روز جهانی چپدستها، داستان دو دست
شما چپدست هستید یا راستدست؟ آیا کسی از آشنایانتان چپدست است؟ اگر اینگونه است، احتمالا با دیدن این تیتر به این فکر کنید که این روز را به او تبریک بگویید؛ اما واقعا لازم است چپدست بودن، راستدست بودن، قدبلند بودن یا هر مشخصهای را که ما هیچ تلاش یا خواستی برای کسب آن نداشتیم،
شما چپدست هستید یا راستدست؟ آیا کسی از آشنایانتان چپدست است؟ اگر اینگونه است، احتمالا با دیدن این تیتر به این فکر کنید که این روز را به او تبریک بگویید؛ اما واقعا لازم است چپدست بودن، راستدست بودن، قدبلند بودن یا هر مشخصهای را که ما هیچ تلاش یا خواستی برای کسب آن نداشتیم، تبریک بگوییم؟
راستش روز جهانی چپدستها برای این به وجود آمده است که در این دنیای ساختهشده برای راستدستها و توسط راستدستها، راستدستها کمی به این فکر کنند که در این دنیا آدمهای چپدست هم وجود دارند که در دنیای راستدستشان اذیت میشوند و بهتر است دنیا را برای افراد چپدست هم راحتتر کنند.
اقلیتهای معذب
میگویند تاریخ را همواره پیروز شدگان مینویسند. فقط هم تاریخ نیست. همهچیز را افراد غالب و پیروز شده تعیین میکنند. شما اگر در اقلیت هستید، باید هزینه در اقلیت بودن را بپردازید. شاید این هزینهها آنقدر هم زیاد نباشند اما برای اذیت شدن کافی هستند.
و دنیا پر از آدمهایی است که در اقلیت قرار دارند اما تعدادشان آنقدر نیست که آنها را اکثریت کند. آدمهای قدبلند، آدمهای پا بزرگ، آدمهای درشتهیکل، آدمهایی که قدشان بیشتر از قطر کمرشان رشد کرده است و چپدستها، همه در اقلیت هستند. هرچند این آخری آنقدرها هم اقلیت نیست. لااقل آنقدری تعدادشان زیاد هست که در فرم ثبتنام کنکور گزینهای برای اینکه مشخص کردن چپدست بودن وجود داشته باشد.
من چپدست نیستم اما قدبلند با کمری نهچندان بزرگ دارم و مهمتر از آن پاهایم بزرگ است.
قبلا پیدا کردن شلوار مناسب برایم کار سختی بود. چون وقتی میخواستید شلواری برای قد بلند پیدا کنید، همه کمر بزرگی داشتند که پوشیدن آن را برای من مناسب نمیکردند. این مشکل امروز بعد از سالها مرارت و بدلباسی بهواسطه شلوارهایی که کمی حالت کشی دارند حلشده است.
اما در اقلیت بودن آدمهای پا بزرگ یا به قول دوستان پا گنده هنوز هم ادامه دارد. به همین دلیل، همین امروز هم پیدا کردن کفش یا کتانی یا کفش فوتسالی که مناسب پای شماره 47.5 من باشد، کار سختی است. لااقل در شهری که ساکنش هستم در بسیاری از موارد غیرممکن است.
یا تا چند سال پیش نشستن در اتوبوس برایم بهشدت سخت بود. صندلیهای اتوبوس به هم نزدیک بودند و پاهای من میان صندلیها جا نمیشد. به همین دلیل همواره در صندلی وسطی هر ردیف مینشستم که بقیه پاهایم را به وسط راهروی اتوبوس بفرستم.
مینیبوس هم که هیچوقت سوار نمیشوم؛ زیرا صندلیهای آن برای نشستن من بسیار کوچک هستند و اگر بخواهم سر پا بایستم، مجبورم خاضعانه کل مسیر را با گردنی خمیده طی کنم؛ زیرا سقف اتوبوس برای من ساخته نشده و برای آدمهایی با قد نرمال ساختهشده است که بیست سانتی از من کوتاهتر هستند.
من البته چپدست نیستم؛ اما تصور اینکه با همین شرایط چپدست هم باشم هم اذیتم میکند.
