کد مطلب: ۶۴۰۰۳۲

برجام دوم در راه است

برجام دوم در راه است

سریع‌القلم معتقد است اگرچه نفوذ آمریکا در جهان کم شده اما بدون شک غرب در سی تا پنجاه سال آینده، برتری اقتصادی، سیاسی و نظامی خود بر دنیا را تحمیل خواهد کرد.

به گزارش تجارت‌نیوز به نقل از اقتصادنیوز ، علی ملیحی در گفتگویی با دکتر محمود سریع القلم که در اندیشه پویا منتشر شده، به بررسی ژئوپلیتیک جهان و سیاست خارجی ایران در آستانه قرن جدید پرداخته است که در ادامه می خوانید؛

* شما قبل و بعد از امضای برجام هم اشاره داشتید که برجام تمام مشکلات ایران و غرب را حل نمی‌کند و کارایی محدودی در حوزه‌هایی خاص دارد. انتقاد داشتید که دستگاه سیاست خارجی تصورات نادرستی از برجام دارد و این تصورات را به مردم و هیات حاکمه منتقل می‌کند. این‌ها را در گفت‌وگویی که سه سال پیش با اندیشه پویا داشتید نیز گفتید به اعتقادتان، آیا در صورت احیای برجام،‌این بار ما دستاوردهایی در تراز برجام خواهیم داشت؟

من قبل از امضای برجام در سال ۱۳۹۵ بحث کرده بودم که این قرارداد موفق نخواهد بود. در عمل هم این‌گونه شد، چراکه مساله اصلی آمریکا در رابطه با ایران موضوع هسته‌ای نیست. موضوع هسته‌ای مشکل سوم آمریکا با ماست. موضوع اصلی آمریکا با ایران تا هشتاد درصد امنیت اسرائیل است وگرنه امروز پاکستان نزدیک به صد کلاهک هسته‌ای دارد و کسی هم با آن کشور کاری ندارد.

با این شرایط اگر بازه م به تفاهم و توافقی برسیم، فکر می‌‌کنم بیشتر جنبه تخفیف فشارهای اقتصادی بر ایران را خواهد داشت اما مساله تضاد با جهان را حل نخواهد کرد. یکی از دلایلی که برجام به جایی نرسید به این خاطر بود که ما در ایران، حداقل در دستگاه‌های دولتی، واشینگتن‌شناس نداریم. چون آن شناخت نبود، به نظرم مذاکرات به بی‌راهه رفت. حداقل دولت قبل می‌توانست به مقامات کشور اطلاع‌رسانی کند که مساله ما با آمریکا، مساله هسته‌ای نیست و اگر هم می‌خواهیم این توافق را پیش ببریم، جنبه مسکن و مقطعی دارد. دیپلمات‌ها و سیاستمداران ما در کوران روابط بین‌الملل نیستند و شناخت دقیقی از سیستم و نظام فکری طرف مقابل ندارند.

شناخت از جهان در جامعه ما به شدت تحت‌الشعاع ذهنیت‌های داخلی است و نه آن چنان که واقعیت بیرونی است. چون داده‌های دستِ اول بسیار کم است و تسلط به زبان‌های خارجی هم نیست، زود شناخت ذهن (Ccognitive closure) را می‌بندیم. فهمیدن دستِ اول طرف‌های روبه‌رو تفاوت ماهوی در حکمرانی دارد. به عنوان مثال، دولت قبل در پی این بود که قدری گشایش مالی صورت گیرد که به پروژه‌ها و برنامه‌های اقتصادی خودش بپردازد و سیستمِ تصمیم‌سازی طرف مقابل را درک نکرد و یا نغافل کرد. وقتی هم که دولت در آمریکا عضو شد، همان برجام را هم معلق کرد. اگر واشینگتن‌شناس داشتیم متوجه می‌شدیم که برجام یک Gentlemen's Agreement هست و نه یک معاهده الزام‌آور (Binding). از نظر حقوقی، ترامپ می‌توانست برجام را نقض کند کما اینکه دولت محتمل جمهوری‌خواه ۲۰۲۴ هم می‌تواند برجام وین را باطل کند. اگر بتوانیم کار مبنایی و درازمدت انجام دهیم، به حکمرانی مطلوب می‌رسیم ولی خوب روحیه دیپلماسی بیش‌تر از سرباز کردن امور برای چند ماه آینده است.

