به گزارش تجارت نیوز، دریاچه ارومیه روزگاری بهعنوان بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه و دومین دریاچه شور دنیا شناخته میشد. این دریاچه نهتنها زیستگاه منحصربهفردی برای پرندگان مهاجر بود، بلکه اقتصاد و هویت اجتماعی مردم را به آن پیوند میزد. اما امروز، این دریاچه به طور کلی نابود شده است.
پرسش اصلی این است که چه عواملی در این فاجعه زیستمحیطی نقش ایفا کردند و چرا با وجود صرف هزاران میلیارد تومان بودجه برای احیا، نتیجهای حاصل نشد؟
سهم سدسازیها در خشکی دریاچه ارومیه
یکی از مهمترین عوامل انسانی در خشکی دریاچه ارومیه، سدسازیهای بیرویه در حوضه آبریز آن بوده است. بر اساس پژوهشها، سدسازیها حدود ۲۷ درصد در خشکی دریاچه نقش داشتهاند (اصل هاشمی، بررسی ویژگیهای اکولوژیکی دریاچه ارومیه). این رقم نشان میدهد که گرچه تغییرات اقلیمی و کاهش بارشها هم سهمی داشتهاند، اما مهار رودخانهها با سدها بهمراتب اثرگذارتر بوده است.
از دهه ۱۳۶۰ تا دهه ۱۳۹۰، دهها سد کوچک و بزرگ بر رودخانههای ورودی به دریاچه احداث شد. برخی از این سدها مانند سد شهید کاظمی بوکان، سد مهاباد، سد علویان مراغه و سد حسنلو نقش کلیدی در کاهش آورد آب به دریاچه داشتند. سدها نهتنها جریانهای سطحی را متوقف کردند، بلکه توسعه کشاورزی آبی در بالادست را تسهیل نمودند و موجب افزایش برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی شدند. نتیجه این سیاستها، کاهش پیوسته تغذیه طبیعی دریاچه و افزایش تبخیر در پشت سدها بود (صوفی، کردوانی، سرور؛ علل کاهش سطح آب دریاچه ارومیه).
نمونه بارز این وضعیت سد حسنلو بر رودخانه گدار است. این سد که در سال ۱۳۷۹ به بهرهبرداری رسید، یکی از مهمترین ورودیهای آب به دریاچه را مسدود کرد. احداث این سد باعث شد اراضی بالادست بهسرعت به سمت کشاورزی مکانیزه حرکت کنند و سود اقتصادی نصیب کشاورزان آن مناطق شود (موسوی، اکبری، تأثیرات احداث سد حسنلو بر جامعه محلی در حوزه آبریز دریاچه ارومیه). اما در پاییندست، کشاورزان با محرومیت آبی مواجه شدند و احساس تبعیض و تضاد اجتماعی افزایش یافت. این تضاد اجتماعی خود به بحرانی عجیب در کنار بحران اکولوژیک تبدیل شد.
میانگذر شهید کلانتری؛ ۱۷ درصد خشکی با یک خاکریز
پروژه میانگذر شهید کلانتری که دو سوی دریاچه ارومیه را بهوسیله یک جاده و خاکریز به هم متصل کرد، از همان ابتدا با مخالفت کارشناسان محیطزیست مواجه بود. این پل که هدفش کوتاه کردن مسیر تبریز به ارومیه بود بدون انجام مطالعات زیستمحیطی جامع اجرا شد و اکنون بر اساس پژوهشها، حدود ۱۷ درصد در خشکی دریاچه نقش داشته است.
