کد مطلب: ۳۵۴۷۸۵

۱۰ دروغ در مورد پول که باور می‌کنیم!

10 دروغ در مورد پول که باور می‌کنیم!

پول مقوله عجیبی است. می‌گویند «هیچ‌کس از پول بدش نمی‌آید». با پول می‌شود خیلی از اشیا و آدم‌ها را خرید و البته وجود دارند چیزهایی که با پول نمی‌شود خرید. بااین‌وجود اطلاعات عموم مردم از پول و سازوکار آن بسیار اندک است. در مورد پول عبارت‌هایی وجود دارد که آن‌قدر آن‌ها را شنیده‌ایم که باورشان

پول مقوله عجیبی است. می‌گویند «هیچ‌کس از پول بدش نمی‌آید». با پول می‌شود خیلی از اشیا و آدم‌ها را خرید و البته وجود دارند چیزهایی که با پول نمی‌شود خرید . بااین‌وجود اطلاعات عموم مردم از پول و سازوکار آن بسیار اندک است.

در مورد پول عبارت‌هایی وجود دارد که آن‌قدر آن‌ها را شنیده‌ایم که باورشان کرده‌ایم. این عبارت‌ها دروغ‌هایی هستند که در مورد پول گفته می‌شوند و به‌شخصه فکر می‌کنم دروغ‌گوها از گفتن این جملات نیت خیر نداشته‌اند.

1- پول درآوردن آسان است!

این جمله در تبلیغاتِ «کلاس‌های موفقیت» و کتاب‌های «چطور بدون سرمایه پولدار شویم» به‌وفور یافت می‌شود. اما مولف این کتاب‌ها می‌داند که چقدر جور کردن اجاره خانه، قسط ماشین، پول لازم برای خرید یخچال، هزینه تحصیل بچه‌ها و هزاران صورت‌حساب دیگر دشوار است.

حتی مهم نیست نویسنده این کتاب‌ها چقدر پول داشته باشد. قطعا برای او هم مخارجی وجود دارد که از عهده آن‌ها بر نمی‌آید و باید برآورده‌شدن برخی از نیازهایش را به تعویق بیندازد.

اگر باور کنیم «پول در آوردن آسان است» برای درآوردن آن به خود سختی نمی‌دهیم و طبیعتا هرگز به آن نمی‌رسیم.

این دروغ، خطرناک است. اگر باور کنیم «پول در آوردن آسان است» اولا برای درآوردن آن به خود سختی نمی‌دهیم و طبیعتا هرگز به آن نمی‌رسیم. ثانیا اگر در حال حاضر پولدار نباشیم، خود را سرزنش خواهیم کرد که چرا از عهده کاری به این آسانی برنیامده‌ایم؟

البته هستند کسانی که از همان ابتدا «سر گردنه» به دنیا آمده‌اند و به مدد ژن خوبشان، پول درآوردن برایشان ساده است. اما بیشتر ما شبیه «از ما بهترانِ اقتصادی» نیستیم.

2- آدم خوب، پولدار می‌شود!

شاید بگویید که این از آن دروغ‌های شاخ‌دار است که بچه‌ها هم باورش نمی‌کنند. اما در بسیاری از موارد ما هم ناخودآگاه پولدارها را آدم بهتری فرض می‌کنیم.

مثلا وقتی می‌فهمیم کسی به‌شدت پولدار است برایش احترام اضافه قائل می‌شویم و در برخورد با او ادب بیشتری به خرج می‌دهیم. اصلا برای همین احترام است که پول‌دارهای تقلبی و متظاهر به‌وجود می‌آیند.

دروغ در مورد پول

نمی‌خواهم بگویم پولدارها آدم‌های بدی هستند. اتفاقا کسانی وجود دارند که با زحمت فراوان و خدمت‌رسانی به عموم مردم به ثروتی هنگفت رسیده‌اند.

حرف من این است که پولدار بودن و خوب بودن از هم جدا هستند. شاید یکی بد باشد و پولدار یا واقعا پولدار باشد و خوب. شاید یکی که فقیر است آدم بدی باشد و شاید با وجود فقر بهترین آدمی باشد که می‌توانید پیدا کنید.

3- برای پولدار شدن باید خسیس بود!

هیچ پولداری این جمله را از شما قبول نمی‌کند، چون درست نیست. اما بسیاری از کسانی که خودشان پولدار نیستند باور دارند که پولدارها خیلی خسیس‌اند.

با این تصور خیلی از کسانی که می‌خواهند پولدار شوند، خِسّت پیشه می‌کنند. اما با نخوردن و نخریدن و خرج نکردن نمی‌شود پولدار شد.

قطعا بریزوبپاش‌های الکی و ولخرجی‌های بی‌معنی می‌تواند چشمه‌های درآمد شما را بخشکاند. اما کم‌تر خرج کردن باعث پیدایش چشمه‌های جدید نمی‌شود. و برای پولدار شدن باید چشمه‌های جدید ایجاد کرد.

