موضوعات داغ: # پزشکیان # قیمت سکه # مدارس # ایران خودرو # انرژی تجدید پذیر # انرژی تجدیدپذیر # قیمت دلار # قیمت طلا
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

شی؛ رهبر اقتدارگرایی که فناوری را رام کرد!

شی؛ رهبر اقتدارگرایی که فناوری را رام کرد!
اقتدارگرایی هوشمند چین، در کنار فشار عظیم نوآوری، زمینه را برای تبدیل این کشور از تقلیدکننده فناوری به نوآوری پیشرو هموار ساخت.

به گزارش تجارت نیوز، مرد پشت تریبون، کت و شلوار تیره و کراوات قرمز بر تن داشت. پشت سرش ردیفی از مقامات در مقابل دیواری پهن، مزین به پارچه‌های طلایی، مستقر بودند؛ دیواری که نماد داس و چکش زرد بر آن خودنمایی می‌کرد و در دو طرف پرچم‌های قرمز ۱۰۰ فوتی به اهتراز درآمده بود. در مقابل آن مرد، بیش از ۲۰۰۰ نماینده برای شرکت در بیستمین کنگره حزب خلق در تالاری شبیه غار مزین به فرش قرمز حضور داشتند. آن‌ها با دقت گوش می‌دادند و یادداشت برمی‌داشتند، گویی زندگی‌شان به آن عبارات وابسته بود. شی جین‌پینگ، بیش از دو ساعت سخنرانی کرد و در طول سخنرانی‌اش، حضار مجذوب با تشویق‌های هیجانی تلاش داشتند تا وفاداری‌شان را به رخ بکشند. این صحنه هم از منظر اقتدارگرایی پیش‌بینی‌پذیر‌ «شی» قابل تامل بود و هم یک تغییر اساسی در سیاست چین.

حکمرانی به سبک «شی»

شی پس از تغییر قانون اساسی چین برای امکان‌پذیر کردن سیاست‌های اقتدارگرایانه‌اش، رسما برای سومین بار زمام امور را به دست گرفت. او با این اقدام به شکلی جدی هنجارهای حزب کمونیست چین (CCP) را رد کرد؛ هنجارهایی که برای محافظت از چین در برابر شخص‌گرایی به جای مانده از عصر مائو تسه‌تونگ تعریف شده بودند. اصلاحات سیاسی و اقتصادی دوران پس از مائو، زمینه را برای ظهور اقتصاد قدرتمند چین، نجات این کشور از فقر و تبدیل به دومین اقتصاد بزرگ جهان فراهم کرد و در پرورش نوآوری عملکردی موفق داشت. از همین رو بسیاری از ناظران معتقدند که حکومت‌های اقتدارگرا قادر به پرورش نوآوری نیستند، متغیری که برای حفظ رشد ضروری است. اما رهبران چین با پیروی از آنچه «اقتدارگرایی هوشمند» نامیده می‌شود، تحت تاثیر تجربه سنگاپور، ابزارهای کنترل اقتدارگرایانه خود را با عصر اطلاعات جهانی‌شده تطبیق دادند. حزب کمونیست چین با درک تنش بین کنترل سیاسی و شرایط مورد نیاز برای تشویق نوآوری، با سیاست‌های اقتصادی فراگیرتر و سرکوب کم‌رنگ‌تر در ظاهر حکومت کرد.

اقتدارگرایی هوشمند چین، در کنار فشار عظیم نوآوری، زمینه را برای تبدیل این کشور از تقلیدکننده فناوری به نوآوری پیشرو هموار ساخت. از همین رو بر اساس شاخص نوآوری جهانی ۲۰۲۵، چین در بین ۱۰ کشور برتر نوآور جهان، بالاتر از فرانسه، آلمان و ژاپن قرار داد. نوآوری چینی در بخش‌های فناوری پیشرفته به موفقیت تجاری معناداری دست یافته و همچنان در حال شکل دادن به تعادل معادلات نظامی در مقابل ایالات متحده است – به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، مخابرات، ابررایانه‌ها و ارتباطات کوانتومی.

