با پول بادآورده چه کنیم؟
شاید به شما ارث برسد، زمینی را به قیمتی بالا بفروشید، در قرعهکشی برنده شوید یا به هر طریق دیگری، پولی هنگفت به شما برسد. با این پول بادآورده چهکار میکنید؟ برخی میگویند اول یک ماشین و خانه خوب میخرم، مقداری پول به خانواده میدهم و با مابقی داراییام تا آخر عمر در آسایش زندگی
شاید به شما ارث برسد، زمینی را به قیمتی بالا بفروشید، در قرعهکشی برنده شوید یا به هر طریق دیگری، پولی هنگفت به شما برسد. با این پول بادآورده چهکار میکنید؟
برخی میگویند اول یک ماشین و خانه خوب میخرم، مقداری پول به خانواده میدهم و با مابقی داراییام تا آخر عمر در آسایش زندگی میکنم.
اما در واقعیت، خیلی زودتر از چیزی که فکرش را کنیم، کفگیر به ته دیگ میخورد و تنها حسرت بر باد دادن پول بادآورده بر جای میماند.
گاهی طلاق، دعواهای خانوادگی، اعتیاد، ارتکاب جرم و محکومیت با پولهای بادآورده همراه میشوند. پس اگر یکدفعه پولدار شدیم چهکار کنیم؟
قدم اول) به کسی نگو!
به هیچکس نگویید که پولدار شدهاید. حتی اگر میشود موقتا موضوع را از نزدیکان خود پنهان کنید. اگر در قرعهکشی بانک برنده شدهاید، حق دارید که در تبلیغات تلویزیونی شرکت نکنید. در اینستاگرام خود در مورد پول بادآورده ننویسید. صبر داشته باشید.
تا امروز موارد زیادی پیشآمده که شخصی یکشبه پولدار شود و مورد سوءقصد قرار گیرد. دزدی، وارد کردن آسیب بدنی یا ربودن یکی از نزدیکان این فرد، دور از ذهن نیست.
اگر در قرعهکشی بانک برنده شدهاید، حق دارید که در تبلیغات تلویزیونی شرکت نکنید.
از طرف دیگر اگر اطرافیان شما متوجه شوند که پولی بهدست آوردهاید، نوبت بهنوبت با تقاضاهای مختلف سراغ شما میآیند. ازآنجاییکه میدانند پول بادآورده به شما رسیده معمولا برای پس دادن آن هم تلاشی نمیکنند. اگر آنها از شما پول نخواهند، توقعاتی مثل حساب کردن رستوران، خرید هدیه و مواردی ازایندست پیش خواهد آمد.
اگر بخواهید به ده نفر، 50 میلیون تومان قرض بدهید، نیم میلیارد از دست دادهاید. اگر به درخواست آنها جواب منفی بدهید، ده نفر از دوستان و اقوام خود را رنجاندهاید. بهترین کار این است که فعلا هیچکس باخبر نشود.
قدم دوم) سالم بمان!
خیلیها بهمحض آنکه پولی به دست میآورند، به محافلی وارد میشوند که چندان سالم نیستند. مواد مخدر، مشروبات الکلی، تجربههای جنسی نامتعارف و مهمانیهای غیرمعمولی برخی از دامهایی هستند که برای پولدارهای نوکیسه، پهن میشوند.
تحت هیچ شرایطی به همسر خود خیانت نکنید. پولدار بودن به معنای بیقید بودن نیست. کارهای جدید زیادی هستند که حالا قادر به انجام آن هستید. خیانت و عیاشی را از فهرست برنامههای خود حذف کنید. حواستان به فرزندانتان هم باشد. آنها ممکن است کنجکاو و جسور باشند.
انتهای جاده این رفتارهای پرخطر، تاریک است. خیلیها وارد این مسیرها میشوند و دار و ندارشان را از دست میدهند و با بیآبرویی و سابقه بد، به بیپولی خودشان باز میگردند.