در سطح کلان، خست باعث پایین آمدن سرعت گردش پول و رشد اقتصادی منفی می‌شود که وضع همه را بدتر می‌کند. اما در زندگی شخصی هم کاهش شدید مخارج (نخریدن لباس، خوراک و خدمات آرایشگاه) می‌تواند موقعیت‌های خوب مالی را ضایع کند.

4- تحصیلات و ثروت ارتباطی با هم ندارند!

این جمله که پول‌دار شدن به مدرک ربط ندارد اشتباه نیست. این‌طور نیست که گرفتن مدرک جدید بهترین راه افزایش درآمد باشد. اما مدرک و تحصیلات معادل هم نیستند.

شما می‌توانید دانشجوی رسمی هیچ دانشگاهی نباشید اما به تحصیل مداوم علم و مهارت بپردازید. بااین‌حال باور کنید یا نه، دانشگاه بهترین جا برای کسب دانش جدید است.

موضوع کمی پیچیده است. این‌طور نیست که اگر بروید دانشگاه حتما دانش کسب می‌کنید و اگر دانشمند شوید حتما به پول می‌رسید.

اما این‌طور است که اگر پول می‌خواهید باید دانش داشته باشید و اگر واقعا می‌خواهید دانش کسب کنید بهترین جا برای این کار «یک دانشگاه خوب» است.

5- برای سرمایه‌گذاری دیر است!

قیمت هر سهم آمازون در سال 2002 کم‌تر از 12 دلار بود. در سال 2011 قیمت هر سهم به 140 دلار رسید. خیلی‌ها می‌گفتند که دیگر برای خرید سهام آمازون دیر شده و باید موقعیت‌های جدید سرمایه‌گذاری کشف کرد.

اما قیمت هر سهم آمازون در سال 2015 به 600 دلار رسید! حالا دیگر باید قبول می‌کردیم که برای سرمایه‌گذاری روی آمازون خیلی دیر شده، نه؟ امروز قیمت هر سهم آمازون 1441 دلار است! یعنی اگر در سال 1380، 120 هزار تومان سهم آمازون می‌خریدید الان پولتان بیشتر از 180 میلیون تومان شده بود. آیا امروز برای خرید این سهم دیر است؟!

منظورم این نیست که هر وقت هر سهمی را بخرید خوب است. می‌خواهم بگویم این‌که یک سهم رشد کرده یا قیمت چیزی بالا رفته، به این معنی نیست که دیگر خریدن آن توجیه عقلانی ندارد.

اگر باور دارید یک موقعیت سرمایه‌گذاری هنوز ارزنده است، کاری به سابقه آن نداشته باشید. چیزی که رشد کرده، دلیلی ندارد حتما سقوط کند.

6- بدون پول می‌شود خوشبخت شد!

کسانی می‌گویند بدون پول هم می‌شود خوشبخت بود که خودشان پولدار هستند. آن‌ها پیش خودشان فکر می‌کنند که با خانواده کنار رودخانه‌ای در خارج از شهر نشستن و به غروب خیره شدن انتهای خوشبختی است و خرجی هم ندارد.

اما برای یک راننده تاکسی که قسط ماشینش عقب افتاده، بچه‌اش در بیمارستان است، صاحب‌خانه می‌خواهد پول پیش را دو برابر کند، مادرش به عمل نیاز دارد و با کار یک روز نمی‌تواند یک کیلو گوشت بخرد، کنار رودخانه نشستن خیلی گران تمام می‌شود.

درست است که خوشبختی فقط به پول وابسته نیست. اما با فقر نمی‌شود از خوشبختی حرف زد. شاید فکر کنید کاری کم‌خرج‌تر از خوابیدن نیست. اما قیمت یک خواب راحت را از کسی بپرسید که از زور گرسنگی، از صدای گریه بچه و از فکر چک شب‌ها خوابش نمی‌برد.

7- پول خوشبختی می‌آورد!

این‌که بدون پول نمی‌شود خوشبخت شد حرف درستی است اما این‌که خوشبختی حتما به دنبال پول از در وارد می‌شود، درست نیست.

بدون تخم‌مرغ نمی‌شود املت پخت. اما با خریدن تخم‌مرغ هم املت خودبه‌خود درست نمی‌شود. خوشبختی را باید درست کنید. باید مراقبش باشید. برای نگهداری از آن باید وقت بگذارید. اگر حواستان نباشد، خوشبختی پرپر می‌شود و روی خاک می‌افتد.

خوشبختی یک اتفاق نیست. یک فرایند است که بالا و پایین دارد. آدم خوشبخت همیشه خوشحال نیست. مثلا شاید فکر کنید کریستیانو رونالدو آدم خوشبختی است. اما خوشبختی او از ترکیب شادی بعد از گل و اشک‌های بعد از باخت تشکیل می‌شود. اما این اشک‌ها چیزی از خوش‌بختی او کم نمی‌کند.

8- پول و جذابیت رابطه مستقیم دارند!

آدم‌هایی که طعم پولداری را نچشیده‌اند شاید فکر کنند که اگر به پول برسند، به آدمی جذاب تبدیل می‌شوند. یعنی اگر با همین قیافه و اخلاق، حساب بانکی‌ام ضرب‌در صد شود، جذاب‌تر می‌شوم.

