سرمایه اجتماعی؛ تبر در دستان راسکولنیکوف
دانشگاهی بدون وجود قوانین و مقررات و سیستم فرسایشی آموزش، شاید وضعیتی ایدهآل برای بسیاری از دانشجویان باشد. اما تا به حال به این فکر کردهاید که بدون وجود این مقررات و قواعد چه وضعیتی فضای دانشگاه را در برمیگیرد؟ به گفته پدر علم اقتصاد، آدام اسمیت افراد طبق شرط رفتار عقلایی به دنبال حداکثر
دانشگاهی بدون وجود قوانین و مقررات و سیستم فرسایشی آموزش، شاید وضعیتی ایدهآل برای بسیاری از دانشجویان باشد. اما تا به حال به این فکر کردهاید که بدون وجود این مقررات و قواعد چه وضعیتی فضای دانشگاه را در برمیگیرد؟ به گفته پدر علم اقتصاد، آدام اسمیت افراد طبق شرط رفتار عقلایی به دنبال حداکثر کردن مطلوبیت خود هستند. بیشینه مطلوبیت در هر موقعیت و در هر جامعهای متفاوت است. در فضای دانشگاهی افراد با یکدیگر رقابت میکنند که با بهترین معدل و سطح علمی، فارغالتحصیل شوند. حالا تصور کنید هیچ مانع و قانونی برای رسیدن به این نقطه اوج از تابع مطلوبیت وجود نداشته باشد. چیزی که بهطورقطع میتوان درباره این وضعیت گفت اغتشاش، عدم هماهنگی، نا به سامانی و خشونت است. حتی ممکن است به نقطهای برسیم که ادامه این روند رقابتی عاقلانه نباشد و متوقف شود. یعنی دیگر دانشگاهی وجود نداشته باشد.
در مثال دانشگاه وجود قواعد و رعایت آنها، سیستم آموزشی بیطرفانه، تمکین دانشجویان به قواعد موجود، احترام متقابل دانشجویان و اساتید، عدم پرخاشگری، تعهد و پایبندی به اخلاق و نظایر آن بخشی از سرمایه اجتماعی است. مصداقهای اینچنین در یک جامعه بسیار است. در علم اقتصاد به این قوانین و مقررات که باعث تسهیل تعاملهای اجتماعی میشود، سرمایه اجتماعی میگویند.
اما سرمایه اجتماعی حقیقتا چیست؟
سرمایه در اقتصاد تا سالهای سال به سرمایههای مادی محدود میشد. سرمایه صرفا منابع مالی، فيزيكي و منابع طبيعي بود که برای افزايش قدرت توليد و بازدهي افراد به کار گرفته میشد.
چالشهایی که اقتصاد در قرن بیستم با آن روبهرو شد، سرمایه اجتماعی را به صحنه منابع سرمایهای وارد کرد. زمان نسبتا زیادی طول کشید تا نمایان شود که سرمایه اجتماعی چقدر مهم است و بدون وجود آن تولید انجام نمیشود. برای درک بهتر این سرمایه یک مثال میزنیم.
دو تیم ورزشی را در نظر بگیرید که از همه نظر با یکدیگر یکسان هستند. این دو گروه از مربیهایی با سطح توانایی یکسان، افرادی با بهره هوشی مساوی و تکنیک برابر بازی تشکیل شدهاند. اما زمانی که نتایج بازیهای این دو گروه بررسی میشود، میبینیم نتایج یک تیم درخشان و نتایج تیم دیگر ضعیف است.