اما وقتی شی در مقابل آن داس و چکش طلایی غول‌پیکر ایستاد، بسیاری از کارشناسان استدلال کردند که با زیر پا گذاشتن محدودیت‌های دوره‌ای، متمرکز کردن قدرت و تشدید سیاست‌های اقتصادی دولتی، او از اقتدارگرایی هوشمند به سمت سیاست‌های خفه کننده نوآوری حرکت می‌کند. برخی از اقتصاددانان، چهره‌هایی نیکلاس لاردی و سی. فرد برگستن، با احتیاط خوش‌بین بودند و اعتقاد داشتند که چین هنوز می‌تواند رشد را تجربه کند. اما بسیاری از ناظران، نسبت به رشد اقتصادی و آینده این کشور تردیدهای جدی داشتند و تصور می‌کردند چین، قدرتی رو به نزول است.

دو تفسیر از سیاست‌های چین

شک‌گرایان درست می‌گویند که اقتصاد چین برای رشد با چالش‌های واقعی روبرو است – و چرخش «نئواقتدارگرا» ممکن است یکی از موانع باشد. در واقع، توانایی چین برای باقی ماندن به عنوان یک ابرقدرت به توانایی مداوم این بازیگر جهت رقابت با مرزهای فناوری منوط است؛ گزاره‌ای که خود به مدیریت تنش‌های حاکم و اهرم‌های کنترل اقتدارگرایانه و آزادی‌ها و گشودگی موجود در اقتصاد مدرن و جهانی‌شده توسط حزب کمونیست چین مشروط شده است.

نگاه‌های بدبینانه نسبت به آینده اقتصادی چین اغلب به موانعی اشاره دارد که ریتم اقتصاد این کشور را کند کرده است. این موانع – یعنی چالش‌های جمعیتی، آسیب‌های زیست‌محیطی ناشی از رشد سریع صنعتی و خطر بحران‌های مالی – از علل شناخته‌شده کاهش رشد اقتصاد قدرت‌های نوظهور هستند و در واقع چالش‌هایی را برای رهبران چینی ایجاد می‌کنند که باید به آن‌ها رسیدگی کنند. با این حال، کاهش ریتم رشد لزوما به معنای افول نیست. اقتصاددانان به ما یادآوری می‌کنند که همه اقتصادهای در حال رشد سریع، کند می‌شوند و کشورهای موفق به رشد سالانه حدود ۱ یا ۲ درصد بسنده خواهند کرد.

در حالی که چین با موانعی جدی روبرو است، سوال این است که آیا رشد اقتصادی این بازیگر فارغ از اینکه کاهش یافته، ادامه خواهد یافت یا خیر. از برخی جهات، رهبران با سرمایه‌گذاری سنگین در حوزه‌هایی چون سرمایه انسانی، که اقتصاددانان آن را کلید گذار موفقیت‌آمیز به رشد مبتنی بر نوآوری می‌دانند، کشور را در موقعیت خوبی قرار داده‌اند. حزب کمونیست چین همچنین چالش‌های متعددی را که بدبینان باور دارند تضعیف کننده رژیم است یا به اقتصاد آسیب می‌رساند، پشت سر گذاشته است.

جاناتان زین، تحلیلگر، بر این باور است که این حزب «خود را در قالب نهاد یادگیری مؤثر نشان داده است.» چین برای رقابت با ایالات متحده، نه نیازی به پیشی گرفتن از اقتصاد ایالات متحده دارد و نه حتی به جایگاه درآمد بالا. از نظر تاریخی. قدرت‌های بزرگ اغلب درگیر کسری از قدرت اقتصادی هستند، با این وجود می‌توانند آن را در قالب رقابت امنیتی خطرناک بازتعریف کنند. اما برای رقابت مؤثر، چین باید در حوزه فناوری جهانی باقی بماند. این امر مستلزم آن است که حزب کمونیست به مدیریت تنش‌ها بین ماندن در قدرت و فراهم کردن شرایطی که نوآوری را تقویت می‌کند، ادامه دهد – شاهکاری که بسیاری از شکاکان درباره‌اش تردیدهایی جدی دارند.

