به گزارش تجارت نیوز، پیشنهاد اخیر روسیه برای تسهیل مذاکرات بین دولت پاکستان و طالبان افغانستان، نشان از آن دارد که حراست از امنیت منطقه یک کنش انفرادی نیست. اسلامآباد این اقدام مسکو را به عنوان کنشی مثبت و سازنده با هدف کمک به ثبات در منطقهای که در آن تحولات ژئوپلیتیک، ستیزهجویی و نیروهای بشردوستانه در کنار هم قرار میگیرند، پذیرفته است.
با این حال، پاکستان موضع خود را تغییر نداده و واضح است که خاک افغانستان به هیچ وجه نباید توسط تحریک طالبان پاکستان (TTP)، ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA)، القاعده (AQ)، داعش شاخه خراسان (ISKP)، جنبش ترکستان شرقی (ETIM) یا هر نیروی مسلح دیگری علیه پاکستان مورد استفاده قرار گیرد. چنین موضعی یک استدلال لفاظی یا فرصتطلبانه نیست؛ بلکه مبتنی بر حقایق قابل اثبات، دههها دیپلماسی و صرفا این واقعیت است که مرزهای حاکمیتی باید در نظر گرفته شوند.
رویکرد اسلامآباد برای عبور از افراطگرایی
اسلامآباد با وجود نگرانیها، به اولتیماتوم یا انزوا متوسل نشده است. از سال ۲۰۲۱، پاکستان طالبان را از طریق ترکیبی از گفتوگوی رسمی، دیپلماسی سطح بالا، اهرمهای نهادی و انجمنهای منطقهای مهار کرده است. این رویکرد شامل سیستمی از سه دور گفتوگو است: یک دور رایزنی در چارچوب توافقنامه دوحه و دو دور گفتوگو در مسیر استانبول، که برای ارائه اطلاعات محرمانه درباره پناهگاههای تحریک طالبان پاکستان، ارتش آزادیبخش بلوچستان و القاعده در افغانستان طراحی شده است. این پروندهها به مسائلی چون نقاط مرزی، اردوگاههای آموزشی و مناطق پایگاهی و پایگاههای فرماندهی اشاره دارند. درخواست پاکستان نیز همین بوده: برای دستیابی صلح پایدار در آن سوی خط دیورند، باید شبکههای تروریستی نابود شوند.
چنین تعهدی با تکیه بر فعل و انفعالهای دیپلماتیک پاکستان پشتیبانی میشود. در عرض چهار سال، اسلامآباد سفرهای وزیر امور خارجه، مقام عالیرتبه دفاعی نماینده ویژه، دبیر و یکی از مقامهای اطلاعاتی- نظامی به کابل را در دستور کار قرار داده و اجرایی کرده است. در این میان، فرآیندهای نهادی نیز با برگزاری ۸ جلسه کمیته هماهنگی مشترک، ۲۲۵ جلسه مرزی، ۸۳۶ یادداشت اعتراضی و ۱۳ بیانیه رسمی مشارکتی فعال داشتند.
تعداد بسیار کمی از کشورها که ناچار به عبور از تروریسم فرامرزی هستند، چنین صبر استراتژیکی دارند. این در حالی است که تاریخ پاکستان هرگونه نشانهای از عقبنشینی را رد میکند؛ از همین رو تلاشهایی که این بازیگر برای تحقق انسجام و جستجوی راهحلهای مسالمتآمیز انجام داده، قابل اعتنا است.
وقتی کابل چالشساز میشود
پاکستان از مجامع چندجانبه، فرمت مسکو و ساختارهای چهارجانبه و سهجانبه برای تقویت استدلال مورد نظر خود استفاده کرده تا این باور را نهادینه کند که نابودی مخفیگاههای حزب تحریک پاکستان و ارتش آزادی بخش بلوچستان صرفا در قالب یک مشکل دوجانبه قابل تبیین نیست، بلکه یک چالش امنیتی برای منطقه است. به بیانی دیگر مساله تروریسم در داخل افغانستان فقط در مرزهای افغانستان باقی نمیماند، بلکه در سراسر آسیای جنوبی و مرکزی گسترش خواهد یافت و مسیرهای اقتصادی، جوامع مرزی و مدلهای مبارزه با تروریسم را متاثر خواهد کرد.
مسائلی که پاکستان با آنها درگیر است، مبتنی بر حدس و گمان نیست و شواهد محکمی آنها را اثبات می کند: ۱۷۲ تشکل از تقریبا ۴۰۰۰ ستیزهجو که به خیبر پختونخوا نفوذ کردهاند؛ ۸۳ تشکل نفوذی به بلوچستان و کشف ۲۱۴ تبعه افغان که فقط در سال ۲۰۲۵ درگیر جنگ با نیروهای پاکستانی بودند، تنها بخشی از مدارک اسلامآباد برای اثبات تهدیدی است که میتواند منطقه را بیثباتتر کند.
