فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۹۵۳۹۰۰

«شهرکشی»؛ تهدیدی بر آینده شهرها

«شهرکشی»؛ تهدیدی بر آینده شهرها

کارشناسان شهری و مسائل اجتماعی مرتبط با «زندگی شهری» در این نشست هشدار دادند، کشورهای حمله‌‌‌کننده در جنگ‌‌‌های جاری، برخلاف قوانین بین‌المللی، با «شهرکشی»، ثبات فیزیکی و عاطفی و میراث ساکنان شهرها را هدف قرار داده‌‌‌اند.

به گزارش تجارت نیوز،

دوازدهمین نشست مجمع جهانی شهری اخیرا زیر سایه سنگین «فقر مسکن» و «تخریب سیستماتیک شهرها»، برگزار شد و به کار خود پایان داد. گزارشی از نتایج پنج‌روزه این گردهمایی که با حضور ۱۸۲ کشور برگزار شد، حاکی است: شهرهای آینده با سه تهدید «تامین مالی مسکن»، ‌‌‌ «عدم‌دسترسی امن به زمین مسکونی» و «آوارگی ناشی از جنگ‌‌‌های کنونی کشورها» روبه‌رو شده‌‌‌اند و برآیند آنها در صورت «بی‌‌‌توجهی سازمان‌های جهانی و دولت‌‌‌ها» می‌تواند به «تشدید فقر مسکن» و «بحران‌های اجتماعی و البته سیاسی» منجر شود.

در حال حاضر حدود ۳۰۰ میلیون نفر در جهان «بی‌‌‌خانمان» هستند، ۱.۱ میلیارد نفر با «فقر مسکن» دست به گریبانند و چیزی در حدود ۲ میلیارد نفر نیز از «مسکن مناسب و در استطاعت» محرومند. اما تهدیدهای سه‌گانه مقابل شهرها، این ارقام را می‌تواند افزایش دهد.

در نشست مجمع جهانی شهری، «تخریب ۵۵‌درصد غزه» توسط اسرائیل، مصداق بارز «شهرکشی» شناخته شد. از آنجا که جنگ‌‌‌ها در جهان افزایش پیدا کرده، این مدل «تجاوزگری» یعنی تخریب عمدی سیستماتیک فضای زندگی مردم نیز رو به شدت‌‌‌گرفتن است. کارشناسان شهری و مسائل اجتماعی مرتبط با «زندگی شهری» در این نشست هشدار دادند، کشورهای حمله‌‌‌کننده در جنگ‌‌‌های جاری، برخلاف قوانین بین‌المللی، با «شهرکشی»، ثبات فیزیکی و عاطفی و میراث ساکنان شهرها را هدف قرار داده‌‌‌اند.

وقتی یک محله، محله‌‌‌ها و در نهایت نیمی از یک شهر ویران می‌شود، «امکان ادامه زیست شهری» ممکن است برای همیشه از بین برود. دستاورد این مجمع ۶ توصیه برای دولت‌‌‌هاست؛ تلاش برای «تامین مسکن مناسب برای همه»، «جدی‌‌‌ گرفتن بحران تغییرات آب و هوایی»، «واقعیت‌‌‌های محلی»، «تامین منابع مالی مسکن»، «ارتقای کیفیت زندگی» و در نهایت «خانه امن برای مردم».

از آنجا که جمعیت جهان به‌‌‌‌طور اجتناب‌‌‌‌ناپذیر و سریع به شهرهای بزرگ‌تر مهاجرت می‌کند، چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که محیط‌‌‌‌های شهری برای شهروندانشان پایدار و ایمن هستند؟ امروزه حدود 50‌درصد از جمعیت جهان در شهرها زندگی می‌کنند و انتظار می‌رود این میزان تا سال 2050 به 70‌درصد افزایش یابد.

حرکت به سمت مراکز شهری تاثیر عمده‌‌‌‌ای بر جوامع، شهرها، اقتصادها، تغییرات آب و هوایی و سیاست‌‌‌‌ها دارد.  بخش عمده‌‌‌‌ای از رشد در آفریقا اتفاق خواهد افتاد، جایی که پیش‌بینی می‌شود جمعیت آن در 30 سال آینده تقریبا دو برابر شود. قاهره، همراه با چند شهر آفریقایی، احتمالا به یکی از بزرگ‌ترین مراکز شهری جهان تبدیل خواهد شد که تا سال 2035 بیش از 10 میلیون نفر را در خود جای دهد. 