آیا چپدست هستید؟
تصور کنید چپدست هستید. در بهترین حالت فقط ۱۰ درصد کل آدمهای دنیا چپدست هستند که البته درستش 9.2 درصد است؛ یعنی با در نظر گرفتن 7.7 میلیارد نفر کل جمعیت جهان، چپدستها فقط 708 میلیون و 400 هزار نفر خواهند بود.
بقیه 90 درصد آدمها راستدست هستند و به همین دلیل همهچیز برای آنها ساختهشده است.
البته شاید در مدرسه یا دانشگاه میتوانستید در هر کلاس، یک صندلی بازودار چپدست پیدا کنید که البته در آن صورت هم اگر قدتان بلند بود در آن جا نمیشدید؛ خیلی به درد نمیخورد. اما صندلی بازودار شاید فقط تنها چیزی باشد که نسخهای مخصوص افراد چپدست هم دارد.
خلاصه در دنیایی که همهچیز برای راستدستها ساختهشده است، چپدست بودن و چپدست زندگی کردن کار سختی میتواند باشد.
مثالهایش هم زیاد هستند.
شیرهای آب
در شیرهای آب غیراهرمی اگر طبق استاندارد نصبشده باشند، شیر آب سرد در سمت راست باید باشد. باز کردن چنین شیری برای آدمی که دست چپ او نیرو و تسلط بیشتری دارد، کمی سخت است.
گیتهای مترو
در گیتهای مترو جایی که باید کارت بلیت را قرار دهید، سمت راست جایی است که باید از آن رد شوید. البته امروز این کار راحت شده است و کارتهای بلیت یا NFC دارند یا بارکد QR؛ اما تا همین یکی دو سال پیش که کارتهای بلیت مغناطیسی بودند، قرار دادن کارت در شکاف کوچک آن با دست راستی که چپدستها کمتر به آن مسلط هستند، کمی میتوانست سخت باشد.
غذا خوردن با راستدستها
در رستوران اگر چپدست باشید و کنار دوست راستدستتان بنشینید، هنگام غذا خوردن احتمالا بازوی شما زیاد به بازو او خواهد خورد. احتمالا هم تقصیر شما چپدستها خواهد بود؛ زیرا همه راستدست هستند غیر از شما.
پیچ و مهره
قیچی، درب بازکن کنسرو و پیچها و مهرهها هم که همه برای راستدستها ساختهشدهاند. درب بازکنهای کنسرو فقط برای آدمهای راستدست ساختهشدهاند؛ زیرا احتمالا مخترع آن یک فرد راستدست بوده است.
پیچها و مهرهها همه به سمت راست محکم میشوند. قیچیها هم همه قصه مشابهی دارند.
سازهای زهی
سازهای موسیقی زهی هم عموما برای راستدستها ساختهشدهاند. غیر از سنتور، قانون و پیانو که تفاوتی نمیکند راستدست باشید یا چپدست، بقیه سازها مثل سهتار، تار، گیتار و ویولن همه برای راستدستها ساختهشدهاند. همه هم آنقدر پول ندارند که ساز سفارشی مخصوص خود چپدستشان داشته باشند.
روز جهانی چپدستها
اینها بخشی از مصائب چپدست بودن بود. به همین دلیل هم امروز یعنی 13 آگوست در سال 1976 به همت دیین کمپبل (Dean R, Campbell) بنیانگذار اتحادیه بینالمللی چپدستها (Lefthanders International, Inc.)، روز بینالمللی چپدستها نامگذاری شد.
هدف کمپبل از تشکیل این اتحادیه افزایش آگاهی از امتیازها و مشکلات چپدست بودن در دنیای راستدستها بود.
ما هم امروز میخواهیم نگاهی زندگی چپدستها بیندازیم.
نکاتی درباره چپدستها
انواع تکدستیها
راستدست
همانطور که میدانید راستدستی معمولترین حالت تکدستی است. افراد راستدست میتوانند کنترل و قدرت و مهارت زیادی روی حرکات دست راستشان داشته باشند. همانطور که گفتیم 90.8 درصد از افراد هم راستدست هستند.
چپدست
تعداد افراد چپدست کمتر از راستدستها است. افراد چپدست مهارت، کنترل و قدرت بیشتری در دست چپ خود دارند.
