چگونه یک شنونده خوب باشیم؟
بهزعم من، مهارت گوش دادن مهمترین مهارت انسانی است که همه انسانها برای داشتن دنیایی بهتر باید بلد باشند؛ اما بااینهمه، این مهارت چندان موردتوجه قرار نگرفته است و به همین دلیل بسیاری از افراد نمیدانند چگونه یک شنونده خوب باشند؛ زیرا گوش دادن کاری ناراحت است. اگر بتوانیم یک شنونده خوب باشیم، هم کیفیت
بهزعم من، مهارت گوش دادن مهمترین مهارت انسانی است که همه انسانها برای داشتن دنیایی بهتر باید بلد باشند؛ اما بااینهمه، این مهارت چندان موردتوجه قرار نگرفته است و به همین دلیل بسیاری از افراد نمیدانند چگونه یک شنونده خوب باشند؛ زیرا گوش دادن کاری ناراحت است.
اگر بتوانیم یک شنونده خوب باشیم، هم کیفیت و عمق ارتباطات ما افزایش مییابد و هم در نهایت به دنیای قابلاعتمادتر قدم خواهیم گذاشت.
شنیدن اعتماد میآورد
روابط انسانی چه در سطح عاطفی و چه در سطح حرفهای و تجاری، بر پایه منافع شکل میگیرند اما با اعتماد قوام مییابند. منافع مشترک چیزی است که افراد را به هم نزدیک میکند.
اما چیزی که انسانها را فراتر از این منافع کنار هم نگاه میدارد، اعتماد است. دو دوستی که چندین سال با هم ارتباط دارند، لزوما بهواسطه منافع ارتباط خود را حفظ نمیکنند. بلکه اعتماد و درک متقابل آنها را برای سالها کنار هم نگاه میدارد.
اگر شما هم به دنبال روابطی پایدار و عمیق میگردید، بهتر است مهارت گوش دادن را بهخوبی یاد بگیرید.
از بین تمامی چیزهای دیگر، مهارت گوش دادن و تبدیلشدن به یک شنونده خوب، شاید مهمترین مهارت برای ایجاد اعتماد و درک متقابل باشد. اگر شما هم به دنبال روابطی پایدار و عمیق میگردید، بهتر است مهارت گوش دادن را بهخوبی یاد بگیرید تا یک شنونده خوب و همصحبت قابلاعتماد باشید.
با اینکه دانستن اینکه چگونه درست صحبت کنیم، بسیار مهم است، اما مهارت گوش دادن از آن نیز مهمتر است؛ زیرا ما دو گوش و یکدهان داریم. پس باید بیشتر از آنکه حرف بزنیم، گوش دهیم.
چگونه شنونده خوبی باشیم؟
اینترنت پر است از مطالبی درباره اینکه چگونه یک شنونده خوب شویم. تقریبا تمامی این مطالب شامل این سه نکته هستند.
- یک شنونده خوب سکوت میکند تا گوینده کلامش را تمام کند.
- یک شنونده خوب با ابراز نشانههایی در چهره و یا ایجاد صداهایی مثل «همممم» این نکته را به گوینده میرساند که در حال گوش دادن است.
- یک شنونده خوب باید بتواند حرفهای گوینده را عینا تکرار کند. این کار باعث میشود هم شیرازه کلام از دست نرود و هم تصویری از دقت شنونده به سخنان گوینده است.
این سه نکته البته درست هستند؛ اما لازم است کمی آنها را بسط دهیم و جنبههای دیگری از آن را مطرح کنیم. برای اینکه بتوانید یک شنونده خوب شوید، این نکات را مدنظر قرار دهید.
سکوت کنید اما نه سکوت کامل
یک شنونده خوب کاری فراتر از سکوت انجام میدهد. شنونده خوب کسی است هر چند دقیقه یک بار سوالاتی میپرسد تا بتواند چیزی را که میشنوند بهتر بفهمد.
این سوالات هم باعث میشود گوینده مسئله را واضحتر توضیح دهد و هم باعث مطرحشدن جنبههای دیگر مسئله هم میشود. سوالاتی که یک شنونده خوب میپرسند، به نرمی پیشفرضها و ذهنیتها را به نحو سازندهای مورد سوال قرار میدهند.
پرسیدن سوالات ظریف باعث میشوند گوینده متوجه شود که شما نهتنها خوب گوش میدهید بلکه قضیه را درک کردهاید.