اگرچه دسترسی به مسکن مناسب یک «حق بشری» است، با این حال تقریبا 3میلیارد نفر در سراسر جهان با کمبود مسکن مواجه هستند و 1.1 میلیارد نفر هنوز در محله‌‌‌‌های فقیرنشین و سکونتگاه‌‌‌‌های غیررسمی زندگی می‌کنند. براساس  آماری که  در دوازدهمین مجمع جهانی شهری (WUF12) مطرح شد موضوع «بحران مسکن» یکی از مهم‌ترین چالش‌‌‌‌های پیش روی شهرهاست که آوارگی‌‌‌‌های ناشی از جنگ و درگیری آن را تشدید کرده است.

از همین رو، راهکارهایی برای مدیریت تاثیرات آوارگی ناشی از جنگ و درگیری، ارتقای انسجام اجتماعی و فراگیری از طریق برنامه‌‌‌‌ریزی و طراحی شهری و رسیدگی به نگرانی‌های پایداری زیست محیطی، از جمله از طریق مدیریت پسماند و رویکردهای اقتصاد دایره‌‌‌‌ای مورد توجه قرار گرفت.
01

بحران مسکن 3میلیارد نفر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و بی‌خانمانی بر 318 میلیون نفر تاثیر می‌‌‌‌گذارد که با افزایش هزینه‌‌‌‌های زمین، خشونت و درگیری و تغییرات آب و هوایی تشدید شده است. بنابراین با توجه به اینکه مسکن در  تحقق حقوق بشر نقش اساسی دارد، مشارکت سیاسی باید از پارادایم مالکیت خانه فراتر رود.

از همین رو برای رسیدن تمامی افراد و جوامع به مسکن مناسب و شهرهای پایدار چنداقدام مهم آینده شهرها را تضمین می‌کند. این اقدام‌ها شامل«بازگشت به مواد زیستی و حذف تدریجی فولاد و بتن»، «انعکاس عملکردهای اجتماعی و اکولوژیکی زمین در سیستم‌‌‌‌های اقتصادی»، «شناخت ابزارها و سیستم‌‌‌‌های مالی برای رسیدگی به زاغه‌‌‌‌نشینان»، «اذعان به مسوولیت دولت‌‌‌‌ها در قبال مسکن مناسب و ظرفیت آنها برای کمک به منابعی مانند زمین»، «ایجاد مکانیزمی برای هماهنگی سرمایه‌‌‌‌گذاری در محیط‌زیست، اجتماعی و حاکمیت (ESG) به منظور ایجاد ساختار زیست‌‌‌‌محیطی سبز»، «اصلاح سمت عرضه بحران مسکن، به‌‌‌‌ویژه دسترسی به زمین برای توسعه مسکن»، «معرفی ابزارهای مالی مناسب پس از تثبیت عرضه»، «همسطح کردن نهادهای قدرت با هم‌صدایی برابر به جوامع»، «حصول اطمینان از رسیدن یارانه مسکن به فقرا» و «منظم کردن تصرف زمین برای جوامع فقیر و زاغه‌‌‌‌نشینان» می‌‌‌‌شوند.

همچنین، با بررسی تاثیر درگیری بر زندگی شهری، مجمع عمومی شهرها به بررسی «شهرکشی» در غزه و فراتر از آن پرداخته است. درک تاثیر خشونت بر شهرها برای درک شرایط شهری معاصر و امکانات عدالت فضایی بسیار مهم است. در طول سال گذشته، نوار غزه به منظره‌‌‌‌ای از آوار و غم تبدیل شده است. علاوه بر اینکه دیوان بین‌المللی دادگستری، دیده‌‌‌‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل وقوع نسل‌کشی را تایید کرده‌اند، غزه با تخریب فضای فیزیکی شهری و محو شبکه‌‌‌‌های اجتماعی، فضاهای جمعی و حافظه جمعی ساکنان آن نیز مواجه شد.

این فرآیندهای درهم تنیده که توسط محققان به عنوان «شهرکشی»، مقیم‌‌‌‌کشی و بوم‌‌‌‌کشی شناخته شده‌‌‌‌اند، به عنوان ابزارهای حذف کردن، سلب مالکیت فضایی و کنترل به کار گرفته می‌‌‌‌شوند.   باتوجه به تهدیداتی که برای آینده شهرها وجود دارد WUF12 به‌‌‌‌دنبال ائتلافی از تمام اعضای خود بر روی تغییرات شهری متحول‌‌‌‌کننده، یک‌صدایی سراسر جهان برای مقابله با بحران مسکن و سایر مسائل مهم، از سازگاری با آب و هوا تا کاهش فقر،  است.

