به گزارش تجارت نیوز، مواد معدنی حیاتی، به ویژه زمینهای کمیاب، به بخش جداییناپذیری از استراتژیهای امنیت ملی تبدیل شدهاند و نقش محوری در رقابت قدرتهای بزرگ میان ایالات متحده و چین ایفا میکنند. در همین راستا پیشبینی میشود که تقاضا برای مواد معدنی مانند لیتیوم تا سال 2050 تا 1500 درصد افزایش یابد، از همینرو آفریقا فرصت مهمی برای بازیابی جایگاه خود بهعنوان موتور محرک اقتصاد جهانی آینده دارد و میتواند رشد، توسعه و پیشرفت اجتماعی را در سراسر قاره سیاه تسریع کند.
دیپلماسی مواد معدنی آمریکا
مواد معدنی حیاتی برای تولید تراشههای کامپیوتری و دیگر اهرمهای فناوری پیشرفته ضروری هستند، بالاخص با هدف راهاندازی انتقال سبز و سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته. آفریقا یکسوم از ذخایر شناختهشده جهانی را در اختیار دارد، از جمله 80 درصد از پلاتین و کروم، 47 درصد از کبالت و 21 درصد از گرافیت؛ همچنین ذخایر قابل توجهی از مواد نادر مانند موناژیت و اسکاندیم در نیجریه و دیگر نقاط نهفته است. در حال حاضر، چین حدود نیمی از ذخایر شناختهشده مواد معدنی نادر را کنترل میکند، از همینرو ایالات متحده در تلاش است تا موقعیت خود را در زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی تقویت کند. در این راستا، دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، «دیپلماسی مواد معدنی نادر» را در پیش گرفته، دیپلماسیای که شامل تبادل مزایایی مانند تضمینهای امنیتی یا دسترسی به بازار در ازای سهمی از ثروت معدنی کشورهای دیگر است.
در این میان آفریقا خود بهخوبی میداند که توافقات نابرابر تقسیم منابع چقدر میتواند بهضرر این قاره باشد. منابع نهفته در قاره سیاه مدتهاست که موجب شکوفایی اقتصادهای صنعتی جهان شده است، که مواد خام قاره را بهعنوان ورودیهای کمهزینه وارد میکنند و آنها را بهصورت محصولات نهایی گرانقیمت به آفریقا میفروشند. از همینرو عمدتا به دلیل این توافقات، کشورهای با منابع طبیعی فراوان اغلب رشد اقتصادی کندتری را تجربه کردهاند، بیثباتی سیاسی بیشتری داشتهاند و نتایج بدتری در توسعه بهدست آوردهاند. جمهوری دموکراتیک کنگو نمونه بارز «افسون منابع» است: این بازیگر با اینکه یکی از کشورها با بیشترین منابع طبیعی در جهان است – اگر در صدر لیست نباشد – همچنان یک کشور شکستخورده فقیر است.
ماموریت سخت قاره سیاه
اگر منابع معدنی حیاتی آفریقا قرار است برکت باشد نه نفرین، رهبران قاره سیاه باید از تبدیل شدن به مهرههای بازی قدرتهای بزرگ اجتناب کنند. کشورهای آفریقایی نمیتوانند به ملیگرایی اقتصادی افراطی روی بیاورند، زیرا از فناوری لازم برای بهرهبرداری کامل از مواد معدنی حیاتی خود برخوردار نیستند. آنها باید بخشی از این منابع را با قدرتهای بزرگ شریک شوند – یا از آنها بهعنوان بخشی از توافقات حلوفصل منازعات یا از طریق معاملات اقتصادی و سرمایهگذاریهای معمولی بهرهمند شوند. اما آنها همچنین باید اطمینان حاصل کنند که هر توافقی بهطور معتبر و منصفانه منافع آنها را محقق خواهد کرد.