این تصور از آنجا می‌آید که پیشرفت شغلی و مالی برای آدم‌های جذاب ساده‌تر است. این گزاره که اگر جذاب باشید، راحت‌تر می‌توانید پیشرفت کنید اشتباه نیست. اما این‌که اگر پیشرفت کنید جذاب‌تر به نظر می‌رسید اشتباه است.

این گزاره که اگر جذاب باشید، راحت‌تر می‌توانید پیشرفت کنید اشتباه نیست. اما این‌که اگر پیشرفت کنید جذاب‌تر به نظر می‌رسید اشتباه است.

فرض کنیم که گزاره درست باشد و پولدار که شوید آدم‌های زیادی به سمتتان جذب شوند. این افراد چه کسانی هستند؟ این‌ها مگسانند گرد شیرینی یا به قول انگلیسی‌ها مشتی Gold-digger که با طمع سمت شما آمده‌اند.

شاید واقعا دورتان شلوغ شود اما واقعا بعید می‌دانم که دلتان بخواهد این مگس‌ها را دور خودتان جمع کنید. کسانی که منتظر یک موقعیت هستند تا از شما یک چیزی بکَنند.

9- دولت برای حل مشکلات می‌تواند پول چاپ کند!

این تصور برای بار نخست در حدود هزار سال پیش برای چینی‌ها به‌وجود آمد. چینی‌ها اولین کسانی بودند که اسکناس چاپ کردند. آن‌ها خیال می‌کردند که می‌توانند با چاپ اسکناس مشکلات مالی دولت تانگ را حل کنند. اما در کمال تعجب برای نخستین‌بار در تاریخ با پدیده تورم روبرو شدند.

تاجران چینی خیلی زود فهمیدند که ارزش نوت‌های دولتی به‌مرور کم می‌شود. برای همین از پذیرفتن اسکناس‌ها امتناع می‌کردند. دولت فکر می‌کرد گرانی به خاطر شیطنت بازاری‌ها ایجاد می‌شود و عدم پذیرش اسکناس‌ها را دلیل آشوب بازار می‌دانست.

دروغ در مورد پول

هنوز که هنوز است بسیاری از دولت‌ها فکر می‌کنند که می‌توانند با چاپ اسکناس کسری بودجه خود را جبران کنند. دولت می‌خواهد با این پول حقوق کارمندانش را بدهد و نهادها و سازمان‌های دولتی را به پیش ببرد. از طرف دیگر می‌کوشد که شغل ایجاد کند و زیرساخت‌ها را توسعه دهد.

اما نتیجه چاپ پول، تورم است. حجم پول بیشتر می‌شود اما کالا و خدمات جدیدی تولید نمی‌شود. برای همین قیمت‌ها بالا می‌رود. دولت هنوز فکر می‌کند افزایش قیمت ناشی از آشفتگی بازار و سودجویی دلالان است. سعی می‌کند قیمت‌ها را سرکوب کند اما بالاخره فنر تورمی در می‌رود و نتایج نامطلوبی بر جای می‌گذارد. خلاصه این‌که با چاپ پول نمی‌شود مشکلات را حل کرد.

10- طلا پشتوانه پول است!

بسیاری از مردم فکر می‌کنند که پول، پشتوانه دارد و لابد پشتوانه آن طلا، جواهرات و آثار هنری هستند. این تصور از آنجا می‌آید که در گذشته اعتبار اسکناس‌ها با سکه‌های طلا و نقره تضمین می‌شد و مردم می‌توانستند اوراق دولتی (پول) را به‌صورت سکه طلا نقد کنند.

تصور ابتدایی این است که بانک مرکزی مقدار زیادی طلا دارد و معادل این طلاها اسکناس و سکه وارد بازار می‌کند. بعد هم گفته می‌شود که دولت به این پشتوانه پایبند نیست و «پول بدون پشتوانه» چاپ می‌کند.

این‌طور نیست. پول یک ورق بدهی است که در مقابل استقراض از بانک مرکزی منتشر می‌شود. این پول به‌صورت سپرده وارد نظام بانکی می‌شود. بانک مقداری از آن را نزد بانک مرکزی ودیعه می‌گذارد و مابقی را وام می‌دهد و پول بیشتری ایجاد می‌کند. وام پرداخت‌شده عملا به‌صورت سپرده در نظام بانکی باقی می‌ماند و دوباره وام داده می‌شود. دقت کنید که این پول فقط یک عدد ثبت‌شده در بانک است و معادل آن الزاما اسکناسی وجود ندارد.

بانک مرکزی می‌تواند با تغییر مقدار سپرده قانونی (پولی که بانک به‌صورت سپرده نزد بانک مرکزی می‌گذارد) تعداد دفعات وام دادن را تغییر دهد. اگر تعداد دفعات خیلی بالا برود (سپرده قانونی کم) حجم نقدینگی زیاد و تورم ایجاد می‌شود و اگر تعداد دفعات خیلی پایین بیاید حجم نقدینگی کم و رکود ایجاد می‌شود.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.