افراد دو دستی ترکیبی (Cross-dominance or mixed-handedness)
اینها کسانی هستند که از هر دو دستشان استفاده میکنند اما هیچکدام غالب نیست؛ مثلا با دست چپ مینویسند اما وقتی میخواهند توپی را پرتاب کنند با دست راستشان پرتاب میکنند. تعداد این افراد در جوامع گوناگون شاید کمتر از یک درصد باشد.
افراد دو دستی (Ambidexterity)
اینها افرادی هستند که هیچکدام از دستهایشان بر دیگری ترجیح ندارد و میتوانند روی هر دو دست به یک اندازه کنترل داشته باشند. تعداد این افراد از مورد قبلی هم کمتر است. کسانی که کاملا «دو دستی» هستند کنترل، قدرت و مهارت یکسانی برای انجام کارها در هر دو دست خود دارند.
ممکن است برخی از افراد در طول زمان تلاش کنند با تمرین، قدرت و مهارت دست غیرغالب خود را نیز بهاندازه دست غالب خود افزایش دهند و دو دستی شوند؛ اما بااینهمه معمولا مایل هستند کارها را به نحوی انجام دهند که با دست غالبشان راحتتر باشد.
مردها بیشتر چپدست میشوند
با اینکه دلیلی برای این مسئله پیدا نشده است اما مطالعات نشان میدهد که تعداد مردان چپدست ۲ درصد بیشتر از زنان چپدست است. تنها دلیلی که برای این مسئله حدس زده میشود فاکتورهای اجتماعی و هورمونی هستند.
همانند چپدستی، چپپایی هم وجود دارد
این فقط دستها نیستند که یکی بر دیگری ترجیح دارند. احتمالا همانطور که میدانید آدمها عموما یک پای غالب هم دارند؛ یعنی مثلا برای فوتبال بازی کردن ترجیح میدهند با یکپایشان شوت بزنند یا هنگامیکه میخواهند چیزی را با انگشتان پایشان بردارند، معمولا از پای غالب استفاده میکنند.
از آنجایی هم که بیشتر آدمها راستپا هستند، بازیکنانی فوتبالی که چپپا باشند، ارزش زیادی برای باشگاهها دارند.
اما نکته جالب اینجاست که با اینکه معمولا راستدستها، راستپا هم هستند اما لزوما چپدستها، چپپا نیستند.
چپدستها ورزشکاران موفقی هستند
چپدستها معمولا ورزشکاران موفقتری از راستدستها هستند؛ زیرا پیشبینی حرکات آنها برای بیشتر آدمها که به افراد راستدست عادت کردهاند، سختتر است. این قضیه خصوصا در ورزشهایی که با توپ انجام میشوند، بیشتر است.
برای مثال ورزشکاران واترپلو چپدست که طبیعتا با دست چپ توپ را بهطرف دروازه پرتاب میکنند، بیشتر از راستدستها گل میزنند؛ زیرا همانگونه که گفتیم پیشبینی مسیر توپ برای دروازهبان سختتر است.
ورزشکاران چپدست در ورزشهای دیگری همچون شمشیربازی، بوکس، کریکت، بیسبال، فوتبال آمریکایی، هاکی روی یخ و هندبال آمریکایی (Four wall Handball) موفقتر عمل میکنند.
مثل آدمها، حیوانات هم میتوانند پنجه غالب داشته باشند
در حال حاضر این مطالعه فقط روی سگها و گربهها انجامشده است زیرا سگ و گربه بیشتر از بقیه حیوانات در دسترس هستند. این مطالعات نشان داده است که سگها و گربهها هم مثل انسانها میتوانند راستپنجه یا چپپنجه باشند.
فقط یک تفاوت وجود دارد. در حیوانات راستپنجه بودن غالب نیستند. طبق مطالعات اکلنبرگ و همکاران او ( Ocklenburg et al., 2019 ) در 36 تا 46 درصد گربهها پنجه چپ غالب است. این عدد در مورد سگها 31 تا 53 درصد است.
این قضیه نشان میدهد داشتن دست یا پای غالب ریشه عمیقتری در تکامل موجودات زنده دارد اما اینکه چرا در انسانها تعداد افراد چپدست کمتر است سوالی است که هنوز جوابی برای آن نداریم.