چه چیزی باعث میشود افرادی با بهرهمندی از سرمایه فیزیکی و شرایط یکسان نتایجی متفاوت کسب کنند؟
سوالی که ذهن هر کسی را درگیر میکند علت این تناقض است. چه چیزی باعث میشود افرادی با بهرهمندی از سرمایه فیزیکی و شرایط یکسان نتایجی متفاوت کسب کنند؟
کافی است وارد این دو گروه کوچک اجتماعی شویم. در یک گروه بازیکنان با یکدیگر روابطی دوستانه دارند. گروههای تمرینی تشکیل دادهاند. اگر یکی از بازیکنان مشکلی داشته باشد از دیگری کمک میگیرد. اما در گروه دیگر شرایط کاملا برعکس است. بازیکنان رقیب همدیگر هستند و حس خودبرتربینی در بینشان بسیار قوی است. کارهایشان را از یکدیگر پنهان میکنند. کار گروهی بلد نیستند. به یکدیگر کمک نمیکنند.
سرمایه اجتماعی، هسته مرکزی گروه
گروهی که روابط اجتماعی و تعاملات مثبت دارند، دارای سرمایه اجتماعی هستند. این سرمایه منبع اصلی شکلگیری گروههای اجتماعی است.
به طور کلی سرمایه اجتماعی یعنی ما یکدیگر را بپذیریم، به هم اعتماد کنیم، توانایی همکاری با یکدیگر را داشته باشيم و قانونگرا باشیم.
به مثال دانشگاه بازمیگردیم. هرچقدر به سیستم مالی دانشگاه پول تزریق کنیم و به وضعیت باثبات سرمایهای برسیم، اما در آن اعتماد را از بین ببریم، ثبات را برهم بزنیم و قوانین را بیحرمت کنیم، هیچ خروجی مطلوبی نخواهیم داشت. علم اقتصاد تخریب و فقدان سرمایه اجتماعی را مشکلی بزرگ میداند.
سرمایه اجتماعی برایند رفتار تکتک ما است.
اکنون میتوانیم به یک جمعبندی برسیم. میشود گفت سرمایه اجتماعی مجموعهای از هنجارها، ارزشهای غیررسمی، قواعد عرفی و تعهدات اخلاقی است که رفتارهای متقابل افراد در چهارچوب آنها شکل میگیرد. این سرمایه موجب تسهیل روابط اجتماعی افراد میشود و معمولاً به افزایش همکاری و مشارکت اجتماعی میانجامد.
سرمایه اجتماعی درونگروهی
این نوع سرمایه اجتماعی در سطح خرد دیده میشود و بر اساس تشابه و صمیمیت بین گروههای کوچک شکل میگیرد. گروههای خانوادگي، قومی، حزبی، اقلیتی، همسايگي و دوستي، سرمایه اجتماعی درونگروهی هستند.
سرمایه اجتماعی برونگروهی
این نوع سرمایه اجتماعی در سطح کلان مطرح است. زمانی که افراد از حریم شخصی خود خارج میشوند به ادارهها مراجعه میکنند، سوار اتوبوس میشوند و بِه طور کلی با افراد دیگر وارد تعامل میشوند، نیازمندِ این سرمایه هستند. اگر این سرمایه در این سطح تقویت شود تعامل اجتماعی در سطح جامعه کمهزینه و آسان میشود.
اعتماد شما برای کار کردن و اطمینان به اجرایی شدن قول کارفرما منوط به بالا بودن سرمایه اجتماعی است.
به طور مثال شما برای کار به شرکتی مراجعه میکنید. اعتماد شما برای کار کردن و اطمینان به اجرایی شدن قول کارفرما منوط به بالا بودن سرمایه اجتماعی است. زمانی که اعتماد شما توسط یک شرکت و یا سازمان خدشهدار شود، کمکم سرمایه اجتماعی رو به کاهش میرود و بهجایی میرسد که دیگر اعتماد در کار برای شما معنا پیدا نمیکند و این میتواند مثالی از تخریب سرمایه اجتماعی در سطح کلان باشد.
چالش کشورها این است که آیا سرمایه اجتماعی در سطح خرد و کلان همسو هستند؟ چگونه میتوان این فاکتور را اندازهگیری کرد؟
سرمایه اجتماعی و دیدگاههای متفاوت
دیدگاههای مختلفی درباره سرمایه اجتماعی وجود دارد. اين دیدگاهها عبارتاند از: اجتماعگرایی ، شبكهاي ، نهادي و همياري .