از این رو شش موضوع کلیدی «مسکن مناسب برای همه و تبدیل سکونتگاه‌‌‌‌های غیررسمی»، «شهرها و بحران آب و هوا»، «مشارکت و ائتلاف برای پل زدن اهداف جهانی با واقعیت‌‌‌‌های محلی»، «باز کردن منابع مالی محلی برای توسعه پایدار»، «استفاده از فناوری برای ارتقای کیفیت زندگی بدون اینکه کسی را پشت سر بگذارد» و «ساختن خانه‌‌‌‌های امن در برابر تخریب و جابه‌جایی» مهم‌ترین موضوعات پیش روی شهرها و جوامع پایدار مطرح است.

مسکن، سیاسی است

تقریبا 318 میلیون نفر در سراسر جهان در حال حاضر بی‌‌‌‌خانمان هستند و جمعیت زاغه‌‌‌‌ها و سکونتگاه‌‌‌‌های غیررسمی افزایش یافته است. بنابراین برای عبور از این وضعیت، تضمین دسترسی به زمین، کلیدی است. بدون دسترسی امن به زمین، سایر منابع دست نیافتنی می‌‌‌‌شوند. این واقعیت را باید پذیرفت که مسکن عمیقا سیاسی است و همین امر باعث می‌شود تا دسترسی به مسکن نیازمند تغییر شکل پویایی قدرت از طریق به اشتراک‌‌‌‌گذاری دانش و فراگیری مالی، و توانمندسازی جوامع به حاشیه رانده شده برای دفاع از حقوق خود باشد. دستیابی به این اهداف مستلزم همکاری میان جامعه مدنی، دولت‌‌‌‌های محلی و جوامع برای توسعه رویکردهای کل‌‌‌‌نگر است.

دوازدهمین نشست مجمع جهانی شهری (WUF12) با شعار «همه چیز از خانه شروع می‌شود» در تاریخ 4 تا 8 نوامبر در قاهره برگزار شد و دستیابی به اهداف توسعه پایدار را بر مبنای همکاری جوامع محلی و هدایت منابع مالی بر پروژه‌‌‌‌های شهری سودمند جامعه معرفی کرد، زیرا دولت‌‌‌‌های محلی در پل زدن بین برنامه‌‌‌‌های جهانی برای برآوردن نیازهای محلی ضروری هستند.  مسکن و شهرنشینی صرفا مسائل اجتماعی نیستند، بلکه مسائل مالی نیز هستند.

چالش اصلی شهرنشینی و مسکن، «تامین مالی» است، زیرا مسکن اساسا یک موضوع سرمایه‌‌‌‌گذاری است و به همین دلیل، آن را به یک موضوع مالی تبدیل می‌کند. شهرنشینی نباید به ایجاد زیرساخت‌‌‌‌های بیشتر در شهرها محدود شود، بلکه باید بر گسترش امکانات رفاهی و خدمات شهری به مناطق روستایی متمرکز شود و رویکردی متعادل‌‌‌‌تر برای توسعه را تقویت کند. 

برای تامین مالی «محلی‌سازی شهرها» نیاز فوری به بهبود دسترسی به منابع مالی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار وجود دارد، بنابراین، ظرفیت‌‌‌‌های مالی محلی باید تقویت شود و شهرها نه تنها به منابع مالی جدید نیاز دارند، بلکه به بهبود مدیریت مالی و سیاست‌‌‌‌ها برای حمایت از رشد پایدار شهری نیز نیاز دارند. 

مسکن به‌‌‌‌عنوان هسته اصلی وظایف هبیتات (برنامه سازمان ملل متحد برای اسکان بشر) قرار گرفت که نیاز به اقدامات فوری برای حل بحران مسکن دارد تا در آینده نسل دیگری از کودکان فقیر در محله‌‌‌‌های فقرنشین وجود نداشته باشد.علاوه بر چالش‌‌‌‌های بسیار شهرها برای ایجاد رفاه و مسکن، اثرات اقلیمی و جنگ‌‌‌‌ها در حال حاضر بزرگ‌ترین تهدید پیش روی توسعه شهرها و رسیدن به جوامع پایدار است.  شهرها اثرات تغییرات آب و هوایی را احساس می‌کنند، اما تاثیر تغییرات آب و هوایی به یک اندازه کاهش نمی‌‌‌‌یابد.

