کد مطلب: ۵۷۴۳۶۳

پشت‌پرده اتفاقات افغانستان

اصل واگذاری قدرت به طالبان اتفاقی است که از نظر من با هاهنگی و توافق پشت پرده اتفاق افتاد. در واقع این ماجرا با موافقت و طبق طراحی امریکا و ناتو صورت گرفته استکه البته پی‌ریزی این ماجرا در در طول یکسال و اندی مذاکره امریکا و طالبان در قطر رخ داد که از زمان دونالد ترامپ شروع شده بود.

آنچه که از ظاهر امر هویداست این است که امریکا به دولت‌ و نیروهای مسلح افغانستان و حتی سران قبائل هشدار داده بود که نباید مانع پیشروی سریع طالبان و تصرف شهرها شوند و آنگونه که شاهد بودیم طی چندماه گذشته نیروهای ارتش و پلیس افغان هیچ‌گونه مقاومتی از خود نشان ندادند و اصلا درگیر نشدند.

در حقیقت ماجرا به‌گونه‌ای پیش رفت که نمی‌شد گفت پیروزی نصیب ارتش افغانستان نشد و نیروهای دولتی در جنگ شکست خوردند. خیر! همه به‌طور مسالمت‌آمیز تسلیم شدند. بهترین مصداق این ادعا، تسلیم شدن اسماعیل‌خان و هواداران عشیره‌ای و قبیله‌ای او در هرات بود.

انتقال قدرت مسالمت‌آمیز از دولت وابسته و دست‌نشانده امریکا، به گروه تروریست طالبان با هماهنگی سایر کشورها انجام شده و دیپلمات‌های طالبان در ملاقات‌های جداگانه با دولت‌ها قول و قرارشان را گذاشتند و همگان شاهد این ملاقات‌ها بودند.

نکته عجیب دیگر این است که کلیه تجهیزات نظامی که امریکا در افغانستان باقی گذاشته است، همراه با ارتش دست پرورده امریکا تماما تحت امر طالبان قرار می‌گیرد.

همچنین از این به بعد شبکه اداری و سازمان بوروکراسی حکومت، نظام آموزشی و دانشگاهی که طی ۲۰ سال گذشته با طراحی نهادهای امریکایی و تامین مالی آنها ایجاد شده به صورتی دست نخورده در خدمت طالبان و برنامه‌های ایشان خواهد بود.

نکته دیگری که در این میان وجود دارد این است که امریکا از افغانستان و خاورمیانه خارج خواهد شد و بعد از این بیشترین سرمایه‌گذاری سیاسی و نظامی امریکا بر کنترل نفوذ ابرقدرت تازه به دوران رسیده چین متمرکز می‌شود.

در حقیقت دو ابرقدرت چین و امریکا درگیر جنگ سرد می‌شوند و می‌کوشند حیطه نفوذ خود را در آسیا و آفریقا گسترش دهند و سرزمین‌ها و منابع عظیم این دو قاره پهناور را میان خود تقسیم کنند. کاری شبیه آنچه در دوران چهل ساله بعد از جنگ جهانی دوم بین شوروی و امریکا اتفاق افتاد.

به گمان من طی ۲۰ سال گذشته امریکا برنامه سنجیده و حساب شده‌ای برای ایجاد دموکراسی در افغانستان و عراق نداشته است و در حالی که دار و دسته بوش پدر و پسر با ادعای ایجاد دموکراسی در عراق و افغانستان گوش جهان را کر کردند، دیدیم که دستاورد این ادعا واگذاری افغانستان به طالبان بود.

این در حالی است که می‌شود گفت کار برپا کردن نظام پایدار ملی در اغلب مستعمرات انگلیس با موفقیت نسبی انجام شد و امروز نمونه‌های میراث کشورداری با زبان انگلیسی را در هند ، آفریقای جنوبی، استرالیا، کانادا و نیوزبلند مشاهده می‌کنید اما امریکا در هیچ کشور یا اقلیمی آثار ساختن یک ‌ملت به معنای امروزی آن از خود باقی نگذاشته است.

در سنگاپور، کره، تایوان، ویتنام و غیره هم هرچند کار ملت و کشورسازی با طراحی امریکا انجام شده اما سیل تکنولوژی و سرمایه‌گذاری امریکایی در پیشرفت اقتصادی این کشورها بسیار موثر بوده است. بنابراین مدل کشورداری و ملت‌سازی آنها متفاوت است و امریکا نتوانسته درر این زمینه موفقیت قابل اعتنایی داشته باشد.

حالا در افغانستان هم انتظار می‌رود مدل نظام اداری و سیاسی عربستان شبیه‌سازی شود و در عین حال ارتباط طالبان با داعش و القاعده می‌شود. در واقع باید گفت که از ابتدا هم اشغال افغانستان به بهانه عملیات القاعده علیه امریکا در نیویورک اتفاق افتاد و نزاع امریکا با حکومت طالبان سر حمایت از القاعده بود و بس!

وگرنه طالبان خود زاییده سیاست‌های هماهنگ امریکا و عربستان و پاکستان بوده و است. حالا نگرانی جدی تسلط این گروه افراطی بر افغانستان مشکلاتی است که احتمالا برای ایران ایجاد می‌کنند.

از نظر من جاه‌طلبی سیاسی طالبان و پتانسیل ایدئولوژی بنیادگرایان و انباشت انرژی درونی این نهضت صرف ایجاد دردسر و ناامنی در استان‌های سنی‌نشین ایران و چین خواهد شد.

برای الاعات بیشتر درباره تحولات منطقه یادداشت گره مذاکرات برجام کجاست؟ را بخوانید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.