تمامي اين ديدگاهها تعاريف متداول از سرمايه اجتماعي را پذیرفتهاند اما رويكردي متفاوت و گاه متضاد نسبت به كاركردهاي آن اتخاذ میکنند. تفاوت این دیدگاهها برمیگردد به همسو و یا خلاف جهت بودن سرمایه اجتماعی.
برای درک بهتر این مسئله بازهم بحث را با مثال پیش میبریم. اگر سرمایه اجتماعی درونگروهی در گروههای تبهکار و فاسد افزایش یابد، باعث افزایش جرموجنایت در سطح کلان میشود. این تغییر دو پیامد را در پیش دارد؛ در سطح خرد سرمایه اجتماعی افزایش یافته اما در سطح کلان این سرمایه رو به کاهش میرود.
وقتی که روند عمومی کشور به این میانجامد که اقلیتهای قومی و مذهبی به سمت همگرایی درونی بروند و از همگرایی ملی بپرهیزند، شکافی بین آنها و نظام ملی پدیدار میشود. این بهمنزله افزایش سرمایه اجتماعی در سطح قومیتها و اقلیتها و کاهش این سرمایه در سطح ملی است. در نتیجه این دو سرمایه همواره در یکسو نیستند.
تفاوت در نوع نگاه
دیدگاههای متفاوت درباره سرمایه اجتماعی بر این اساس شکلگرفته است. بهعنوانمثال، اجتماعگرایان بر اين باورند كه سرمايه اجتماعي ذاتا خير است و هر چه ميزان آن در جامعه بیشتر باشد، براي توسعه بهتر است.
اما در دیدگاه شبکهای هر دو تاثیر مثبت و منفی در نظر گرفته شده است. بر اين اساس هر ميزان از سرمايه اجتماعي و وجود آن در هر جایی مفيد نیست. در واقع اگر سرمايه اجتماعي بالای درونگروهی، در دست جنايتكاران و تبهكاران باشد میتواند به عاملي عليه توسعه تبديل شود.
دیدگاه دیگر درباره سرمایه اجتماعی، دیدگاه نهادی است. نهادیون مدعي هستند كه سرزندگي شبکههای اجتماعي عمدتاً محصول محيط سياسي، قانوني و نهادي است. برخلاف دیدگاههای اجتماعگرا و شبکهای كه با سرمايه اجتماعي عمدتاً بهعنوان متغيري مستقل برخورد میکنند كه به ظهور پيامدهاي گوناگون، اعم از خوب و بد میانجامد، نگرش نهادي سرمايه اجتماعي را بهعنوان متغير وابسته تلقي میکند.
ضعف دیدگاه نهادی این است که توسعه را عامل ایجاد سرمایه اجتماعی میداند. حالآنکه در صورت نبودن سرمایه اجتماعی رسیدن به توسعه توهمی بیش نیست.
دیدگاه دیگر درباره این سرمایه ديدگاه همياري است. اين ديدگاه سعي در ادغام دو ديدگاه شبکهای و نهادي دارد و تأكيد اصلي آن بر رابطه همياري (مكمل بودن و اتكا) ميان دولت و جامعه (گروههای اجتماعي) است.
شاخص محاسبه سرمایه اجتماعی
یکی از دلایلی که کمتر به سرمایه اجتماعی پرداختهاند، دشواری محاسبه آن است. شاخصی که بتواند بهخوبی این سرمایه را محاسبه کند و تحولات آن را بررسی کند در دسترس نیست.
سرمایه اجتماعی متغیری چندوجهی است. همانطور که گفته شد این متغیر هم در سطح کلان و هم در سطح خرد وجود دارد. ممکن است این دو همجهت و یا خلاف جهت یکدیگر حرکت کنند. در بسیاری از موارد سرمایه اجتماعی ممکن است در سطح خرد تقویت بشود در حالی که در همان زمان سرمایه اجتماعی در سطح کلان در حال تخریب باشد.