در گفت‌وگوی قبلی خود با اندیشه پویا بعد از امضای برجام انتقاد داشتید که دستگاه سیاست خارجی ما فاقد فکر روشن و مشخصی است و برای همین درک درستی از برجام و گشایش‌هایی که به واسطه آن می‌تواند ایجاد شود، ندارد. به نظر شما با تغییر دولت، چه رویکردی در سیاست خارجی ما اولویت پیدا کرده است؟ و به نظرتان چرا مثلا در حالی که آقای کنی که مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ماست و پیش‌تر با آقای جلیلی همکاری می‌کرده، اکنون در مسیری قرار دارد که انتقاد تیپی همچون سعید جلیلی را نیز برمی‌انگیزد؟

تلقی من این است که اگرچه بعد از دولت آقای رئیسی نوعی انسجام در دولت و حاکمیت دیده می‌شود، همچنان قوه مجریه به دنبال این است که برجام دومی تحقق پیدا کند، چون به پول و امکانات و به روابط عادی بانکی با دنیا نیاز دارد.

وقتی افراد در قوه مجریه قرار می‌گیرند باید نسبت به جامعه جوابگو باشند و دیدگاه‌شان نسبت به گذشته متفاوت می‌شود. اما جریان دیگری هم هست که شما به آن اشاره کردید و فراتر از چهار سال آینده به کشور، حاکمیت و روابط خارجی نگاه می‌کند. این جریان معتقد است مهم‌ترین اهرم ایران در مقابل غرب، اهرم هسته‌ای است و بنابراین باید خیلی امتیاز بگیرد تا برنامه هسته‌ای ایران را تقلیل دهد. این دو طرز تفکر کش‌وقوس‌هایی در تنظیم اولویت‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و تلقی خود از آینده کشور دارند.

اما من فکر می‌کنم نهایتا در صورتی که برجام اجیا شود نیز همچون یک قرص مسکن برای اقتصاد ما خواهد بود و ما از وضعیت تعلیق بیرون نمی‌آییم. ما باید به این نتیجه برسیم که بدون تولید ثروت و مازاد ملی نمی‌توانیم مدعی ارتقا و اولویت امنیت ملی‌مان باشیم. کشور ما نیاز به تولید ثروت دارد و اگر بخواهیم ثروت انباشته کنیم، باید تلقی خودمان از نظم و اقتصاد جهانی را تغییر دهیم.

آن نگاه سنتی مبتین بر درآمدهای نفت در ایران پابرجاست که معتقد بوده و هست که کافی است درآمد نفت داشته باشیم تا کالا و خدمات بخریم که البته امروز فوق‌العاده ناکارآمد است. همیشه پول نفت موجود بوده و نگذاشته ما به مسائل اصلی‌مان بپردازیم. بنابراین، مشکل قدیمی بیماری هلندی (Dutch disease) در اقتصاد ما ادامه خواهد داشت.

نگاه کنیم که ترکیه حدود ده سال پیش به شرکت‌های مهم تولیدکننده اتومبیل در دنیا مانند بنز، ب.ام.و، تویوتا، نیسان و ولوو پیشنهادهای جذابی داد و این شرکت‌ها آمدند و مهارت‌های خود را به نیروی کار ترکیه‌ای آموزش دادند و بعد از آن با نیروی کار ارزان ترکیه و هزینه‌های بالاسری پایین‌تر در این کشور، قطعات اتومبیل این کارخانه‌اهی مهم دنیا در ترکیه ساخته شد. الان ترکیه حدود سه تا چهار میلیارد دلار در سال از محل فروش قطعات اتومبیل درآمد دارد. این یعنی که اقتصاد جهانی محل خلاقیت و نوآوری است.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.