آیا دولت رئیسی عضویت ایران در «پیمان شانگهای» و «بریکس» را تسهیل کرد؟
ایران برای عضویت در سازمان «بریکس» درخواست داده و موافقت چین و روسیه را هم جلب کرده است. آیا این موفقیت دولت رئیسی بوده است؟
سعید خطیبزاده، سخنگوی پیشین وزارت خارجه ایران، همین چند روز پیش خبر داد که ایران برای عضویت در گروه اقتصادهای نوظهورِ موسوم به «بریکس» (BRICS) درخواست رسمی داده است.
به گزارش تجارتنیوز ، این خبر پس از آن اعلام شد که ابراهیم رئیسی، رییسجمهور ایران، به دعوت رسمی همتای چینیِ خود در اجلاس اخیر «بریکس» به صورت مجازی سخنرانی کرد.
کمی بعد، «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه، از حمایت روسیه از عضویت ایران در این گروه خبر داد و «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه هم گفت که ایران نامزدی شایسته برای عضویت در «بریکس» است.
«ژائو لیجیان»، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، نیز مقام رسمی دیگری بود که از عضویت ایران (در کنار آرژانتین) در این گروه حمایت کرد.
اما «بریکس» چیست، چرا چین و روسیه با عضویت ایران در آن موافقت کردهاند و در نهایت، آیا چنین عضویتی میتواند وضعیت ایران را در جهان تغییر دهد؟
اتحادیه «دیرآمدگان»
«بریکس» (BRICS)، در زبان انگلیسی سرواژهای برای اشاره به نام کشورهای «برزیل» (Brazil)، «روسیه» (Russia)، «هند» (India)، «چین» (China) و «آفریقای جنوبی» (South Africa ) است و تعمدا به این شکل نامیده شده است.
«آفریقای جنوبی» البته دیرتر از بقیه به این گروه پیوسته و پیش از آن، این گروه «بریک» نامیده میشد.
وجه تشابه این کشورها هم این است که همگی کشورهایی در حال توسعه و البته با بالاترین سرعت توسعه در جهان بودهاند که تصمیم گرفتهاند در مقابل اتحادهایی مانند «G7» عرض اندام کنند.
از «جهان اول» تا «جهان سوم»
تقسیمبندی کشورها بر اساس میزان توسعه، جهتگیری سیاسی و نیز جایگاه احتمالی آنها در آینده اقتصاد جهانی، امری مسبوق به سابقه است.
در زمان «جنگ سرد»، دستکم سه بلوک سیاسی به این شکل وجود داشت: «جهان اول» (متشکل از آمریکا، اروپا و کشورهای متمایل به سرمایهداری)؛ «جهان دوم» (متشکل از شوروی، چین و کشورهای متمایل به کمونیسم) و «جهان سوم» (کشورهایی که هیچ یک از این دو نبودند و «جنبش عدم تعهد» را تشکیل میدادند.)
این تقسیمبندی به صورت مشخص «از بالا به پایین» بود و حالا دیگر کمتر کسی از آنها استفاده میکند، چرا که جهان هم عوض شده است.
اما اتحاد تشکیلدادن برای جدا کردنِ خود از بقیه ادامه داشته است.
اروپا و آمریکا در این زمینه همیشه پیشتاز بودهاند: «ناتو»، «G7»، «G8»، «G20»، و اتحاد « AUKUS»، تنها نمونههایی از تلاشهای جهان غرب برای جدا کردن خود از بقیه جهان است.
اتحادیه اروپا بهترین مثال از ایجاد یک اتحاد منطقهای است.
در سویِ مقابل، شورویِ سابق «پیمان ورشو» را ایجاد کرده بود و چین هم نزدیک به دو دهه است که «سازمان همکاری شانگهای» را بنا کرده است.
و حالا صحبت بر سرِ این است که کدام کشورها عضو کدام پیمانها یا اتحادیههای بینالمللی هستند و در واقع در چند گروه عضویت دارند.
عضویت در گروههای بیشتر یا گروههای قدرتمندتر، در عمل به کشورهای عضو در صحنه جهانی توان چانهزنی بالاتر میدهد.
ترکیه: کشوری که همهجا هست
ترکیه در این زمینه مثالزدنی است.
این کشور در یک دو جین سازمان بینالمللی عضویت دارد یا عضو ناظر است و ظاهرا عضویت در تعداد هر چه بیشتری از نهادهای بینالمللی، اساسا جزئی از ارکان سیاست خارجی این کشور است.