این خاکریز میانگذر مانع جریان طبیعی آب بین شمال و جنوب دریاچه شد. از آنجايی كه 68 درصد از آبهای ورودی به درياچه از ناحیه جنوبی بزرگراه وارد آن میشود، اين عامل باعث تفاوت در خصوصیات فیزيکی و شیمیايی به ويژه رسوبگذاری نواحی شمالی و جنوبی شد. بر اثر اين اقدام میزان شوری آب درياچه، به دلیل تبادلنشدن آب در دو بخش جنوبی و شمالی، در نیمه شمالی به شدت افزايش يافت. مختل شدن چرخه آب از شمال به جنوب درياچه باعث شد كه شوری بخش شمالی درياچه ارومیه به بیش از 300 گرم در هر لیتر برسد و مهمترين كانون زيستی اين درياچه رو به مرگ برود. (اصل هاشمی، بررسی ویژگیهای اکولوژیکی دریاچه ارومیه)
بسیاری از کارشناسان این پروژه را مصداق بارز تصمیمات عمرانی غیرکارشناسی میدانند که منفعت کوتاهمدت اقتصادی و سیاسی را بر مصالح بلندمدت محیطزیستی ترجیح دادند.
سازمان فضایی ایران در سال 1401 عنوان کرد که پل کلانتری نقش بهسزایی در خشک شدن دریاچه ارومیه داشته است. میزان مصالح وارد شده به دریاچه برای احداث این میان گذر و برهم خوردن چرخه جریانهای آبی در نیمه شمالی و جنوبی این دریاچه، یکی از عوامل تخریب اکوسیستم و خشک شدن آن است.
کشاورزی و چاههای غیرمجاز
عامل دیگر خشکی دریاچه توسعه افسارگسیخته کشاورزی از طریق توسعه بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق بود.
در حوضه آبریز دریاچه بیش از ۴۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز وجود دارد که سالانه حجم عظیمی از منابع آب زیرزمینی را میبلعد. این در حالی است که ستاد احیا بهرغم شعار اصلاح الگوی کشت، نتوانست تغییر محسوسی در رفتار کشاورزان ایجاد کند. کشت محصولات پرآببری مانند سیب و چغندر قند همچنان در اولویت کشاورزان باقی ماند.
به عنوان مثالی ملموس باید گفت بعد از احداث سد حسنلو و آبی شدن زمینهای دیم و تبدیل آبیاری سنتی به آبیاری مکانیزه در بالادست، صاحبان این زمینها منفعت مالی قابل توجهی از احداث سد به دست آوردند و زمانی که دریاچه با خشکی مواجه شده و بنا به تصمیمات ستاد احیای دریاچه ارومیه از میزان آب تخصیص یافته به زمینهای کشاورزی برای رهاسازی آب سد به دریاچه کاسته شد، اهالی نسبت به دریاچه و احیای آن موضعگیری نشان دادند. برخی از اهالی برای به حداقل رساندن تاثیر احداث سد حسنلو بر خشکی دریاچه ارومیه اینگونه عنوان میکردند که این سد به تنهایی تاثیر ناچیزی بر کاهش آب دریاچه داشته است و تعدد سدهای احداث شده در بالادست مسبب خشکی دریاچه است. (اکبری، موسوی، تاثیرات احداث سد حسنلو بر جامعه محلی در حوزه آبریز دریاچه ارومیه)
باید گفت از حدود ۴۵ سال پیش روند خشکسالی در حوضه دریاچه ارومیه آغاز شده، اما با وجود این واقعیت، ساخت سدها و شبکههای آبی همچنان ادامه یافت. در این میان، طراحان و سیاستگذاران بدون توجه به شرایط اقلیمی و بحران خشکسالی، پروژههای آبیاری را به طور عمده بر اساس روش غرقابی طراحی و اجرا کردهاند.
این مساله دو بعد اساسی دارد. یکی از آنها نبود هماهنگی میان ساخت سدها و اجرای شبکههای آبیاری است. بهعنوان نمونه، سدهایی مانند بوکان و مهاباد بیش از چهار دهه پیش احداث شدهاند، اما هنوز شبکههای تحت پوشش آنها تکمیل نشده و آب همچنان با شیوههای سنتی و با راندمانی بسیار پایین مصرف میشود. دوم، ادامه مصرف بیرویه آب در بخش کشاورزی در حالیکه خود دریاچه با بحران شدید خشکسالی روبهرو است. طرحهای فعلی نیز همچنان بر پایه انتقال آب از طریق کانالهای باز و آبیاری غرقابی بنا شدهاند که بازدهی انتقال و مصرف را بهشدت کاهش میدهد. در عمل، اگر برداشت آبهای زیرزمینی نیز حساب شود، راندمان کلی آبیاری در این منطقه کمتر از یک درصد برآورد میشود. (صوفی، کردوانی، سرور، علل کاهش سطح آب دریاچه ارومیه)
با توجه به موضوعات بیانشده باید گفت بار دیگر سیاست خودکفایی بهویژه در حوزه کشاورزی و نبود مشاغل جایگزین، بحرانزا شده است. در حدی که یکی از مهمترین دریاچههای ایران، در جریان اصرارهای بیهوده بر سر سدسازی، پلسازی، جادهسازی و کشاورزی با روشهای سنتی نابود شد.
ستاد احیای دریاچه ارومیه؛ 30 همت هزینهکرد بدون نتیجه!
در سال ۱۳۹۲ و در زمان دولت یازدهم، ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد. این ستاد ماموریت داشت با اجرای طرحهای مختلف، دریاچه را به تراز اکولوژیک بازگرداند. پروژههایی همچون انتقال آب از حوضههای دیگر، اصلاح الگوی کشت، مرطوبسازی بستر و ایجاد زیرساختهای نوین آبیاری در دستور کار قرار گرفت.
اما امروز، بیش از یک دهه بعد، تراز آبی دریاچه حتی پایینتر از سال ۱۳۹۲ است. بسیاری از پروژهها نیمهتمام یا ناکارآمد باقی ماندهاند. راندمان آبیاری در منطقه همچنان زیر ۴۳ درصد است؛ یعنی دو سوم آب مصرفی در کشاورزی هدر میرود. این ناکامیها و خشکی کامل دریاچه بار دیگر عوامل این رخداد را به عرصه رسانهها بازگرداند.
آنطور که دیدهبان ایران گزارش داده، عیسی کلانتری، رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست، درباره این موضوع عنوان کرد: «متاسفانه در حوزه آب، تصمیمسازها عمدتا مشاورین و پیمانکاران آب بودند که منافع شخصی خود را بر منافع ملی ترجیح میدادند که طرحهایی را در این حوزه به وزارت نیرو میدادند و وزیر هم این طرحها را به دولت و مجلس میآورد و مصوبه میگرفت و اجرا میکرد. شرکت مهاب قدس نوعی شرکت مونوپول بوده که همه سدسازیها زیر نظر این شرکت بوده است. قبل از این که این شرکت به آستان قدس رضوی واگذار شود و دوباره برگردد، تمام مطالعات آبی کشور را به مهاب قدس میدادند و این شرکت هم با ۱۵۰۰ درصد ظرفیت کار میکرد و مطالعات را بین شرکتهای دیگر تقسیم میکرد و درصد خود را برمیداشت و مونوپول شده بود.»
همچنین آنطور که خانه اقتصاد گزارش داده، مصطفی فداییفرد، مدیر پروژه سابق مهاب قدس، در پاسخ به این اظهارات کلانتری عنوان کرد: «کلانتری در ستاد احیای دریاچه ارومیه عنوان کرد که با 15 تا 20 هزار میلیارد تومان دریاچه احیا میشود. این هزینه انجام شد، اما متاسفانه دریاچه احیا نشد. دریاچه در حال حاضر به طور کامل خشک است. بنابراین، اگر قرار است کلانتری در مورد مافیا صحبت کند، بزرگترین مافیا در ستاد احیای دریاچه ارومیه شکل گرفت.»
لازم به ذکر است کلانتری در سال 1402 در گفتوگو با ایلنا گفته بود: «تا امروز ۳۰ هزار میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه هزینه شده است. این بدان معناست که 30 همت خرج شده است.»
باید گفت با این که رقم بیانشده بسیار بیشتر از رقم اعلامی توسط مدیر پروژه سابق مهاب قدس است، اما نهایتا هیچ اقدام موثری توسط ستاد احیا صورت نگرفت و دریاچه ارومیه به طور کامل خشک شد.