نشستن و سکوت کامل، هیچ نشانهای از اینکه شما خوب گوش میکنید نیست؛ اما پرسیدن این سوالات ظریف باعث میشوند گوینده متوجه شود که شما نهتنها خوب گوش میدهید بلکه قضیه را بهاندازهای درک کردهاید که اطلاعات بیشتری نیز میخواهید.
شنونده خوب یک شنونده فعال است و یک مکالمه خوب با مشارکت هر دو طرف میتواند انجام شود.
شنوندگان خوب به گوینده اعتمادبهنفس میدهند
مکالمات دوطرفه در دو شکل کلی اتفاق میافتند. بعضی وقتها آدمها دوست دارند فقط شنیده شوند. آنها خود میدانند راهحل مشکلشان چیست. آنها میدانند مشکل کجا بود و هست. حتی میدانند مقصر چه کسی یا چه چیزی است؛ اما دانستن همه اینها باعث نمیشود که فرد آرام شود. او نیاز به کسی دارد که بدون قضاوت کردن، برایش از عالم و آدم غر بزند.
نوع دیگر مکالمات هم، صحبت کردن درباره یک موضوع برای یافتن راهحل، مشورت یا صرفا تبادلنظر است. در این نوع مکالمه ایرادی ندارد که نظرات طرف مقابل را نقد کنید و به مباحثه بپردازید.
قضاوت و سرزنش نکردن است که باعث میشود آدمها راحت باشند، به شما درباره آنچه میگویند اعتماد کنند.
اما وقتی کسی پیش شما میآید که میخواهد صرفا حرف بزند، نباید او را قضاوت کنید. باید واکنشهای مثبتی نشان دهید که او را ترغیب کند کلامش را ادامه دهد.
شنونده خوب کاری میکند گوینده حسی از حمایت، اعتماد، سرزنش نشدن و قضاوت نشدن بگیرد تا بتواند بهراحتی حرف بزند. به یاد داشته باشید باید یک محیط امن برای گوینده ایجاد کنید.
خوب شنیدن یعنی یک مکالمه دوسویه
در یک مکالمه خوب، سخنان و مفاهیم بهصورت دوسویه منتقل میشوند بهگونهای که هیچکدام از طرفین حالت تدافعی نسبت به نظرات نفر نمیگیرند.
اما از آنسو کسانی که گوش خوبی نیستند، وارد یک مکالمه رقابتی وارد میشوند؛ یعنی عملا منتظر میمانند که نوبت آنها شود تا حرف بزنند. از سکوت استفاده میکنند تا سخنان مخاطب خود را تحلیل کنند، اشتباههای گفتاری آنها را بیابند و وقتی نوبتشان شد پاسخ بدهند. چنین کاری شاید برای بحث کردن خوب باشد اما ایده خوبی برای اینکه از شما یک شنونده خوب بسازد نیست.
داشتن یک مکالمه دو سویه برای خوب شنیدن ضروری است.
یک شنونده خوب به گوینده این حس را منتقل میکند که میخواهد کمک کند نه اینکه در تلاش برای پیروزی در بحث است.
یک شنونده خوب پیشنهاد میدهد
شنونده خوب دائما بازخوردها و پاسخهایی به گوینده میدهد که باعث میشود ذهن او نسبت به مسیرها و روشها و ایدههای دیگر نیز باز شود. البته روش ارائه این پیشنهادها بسیار اهمیت دارد. شما پیش از اینکه بخواهید به این مرحله برسید که پیشنهاد ارائه کنید، باید سه نکته بالا را بهدقت رعایت کرده باشید.
یعنی باید فعالانه گوش دهید، حس اعتماد و قضاوت نشدن در گوینده ایجاد کنید و یک مکالمه دوسویه بدون جانبداری یا تلاش برای قانع کردن گوینده یا رد کردن نظرات او برقرار کنید.
وقتی به این حد رسیدید، آنوقت میتوانید پیشنهاد ارائه دهید. آدمها حرفهای کسانی را میپذیرند که اولا به آنها اعتماد دارند و دوم اینکه آنها را یک شنونده خوب میدانند.
ازاینروی فردی که در تمام طول مکالمه سکوت کرده است و ناگهان با یک پیشنهاد وارد مکالمه میشود، چندان اعتباری در ذهن گوینده نخواهد داشت. کسی که در طول مکالمه نوعی از حالت حمله یا انتقاد به خود میگیرد نیز در نظر گوینده چندان قابلاعتماد نیست.
نظرات