مذاکره نشاندهنده عقبنشینی نیست
در سیاست همه چیز ممکن است و سیگنالهای متفاوتی در وضعیت کنونی وجود دارد که نشان میدهد افزایش امکان گفتگوهای دیپلماتیک میان ایران و امریکا در حال شکل گرفتن است. سیگنالها و پیشرانهای موجود همگی نشاندهنده و نمایانگر این است که به هر تقدیر وضعیت سیاسی واشنگتن و تهران اقتضا میکند که این رودرویی و تقابل به یک تعامل مقتدرانه بینجامد و اکنون پرخاشگری واشنگتن و تهران و بیان گزارههای جدی رودررویی و تقابل خود نمایانگر ایجاد یک اقتدار معنادار برای نشستن پای میز مذاکره است.
اگر به تاریخ جهان بنگریم، در بسیاری از جنگها که جهان تجربه کرده و انسانها آن را به عینه باز دیدهاند، در نهایت مذاکره انجام شده است. جنگهای امپراتوری ایران و رم، جنگهای صلیبی، جنگهای 30 ساله بین پروتستانها و کاتولیکها، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد، به هر ترتیب در نهایت به مذاکره انجامیده است.
چقدر احتمال مذاکره وجود دارد؟
اگر هر اتفاقی هم بین امریکا و ایران روی بدهد در نهایت این پشت میز مذاکره است که پایان رقم میخورد. فلذا مسئولیت سیاستمداران آن است که فردا را به گونهای ببینند که بتوانند با کمترین میزانِ امکانِ رودررویی و تقابل و هزینههای بالا، قبل از رسیدن به یک نقطه گریزناپذیر در مذاکره، از ابزار مذاکره در جهت ایجاد فضای مناسب استفاده و بهرهبرداری کرده و بر این اساس، جامعه ملی را به سمتوسوی رسیدن به امتیازات درخور و شایسته با هزینههای کمتر سوق دهند.
پس این پرسش که آیا ایران و امریکا با یکدیگر مذاکره خواهند کرد، پاسخی گریزناپذیر دارد و آن آری است. اما این مذاکره در چه روندی و با چه سیاستهایی و با چه رویکردهایی رخ دهد، مورد توجه است. آنچه که امروز باید مورد توجه قرار گیرد، شناسایی دقیق محیط بازی و استفاده از امکانات و ابزاری است که به سرعت بتواند جامعه ملی ایران را از هزینههای گزاف در محیطهای گوناگون دور نگه داشته و بتواند با ابزار دیپلماسی و مذاکره با هزینههای کمِ موجود در دیپلماسی به امتیازات بالا دست یابد. نه اینکه بخواهد با ابزار جنگ، منازعه، رودررویی و تقابل در نهایت به مذاکره و دستیابی به کمترین امکاناتِ موجود بسنده کند.
در ارتباط با پرونده هستهای زمانی بیان میشد که امریکا و کل جهان -نه پنج کشور دیگر- حاضر هستند ایران به سازمان تجارت جهانی بپیوندد، پولهای ایران از بلوکه خارج شود و سازمان ملل آن را در واقع صحه گذاشته و ایران بتواند به یک برجامِ زودهنگام دست پیدا کند. در آن زمان مسئولان ایرانی این پکیج را آبنبات چوبی خواندند و در برابر آن ایستادند و در نهایت ما شاهد شکلگیری برجامی بودیم که اکنون توسط ایالات متحده امریکا و رئیسجمهور نومحافظهکارِ آن پاره شده است و گفتیم اگر برجام را پاره کنید ما آن را آتش میزنیم و اکنون با گذشت دو ماه از پاره کردن برجام توسط امریکاییها ایران هنوز از برجام خارج نشده است.
فلذا باید بگوییم اگر ما میخواهیم از دیپلماسی استفاده کنیم، باید در زمانمندی و مکانمندی مناسب از آن بهره ببریم و اکنون رئیسجمهور امریکا میگوید در هر زمان و در هر مکانی من حاضر به ملاقات با مسئولان ایران هستم. ملاقات کردن با یکدیگر و با یکدیگر مذاکره کردن، نشاندهنده سازش و عقبنشینی نیست.
او خود این جمله را بیان میکند. فلذا امروز ما باید بپذیریم که آیا ما میخواهیم از این فرصت استفاده کنیم و یا بار دیگر با ندیدن این فرصتها، زمینههای تقابلِ بیشتر و هزینههای فزونتر را برساخته و اینگونه عمل کنیم. اما باید این نکته را در کنارش بپذیریم که همگی مسئولیت مذاکره را بپذیرند و مذاکره را امری مثبت در جهت رسیدن به منافع معرفی کنند.
چقدر ترامپ قابل اعتماد است؟
در مذاکره در ادبیات سیاسی اعتماد به طرف مقابل یک محورِ ایجادِ اعتبار نیست. اساسا در دنیای سیاست که هیچکس دوست دائم و دشمن دائم ندارد. حتی من معتقدم که در دنیای سیاست در عصر حاضر، منافعِ دائم هم وجود ندارد. فلذا اینکه بگوییم طرف مقابل تا چه اندازه قابل اعتماد است، بر اساس یک گزاره جدی در ادبیات سیاسی و در بین سیاستدانان، هیچکس و هیچ فرد و هیچ بازیگری در آن سوی میز مذاکره قابل اعتماد نیست.
اصل بر بیاعتمادی به همگان و اعتماد به تواناییهایِ خود در گرفتنِ امتیاز است. فلذا در دنیای سیاست این جمله که بگوییم طرف مقابل قابل اعتماد نیست امری بدیهی و به عنوان یک اصل و گزاره صادق مورد تاکید است. اما نمیتوان به واسطه اینکه طرف مقابل قابل اعتماد نیست اعتبار خود را در مذاکره پایین آورده و ترس از مذاکره داشته باشیم.
ترامپ قابل اعتماد نیست، صدام قابل اعتماد نبود، دکوئیار (پنجمین دبیر کل سازمان ملل متحد) و سازمان ملل متحد نیز به واسطه همین معنا ممکن است قابل اعتماد نباشد و نبوده است، اما ما باید بر اساس اهداف، منافع و عقلانیت سیاسی خود، وظیفه خود را در برابر منافع و اهداف ملی مردم به انجام برسانیم.
نظرات