چگونه آدمها چپدست یا راستدست میشوند
یکی از سوالاتی همیشه برای خود من مطرح بود، این بود که چطور کسی چپدست یا راستدست میشود؛ مثلا پدر من چپدست است اما بقیه اعضای خانواده ما همه راستدست هستند. به همین دلیل هم برای نوشتن همین مقاله کلی در این موضوع جستجو کردم. بگذارید نتایج این جستجوها را با شما هم به اشتراک بگذارم.
چپدست یا راستدست بودن به عوامل متفاوتی ارتباط دارد.
تقسیمکار در مغز
یکی از نظریههای معمولی که وجود دارد این است که چگونه چپدست یا راستدست بودن روی تقسیمکار مغز تاثیر دارد یا از آن ناشی میشود. قضیه این است که کنترل سمت راست بدن با نیمکره چپ و کنترل سمت چپ بدن با نیمکره راست مغز انجام میگیرد.
در افراد راستدست، نیمکره راست مغز وظیفه پردازش تصویر و ادراکهای غیرکلامی را برعهده دارد و صحبت کردن هم به عهده نیمکره چپ است.
ازآنجاییکه آدمها برای صحبت کردن لازم است که ماهیچههای صورت و دهانشان را با دقت و کنترل زیادی حرکت بدهند و حرف زدن با نیمکره چپ مغز صورت میگیرد، درنتیجه در طول زمان این نیمکره توانایی زیادی در کنترل ماهیچهها پیدا میکند.
حال چون کنترل سمت راست بدن با نیمکره چپ است، درنتیجه آدمها میتوانند ماهیچههای سمت راست بدن خود را با دقت، کنترل و مهارت زیادی حرکت دهند و راستدست یا راستپا شوند.
طبق این نظریه در افراد چپدست تقسیمبندی کارها در مغز برعکس است و در آنها نیمکره راست برای صحبت کردن و نیمکره چپ برای پردازش تصویری و مفاهیم غیرکلامی استفاده میشود.
البته این نظریه مسئله دیگری را هم مطرح میکند. اینکه شاید اینگونه هم نباشد و در چپدستها لزوما وظیفه نیمکرههای مغز برعکس افراد راستدست نباشد.
بلکه شاید در این افراد تقسیم وظایف در نیمکرههای مغز همگن صورت گرفته است و درنتیجه در این افراد هر دو نیمکره احتمالا هر دو این وظایف را انجام میدهند.
همین قضیه هم باعث میشود چپدستها تواناهایی خاصی داشته باشند؛ زیرا مغزشان به نحو متفاوتی کار میکند؛ مثلا چپدستها احتمالا میتوانند موسیقیدانهای برجستهتری شوند. ریاضیات را بهتر بفهمند و در کسبوکار هم ۱۰ تا ۱۲ درصد درآمد بیشتری از افراد راستدست داشته باشند.
نقش ژنها در چپدستی
نظریههای دیگری هم وجود دارد که علت چپدست بودن افراد را به ژنهای آنها ربط میدهد؛ زیرا به نظر چپدستی بهصورت خانوادگی وجود دارد و بیشتر چپدستها میتوانند یک یا چند عضو از خانواده خود را نام ببرند که چپدست هستند.
مطالعات نشان داده است که این ارتباط واقعا وجود دارد. وقتی هم پدر و هم مادر چپدست باشند بهاحتمال 26 درصد فرزند آنها نیز چپدست خواهد بود؛ اما وقتی یکی از والدین چپدست باشند این احتمال به 19.4 درصد کاهش مییابد. وقتی هم هر دو والدین راستدست هستند، احتمال چپدست بودن فرزند 9.5 درصد میشود.
حدود ۳۰ تا ۴۰ ژن در تعیین دست غالب افراد تاثیرگذار هستند.
این مطالعه و چندین پژوهش دیگر نشان میدهد که چپدست بودن تا حدودی ارثی است و درنتیجه به ژنها ارتباط دارد.
برخی از مطالعات اولیه تاثیر فقط یک ژن خاص را نشان دادند اما با توسعه این تحقیقات مشخصشده است که حدود 30 تا 40 ژن در تعیین دست غالب افراد تاثیرگذار هستند. در مطالعات دیگری تعداد این ژنهای تاثیرگذار روی چپدستی تا 100 ژن هم مطرحشده است.