زنان، کودکان و جوامع کم درآمد اغلب اولین کسانی هستند که با عواقب آن مواجه می‌‌‌‌شوند. با وجود این، در حالی که شهرها در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب‌پذیر هستند، راه‌حل‌‌‌‌هایی نیز ارائه می‌دهند. با این حال، تنها 8‌درصد از بودجه جهانی به کاهش اثرات اقلیمی و سازگاری اختصاص می‌‌‌‌یابد. علاوه بر این، جنگ‌‌‌‌ها و حملات تروریستی باعث شده به‌رغم غیرقانونی بودن چنین اقداماتی بر اساس قوانین بین‌المللی، حملات به کل شهرها برسد.

نمونه بارز شهرکشی را در حال حاضر می‌توان تجاوز اسرائیل به غزه دانست که برای بازسازی و بازگشت شهر نیاز به توانمندسازی پناهندگان در درازمدت است تا در جایی که هستند، احساس « درخانه بودن»  داشته باشند. خانه برای هویت یک فرد، حیاتی است.

شهرکشی منجر به تخریب زندگی مردم عادی با جنگ و اخراج دسته‌جمعی آنها می‌شود از این رو نیاز به یافتن علل ریشه‌‌‌‌ای خشونت است. از ایرادات مهمی که بر سازمان ملل وارد است گفتمان بازسازی پس از جنگ است، چنان‌که می‌توان آن را در اثرات جنگ در سوریه، اوکراین و فلسطین مشاهده کرد که مردمانش آواره شده‌‌‌‌اند. پس آنچه اهمیت می‌‌‌‌یابد، این است که صلح بدون عدالت وجود ندارد و بدون صلح، تلاش‌‌‌‌های بازسازی بی‌‌‌‌معنی است.

بعد‌ از دست دادن خانه چه اتفاقی می‌افتد؟

از دست دادن خانه یا The Loss of Home، به‌ویژه به دلیل درگیری و جنگ، تاثیر عمیقی بر یک شهر دارد؛ زیرا مفهوم «خانه» فراتر از ساختارهای فیزیکی است و عمیقا در جامعه و زندگی اجتماعی ریشه دارد. از این رو در بازسازی خانه‌‌‌‌ها و شهرها، پس از جنگ «محله» باید مشارکت کند و باید از بازسازی ساختمان‌‌‌‌ها به‌‌‌‌عنوان واحدهای شخصی فراتر رفت؛ زیرا اگر حس بازسازی جمعی از بین برود احتمال بازگشت مردم کمتر شده و مشکلات جامعه همچنان پابرجاست. بنابراین، ایجاد حس با هم بودن و ایجاد نهادهای عمومی که مشارکت جمعی را تقویت می‌کنند، ضروری است. این باعث می‌شود تا نیاز به رویکردهای جامعه‌‌‌‌محور برجسته شود؛ زیرا  اگرچه بازسازی می‌تواند طرحی اثرگذار باشد، اما باید دید که به همه افراد تعلق دارد و امنیت را برایشان تامین می‌کند؟

در این نشست راهکاری که برای آینده این شهرهای آوارشده ارائه شده این است که بازسازی مسکن باید ایمنی، ارتباط فرهنگی و مناسب بودن بلندمدت را در اولویت قرار دهد. یک رویکرد «مالک محور»، که در آن افراد آواره فعالانه در طراحی و ساخت خانه‌‌‌‌های خود مشارکت می‌کنند، مالکیت جامعه، اتکا به خود و ثبات پایدار را تقویت می‌کند. اغلب، افراد آواره، اجباری به سمت مراکز شهری حرکت می‌کنند؛ زیرا دسترسی بهتری به مراقبت‌‌‌‌های بهداشتی، خدمات اجتماعی و معیشت دارند.

از این رو برای بحران حل آوارگی سازمان‌های بین‌المللی و دولت‌‌‌‌ها باید برای بازگشت زندگی به شهرها اقدامات لازم را انجام دهند، زیرا آوارگی، یک موضوع بشردوستانه است و چالشی برای توسعه بلندمدت به‌‌‌‌شمار می‌رود.  به عقیده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، با توجه به افزایش تعداد افراد آواره و افزایش جابه‌جایی طولانی‌مدت، این سازمان در حال تغییر تمرکز خود به راه‌حل‌‌‌‌های توسعه بلندمدت است. در واقع بازگشت آوارگان باید داوطلبانه باشد و اسکان مجدد باید شامل ایجاد مسکن و معیشت باشد.