مثلا، ترکیه هم عضو «ناتو» است؛ هم عضو ناظر «اتحادیه آفریقا» (African Union)؛ هم «شریک گفتگو» در «پیمان شانگهای»؛ هم عضو G20 و هم عضو «اتحادیه گمرکی اتحادیه اروپا» (European Union Customs Union).
مثال جالبتر، همان اولی است: عضویت در «اتحادیه آفریقا»، یعنی اتحادیه که تقریبا تمام کشورهای آفریقایی در آن عضویت دارند و ترکیه (در کنار کشورهایی مانند امارات متحده عربی) عضو ناظر آن است.
ترکیه عضو ناظر «اتحادیه آفریقا» است.
فواید عضویت در این سازمانها هم واضح به نظر میرسد: ترکیه معافیتهای گمرکی، اولویت در سرمایهگذاریهای خارجی و حتی همگرایی در استفاده از حق رای در سازمانهای جهانی را از طریق عضویت در اتحادهای جهانی به دست میآورد.
و حالا «بریکس»
اما به پرسش اصلی برگردیم: آیا عضویت در «بریکس» برای ایران مهم است و چرا حالا عضویت ایران در این اتحادیه مطرح شده است؟
عجله چین و روسیه برای عضو کردن ایران در اتحادهای بینالمللی که خودِ این دو کشور در آنها دستی بر آتش دارند، تنها و تنها ناشی از گذار در روابط بینالملل است.
پذیرش عضویت ایران در «پیمان شانگهای» پس از ۱۵ سال، انعقاد معاهده تجارت آزاد با «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» و حالا هم موافقت با عضویت ایران در «بریکس»، در واقع نه ناشی از تلاشهای دولت ایران که ناشی از تغییرات در صحنه جهانی بوده است.
پس از حمله به اوکراین، سیاست و اقتصاد در جهان تغییر کرده و دیگر هیچ چیز به قبل بر نمیگردد.
پرچم کشورهای عضو «بریکس»
اما این روند پیشتر هم شروع شده بود، یعنی زمانی که جنگهای تجاری، تعرفهای و ارزی میان چین و آمریکا کلید خورده بود.
حالا هم (مشابه بزنگاههای خاص در تاریخ معاصر)، اتحادهای تازهای شکل میگیرند و کشورهایی برنده هستند که از روند تغییرات به نفع خود استفاده کنند.
«بریکس» چه فایدهای برای ایران دارد؟
اما ایران چه فایدهای از عضویت در «بریکس» خواهد برد؟
نخست اینکه ایران تنها کشوری نیست که برای عضویت در این اتحادیه درخواست داده و تنها کشوری هم نیست که رییسجمهور یا یک مقام سیاسیاش در اجلاس اخیر این سازمان حضور داشته است.
در اجلاس اخیر «بریکس» به میزبانی چین، از الجزایر، مصر، اندونزی، قزاقستان، سنگال، ازبکستان، کامبوج، اتیوپی، فیجی، مالزی و تایلند هم برای شرکت دعوت شده بود.
از آنسو، علاوه بر ایران، کشورهایی مانند مکزیک، ترکیه، آرژانتین، بنگلادش، نیجریه و مصر هم برای عضویت در «بریکس» درخواست دادهاند. (اینکه کدام کشور بتواند زودتر عضو شود، به تصمیمات اعضای کنونی این پیمان و نیز وضعیت اقتصادی کشورهای متقاضی بستگی دارد.)
و در نهایت، اگر ایران بتواند عضو «بریکس» شود، اقتصاد ایران قطعا نفع فراوان خواهد برد.
آیا عضویت ایران در «پیمان شانگهای» و عضویت احتمالی ایران در گروه «بریکس» ناشی از تلاشهای دولت رییسی بوده است؟
سادهترین مورد، فروش سادهتر نفت به کشورهای عضو است که همگی تشنه انرژی هستند.
انعقاد معاهدههای تجاری دوجانبه و چندجانبه و نزدیکیِ سیاسی به کشورهای عضو در دیگر مجامع بینالمللی هم به ایران نفع فراوان خواهد رساند.
و شاید مهمترین موضوع: اینکه اگر تحریمها رفع شوند، سرمایههای خارجی در قالب شرکتهای خارجی سر از اقتصاد ایران در بیاورند.
نظرات