مردم تا چه اندازه میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند؟
اگر سرمایه اجتماعی در سطح کلان رو به اضمحلال گذارد، فرد هنگام مواجه با نانوا، مدیر یک سازمان، راننده اتوبوس و… احساس امنیت و اطمینان نمیکند. لذا سعی میکند مناسبات گروهی و خانوادگی خود را تقویت کند. بنابراین سرمایه اجتماعی را در سطح خانواده یا گروه افزایش میابد. وقتی این سرمایه در سطح کلان در حال تقویت و گسترش باشد، فرد در زندگی اجتماعی احساس اطمینان و اعتماد میکند و نیازی نمیبیند که مناسبات خانوادگی، گروهی، محلی، قومی یا دینی خود را تقویت کند و بنابراین بهطور طبیعی سرمایه اجتماعی در سطح خرد کاهش مییابد. تمامی این موارد محاسبه این عامل را دشوار میکند.
اندازهگیری با شواهد
البته این به معنای کنار گذاشتن متغیری به این مهمی نیست. با بررسی یکسری شواهد میتوانیم نتیجهگیری کنیم که سرمایه اجتماعی در حال رشد است یا کاهش.
در واقع میتوان روند تغییرات سرمایه اجتماعی را از روی پیامدهای آن شناسایی کرد.
تنها کافی است سری به روزنامهها و سایتهای خبری بزنید. بررسی اخبار به شما کمک خواهد کرد که متوجه شوید وضعیت سرمایه اجتماعی چه روندی را در کشور طی میکند؟
در واقع میتوان روند تغییرات سرمایه اجتماعی را از روی پیامدهایآن شناسایی کرد.
مثلا وقتی که اعتیاد در سطح کشور روندش رو به افزایش است، میزان جرایمی که عنصر عمد در آن وجود دارد در حال گسترش است، مهاجرت به سمت خارج شدت میگیرد یا وقتی میزان خودکشی و طلاق رشد میکند. این شاخصها بهخوبی نشان میدهد که روند عمومی سرمایه اجتماعی به چه سمت و سویی میرود. البته گاهی ممکن است بهطور مثال تنها آمار طلاق افزایش یابد. نمیشود بهسرعت در مورد کاهش سرمایه اجتماعی حکم داد. تنها نتایج تغییر تمامی متغیرها بهطور همزمان میتواند به تغییر در سرمایه اجتماعی تفسیر شود.
اگر علاقهای به بررسی اخبار ندارید، کافی است در شهر تردد کنید. اگر هر روز بر تعداد چهارراهها و میادینی که دورشان را نرده میکشند افزوده شد، تعداد موتورسیکلتهایی که از پیادهروها یا از چراغقرمز عبور میکنند روبه افزایش گذاشت و موارد دیگری نظیر اینها، همگی نشانه روند روبه کاهش سرمایه اجتماعی است.
روند سرمایه اجتماعی در ایران چگونه است؟
صحبت درباره اقتصاد ایران و بررسی روند یک متغیر دشواریهای خود را دارد. اگر شروع دولت مدرن را بعد از انقلاب مشروطه در نظر بگیریم، این دولت نوپا از همان بدو شکلگیری وابسته به درآمدهای نفتی بود. درآمد زیاد برای یک کشور گاهی مشکلآفرین است. آنجا که بجای اصلاح ناکارآمدی، آن را با درآمد نفتی پوشش میدهند، جای سرمایهگذاری صحیح آن را خرج منافع سیاسی خود میکنند و آرامآرام به این باور میرسند که نیازی به قانون ندارند. در چنین شرایطی کارگزاران دولتی احساس میکنند که فراقانونی هستند. این وضع قطعا به سرمایه اجتماعی یک کشور آسیب خواهد زد.