شهرکشی؛ کشتن یک شهر

واژه شهرکشی (Urbicide) که از دهه 1960 ابداع شد، تخریب عمدی یک شهر را توصیف می‌کند و در پی محاصره سارایوو توسط صرب‌‌‌‌ها بین سال‌های 1992 و 1996 به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت.

حملات روسیه به گروزنی، چچن در سال 2001، تخریب حومه جنوبی بیروت توسط اسرائیل در سال 2006، تخریب شهرهای حمص و شرق حلب سوریه بین سال‌های 2012 تا 2017، حمله داعش، کمپین عراق و حمله به موصل، ماریوپل و بوچا در اوکراین با عنوان شهرکشی مطرح شده‌‌‌‌اند. بر اساس گزارش مرکز ماهواره‌‌‌‌ای سازمان ملل متحد (UNOSAT) بین 7 اکتبر تا 31 مه، اسرائیل حدود 55‌درصد (یا 137297 سازه) در غزه را تخریب کرده است.  از آنجا که این سازه‌‌‌‌ها همچون خانه‌‌‌‌ها، مدارس، بیمارستان‌‌‌‌ها، مکان‌‌‌‌های فرهنگی، اماکن مذهبی و زیرساخت‌‌‌‌های مرتبط با آب، برق و حمل‌‌‌‌ونقل، ساخته‌‌‌‌های یک شهر هستند باعث شده  برخی از محققان اقدامات اسرائیل را کشتن شهرهای غزه یا شهرکشی بدانند. 

در جنگ‌هایی که در حمله به شهرها اتفاق می‌‌‌‌افتد گاهی فراتر از شهرکشی است و به خانه‌‌‌‌کشی می‌‌‌‌رسد. Domicide امتداد urbicide است و به معنای تخریب عمدی و سیستماتیک فضاهای زندگی با هدف قرار دادن مکان‌‌‌ سکونت است؛ به طوری‌که هر شکلی از ثبات فیزیکی یا عاطفی با احساس نوسان دائمی جایگزین شود.  از همه چیزهایی که توسط اسرائیل از اکتبر ویران شده است، مسکن غزه بیشترین آسیب را دیده است. سازمان ملل، 135.1‌هزار واحد مسکونی آسیب‌دیده را شمارش کرد که بیشتر در شهر غزه، خان یونس و شمال غزه بود. از آنجا که خانه‌‌‌‌ها دیگر قابل سکونت نیستند و حس ارتباط آنها از بین رفته است، برخی از فلسطینی‌‌‌‌ها احساس می‌کنند چاره‌‌‌‌ای جز ترک غزه ندارند. 

به‌‌‌‌رغم اینکه این مهاجرت اجباری است، به یک معنا به مقامات اسرائیلی اجازه می‌دهد هرگونه مسوولیتی در قبال خروج فلسطینی‌‌‌‌ها از وطن خود را انکار کنند.  سازمان ملل می‌‌‌‌گوید که بازگرداندن غزه به سطوح قبل از درگیری نیازمند پاک‌‌‌‌سازی ویرانه‌‌‌‌ها، مهمات منفجر نشده و مین‌‌‌‌های زمینی برای چند دهه است. 

این چرخه مستمر تخریب و بازسازی امیدوارکننده اکنون متوقف شده است. گزارش شده است که از 7 اکتبر 2023، بمباران غزه به بیش از 100 مکان تاریخی آسیب رسانده و 69700 خانه را ویران کرده است.  حداقل 1.9 میلیون فلسطینی آواره شده‌‌‌‌اند. این شهرکشی مداوم - تخریب مراکز فرهنگی در محیط ساخته شده - همچنین مثلثی را که مردم را به خانه‌ها، زمین و میراثشان متصل می‌کند، تهدید می‌کند.  Urbicide اصطلاحی است که تخریب یا «کشتن» عمدی یک شهر را به وسیله مستقیم یا غیرمستقیم توصیف می‌کند.

به معنای واقعی کلمه به عنوان «شهرکشی» ترجمه می‌شود. این اصطلاح در عصر جهانی شدن و شهرنشینی سریع به وجود آمده است. گرچه روندهای شهرنشینی در قرن گذشته منجر به تمرکز بر خشونت و تخریب در بافت شهر شده است، اما عمل شهرکشی هزاران سال قدمت دارد. 