هراس از تکرار تراژدی شوروی

چین در اوایل دهه 2000 به عنوان کشوری سرشار از انرژی و درگیر آزادی‌ها و گشودگی‌های جدید اقتصادی به یاد آورده می‌شود. جورج گیلبوی و اریک هگینبوتام در سال 2001 تاکید کردند: «چینی‌ها می‌توانند به خارج از کشور سفر کنند. آن‌ها اکنون آزادند که سبک زندگی خود را ایجاد کنند: قادرند کسب و کار خود را راه‌اندازی کرده و در مورد طیف وسیعی از مسائل اظهار نظر کنند.» اما در سال‌های بعد از آن، یعنی از زمان ریاست جمهوری هو جینتائو، حزب کمونیست چین کنترل دولت بر اقتصاد، جامعه مدنی و آزادی‌های شخصی را تشدید کرد. ایوان اوسنوز، روزنامه‌نگار، در سال ۲۰۲۳ نوشت: «فضا برای فرهنگ پاپ، فرهنگ والا و تعامل خودجوش به یک روزنه کوچک تبدیل شده است. رسانه‌های اجتماعی چین که زمانی به سان کندوی پر هرج و مرج بودند، رام شده‌اند، زیرا صداهای قدرتمند خاموش اند».

حفظ قدرت در کنار سیاست گذاری برای تعریف جمعیتی با تحصیلات عالی، ایجاد یک جامعه مدنی پویا و تعامل فعال با جهان، یک شاهکار چالش برانگیز برای یک رژیم اقتدارگرا است. در واقع، بسیاری از ناظران هشدار می‌دهند که شی به دلیل داستان هشداردهنده شوروی و خطرات پرسترویکا، سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای را دنبال می‌کند؛ سیاست‌هایی که خطرات حاصل از اجازه آزادی بیش از حد که منجر به سرنگونی می‌شود را مهار خواهد کرد. چنین ترس‌هایی، شی را به سمت «بیش‌فعالی» در جهت مخالف و سیاست کنترل بی‌روح سوق می‌دهد، این همان مقوله ای است که سوزان شیرک، دانشمند علوم سیاسی، بر آن تاکید داشت.

برخی از ناظران این سوال را مطرح کرده‌اند که آیا چین مسیر اتحاد جماهیر شوروی را دنبال می‌کند یا خیر. همانطور که اوسنوس نوشت، «گذراندن وقت در چین در پایان دهه اول شی، به معنای تماشای ملتی است که از حرکت به رکود می‌لغزد و برای اولین بار در یک نسل، این سوال را مطرح می‌کند که آیا یک ابرقدرت کمونیست می‌تواند از تناقضاتی که اتحاد جماهیر شوروی را محکوم به فنا کرد، رها شود یا خیر.» اما چین مجبور نیست این مسیر را طی کند.

شی جین پینگ در واقع کنترل حزب کمونیست چین را بر دولت، اقتصاد و جامعه چین تشدید کرده است. او با تکیه بر زبان مائوئیستی اعلام کرد: «مهم نیست که دولت، ارتش، مردم یا مدارس در شرق، غرب، شمال، جنوب یا مرکز قرار داشته باشند، حزب بر همه چیز حکومت می‌کند.» از زمان بحران مالی ۲۰۰۸، حزب کمونیست چین به سمت نفوذ در تمام جامعه چین حرکت کرده است و هدف آن ایجاد دفاتر حزبی در تمام سازمان‌ها است. این سیاست شرکت‌های بخش خصوصی (از جمله شرکت‌های خارجی)، سازمان‌های غیردولتی و دانشگاه‌ها را در بر می‌گیرد. به بیانی بهتر حزب کمونیست چین مالکیت مستقیم شرکت‌های خصوصی را به دست گرفته و مجموعه‌ای از اصلاحات نظارتی را برای کنترل رفتار آن‌ها تصویب کرده است. اداره جبهه متحد، که بر سازمان‌های جامعه مدنی نیز نظارت دارد، اکنون با صاحبان مشاغل دیدار دارد تا انتظارات حزب کمونیست چین را منتقل کند و مطمئن شود که بازرگانان «از نظر سیاسی، فکری و احساسی» با حزب همذات‌پنداری می‌کنند.