در بسیاری از سخنان اقتصاددانان برجسته ایرانی، درآمد نفتی به دلایل مختلف امری منفی در اقتصاد ایران است. یکی از دلایل آن شاید تخریب سرمایه اجتماعی باشد. به طور خاص برای ایران، شاخصهایی نظیر تعداد نسبت جرائم عمد به جمعیت، نسبت تعداد زندانیان کشور، نسبت معتادان کشور، نسبت مهاجرت به خارج، نسبت طلاق، نسبت خودکشی و نظایر اینها در طول سالهای پس از پایان جنگ و بهطور مشخصی از سال 1368 به بعد روبه افزایش گزارده است.
منظور از نسبت نیز تعداد وقوع این متغیرها در هر میلیون نفر جمعیت است. این بدین مفهوم است که از سال 1368 به بعد سرمایه اجتماعی یکروند کاهشی را آغاز کرده است که همچنان ادامه دارد.
آمارها در مورد سرمایه اجتماعی
برای اثبات ادعای کاهش سرمایه اجتماعی در ایران بررسی آمار جرایم و طلاق طی بازههای زمانی مختلف بسیار کارآمد است. تعداد پروندههای قتل عمد مختومه شده از دادگستری، از یازده پرونده به ازای هر یکمیلیون نفر جمعیت در سال 1373 به پنجاهوهفت پرونده در سال 1375، شصتوسه پرونده در سال 1378 و نهایتا هفتادودو پرونده در سال 1380 افزایش یافته است. این یعنی قتلهایی که عنصر عمد در آنها وجود دارد در این دوره 5/6 برابر شده است. توجه کنید که از این آمارها تعداد جمعیت حذف شده است تا تحلیل منطقی باشد.
تقویت سرمایه درونگروهی الزاما منجر به رشد سرمایه اجتماعی در سطح کلان نمیشود.
بر اساس پروندههای مختومه شده در دادگستری و با تکیه بر آمارهای مندرج در سالنامههای آماری رسمی کشور، میبینیم تعداد پروندهها از 162 هزار در سال 1373 به بیش از 980 هزار پرونده در سال 1375 و سرانجام به حدود 1775 هزار پرونده در سال 1380 رسیده است. گرچه بخشی از این افزایش ناشی از رشد جمعیت بوده است اما بیش از ده برابر شدن جرایم عمد کشور در طی هفت سال بسیار معنیدار است و نشانه آشکاری از روند سقوط سرمایه اجتماعی است.
شاخصهای دیگر اجتماعی نیز این روند را تأیید میکنند. اگر میزان طلاق در کشور، میزان خودکشی، کل جرائم عمدی نظیر سرقت، اعمال منافی عفت، اختلاس، ارتشاء، جعل، تصرف عدوانی و مزاحمت، قتل عمد، ایراد ضربوجرح و صدور چک بلامحل را در نظر بگیریم، نتیجه بسیار تامل برانگیز است.
راسکولنیکوف تبر به دست میگیرد
سرمایه اجتماعی مبحث بسیار گستردهای است و نیاز به تحلیل وسیع دارد. در مقالات بعدی به بررسی عمیقتر این مقوله خواهیم پرداخت. آیا سرمایه اجتماعی کالای عمومی است؟ آیا بازار آزاد به روند افزایش سرمایه اجتماعی کمک خواهد کرد؟ در شرایط افولاین سرمایه چه باید کرد؟ و هزاران پرسشی که نیازمند پاسخهای جامع و تحلیلهای راهبردی هستند.
به باور من سرمایه اجتماعی مثل راسکولنیکوف در رمان جنایت و مکافات است. او تبرش را برداشته و از پلکان پایین میرود. حالا این ما هستیم که تصمیم میگیریم آیا انگیزه ضربه زدن با تبر بر فرق سر صاحبخانه را به راسکولنیکوف بدهیم یا خیر؟ امید آنکه کاهش سرمایههای اجتماعی با تبری چون تبر راسکولنیکوف بر فرق سر هیچ جامعهای فرود نیاید.
نظرات