جالبتر آنکه شرکت مهاب قدس، بهعنوان یکی از بزرگترین مهندسان مشاور حوزه سدسازی در ایران، در خشکی دریاچه ارومیه چندان بیتقصیر نیست و هم در ستاد احیا فعالیت داشته و هم در پروژههایی همچون سد مهاباد به عنوان یکی از سدهای ساخته شده در حوضه دریاچه ارومیه نیز نقش ایفا کرده است.
باید گفت زمانی که دریاچه خشک شده است، بسیاری از مسئولان به فکر انداختن تقصیر بر گردن دیگری افتادهاند. این در حالی است که روایت خشکشدن دریاچه ارومیه تمامی نهادهای مذکور را شامل میشود؛ از سدسازیهای بیرویه تا کشاورزی ناپایدار، میانگذر شهید کلانتری و ستاد احیایی که هیچ اقدام موثری برای احیا انجام نداد.
دریاچهای که قربانی سیاست شد
دریاچه ارومیه امروز نه صرفا قربانی تغییرات اقلیمی که قربانی سیاستهای توسعهای ناپایدار است. سدسازیهای بیرویه، پروژه میانگذر شهید کلانتری که بدون توجه به محیطزیست اجرا شد و هزینههای کلان ستاد احیا که نتیجه ملموسی به بار نیاورد، همگی بخشی از پازل خشکی دریاچه ارومیه هستند.
وقتی ۲۷ درصد خشکی به سدسازیها نسبت داده میشود، ۱۷ درصد به میانگذر و بخش دیگری به چاههای غیرمجاز و کشاورزی پرآببر، روشن است که مسئولیت اصلی متوجه سیاستگذاران و تصمیمگیران انسانی است. طبیعی است که تغییر اقلیم و کاهش بارشها بهعنوان عاملی جهانی اثرگذار باشد، اما این مسئولان بودند که با بیتدبیری، روند طبیعی را به بحرانی غیرقابل بازگشت بدل کردند.
به نظر میرسد که خشکی دریاچهها قرار نیست مسئولان را نسبت به پیامدهای مخرب سیاستهای آنها آگاه کند. شاید بار دیگر به بهانه احیا میلیاردها تومان هزینه شود بدون آنکه تغییری بنیادین در سیاستها رخ دهد. بار دیگر توسعه کمّی سدها و طرحهای انتقال آب بدون توجه به توسعه کیفی در مدیریت منابع، اصلاح کشاورزی و بازگرداندن بخشی از حقآبه طبیعی دریاچه در دستور کار قرار میگیرد.
این روزها که صحنه سیاسی و رسانهای کشور پر شده از جدل میان مسئولان بر سر «مقصر اصلی خشکی دریاچه ارومیه» که هرکدام سعی میکنند دیگری را عامل اصلی معرفی کنند، اما در واقعیت، این دعواها بیش از آنکه پاسخی برای مردم داشته باشد، نشان میدهد همه آنها به نوعی در این بحران سهیم هستند.
کسانی که در ستاد احیا هزاران میلیارد تومان بودجه گرفتند و عملا هیچ اقدام موثری نکردند، همانقدر در این فاجعه مسئول هستند که تصمیمگیرانی که با سدسازیهای بیرویه مسیر آب را بستند. متولیان ساخت پل میانگذر شهید کلانتری نیز سهمی جدی در قطع گردش طبیعی آب داشتند. از سوی دیگر، سیاستگذاران در حوزه کشاورزی با شعار خودکفایی، بدون آنکه شغلهای جایگزین برای کشاورزان تعریف کنند، آنها را وادار کردند همچنان با روشهای سنتی و غرقابی به کشاورزی ادامه دهند؛ شیوهای که منابع آبی را بلعید و روند خشکی دریاچه ارومیه را تسریع کرد. در واقع، پشت این دعواها میتوان رد پای همه سیاستهای شکستخورده و خطاهای بزرگ چهار دهه گذشته را دید؛ مشکلاتی که دستبهدست هم دادند تا دریاچهای که زمانی بزرگترین دریاچه شور منطقه بود، به طور کامل خشک شود.
برای مطالعه بیشتر گزارش دریاچه ارومیه؛ قربانی اقدامات انسانی و خشکسالی را در تجارتنیوز بخوانید.