اما راستش ژنها تنها فاکتور تعیینکننده نیستند.
تاثیر محیط و فرهنگ
مطالعهای که در سال 2009 روی 25 هزار دوقلو و خانواده آنها در استرالیا و هلند انجامگرفته نشان داده است که ژنها فقط در 25 درصد موارد روی چپدست یا راستدست بودن تاثیر دارند. در 75 درصد موارد چپدست یا راستدست بودن با عوامل محیطی معین میشود.
مطالعه دیگری که روی 500 هزار شرکتکننده در بریتانیا انجامشده است نشان میدهد که چپدست یا راستدست بودن در سالهای اولیه زندگی هر فرد معین میشود. حتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد دست غالب افراد پیش از تولد آنها هم معین میشود.
در این مطالعه 87.4 درصد افراد راستدست، 10.4 درصد چپدست و تنها 2.1 درصد افراد هیچ دست غالبی نداشتند. در این مطالعه مشخص شد که دو فاکتور محل و سال تولد روی چپدست یا راستدست بودن تاثیر دارند.
نکته جالب اینجاست که تا سال 1970 تعداد چپدستها افزایش هم پیدا کرده است. احتمالا این قضیه به این برمیگردد که قبل از آن کودکان در مدرسههای بریتانیا مجبور میشدند با دست راست خود بنویسند و در سالهای دهه 1970 این قید کاهش پیدا کرد.
شیر آب از آن چیزهاست که برای راستدستها ساخته شده است.
در این مطالعه شانس اینکه افراد ساکن بریتانیا چپدست باشند 10.1 درصد بود ولی برای افراد خارج از بریتانیا تنها 6.8 درصد.
این مسئله احتمالا ناشی از برخی از تابوها و قیود اجتماعی است که افراد را مجبور میکرد مثلا با دست خاصی غذا بخورند، بنویسند یا در دستشویی خود را پاک کنند.
تازه اینها همه قضیه نیستند. وزن کودکان هنگام تولد هم روی چپدست بودن تاثیر دارد و احتمال اینکه نوزادی که با وزن کم متولد میشود چپدست بشود بیشتر است. به همین دلیل کودکانی که در خانواده پرجمعیتی هستند و به همین وزنشان هنگام تولد کم بوده احتمال بیشتری دارد که چپدست باشند.
در کودکانی که کمتر شیر مادر میخورند هم احتمال اینکه چپدست بودن بیشتر میشود.
فصل تولد، سطح هورمونهایی که در رحم مادر با آن مواجه میشوند و جنسیت هم روی احتمال چپدست بودن تاثیر میگذارد.
مشکلات پزشکی چپدستها
گفته میشود احتمال ابتلا چپدستها به بیماریهای جسمی مثل سرطان سینه در زنان، بیماریهای قلبی و بیمارهای خود ایمنی، بیشتر از راستدستها است.
اما به دلیل عملکرد متفاوت مغز در چپدستها، مطالعات نشان داده است که در چپدستها و افراد دو دستی ترکیبی، احتمال ابتلا به بیماریهای روانی و عصبی مثل اوتیسم، افسردگی، اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب، اماس (Multiple sclerosis)، اعتیاد به الکل و بیماری پارکینسون فقط در زنان، بیشتر از افراد راستدست است.
آنچه از روز جهانی چپدستها و دوستان چپدست خود نمیدانستم
ما در این مقاله سعی کردیم تقریبا هر چیزی را که مربوط به چپدستها بود، توضیح دهیم. دانستن این نکات به افراد راستدستی مثل من کمک میکند که کمی فراتر را ببینیم و بیشتر در مورد ابعاد مثبت و منفی چیز معمولی مثل چپدست بودن دانش داشته باشیم.
اگر شما طراح راستدستی هستید، شاید بهتر باشد شما هم طراحیهای خود را کمی تغییر دهید تا چپدستها هم راحتتر بتوانند از آن استفاده کنند.
دلیل نامگذاری امروز ۱۳ آگوست به نام روز جهانی چپدستها همین مسئله است. اینکه یادمان بیاید این دنیا فقط متعلق به آدمهای خاصی که بر اثر تصادف راستدست شدهاند و تعدادشان هم بیشتر شده، نیست و باید آن را جایی برای زندگی همه آدمها بکنیم.
نظرات