یک نمونه واقعی میشناسم که از یک معامله اتفاقی پولی هنگفت بهدست آورد. از همسرش جدا شد و با زنی دیگر ازدواج کرد. قطعا همسر جدید او بهدنبال پول بود نه عشق. ریختوپاشهای این زن، دلیل اختلاف و درنهایت جدایی آنها شد. بعد از پرداخت دو مهریه، چیز زیادی برای خودش نماند.
قدم سوم) بیحساب شو!
اگر از وام بانکی گرفتهاید یا دارید اقساط ماشین را میپردازید، اول آن را تسویه کنید. بدهی، پولی است که بالاخره باید پرداخت شود. فرض کنید 100 میلیون وام دارید که باید 124 میلیون پس بدهید. اگر آن را الان بپردازید، 24 میلیون تومان جلو افتادهاید.
معمولا توصیه میکنیم که پول بادآورده را سریع خرج نکنید. فعلا حتی به فکر خرید لباس، گوشی، لوازم منزل و عطر نیفتید. با همین خریدها هم میشود چند صد میلیون پول را بهسرعت آتش زد. اما در پرداخت بدهیهای خود شتاب کنید.
منظورم از خرید نکردن این نیست که هیچوقت برای خود کفش یا لباس نخرید. منظور این است که با هیجان و تصور بینهایت بودن حساب بانکی، چشم بازار را در نیاورید.
مهمتر از این، بدهی جدید ایجاد نکنید. اگر یک میلیارد تومان به شما رسیده، خانهای 2 میلیاردی نخرید.
قدم چهارم) همانجا بمان!
بعضیها بهمحض اینکه یک پول بادآورده بهدست میآورند از شغل خود استعفا میدهند و دیگر سر کار نمیروند. تصور آنها این است که چرا باید کار کنند، درحالیکه بهاندازه حقوق هزار ماه، پول نقد دارند.
ممکن است بعدها به این فکر بیفتید که کار خود را عوض کنید یا در زمینهای که دوست دارید مشغول به کار شوید. اما برای رها کردن شغل فعلی عجله نکنید.
این یک قانون کلی است. شما فقط وقتی میتوانید کار خود را رها کنید، که شغلی بهتر پیدا کرده باشید.
ارتباطات شغلی خود را نیز خراب نکنید. حتی اگر اطمینان دارید که میخواهید از شرکت جدا شوید، این کار را با احترام انجام دهید. هیچکس نمیداند فردا چه پیش خواهد آمد.
قدم پنجم) سریع خوشبخت نشو!
اینکه پول معادل خوشبختی نیست، یک حقیقت انکارناپذیر است. چیزی که شما را خوشبخت میکند، کاری است که با پول انجام میدهید، نه تعداد صفرهای حساب بانکی شما. پس سعی کنید با خرجکردن عاقلانه، خوشبختی واقعی را بسازید. برای شیرجهزدن در خوشبختی عجله نکنید.
پول بادآورده ارزش خود را از دست میدهد. بیست سال پیش یک نفر با 100 میلیون تومان، ثروتمند میشد. اما اگر این فرد هنوز همان 100 میلیون تومان را داشته باشد، وضعیت خیلی خوبی ندارد.
شاید فکر کنید که او باید سریعا ملکی خریداری کند. بله، او با 100 میلیون میتوانست خانهای نوساز و یک پاترول صفرکیلومتر بخرد. اما او حالا آپارتمانی 20 سال ساخت و پاترولی کهنه دارد که نمیتواند با فروش آن، ملکی نوساز با همان متراژ و در همان محل بخرد.
پول بادآورده شما را ثروتمند نمیکند. بلکه دلیل ثروت داشتن جریانی ثابت از پول است. نصیحتهایی مثل «خانه مرگ ندارد» یا «ماشین بخر، هم حالش را میبری و هم گران میشود» را فراموش کنید. شما در یکقدمی ثروت قرار گرفتهاید. این فرصت را از دست ندهید.
قدم ششم) آدم باارزشتری شو!
خریدن پیانوی گرانقیمت یا کفش ورزشی 10 میلیون تومانی کار عاقلانهای نیست. اما ثبتنام در کلاس موسیقی، رفتن به دانشگاه، یا شروع یک برنامه منظم تمرین بدنی بسیار عاقلانه است.
