به گزارش تجارت نیوز، با نزدیک شدن به سال چهارم حمله تمامعیار روسیه به اوکراین، سیاستهای جذب نیروی نظامی کرملین ممکن است نتیجهای معکوس داشته باشد. کرملین مناطق دورافتاده و منابعمحور فدراسیون روسیه را به موتور اقتصادی و مخزن انسانی خود تبدیل کرده است. این مناطق از طریق تولید نفت و گاز بودجه روسیه را تامین میکنند، اما در عین حال بیشترین تلفات سرانه در میدانهای جنگ را نیز تجربه میکنند. این عدم تعادل اکنون تهدیدی صنایعی است که جنگ پوتین را ممکن ساختهاند.
تاثیرات مخرب ماشین جنگی روسیه
به نوشته نشنال اینترست، نفت و گاز به تنهایی اقتصاد روسیه را پشتیبانی نمیکنند؛ آنها ماشین جنگی کرملین را نیز به لحاظ مالی تامین میکنند. در سال ۲۰۲۱، درآمدهای نفت و گاز نزدیک به نیمی از بودجه فدرال و حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میداد. این صنایع عمدتا در سیبری غربی، حوزه ولگا-اورال و دیگر مناطق غنی از منابع متمرکز هستند، مناطقی که هرگز همانطور که مسکو برای شهرهای بزرگ سرمایهگذاری کرده، سرمایههای مشابهی را دریافت نکردهاند و از همین رو بیشترین فشار را برای حفظ اقتصاد روسیه بدون توسعه متقابل متحمل میشوند.
این مناطق همچنین سهم زیادی از هزینه انسانی را میپردازند. از آنجایی که روسیه از انتشار دادههای تلفات سربازان خود امتناع میکند، منابع مستقل مانند مدیازونا به مهمترین منبع اطلاعاتی تبدیل شدهاند. با استفاده از فهرستهای تایید شده تلفات و دادههای جمعیتی روساستات، تحلیلها نشان میدهد که مناطق استخراجی تلفات بیشتری نسبت به مناطق غیر استخراجی دارند.
نرخ بالای تلفات انسانی روسیه دلایل مختلفی دارد، از تاکتیکهای جنگی «آسیاب گوشتی» کرملین گرفته تا مشوقهای مالی که برای ساکنان مناطق کمتر توسعهیافته جذاب است. اما پیامدها روشن است: همان مناطقی که روسیه بیشترین اتکا را به آنها دارد، سریعتر از هر جای دیگری نیروهای خود را از دست میدهند. این مساله در شرایط عادی هم کافی است تا چالشی جدی باشد. اما روسیه وارد جنگ با یک بحران شدید جمعیتی و نیروی کار شده است. بیش از یک دهه پیش، سرویس آمار روسیه سه سناریو جمعیتی را بر اساس سطوح مختلف مهاجرت به کشور ترسیم کرد.
خوشبینانهترین سناریوی آن، نیاز به وارد کردن سالانه ۵۵۰ هزار مهاجر است تا جمعیت ملی کاهش نیابد. حتی در این صورت هم انتظار میرود تعداد نیروی کار نیز کاهش یابد. این چالشهای ترکیبی – کاهش نیروی کار و تلفات زیاد در مناطق کلیدی – میتواند برای اقتصاد روسیه در درازمدت تبعات جدی داشته باشد، بهویژه در حالی که کرملین بر آن مناطق برای تامین منابع انسانی و مالی جنگ خود تکیه دارد.
چالش به نام کمبود منابع انسانی
جنگ تنها باعث تشدید چالشی شده که پیشتر به آن عنوان «بزرگترین چالش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روسیه تا سال ۲۰۵۰» یاد شده بود. بهار امسال، بیکاری به پایینترین سطح خود یعنی ۲.۲ درصد رسید که نشاندهنده وضعیت اقتصادی نامطلوب و کمبود نیروی کار است. در سال ۲۰۲۴، سایت کاریابی روسی SuperJob گزارش داد که ۷۳ درصد از کسبوکارهای کشور با کمبود نیروی انسانی مواجه بودند. حتی صنایع پایدار و حیاتی روسیه نیز فشار زیادی را احساس میکنند؛ آگهیهای استخدام در بخش نفت و گاز در سهماهه اول ۲۰۲۴ نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۴ درصد افزایش یافته است.
زمانی که مهمترین و به طور سنتی مقاومترین بخشهای اقتصادی کشور با مشکل تامین نیروی کار روبهرو میشوند، این نشاندهنده مشکلات جدی است. بهطور تاریخی، روسیه به نیروی کار آسیای مرکزی برای پر کردن کمبودهای نیروی انسانی خود تکیه کرده است. اما این شریان حمایتی به دلایل مختلف در حال فروپاشی است.
دلایل گزاره فوق بسیار است، نخست، نژادپرستی در روسیه افزایش یافته است. بیان سخنان نفرتانگیز یا خشونتآمیز در سال ۲۰۲۴ به میزان ۷۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است. موضوع مهاجران در اخبار و شبکههای اجتماعی هر روز داغتر میشود و لحن این بحثها ۸۴ درصد منفی است. دوم، دولت این دشمنیها را به قانون تبدیل کرده و محدودیتهای جدیدی را وضع کرده که ورود، اقامت و کار در کشور را سختتر میکند.
سوم، اقتصادهای آسیای مرکزی در حال بهبود هستند. بهعنوان مثال، با ادامه بهبود کیفیت زندگی و فرصتهای اقتصادی در این کشورها، تعداد کمتری از افراد نیاز دارند که از آنجا مهاجرت کنند تا دستمزد خوبی به دست آورند. پس اکنون روسیه با یک بحران خودساخته روبهرو است. حمله مسکو به اوکراین در حال نابود کردن نیروی انسانی در صنایعی است که اساسا قدرت اقتصادی این کشور را تامین میکنند. صنایع نفت و گاز، که تامینکننده مالی جنگ و دولت روسیه هستند، بدون نیروی کار نمیتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. تنها گروهی که میتوانست نیروی کار را تقویت کند، اکنون از روسیه دوری میکند و دیگر تمایلی به بازگشت ندارد. بهطور ساده، روسیه در حال از بین بردن آینده اقتصادی خود برای تامین جنگ در اوکراین است.
در نهایت، کرملین مجبور خواهد شد که بین کمپین نظامیاش و پایگاه اقتصادیاش یکی را انتخاب کند. مسکو میتواند همچنان مردان را به جبهه بفرستد، اما نمیتواند به مدت طولانی از مناطق پیرامونی بهرهبرداری کند بدون آنکه آن مناطق را که موتور اقتصادی کشور هستند، تهی کند.