قدیمی‌‌‌‌ترین مورد ثبت شده با ماهیت و معنای شهرکشی در تراژدی اوریپید (ویرانی شهر تروا در پیش‌‌‌‌از میلاد مسیح) بوده است. در زمان‌‌‌‌های بعدی، امپراتوری روم تخریب کامل اورشلیم (70 پس از میلاد) و صلح ویرانگر مشابه کارتاژی (146 قبل از میلاد) را تحمیل کرد، همچنین، تخریب تنوچتیتلان (1521) و مسکو (1812) را به عنوان نمونه‌‌‌‌هایی از شهرکشی پیشامدرن ذکر شده است. مغولان به رهبری چنگیزخان بسیاری از شهرها از جمله مرو در آسیای مرکزی را ویران کردند. 

در دوران مدرن، شهرهای آمریکا قربانی رکود جهانی دهه 1970 بودند که با کاهش سرمایه‌‌‌‌گذاری دولتی و خصوصی تشدید شد که منجر به فروپاشی شهری شد که به عنوان «عصر آوار» توصیف می‌شود. این وضعیت منجر به گتوسازی و مهاجرت در مناطق وسیعی مانند برونکس جنوبی شد. 

جنگ جهانی دوم شاهد برخی از اولین و شدیدترین نمونه‌‌‌‌های تخریب هوایی شهرهایی مانند درسدن، توکیو، هیروشیما و ناکازاکی بود. توسعه جنگ هوایی و بمباران هوایی و تسلیحات هسته‌‌‌‌ای شهرها و زیرساخت‌‌‌‌های آنها را به شیوه‌‌‌‌ای جدید و ویرانگر به اهداف جنگ تبدیل کرد.  توکیو به شهری معروف است که در شب 9 تا 10 مارس 1945، طی یک حمله نیروهای مسلح ایالات متحده، در معرض مخرب‌‌‌‌ترین و مرگبارترین بمباران غیرهسته‌ای در تاریخ بشریت قرار گرفت. 41 کیلومترمربع از مرکز توکیو ویران شد و یک چهارم شهر در آتش سوخت و تقریبا 100هزار غیرنظامی کشته و بیش از یک میلیون بی‌‌‌‌خانمان برجای گذاشت. 

در طول تهاجم آلمان به اتحاد جماهیر شوروی، ارتش آلمان چند شهر را در اتحاد جماهیر شوروی ویران کرد و باعث تخریب عمدی زیرساخت‌‌‌‌های غیرنظامی حیاتی، از جمله در استالینگراد شد. در این حملات، حداقل 90‌درصد از موجودی مسکن در هفته اول بمباران از بین رفت و حدود 40هزار نفر کشته شدند.

در طول اشغال لهستان توسط نازی‌ها، آلمان نازی عمدا بیشتر شهر ورشو را پس از قیام ورشو در سال 1944 با خاک یکسان کرد.

در بمباران هسته‌‌‌‌ای هیروشیما پنج مایل مربع از هیروشیما در عرض چند ثانیه ویران شد و 90‌درصد از 76هزار ساختمان شهر ویران شد. بافت شهری ناکازاکی نیز با سرنوشت مشابهی روبه رو شد.  در سوریه نیز پدیده شهرکشی به‌‌‌‌طور کامل اتفاق افتاد و حلب و رقه پس از جنگ تقریبا «غیرقابل سکونت» شدند. از سال 2014، تهاجم نظامی روسیه با هدف «از بین بردن فضای شهری فرهنگی و نمادین ناهمگون و تنوع میراث فرهنگی شهری» باعث تخریب قابل‌توجه شهرهای اوکراین شده است. در طول تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022، ارتش روسیه شهرهای بیشتری را در شرق اوکراین ویران کرد و باعث تخریب عمدی زیرساخت‌‌‌‌های غیرنظامی حیاتی شد.

جدیدترین شهرکشی به تخریب شهرها در فلسطین توسط اسرائیل برمی‌گردد، به‌ویژه غزه در طول جنگ اسرائیل و حماس که بیش از نیمی از ساختمان‌‌‌‌های غزه تا ژانویه 2024 آسیب دید یا ویران شد. این ویرانی فراتر از مرزهای مادی است و در واقع تبدیل به یک فاجعه اجتماعی و فرهنگی می‌شود.

منبع : دنیای اقتصاد

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.