تجربههای شکست استارتاپی در گفتگو با رامین جوی:
یک شبه شکست خوردیم/اشتباه رایج استارتاپها در نحوه خرج کردن سرمایههاست
رامین جوی بنیانگذار «پکفود» و « ادلیفت» از داستان شکست استارتاپهایش سخن میگوید. به گفته وی، اشتباه رایج استارتاپها در نحوه خرج کردن سرمایه خود است.
رامین جوی یکی از جوانانی است که زندگیاش با مسیر استارتاپی گره خورده است و نه یک بار که دوبار سقوط در دره شکست استارتاپ ها را تجربه کرده است. جوی در گفتگو با تجارتنیوز از جزئیات استارتاپ پکفود و ادلیفت و دلایلی که تجربه شکست را برایش رقم زدند میگوید.
داستان جذاب پکفود
رامین جوی متولد سال 69 است. وی در توصیف خودش میگوید: همیشه عاشق خلق کردن و اینترنت بودم. در کلاسهای متفاوت وب، برنامهنویسی و دورههای تفاوت طراحی وب شرکت کردم. به واسطه آشنایی با دو همکلاسی در این کلاسها مسیر زندگیام کاملا عوض شد. با پیشنهاد یکی از همان همکلاسیها آژانس تبلیغاتی راهاندازی کردیم و دو سه سال مشغول فعالیت در اهواز بودیم.به نوعی بازار تبلیغاتی اینترنتی کل اهواز را گرفته بودیم. با دوستانم علاقه زیادی به رستورانهای متفاوت و تست کردن غذاهای متفاوت داشتیم و درهمین رفت و آمدها یکروز به این نتیجه رسیدیم که چقدر خوب بود به طریق اینترنتی میتوانستیم در خصوص کیفیت، سرویسدهی و قیمتها و.. رستورانها، اطلاعاتی به مردم بدهیم. بنابراین تصمیم گرفتیم خلاقیت را چاشنی مسیرمان کنیم. خودمان مشغول فعالیت در زمینه وب بودیم و خیلی راحت میتوانستیم به جای کار کردن برای مجموعههایی دیگر برای خودمان کار کینم. با این اوصاف ساخت سرویسی که مردم آنلاین سفارش دهند راحت به نظر میرسید و با صرف کمی تایم پکفود را متولد کردیم.
گامهای اشتباه
جوی ادامه میدهد: ما در جایی به دور از امکانات و با سرمایهای شخصی استارت کارمان را زده بودیم و با آرمون خطاهای زیادی به راهمان ادامه میدادیم. چالشهای زیادی را پشت سر گذاستیم و بالاخره بعد از سه سال از اهواز خارج شدیم وبه دل پایتخت آمدیم. شتابدهنده آواتک ما را حمایت کرد و در ماهای آخر قبل از شکست به بیشترین میزان رشد خود رسیده بودیم اما به یکباره توقف کردیم. واقعیت این بود بازار ما در اهواز و خوزستان کوچک ومحدود بود و سرمایهگذارها ریسکی برای سرمایهگذاری نمیکردند.
وی تصریح میکند: علنا جای پیشرفتی نداشتیم و نمیشد بیشتر از این به موفقیت و رشدش امیدوار بود. زمانی که ما استارت کارمان را زدیم و وارد این مسیر شدیم نه زودفود(اسنپفود) و نه ریحون متولد نشده بودند اما در سال سوم فعالیت ما، رقبای ما به پیشرفت خوبی رسیده بودند و ما هیچ مزیت و برتریای نسبت به آنها نداشتیم و سرمایهگذارها هم دنبال تفاوت بودند.
وی خاطرنشان میکند: در اهواز قراردادهای خوبی داشتیم و بنرهای زیادی در جای جای شهر از پکفود خودنمایی میکرد. صادقانه بگویم، ایده ما خوب بود و حتی به زمان شروع کار ما هم هیچ ایرادی وارد نیست. بزرگترین اشتباه ما انتخاب مکان نامناسب بود. شاید اگر در تهران استارت میزدیم، همان ابتدا اولین اپلیکیشن سفارش آنلاین غذا ما بودیم و امروز همه چیز تفاوت داشت.
لامینور را ساختم
جوی ادامه میدهد: بعد از شکست پکفود حدود سه ماه بیکار بودم و از روی عادت گاهی کدنویسی میکردم. یک روز در گشتوگزارهای اینترنتی حفرهای بزرگ پیدا کردم. افرادی که تازه به یاد گرفتن گیتار روی آورده بودند و کسانی که دنبال آکورد بودند هیچ سایت و منبعی برای دریافت نتها نداشتند. پروداکت جدیدی به صورت کاملا بیسیک ساختم و از مردم و هنرمندان دعوت کردم در این پروژه شرکت کنند. به دلیل جهتگیری مناسب سایت با استقبال خوبی روبهرو شد و لامینور در مدت زمان کوتاهی به یکی از سایتهای مرجع آکورد مویبقی در ایران تبدیل شد.
ادلیفت و ماجراهایش
جوی با اشاره به دومین شکست استارتاپی اش ادامه میدهد: محمد امین همبنیانگذار من در پروژه پک فود بود. سه ماه بعد از شکست پکفود دوباره با هم تصمیم گرفتیم پروژه ای جدید و این بار در حجمی بزرگتر راهانداری کنیم. در دانشکده فنی دانشگاه تهران، با همکاری شتابدهنده دیموند مسیر جدیدمان را انتخاب و وارد بازی شدیم. اساس کار ادلیفت بر سرویسهای تبلیغاتی بر اساس موقیت جغرافیایی تکیه داشت. تبلیغات محیطی آفلاین با هزینههای سرسامآوری همراه هستند. سرویسهای دیجیتالی هم بر انواع سایت و تبلیغات موبایلی محدودند. سعی کردیم نوع جدیدی از تبلیغات را ارائه کنیم. پشت صندلی ماشینهای اسنپ وتپسی تبلت نصب میکردیم و شرکتها میتوانستند تعیین کنند در چه ساعاتی از روز در کدام مناطق تبلیغاتشان پخش شود.
یک شبه شکست خوردیم
رامین جوی میگوید: به تعداد 300 ماشین رسیده بودیم. شرکتها استقبال خوبی از این ماجرا داشتند و همه چیز درست پیش میرفت. در بیزینس پلن ما قرار بود تعداد ماشینها تا دو هزار خودرو برسد. در این تبلیغات دنبال خلق ارزش بودیم و تبلیغاتمان برای مسافر جذابیت کافی را داشت. از طرفی رانندهها هر ماه 400 تومان افزایش درآمد داشتند. به فکر خرید تبلتهایی با تعداد بالا بودیم که یک شب اقای دونالد ترامپ اعلام کرد که از تمام توافقات شکل گرفته خارج میشود.
وی یادآور میشود: روز بعد سرمایهگذار تماس گرفت و اعلام کرد فعلا با این شرایط نمیتوانم ریسک کرده و سرمایهای وارد ایران کنم. دقیقا زمانی که به تزریق پول نیاز داشتیم؛ همه چیز دستبهدست هم داد و باعث شد شرکتهایی که حتی جنس داشتند دست نگه داشته و جنسی به فروش نرسانند و بالطبع در آشفته بازار اقتصادی به تبلیغات نیازی نداشتند. از طرفی تبلتی که قرار بود با 450مبلغ هزار تومان بخریم به قیمت یک میلیون و 200 هزار تومان رسیده بود. در این شریط منطق بیزینس واقعا این قضیه را پس میزد و حکم میکرد ادامه مسیر را فاکتور بگیریم. خیلی راحت در راهی که به سرعت در مسیر رو به رشد بودیم یک شبه به یک استارتاپ شکست خورده شکست خوردیم.
از تجربیات و کانکشنها استفاده کنید
رامین جوی ادامه میدهد: پکفود مثل یک دانشگاه بود و تجربیات زیادی به من ارزانی کرد. اما گاها برمیگردم و نگاهی به مسیری که از آن گذشتم میاندازم و به این نتیجه میرسم: کاش عدهای بودند که تجربه را از آنها کسب میکردم و چندین و چند سال از زندگیام را صرف پیشرفت میکردم. برای همین توصیه میکنم تمام کسانی که قصد ورود به اکوسیستم استارتاپی را دارند، ابتدا در شرکت یا استارتاپی که به ایده آنها شباهت دارد مشغول کار شوند و سپس با کانکشنهایی که از این طریق به دست میآورند تیمی همراه، قوی و منسجم بسازند و در نهایت تیم استارتاپی خود را ساخته و اقدام به عمل کنند. این تیم حاصلی از تجربه، ارتباطات و دوستیها خواهد بود که میتواند نتیجه کاری خوبی در پی داشته باشد.
جوی در انتهای صحبتهایش با اشاره به اینکه پول و سرمایه در مسیر استارتاپی نکات مهمی هستند ادامه میدهد: پول سوختِ جت مسیر استارتاپی است. اشتباه رایج استارتاپها در نوع خرج کردن پول و سرمایه است. اغلب استارتاپها تجربه کافی برای مدیریت پول را ندارند و پول زیاد گاهی برایشان برعکس عمل کرده و با مشکل روبهرویشان میکند. فراموش نکنید به یک گل هم بیشتر از حد و اندازه آب بدهید پژمرده میشود.
نظرات