کد مطلب: ۴۰۳۵۵۰

رازداری و موفقیت؛ برنامه‌های خود را به اطرافیان نگویید

رازداری و موفقیت؛ برنامه‌های خود را به اطرافیان نگویید

آیا تابه‌حال حس هیجان‌زده‌شدن برای یک هدف را تجربه کرده‌اید؟ احتمالا در هنگام هیجان‌زدگی، سعی بر بازگویی هدفتان برای دیگران داشته تا اشتیاق خود را نشان دهید. بعد از بازگویی هدف، چه حسی دارید؟ شاید با خود فکر می‌کنید که با اشتراک اهداف خود، از دیگران انگیزه دریافت می‌کنید، برای خود مسئولیت ایجاد کرده و

آیا تابه‌حال حس هیجان‌زده‌شدن برای یک هدف را تجربه کرده‌اید؟ احتمالا در هنگام هیجان‌زدگی، سعی بر بازگویی هدفتان برای دیگران داشته تا اشتیاق خود را نشان دهید. بعد از بازگویی هدف، چه حسی دارید؟

شاید با خود فکر می‌کنید که با اشتراک اهداف خود، از دیگران انگیزه دریافت می‌کنید، برای خود مسئولیت ایجاد کرده و به‌طور کلی احتمال موفقیتتان افزایش می‌یابد. اما تحقیقات نشان داده‌اند که مضرات این کار بیشتر از فواید آن است.

در این مقاله قصد بررسی اثرات بازگویی هدف در حالت‌های مختلف را داریم. در اکثر مواقع نتیجه خوبی از این کار نصیب شما نخواهد شد، پس بهتر است با اثرات آن آشنا شده تا کمتر به دامشان گرفتار شویم.

زمانی که دریافت تشویق و بازخورد مثبت مخرب است

معمولا شما اهدافی را بازگو می‌کنید که درباره آن‌ها هیجان‌زده هستید. در نتیجه هنگام تعریف‌کردن هدف خود برای دیگران این هیجان آزاد شده و یک تجربه مثبت برای شما به حساب می‌آید. این تجربه مثبت به‌طور ناخودآگاه باعث ایجاد حس پیشرفت در ذهن شما می‌شود. از طرف دیگر، با تعریف‌کردن از برنامه‌های خود برای یک کار، دیگران به‌طور ناخودآگاه شما را به آن‌ کار نسبت می‌دهند، هر چند که هنوز فعالیت خود را آغاز نکرده باشید.

برای مثال فرض کنید که قصد دارید تا در آینده، مطالعه روان‌شناسی داشته باشید و مسیر آن را در پیش بگیرید؛ اگر این هدف را برای آشنایان خود بازگو کنید، آن‌ها شما را تا حدی به‌شکل یک روان‌شناس خواهند دید. عیب این دو اثر ذکرشده، آن است که شما تجربه خوشحالی ناشی از موفقیت را قبل از انجام کار واقعی کسب کرده و در نتیجه، خود را لایق استراحت می‌دانید. تلاش و کوشش شما هم به همین دلایل کاهش خواهد یافت.

دریافت تشویق

دریافت تحسین و تشویق‌شدن قبل از دریافت نتایج، می‌تواند خطرناک باشد.

البته که هیچ‌کدام از این نتیجه‌گیری‌ها، تنها حرف من نیست، بلکه تحقیقات علمی نیز آن را تایید می‌کنند. در دانشگاه نیویورک، تحقیقی در این رابطه توسط پیتر گالویتزر و همکاران وی انجام شد تا اثرات اشتراک‌گذاری اهداف بررسی شود.

در یکی از آزمایش‌ها، از دانشجویان رشته حقوق خواسته شد تا در مورد تعهد خود برای مطالعه درسی، یک فرم سوال را پاسخ بدهند. سپس افرادی که تعهد بالایی نشان داده بودند، جدا شده و به دو گروه مجزا تقسیم شدند. پاسخ‌نامه گروه اول در جلوی دانشجوی موردنظر نشان داده شد و پس از آن، مصاحبه‌کننده از آن‌ها خواست تا تایید کنند که فرم توسط خود دانشجو پر شده است. در گروه دیگر، پاسخ‌نامه دانشجویان به‌طور ناشناس جمع‌آوری شد.

پس از جمع‌آوری، از دانشجویان خواسته شد تا به مدت 45 دقیقه بر روی یک مسئله حقوقی کار کنند. گروه اول، که جواب‌هایشان شناسایی‌شده بود، مدت‌زمان کمتری بر روی مسئله نسبت به گروه دوم صرف کردند.

نتیجه‌گیری محققان این بود: زمانی که کسی هدف هویتی شما را متوجه می‌شود، یک شناخته شدن اجتماعی صورت گرفته و دریافت این‌گونه پاداش، باعث کاهش تلاش‌های شما خواهد شد. در این آزمایش، دانشجویانی که هدف خود را برای وکالت، بازگو کرده بودند، هویت مدنظر خود را در ذهنشان کسب کردند.

