به گزارش تجارت نیوز، حتی با ورود روابط آمریکا و چین به مرحلهای جدید و غیرقابل پیشبینیتر، دونالد ترامپ و شی جینپینگ همچنان ارزش گفتوگو با یکدیگر را میفهمند. در ۱۷ ژانویه، همانطور که ترامپ در شبکههای اجتماعی نوشت، رهبران دو کشور یک «گفتوگوی بسیار خوب» داشتند. دیپلماتهای چینی اعلام کردند که این دو توافق کردند تا «در ارتباط منظم در موضوعات اصلی» باقی بمانند و متعهد شدند برای «صلح جهانی» همکاری کنند.
کلماتی که در مکالمات بالا استفاده شدند، ساده به نظر میرسند. اما ارتباط بین قدرتها همیشه به این سادگی نیست. کلمات اغلب در زبانهای انگلیسی و چینی معانی متفاوتی دارند. عبارات مبهم ممکن است پیامهای متفاوتی را به مخاطبان مختلف ارسال کنند. گاهی اوقات این امر به سوءتفاهمهایی منجر میشود. در مواقع دیگر، این ابهام ارتباطات را تسهیل میکند. اما نقش این پیچیدگیهای زبانی در روابط چین و آمریکا چیست؟
پیچیدگیهای زبانی در روابط دیپلماتیک
به عنوان مثال، در تماس تلفنی ۲۴ ژانویه بین وانگ یی و مارکو روبیو، دو دیپلمات ارشد چین و آمریکا، وانگ از عبارتی استفاده کرد که طبق خلاصهای از وزارت خارجه چین، به معنای «انتخاب درست» یا «بسیار محتاط بودن در آنچه میگویند یا انجام میدهند» ترجمه شد. اما این عبارت بسیار مبهم و ممکن است به معنای توصیهای از سوی یک فرد برتر به زیردست وی باشد تا رفتار خود را اصلاح کند.
وزارت خارجه چین در گذشته این عبارت را به «انتخاب درست» ترجمه کرده است. اما طبق گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، این عبارت میتواند به معنای «بسیار محتاط بودن» نیز باشد. خلاصه انگلیسی این مکالمه که توسط خبرگزاری رسمی چین، شینهوا، منتشر شد، اصلاً این عبارت را شامل نمیشد.
جو بایدن چین را یک «رقیب» نامید، که به نظر کمتر از کلمه «دشمن» که برای توصیف روسیه استفاده میشود، تهدیدآمیز است. اما این تمایز ممکن است در ترجمه به چینی در نظر گرفته نشده باشد. کلمه انگلیسی competition (رقابت) از لاتین گرفته شده و به معنای «تلاش برای رسیدن به هدف» است، اما معادل چینی آن، jingzheng، اغلب به معنای رقابت خصمانه و تلاش برای غلبه بر حریف به هر قیمتی است.
پیشتر، کاتلین هیکس، یکی از مقامات دفاعی آمریکا، درباره این تفاوتها صحبت کرد. او پس از توصیف سیاست «بازدارندگی» در برابر چین، اشاره کرد که این واژه اغلب بهعنوان weishe ترجمه میشود، که به معنای «ترساندن دشمن با زور» است. او اضافه کرد: «بنابراین، میخواهم شفاف باشم که ما قصد نداریم چین را مجبور یا تهدید کنیم.»
گمشدن در ترجمه
سایر پیچیدگیها به این دلیل است که زبان چینی فاقد کلماتی مانند «a» و «the» در زبان انگلیسی است. این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که شی میگوید چین به «قدرت پیشرو» تبدیل خواهد شد. آیا منظور او «یک قدرت پیشرو نوعی» است یا «تنها قدرت پیشرو در جهان»؟ جواب این سوال به ترجمه بستگی دارد. رسانههای دولتی چین معمولاً این عبارت را با تهدیدآمیزی کمتری ترجمه میکنند، اما بسیاری در غرب این عبارت را به طور مشخص «the» و تهدیدآمیز میخوانند.
حزب کمونیست چین نیز در مورد نحوه ارائه خود به زبان انگلیسی حساس است. در سال ۱۹۹۸، این حزب نام «دپارتمان تبلیغات» خود را در زبان انگلیسی به «دپارتمان اطلاعرسانی عمومی» تغییر داد؛ اما در زبان چینی آن را بدون تغییر باقی گذاشت.
تلاش برای تعریف واژگان
دانشمندان آمریکایی و چینی در حال کار بر روی تعریف واژگانی برای کلمات مورد استفاده در مذاکرات دوجانبه هستند. این کار آسان نیست. در سال ۲۰۲۴، کارشناسان مؤسسه بروکینگز در واشنگتن و دانشگاه تسینگهوا در پکن، فهرستی از اصطلاحات مربوط به هوش مصنوعی تهیه کردند. پس از ساعتها بحثهای طولانی، آنها بر سر تفسیر مشترک تنها ۲۵ اصطلاح از بیش از ۱۰۰ کلمه پیشنهادی توافق کردند.
تلاش دیگری که توسط آری وستاد از دانشگاه ییل رهبری شد، بر روی کلماتی متمرکز بود که رهبران برای توصیف استفاده از تسلیحات هستهای در نظر میگیرند.
پیچیدگیهای زبانی در کسبوکار
ترجمه تنها در سیاست اهمیت ندارد و میتواند نقشی حیاتی در موفقیت یا شکست برندهای جهانی ایفا کند. در این میان، مثالهای بسیاری از برندهای برجسته جهانی وجود دارد که سرنوشت آنها به رویکردشان در ترجمه گره خورده است.
یکی از نمونههای موفق این امر، کوکاکولا است. این برند با استفاده از «ظرافتهای زبانی» توانست اطمینان حاصل کند که نام آن در زبانهای مختلف بهراحتی قابل تلفظ باشد. این رویکرد نهتنها به حفظ هویت برند کمک کرد، بلکه پذیرش آن را در بازارهای متنوع جهانی تسهیل نمود.
در مقابل، نمونهای از اشتباه در ترجمه مربوط به کمپین تبلیغاتی معروف «Got Milk?» است. این شعار زمانی که به اسپانیایی بهصورت تحتاللفظی ترجمه شد: «Tiene Leche» (آیا شیر دارید؟)، معنایی کاملاً متفاوت و تا حد زیادی بیمعنی پیدا کرد. این اشتباه نشان داد که ترجمه بدون در نظر گرفتن زمینه فرهنگی و زبانی میتواند باعث سردرگمی مخاطبان شود و تأثیر منفی بر برند بگذارد.
راهکار چیست؟
سیاستمداران و برندهای جهانی باید پیش از هر اقدامی، معنای کلمات را مورد بررسی قرار دهند. یک کلمه در زبانهای دیگر میتواند چند معنی بعضاً متضاد داشته باشد. این افراد باید منظور دقیق خود را شرح دهند و تنها بر کلمات تکیه نکنند. مورد دیگری که در نظر گرفته میشود، کمی تسامح و تساهل است. برای مثال عبارت وانگ در تماس تلفنی با روبیو، به اندازه کافی موضع چین را بدون بیاحترامی به دولت ترامپ نشان میداد. طرفین باید در نظر بگیرند که اگر سوءتفاهمی در تبادلات رخ میدهد، ممکن است به دلیل تفاوتهای زبانی باشد.