استریلیزه میشود، این خطر به طور کامل رفع شده است.
[imp content=”در حال حاضر، آمریکا تامینکننده غالب پلاسما در جهان است که این مساله خطراتی دارد. “]
دومین دلیل مخالفت آنها این است که اگر به ازای اهدای پلاسما به اهداکنندگان پولی پرداخت شود، آنها دیگر حاضر به اهدای کاملِ خون خود نیستند. اما هیچ شاهدی برای این ادعا وجود ندارد. آمار و ارقام نشان میدهد که آمریکاییها به همان اندازه کاناداییها خون اهدا میکنند. اخیرا 30 اقتصاددان و فیلسوف در نامهای سرگشاده اعلام کردهاند که ممنوعیت پرداخت به اهداکنندگان پلاسما قانونی کاملا اشتباه است.
استدلال سوم مخالفان این است که این موضوع موجب میشود فقرا بیش از اندازه به اهدای پلاسما بپردازند که برای سلامت آنها مضر است. اما این مساله هم راهحل دارد. آمریکاییها تنها دو بار در هفته و اروپاییها تنها یک بار در هفته اجازه اهدای پلاسما دارند.
در هر دو مورد هیچ مدرکی مبنی بر آسیب رسیدن به سلامت افراد وجود نداشته است و مطالعات در این زمینه همچنان ادامه دارد.
در حال حاضر، آمریکا تامینکننده غالب پلاسما در جهان است که خطرات خاص خود را دارد. برای دولتهایی که مخالف پرداخت به اهداکنندگان پلاسما هستند، وابستگی به یک منبع منحصربهفرد، سایر نقاط جهان را در معرض انقراضِ عرضه قرار میدهد. بنابراین وضع قانونی مبنی بر پرداخت به اهداکنندگان میتواند کمک بزرگی در این زمینه باشد.