هدف هویتی هدفی است که به‌طور مستقیم با زندگی و هویت شما پیوند خورده است. اگر قصد حرکت در مسیر شکل هویت خود را دارید، بهتر است این‌گونه اهداف را برای دیگران بازگو نکنید؛ در غیر این صورت، تشویق زودهنگام شما باعث می‌شود تا تصور کنید که به هدف خود رسیده‌اید.

برای کدام بخش از کارتان تشویق می‌شوید؟

بر اساس یکی از تحقیقات کالج «Reed College»، مشخص شد که درواقع دو نوع تشویق و تحسین وجود دارد:

  • تشویق فردی: در این نوع تشویق خود فرد و به‌عبارت‌دیگر توانایی‌ها و پتانسیل وی مورد تحسین قرار می‌گیرد.
  • تشویق عملکرد: در این حالت، روش و متدی که توسط فرد به‌کاررفته، مورد تحسین و توجه قرار می‌گیرد.

تفاوت میان این دو نوع تشویق بسیار مهم است. همان‌طور که در تحقیق ذکرشده مشخص شد، تشویق فردی دارای اثرگذاری بسیار کمتری نسبت به تشویق عملکردی بود. حتی در افراد بالای 18 سال، تاثیر تشویق فردی بر روی عملکرد افراد، به نسبت هیچ نوع تشویق، کمتر هم بود که نشان‌دهنده اثر منفی آن در برخی موارد است.

دلیل اثر ضعیف این نوع از تشویق، ربط نداشتن به عواملی است که فرد بر روی‌ آن‌ها کنترل دارد. برای مثال وقتی از استعدادی که فرد کنترلی بر روی آن ندارد، تعریف می‌کنید، مسلما تلاش فرد نادیده گرفته می‌شود که ممکن است اثرات منفی نیز داشته باشد.

مثال این اتفاق را همیشه در اطراف خود مشاهده می‌کنیم. برای مثال فرض کنید که یک دانش‌آموز دبیرستانی به خانواده خود می‌گوید که قصد شرکت در کنکور تجربی برای رشته پزشکی را دارد. حال اگر اطرافیانش او را با جملاتی مثل «آفرین! تو خیلی باهوش و استعدادی.» تشویق کنند و پس‌ازآن دانش‌آموز در کنکور موفق نشود، این نوع تشویق باعث شکل‌گیری افکار منفی شده و بر روی انگیزه وی تاثیر خواهد گذاشت.

نمودار تلاش و استعداد

تشویق استعداد افراد تاثیری ندارد، اما تشویق به تلاش بیشتر قطعا موثر خواهد بود.

درنتیجه بهتر است تا در مثال بالا، فرد را با جملاتی مانند «خیلی خوبه که هرروز چند ساعت تست می‌زنی!»، تحسین کنیم. و خودمان نیز به دنبال این‌گونه از حمایت‌ها و تشویق‌ها باشیم.

تحمیل مسئولیت همیشه جواب نمی‌دهد

بعضی افراد سعی دارند تا با گفتن هدف و برنامه خود به دیگران، درخواست نظارت بر تلاش و پیشروی در رسیدن به هدف را داشته باشند. مثلا وقتی‌که شما قرار می‌گذارید تا هرروز به کتابخانه بروید و از همکلاستان درخواست می‌کنید تا شما را به حفظ این مسئولیت وادار کند.

بااینکه توصیه افراد معمولا به این نوع وادار کردن مسئولیت بر روی خود است، اما تحقیقات نشان داده است که این نوع فشار همیشه نتیجه مثبتی ندارد. تحقیق انجام‌شده در انجمن روانشناسی آمریکا، این موضوع را بررسی کرده است.

در دو گروه مجزا فعالیتی به افراد واگذار شد و در کنار افراد شرکت‌کننده، ناظرانی برای بررسی کار آن‌ها منتصب شدند. دریک گروه نقش ناظران کنترل و بررسی بازدهی افراد بود و در گروه دیگر آن‌ها فقط از روی کنجکاوی به کار شرکت‌کنندگان توجه می‌کردند. نتیجه نشان داد که هدف نظارت بر روی کار افراد بر انگیزه آن‌ها تاثیر می‌گذارد؛ کسانی که فکر می‎‌کردند ناظران تنها از روی کنجکاوی به آن‌ها توجه داشتند، عملکرد بهتری از خود نشان دادند.

آزمایش دیگری نشان داد شرکت‌کنندگان وقتی مجبور به توضیح دادن تصمیمات خود به دوستانشان بودند، در مقایسه با حالتی که موفقیت آن‌ها توسط یک غریبه پیگیری می‌شد، دقت و بازدهی بالاتری داشتند.

به‌طورکلی ایجاد مسئولیت و تحمیل کردن آن به خود تنها در زمان‌هایی جواب می‌دهد که طرف مقابل به‌خوبی شما را شناخته و به موفقیت شما (و نه لزوما رسیدن به یک هدف مشخص) اهمیت بدهد.