از منظر جمهوری دموکراتیک کنگو، اولویت اصلی ترویج ثبات پس از بیش از سه دهه ناآرامی است. هنگامی که جنگ وحشیانه رواندا – که شامل نسلکشی علیه اقلیت توتسی توسط دولت افراطی هوتو بود – در سال 1994 پایان یافت، نیروهای هوتو شکستخورده به سمت مرز کنگو فرار کردند و با دولت کنگو متحد شدند. از آن زمان، این دولت که اکنون توسط فلیکس تشیسکدی، رئیسجمهوری این کشور رهبری میشود، با اقلیتهای قومی داخلی که با دولت پل کاگامه رئیسجمهور رواندا همپیمان شده و با نیروهای رواندا که درگیر نبردی حیاتی برای تامین مرزهای کشورشان هستند، در جنگ است.
فرصتسازی از بحران
درگیریهای پیچیده که شامل رویارویی دهها میلیشیا است، تاثیر ناپایداری بر کل منطقه داشته است، در حالی که تلاشهای کشورهای آفریقایی دیگر برای میانجیگری صلح بهطور مکرر متوقف یا شکستخوردهاند. بنابراین، در فوریه، تشیسکدی با ناامیدی دسترسی به مواد معدنی حیاتی کشورش را در ازای کمکهای امنیتی به ایالات متحده پیشنهاد داد. این پیشنهاد جذاب بود و دولت ترامپ همراه با قطر پس از آن توافق صلحی را بین جمهوری دموکراتیک کنگو و رواندا میانجیگری کردند.
اگر این امر منجر به صلح پایدار برای جمهوری دموکراتیک کنگو شود، کنگوییهای رنجدیده بالاخره این فرصت را پیدا خواهند کرد که کشور خود را بازسازی کنند. اما برای هر کشور آفریقایی که قصد دارد از توافقات مواد معدنی حیاتی با قدرتهای بزرگ بهرهبرداری کند، استراتژی بلندمدت برای سرمایهگذاری ضروری است. مواد معدنی حیاتی باید بهعنوان یک لنگر برای قراردادهای اجتماعی ملی عمل کنند.
این گزاره نیازمند تغییر نگرش نخبگان سیاسی آفریقا است که اغلب از موقعیتهای خود برای افزایش ثروت شخصی استفاده میکنند و نه برای ارائه منافع گسترده به مردم. بهطور مشخصتر، چارچوبهای حکمرانی شفاف برای نهادینه کردن توافق در مورد استفاده از عواید مواد معدنی حیاتی بهمنظور پیشبرد تحول اجتماعی و اقتصادی لازم است.
اما تا زمانی که منابع بهصورت خام صادر شوند – تنها حدود 5 درصد از مواد معدنی حیاتی آفریقا در حال حاضر در قاره سیاه فرآوری میشود – از همینرو این عواید محدود خواهند ماند. به همین دلیل است که توافقات باید شامل بندهایی برای افزایش میزان ارزشافزوده در داخل آفریقا باشد. با تشکیل «کارتل مواد معدنی حیاتی» مشابه اوپک، کشورهای آفریقایی میتوانند موقعیت مذاکره خود را در برابر قدرتهای بزرگی مانند ایالات متحده تقویت کنند.
علاوه بر این، برای افزایش تابآوری در بلندمدت، سیاستگذاران آفریقایی باید از عواید مواد معدنی حیاتی برای تنوعبخشی به اقتصادهای خود استفاده کنند و از منابع معدنی خود برای پیشبرد انتقال انرژی خود استفاده کنند. رشد آفریقا زمینهساز تامین برق مطمئن برای 1.5 میلیارد نفر از مردم قاره است، که حدود 600 میلیون نفر از آنها در حال حاضر دسترسی به برق ندارند. از منظری دیگر آفریقا فرصتی بینظیر برای شکستن «افسون منابع» و تبدیل ثروت طبیعی وسیع خود به توسعه پایدار و پیشرفت اجتماعی دارد. اما برای بهرهبرداری از این فرصت، رهبران قاره باید از افتادن در تلههای قدیمی اجتناب کنند.