یک جامعه شناس میگوید: در غیاب قوانین مشخص، ممکن است نهادهای نظارتی به صورت سلیقهای اقدام کنند و این موضوع میتواند منجر به نقض حقوق کاربران و آزادی بیان شود، در واقع بیقانونی یا نبود قوانین کافی میتواند باعث بروز چالشهای اجتماعی مانند انتشار اخبار کذب، شایعات و تهاجم به حریم خصوصی افراد شود و این موارد در نهایت میتوانند به تنشهای اجتماعی و خانوادگی منجر شوند.
پدیدهای به نام «دام اجتماعی» در بسیاری از جوامع، از جمله ایران، به یکی از موانع جدی در مسیر همکاریهای جمعی و تقویت سرمایه اجتماعی تبدیل شده است. این پدیده زمانی رخ میدهد که بهدلیل کماعتمادی میان افراد، تمایلی برای مشارکت و همکاری وجود ندارد، حتی اگر این همکاری به نفع همه باشد.
یک جامعه شناس با بیان اینکه جلوههای شدید ثروت در تهران مشوق کار کودکان در خیابان است، گفت: فقر و نابرابری شدید باعث میشود، افراد فقیر به محله های برخوردار منتقل شوند و در آنجا بخشی از مشکلشان را حل کنند.
یک جامعهشناس گفت: «در ایران یک نوع نارضایتی هستی شناختی در طول تاریخ وجود دارد، شاید به این دلیل که ملت کهنی هستیم، فرهنگ کهن و حافظه تمدنی داریم اما شرایطمان طوری بوده که اجازه موفقیت به ما نداده است، ملتی هستیم که میخواهیم موفق شویم اما نمیتوانیم، شاید دلیل اعتراضات سال ۱۴۰۱ هم همین بود.»
یک جامعهشناس میگوید: «تغییر بسیار مهمی که در سال ۱۴۰۲ شاهد آن بودیم، «کوچکشدن طبقه متوسط» است. این طبقه، سپر مقاومتی طبقات پایین در مقابل طبقات بالاست و ضعیفشدن آن به ضرر جامعه است. وقتی این طبقه فرو میریزد، طبقات زیرین را به جنبش و حرکت درمیآورد و میتواند آنها را علیه طبقات بالا، حاکمیت و دولت برانگیزاند.»