وقتی تازه‌کار هستید، راحت‌تر ناامید می‌شوید

یکی از تحقیقات انجام‌شده در دانشگاه شیکاگو در سال 2011 توسط پروفسور فیشباخ، رابطه میان بازخورد مثبت و منفی بر روی پیگیری اهداف توسط فرد را بررسی می‌کرد. دو نتیجه از این تحقیق استخراج شد:

  • وقتی بازخورد مثبت نشان‌دهنده تعهد به هدف است، باعث افزایش انگیزه می‌شود
  • وقتی بازخورد مثبت نشان‌دهنده پیشرفت در عملکرد است، باعث کاهش انگیزه می‌شود

یک مثال برای این دو اثر، نتایج امتحان ریاضی است. اگر یک دانش‌آموز نمرات بالای خود در درس ریاضی را نشانه علاقه خود به درس ریاضی بداند، تلاش او بیشتر خواهد شد. اما اگر همان دانش‌آموز نمرات بالای خود را به‌عنوان پیشرفت کردن در کلاس ریاضی قبول کند، ممکن است احساس کند که نیازی به تمرین بیشتر ندارد و درنتیجه مطالعه کمتری انجام خواهد داد.

ممکن است بپرسید که در چه شرایط متفاوتی، این دو نوع نتیجه‌گیری استخراج می‌شود؟ پاسخ در سطح سرمایه‌گذاری شما ازلحاظ زمانی و مهارتی در یک حیطه خاص است. این موضوع از آنجایی به ناامیدی مربوط می‌شود که شما در سطوح مختلف پیشرفت، به شکل‌های مختلفی از تشویق شدن احتیاج دارید. در مثال قبلی هرکدام از دو نتیجه‌گیری دانش‌آموز به سطح ریاضی کلاس بستگی دارد. اگر سطح کلاس مبتدی بوده و دانش‌آموز نسبتا تازه‌کار باشد، نمره خود را به نشانه علاقه می‌شناسد. اما اگر همین اتفاق در کلاس المپیادی رخ دهد، قطعا نمرات بالا از تلاش وی می‌کاهد.

اگر شما تازه‌کار هستید، نیاز به تحسین تعهد خود نسبت به موضوع دارید؛ و در مقابل، اگر در مراحل نسبتا پیشرفته کار خود هستید، نیاز به تحسین عملکرد خود و یا حتی نقد شدن دارید.

ادامه این تحقیقات نشان‌دادند که اگر شما تازه‌کار هستید، نیاز به تحسین تعهد خود نسبت به موضوع دارید؛ و در مقابل، اگر در مراحل نسبتا پیشرفته کار خود هستید، نیاز به تحسین عملکرد خود و یا حتی نقد شدن دارید.

شما در کدام دسته‌ قرار می‌گیرید؟

بهتر است که در انتها خلاصه نکات را مرور کنیم:

  1. آیا هدف شما یک هدف هویتی است؟ اگر هدفتان به مسیر زندگی شما وابسته است، اعلام کردن آن و دریافت تحسین قبل از شروع کار، ممکن است باعث کاهش تلاش شما شود.
  2. اگر قصد نشان دادن اهداف خود به کسی را دارید، بهتر است از خود این سوال را بپرسید: «آیا طرف مقابل تنها از استعداد من تعریف خواهد کرد، یا از تلاش و کوشش من؟». به‌طورکلی بهتر است که به دنبال دریافت تشویق از تلاش خود باشید، نه استعداد طبیعی‌تان.
  3. اگر می‌خواهید تا کسی شما را وادار به تلاش به سمت هدفتان کند، بهتر است فرد موردنظر از دوستان شما باشد تا به‌خوبی از توانایی شما آگاه بوده و از تلاش شما اطمینان کسب کند (نه صرفا دریافت نتیجه).
  4. اگر درزمینهٔ خاصی تازه‌کار هستید، بهتر است که برای هدف خود به دنبال تشویق تعهدتان باشید. در نقطه مقابل ، اگر از توانایی خود اطمینان دارید، بهتر است به سراغ کسانی بروید که شما را به چالش خواهند کشید.

به‌طورکلی بهتر است که از اعلام هدف‌های خود به دیگران، خصوصا در جمع‌های غریبه، بپرهیزید. به‌جز در موارد خاص، تبلیغ هدف‌های خود باعث دریافت تحسین بی‌اساس شده و درنتیجه، شما به‌طور ناخودآگاه تلاش کمتری خواهید کرد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    عالی بود.
    ممنون

  • علی

    مرسی مفید بود.

  • نیما

    بسیار کاربردی وبه درد بخور
    ممنون

  • ناشناس

    ممنونم .من مدت ها بود که پی برده بودم به این موضوع و این مطالب خیلی به من کمک کرد.خیلی عالی و تاثیرگذار