در کنار متغیرهای فوق بمبگذاری انتحاری در مجتمع قضایی G-11 اسلامآباد، شاید آخرین نمونه از رویکرد تهاجمی تروریستها است. یک تبعه افغان اهل ننگرهار توسط رهبری گروه حزب تحریک طالبان افغانستان اعزام شده و تمام جزئیات عملیاتی، از جمله اسکان و آمادهسازی مواد منفجره، در آن سوی مرز هماهنگ شده بود. سازمانهای پاکستانی این هسته را از بین بردند، اما این وضعیت بار دیگر جدی بودن پناهگاههای کنترل نشده شبهنظامیان را نشان داد.
ارزیابیهای جامعه بینالمللی، هشدارهای پاکستان را برجستهتر میکند. بر اساس سی و ششمین گزارش تیم نظارت بر پشتیبانی و تحریمهای تحلیلی سازمان ملل (ژوئیه ۲۰۲۵)، واضح است که دولتهای طالبان افغانستان هنوز هم به دلیل آزاد گذاشتن سازمانهای تروریستی مختلف مقصر هستند. القاعده در شش استان غزنی، هلمند، قندهار، کنر، ارزگان و زابل دارای جنگجویان و ایستگاههای آموزشی است.
این در حالی است که ادغام عملیات القاعده و تحریک طالبان پاکستان از طریق سه اردوگاه جدید، بیشتر تقویت شده است. این در حالی است که مقامات طالبان از تدارکات، سلاح، تامین مالی و پناهگاههای امن برای حضور ۶۰۰۰ نفر از اعضای تحریک طالبان پاکستان در افغانستان حمایت میکنند، گروههایی که کابل رسما منکر فعالیتشان میشود.
افزایش احتمال رویارویی
بیگانگی بین لفاظی و واقعیت، صلح در منطقه را به خطر میاندازد. اگرچه پاکستان مایل به گفتوگو با کمک روسیه یا هر بازیگر بیطرفی است، اما این بازیگر خواستار آن است که بحثها به فعلی تبدیل شوند که قابل تایید و برگشتناپذیر باشد. خواستههای اسلامآباد کاملا واضح است: تحریک طالبان پاکستان و همچنین رهبری مرتبط با آن باید تحت کنترل باشند، مبادی ورودی باید مسدود شوند، مهمانسراهای طالبان که توسط شبهنظامیان استفاده میشوند باید بسته شوند، کمکهای مالی و کانالهای لجستیکی باید متوقف شوند و تمام نقاط ورودی از طریق مرزها باید حذف گردند.
از منظر اسلامآباد تلاشهای میانجیگرایانه تنها در این صورت میتواند منطقی باشد. علاوه بر این، پاکستان همچنین به وضوح اعلام کرده که هرگونه حمله تروریستی از خاک افغانستان، مستقیما با کنش تروریستها در پناهگاههای امن تحریک طالبان پاکستان/ارتش آزادیبخش بلوچستان در خاک افغانستان مرتبط خواهد بود. در این صورت، پاکستان حق خواهد داشت که طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، با اقدامی قاطع تلافی کند. این موضوع به تشدید تنش محدود نیست، بلکه در قالب حق دفاع از خود قابل تبیین است؛ حقی که هر کشور مستقلی از آن برخوردار است.
در این میان پیشنهاد میانجیگری روسیه از منظر دیپلماتیک برجسته و قابل تامل است، اما کابل باید نسبت بدان حسن نیت نشان دهد. چرا که پاکستان پیش از این نشان داده که مایل است بدون باقی گذاشتن حتی یک کانال برای حل و فصل مسالمتآمیز، با همه بازیگران تعامل داشته باشد. تنها موضوعی که باقی مانده این است که طالبان افغانستان باید سخنان خود را به بوته آزمایش بگذارند و طبق توافقنامههای بینالمللی و دوجانبه، وعدههای خود را محقق نمایند.
به بیانی دیگر همکاری ضد تروریسم باید مبتنی بر شفافیت، راستیآزمایی و مسئولیت مشترک باشد تا به منطقه کمک کند به سمت صلح پایدار حرکت کند. هدف پاکستان روشن است: داشتن مرزهای امن، همسایگی پایدار و رابطهای مبتنی بر احترام متقابل با افغانستان. کانال دیپلماتیک روسیه میتواند با کمک به دستیابی به این هدف، به ثبات منطقه کمک کند. با این همه، این حقیقت را نباید نادیده گرفت که «صلح را نمیتوان محور رایزنیهای انتزاعی قرار داد؛ چرا که پیششرط آن برچیدن نیروهایی است که باید در این مسیر حذف شوند».