حالا که پول دارید، سعی کنید فردی ارزشمندتر باشید. بیشتر کتاب بخوانید، برنامههای علمی تماشا کنید. سواد مالی خود را بالا ببرید. در کلاسهای آموزشی شرکت کنید.
به باور من، بازار سرمایه و بورس بهترین سرمایهگذاری در ایران است. اما قبل از آنکه سراغ این گزینه بروید، باید سواد خود را بالا ببرید. اول بورس را بشناسید، بعد سهام بخرید.
بهترین سرمایهگذاری خود شما هستید. دانشی جدید، تجربهای بدیع یا مهارتی تازه باعث میشود که زودتر به عرصه ثروت وارد شوید.
قدم هفتم) شریک نشو!
شاید به این فکر کنید که نصف شرکتی که در آن شاغل هستید را بخرید. یا در رستوران دوستتان شریک شوید. در بیشتر موارد این کار اشتباه است.
خود را جای او بگذارید. اگر یک کسبوکار سودآور دارید، چرا باید با فروش نصف آن، درآمد خود را کم کنید؟ معمولا تنها کسانی حاضر به فروش نصف دارایی میشوند که دارند ضرر میکنند و میخواهند از شر نصف زیان راحت شوند.
تنها یک حالت وجود دارد که شراکت معنی میدهد و آن هم توسعه کار است. مثلا دوستی دارید که یک رستوران خیلی موفق دارد اما فعلا نمیتواند شعبه دوم افتتاح کند.
در این صورت او نمیخواهد زیان خود را نصف کند. بلکه میخواهد در درآمدهای جدیدی که بهواسطه سرمایه شما ایجاد میشود، سهم داشته باشد. آدمها به منافع خود فکر میکنند: مطمئن شوید که سرمایه شما قرار است درآمد او را هم بیشتر کند. در غیر این صورت به پیشنهاد همکاری او شک کنید.
قدم هشتم) کاسبی خودت را راه نینداز!
دوستی داشتم که خیلی به پخت شیرینی علاقه داشت. پولِ زیادی که به او ارث رسید، میتوانست دلیل خوبی باشد برای افتتاح شیرینیفروشی شخصی خودش.
اما او بسیار عاقلانه رفتار کرد. بدون افشای پولی که داشت، به یک شیرینی فروشی معروف رفت و یک سال تمام در آنجا بهعنوان کارمند کار کرد.
آدمها به منافع خود فکر میکنند: مطمئن شوید که سرمایه شما قرار است درآمد او را هم بیشتر کند. در غیر این صورت به پیشنهاد همکاری او شک کنید.
تمام تلاش او این بود که بیشتر از یک کارمند ساده باشد. ایدههای جالبی مطرح کرد و برخی از آنها واقعا گرفت. بعضی از آنها هم کنار گذاشته شدند.
بعد از یک سال، با تجربه خوبی که از این کار به دست آورده بود، مغازه خودش را باز کرد. حالا در کارش موفق است.
قدم آخر) گذشته خود را فراموش نکن!
کارهایی بهشدت آزاردهنده وجود دارد که آدمهای خوششانس میکنند:
- دوستان قدیمی خود را فراموش میکنند و آنها را در سطح خود نمیبینند!
- با زیردستان و افرادی با درآمد کمتر بدرفتاری میکنند و از تمسخر آنها لذت میبرند!
- خود را یک کاسب باهوش میدانند و از رموز موفقیت خود میگویند!
- هویت و اقدامات گذشته خود را انکار میکنند!
یک راننده تاکسی میشناسم که از بانک پول زیادی برنده شد. با این پول 10 تاکسی تویوتا خرید و آن را در اختیار رانندگانی معتمد گذاشت و در درآمد با آنها شریک شد. ثروت او به ده خانواده منفعت رساند و درآمد خودش هم 5 برابر رشد کرد.
جالب اینجا است که او هنوز راننده تاکسی است. اما بجای سمند با تویوتا کار میکند. او هرگز خودش را آدمی موفق معرفی نمیکند و همیشه میگوید فقط خوششانس بوده است.
نظرات