چگونه چین فناوری را رام کرد!

ناظران استدلال کردند که تلاش‌های دولت شی جین پینگ برای سرکوب بخش فناوری به طور خاص، نوآوری چینی را خفه می‌کند. آن‌ها به حمله حزب کمونیست چین به اپلیکیشن تاکسی اینترنتی Didi پس از سرپیچی این شرکت از دستور دولت جهت به تعویق انداختن عرضه اولیه سهامش اشاره دارند. معروف‌ترین مورد، حمله حزب کمونیست چین به مدیرعامل گروه علی‌بابا، میلیاردر خودساخته بود آن هم پس از سخنرانی انتقادی‌اش علیه دولت. مدیرعامل با نفوذ بازنشسته شد و شهرت‌اش را از دست داد. از همین رو آنگونه که همانطور که لی یوان، روزنامه‌نگار، در نیویورک تایمز استدلال کرده، چین از طریق سرکوب فناوری، «جاه‌طلبی این صنعت را رام و لبه نوآوری آن را کند کرد».

بازگشت سرکوب فناوری و ادامه رقابت‌پذیری چین در این بخش، نشان می‌دهد که چنین انتقاداتی اغراق‌آمیز است. با این همه به باورگروهی، روایت‌های مربوط به سرکوب فناوری اغلب آن دست از دلایل منطقی که مربوط به نگرانی‌ها در مورد حفاظت از داده‌ها و خطر بحران‌های مالی است و حزب کمونیست چین را به اعمال کنترل نظارتی بیشتر ترغیب می‌کند، نادیده می‌گیرند. (در واقع، دولت ایالات متحده نیز نگرانی‌های مشابهی دارد.) علاوه بر این، منتقدان سخت‌گیری را تشخیص دادند نه سهل‌گیری را. با این حال منتقدان همچنین تنوع بخشی را نادیده می‌گیرند؛ مقررات در بخش هوش مصنوعی عمداً سهل‌گیرانه نگه داشته شده‌اند تا نوآوری را تشویق کنند.

براساس این تفسیر، سیاست سرکوب گرایانه شی در بخش فناوری هدف شخصی و در عین حال غیرقابل توضیح نبود که توسط رهبری ناآگاه یا غیرمنطقی انجام شده باشد. بلکه، به چنین سیاستی به منطق اقتدارگرا و در عین حال هوشمندانه پایبند است که آزادی‌ها را در صورت امکان و اعمال کنترل‌ها را در صورت لزوم مجاز می‌داند. آنجلا هویو ژانگ در کتابش درباره سرکوب فناوری نقل کرده: «سهل‌گیری باعث هرج و مرج می‌شود؛ سخت‌گیری باعث مرگ می‌شود.» از همین‌رو به باورش اقتدارگرایی هوشمندانه درباره ایجاد تعادل برای جلوگیری از هر یک از نتایج بد لازم است. از همین رو به باور این گروه، دخالت دولت لزوما نوآوری را از بین نمی‌برد.

همانطور که لیندا وایس، دانشمند علوم سیاسی، استدلال کرده، بودجه و رهبری واشنگتن نقش حیاتی در ایجاد سیلیکون ولی و تشویق توسعه بخش‌های کلیدی مصرف‌کننده و فناوری‌های نظامی داشته است. نکته مهم این است که دولت ایالات متحده نوآوری را به دانشگاه‌ها و شرکت‌های خصوصی واگذار کرده است. تای مینگ چونگ، تحلیلگر چینی، «دولت فناوری-امنیتی» ایالات متحده را «بسیار کثرت‌گرا و غیرمتمرکز» توصیف می‌کند. به باورش مداخله دولت لزوما چیز بدی نیست – آنچه مهم است نحوه مداخله دولت است و موفقیت چین به این بستگی دارد که بتواند زمینه را برای توسعه اکوسیستم نوآوری سالم فراهم کند.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی