موضوعات داغ: # قیمت سکه # قیمت طلا # پیش بینی بازارها # قیمت دلار # روسیه # ترامپ # پایان بورس # بازار سهام
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

از چابهار تا ریاض؛ چگونه واشنگتن موازنه قدرت در آسیا را تغییر می‌دهد؟

از چابهار تا ریاض؛ چگونه واشنگتن موازنه قدرت در آسیا را تغییر می‌دهد؟
توالی تحولات – از حمله اسرائیل به دوحه، پیمان دفاعی عربستان و پاکستان و رویارویی اسلام‌آباد و کابل، معافیت چابهار و کریدور زنگزور - یک معماری استراتژیک جدید در غرب آسیا را شکل می‌دهد. برای هند و افغانستان، این فرصتی برای تغییر نقش‌های‌شان در یک منطقه چندقطبی است.

به گزارش تجارت نیوز، در ماه‌های اخیر، حمله هوایی اسرائیل به دوحه، پیمان دفاعی عربستان و پاکستان، افزایش تنش‌ها در امتداد مرز پاکستان و افغانستان و معافیت ایالات متحده از تحریم‌های بندر چابهار، همگی نشان از یک بازطراحی ظریف اما مهم قدرت در غرب آسیا دارند.

در قلب این تغییرات، واشنگتن قرار گرفته؛ بازیگری که از اهرم‌های امنیتی، اقتصادی و ترانزیتی برای حفظ نفوذ خود و در عین حال مهار جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای چین استفاده می‌کند. برای هند و افغانستان، این لحظه هم یک فرصت استراتژیک است و هم تهدیدی قابل توجه.

حمله اسرائیل به دوحه: بیدارباش خلیج فارس

9 سپتامبر 2025، اسرائیل نشست سران حماس در دوحه را هدف حملات هوایی‌اش قرار داد. این اولین باری بود که اسرائیل به خاک یک کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس حمله کرد و نه‌تنها معماری امنیتی شکننده خلیج فارس، بلکه آسیب‌پذیری‌های تضمین‌های امنیتی ایالات متحده برای متحدانش در خلیج فارس را آشکار ساخت. ریاض به سرعت واکنش نشان داد: دوران اتکای بی‌چون‌و‌چرا به واشنگتن به پایان رسید و پاکستان در مرکز توجه قرار گرفت.

روایتی از پیمان عربستان و پاکستان

۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵، عربستان سعودی و پاکستان توافقنامه‌ای برای دفاع متقابل استراتژیک (SMDA) امضا کردند. از منظر پاکستان – که در تنگنای اقتصادی شکننده‌ای قرار دارد – این توافقنامه قدرت تازه‌ای به این کشور تزریق کرد و امکان مانورهای جسورانه جدیدی را فراهم ساخت. در حالی که برخی تحلیل‌ها بر تهدید اسرائیل تاکید داشته و دارند، هدف واقعی افغانستان بود. ارتش پاکستان، که با حمایت مالی عربستان سعودی جسور شده، کابل را هدف حملات هوایی قرار داد؛ رویارویی که نشان می‌دهد اسلام‌آباد توافقنامه دفاعی‌اش با پادشاهی را به عنوان مجوزی برای فشار مستقیم بر طالبان و افغانستان تفسیر می‌کند.

هرگونه رویارویی با افغانستان از یک‌طرف سرمایه‌گذاری‌های عظیم پکن در پاکستان را به خطر خواهد انداخت، اما از منظری دیگر با هدف واشنگتن کاملا هم‌سو است. با این‌حال، ساختار قدرت داخلی در پاکستان روشن است: ژنرال‌ها حرف اول را می‌زنند و منافع آن‌ها در اولویت قرار دارد. بنابراین درگیری‌های مرزی که در خدمت منافع نظامی باشند – حتی اگر به اقتصاد یا متحدان سنتی آسیب برسانند – کاملا محتمل هستند.

چین بر سر دوراهی

کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) – پرچمدار ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) – سین کیانگ را به بندر گوادر متصل کرده و به چین فرصت دسترسی به دریای عرب و منابع انرژی خاورمیانه را می‌دهد. اما تشدید تنش‌ها در امتداد مرز پاکستان-افغانستان و فشار دیپلماتیک اعمالی از سوی واشنگتن، ثبات مسیرهای کلیدی کریدور اقتصادی چین و پاکستان را تضعیف کرده است. نتیجه چنین فعل و انفعال‌هایی چین را ناچار کرده تا بخش‌هایی از پروژه‌اش را دوباره بررسی و فرایند برخی از سرمایه‌گذاری‌ها را کُند کند.

معافیت چابهار: هند و افغانستان وارد بازی می‌شوند

پاکستان، پس از انعقاد پیمان دفاعی با عربستان سعودی با قاطعیت نظامی، مسیرهای زمینی و دریایی به سوی همسایه‌اش یعنی افغانستان را بست و کابل را در انزوای نسبی قرار داد. اما 30 اکتبر 2025، ایالات متحده از معافیت تحریمی بندر چابهار ایران برای هند خبر داد؛ معافیت‌هایی که به مدت 180 روز معتبر و قابل تمدید است و به دهلی نو فرصت خواهد داد تا سالانه به میزان 500 میلیون دلار به واسطه این بندر به دست آورد. معافیت‌های ارائه شده برای چابهار شریان ترانزیتی حیاتی برای افغانستان را نیز گشود و به این بازیگر «ریه‌ای» اقتصادی تازه برای تنفس داد.

هند اکنون می‌تواند از طریق چابهار کالا، کمک‌ها و سرمایه‌گذاری را به افغانستان منتقل کرده و جایگاه منطقه‌ای‌اش را تقویت کند. کنش واشنگتن، که همزمان نفوذ منطقه‌ای پاکستان را مهار خواهد کرد، بر اساس استراتژی دقیق و هماهنگ جهت مدیریت رقابت ایالات متحده و چین و در عین حال ارتقای شرکای مورد اعتمادی مانند هند و افغانستان تبیین شده است.

کریدور زنگزور و بازی آمریکا در قفقاز

در میان واشنگتن بی‌سروصدا در مذاکرات ارمنستان-آذربایجان میانجیگری کرده تا دسترسی غرب به کریدور ۴۳ کیلومتری زنگزور، مسیر ترانزیتی شرق-غرب که به برنامه‌های اتصال چین مرتبط است، را تضمین کند. ایالات متحده با حضور و نفوذ در این کریدور، به دنبال کاهش نفوذ روسیه، ایران و چین در مسیرهای حیاتی ترانزیت و محافظت از منافع استراتژیک خود در غرب آسیا است.

ترکش‌های تحولات منطقه به هند

از منظر اقتصادی، مسیر چابهار و پیوندهای حمل‌و‌نقل شمال-جنوب، دسترسی هند به آسیای مرکزی و افغانستان را فراهم می‌کند و وابستگی به ترانزیت پاکستان را کاهش می‌دهد.

در بعد امنیتی، پیمان عربستان-پاکستان و افزایش توان نظامی پاکستان ممکن است خطر تشدید تنش اطراف کشمیر را افزایش دهد. از همین رو برداشتن یک گام اشتباه در این منطقه مورد مناقشه این پتانسیل را دارد تا بحران گسترده‌تری بین هند و پاکستان ایجاد کرده و دستاوردهای منطقه‌ای را از مسیر خود خارج کند. در حوزه دیپلماتیک نیز هند به واسطه روابط خود با ایالات متحده، کشورهای خلیج فارس، فعل و انفعال‌های ایران و پاکستان را با دقت رصد خواهد کرد تا از این فرصت‌ها بهره‌برداری کرده و منافع ملی خود را حفظ کند.

در نهایت باید گفت توالی تحولات – از حمله اسرائیل به دوحه، پیمان دفاعی عربستان و پاکستان و رویارویی اسلام‌آباد و کابل، معافیت چابهار و کریدور زنگزور – یک معماری استراتژیک جدید در غرب آسیا را شکل می‌دهد. برای هند و افغانستان، این فرصتی برای تغییر نقش‌های‌شان در یک منطقه چندقطبی است. با این حال، موفقیت به مدیریت استراتژیک منظم، دیپلماسی زیرکانه و درک روشنی از جهت‌گیری بلندمدت بستگی دارد.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی