به گزارش تجارتنیوز، نظام سلامت ایران با چالشهایی مانند مهاجرت پزشکان، نارضایتی از تعرفهها و کمبود متخصص مواجه است. چالشهایی که در سالهای اخیر بارها خبرساز شده است.
یکی از راهکارهایی که دولت برای مدیریت این چالش در نظر گرفته، افزایش ظرفیت رشته پزشکی است. رئیس سازمان نظام پزشکی اما میگوید افزایش ظرفیت پزشکی زمانی میتواند نتیجه خوب داشته باشد که زیرساختهای آن فراهم باشد.
تجارتنیوز در گفتوگو با محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی ایران، مشکلات حوزه بهداشت و درمان را بررسی کرد. این گفتوگو در سه بخش منتشر میشود. در بخش ابتدایی این گفتوگو، موضوع مهاجرت پزشکان مطرح شد. (لینک مشاهده بخش اول)
موضوع مهاجرت پزشکان در سالهای اخیر بارها خبرساز شده است. سال گذشته رصدخانه مهاجرت ایران در پیمایشی به موضوع مهاجرت کادر درمان پرداخت. 21 درصد از شرکتکنندگان در این پیمایش گفتهاند که تا سه سال دیگر از ایران مهاجرت میکنند. یعنی برای مهاجرت برنامهریزی کردهاند. ضمن آنکه حدود یک سوم از افراد پاسخدهنده حتی تمایل به کار در مشاغل غیرتخصصی و پایینتر را داشتند. (این پیمایش برای همه افراد کادر درمان بوده و نه صرفا پرشکان)
با این تفاسیر، فکر میکنید علت میزان بالای تمایل به مهاجرت در میان پزشکان چیست؟
مهاجرت یک پدیده جهانی است. در رشته پزشکی هم مانند سایر رشتهها صورت میگیرد. تعدادی از مهاجرتها در هر صورت رخ میدهد و به هیچ موضوعی ارتباط ندارد. فرض کنید همه شرایط پزشکی در جامعه ما ایدهآل باشد؛ باز هم برخی به دلایل شخصی و خانوادگی تمایل به مهاجرت دارند. این موضوع، پدیده ناشناختهای نیست. این ماجرا از قبل بوده و در آینده هم خواهد بود. آنجا برای ما نگرانکننده است که فرد اهل مهاجرت نیست و به دلایل شغلی و کسبوکار مجبور به مهاجرت میشود. اینجا ما باید نگران باشیم.
هرچند همه مهاجرتهای در حوزه تخصصی نگرانکننده است، چون خودمان به آنها نیاز داریم. نیروهای متخصص، بسیار کیفی هستند. در حوزه پزشکی این دو مولفه بیشتر است. یعنی نیاز کشور به نیروهای تخصصی حوزه سلامت بسیار زیاد است. بنابراین خروج حتی یک نفر از آنها هم ضایعه و ضرر است. نیروهای ما در حوزه سلامت زبانزد است و نیاز به اثبات ندارد. برای نیروهای حوزه سلامت سرمایه زیادی هزینه میشود. چون طول دوره، زیاد و آموزش در رشته پزشکی نیز یکی از پرخرجترین آموزشهاست. هزینهها مطالعه و برآورد شده، اما با توجه به نوسان قیمتها و تورم، هزینههای دقیق را باید از وزارت بهداشت گرفت. در برههای اعلام شد که چند میلیارد برای یک دانشجوی پزشکی هزینه میشود ولی عدد دقیق آن را در ذهن ندارم. حدود 15 سال برای آموزش یک فوق تخصص باید هزینه شود. چند سال هم باید کار کند تا تجربه کسب کند. این تجربه گاهی به قیمت بیماری و جان مردم هم کسب میشود. حالا با چنین هزینهای، شرایط را طوری طراحی کنیم که مهاجرت کند و در کشور دیگری خدمت کند.
عدد مطلق مهاجرت پزشکان، نسبت به تعداد پزشکانی که در کشور خدمت میکنند، عدد بسیار بالایی نیست. اما با توجه به دلایلی که گفتم، همین عدد هم نگرانکننده است. ما گزارشی مفصل را برای مسئولان فرستادیم. اکنون نمیتوان گفت به مرز بحرانی رسیدهایم، اما باید حتما حساس شویم که در آینده بدتر نشود. بر اساس این گزارشی که دادم، هم در مرکز پژوهشهای مجلس جلساتی تشکیل شد و هم شورای عالی امنیت ملی به موضوع ورود کرد. ریاست جمهوری و معاونت علمی و فناوری هم پیگیر هستند. بالاخره به اندازه کافی حساس شدند. گاهی طوری عمل میکنیم که فرد برخلاف میل باطنی خود اقدام به مهاجرت میکند.
بحث مهاجرت جنبه بسیار مهم دیگری دارد؛ یعنی مهاجرت شغلی. یعنی شخص از کشور مهاجرت نمیکند، اما از شغل خود مهاجرت میکند. چه از شغل پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی به شغل غیرتخصصی برود، چه در همان حوزه پزشکی از حوزه تخصصی خود به حوزهای که چندان نیاز نیست برود. مانند متخصصی که به دلایل معیشتی و تعرفههای نامناسب به کارهای زیبایی میرود.
عدد مهاجرت شغلی از مهاجرت از کشور، بیشتر است. نتیجه اما همان است. فردی که هزینه بسیاری برای او شده، از میدان ارائه خدمتی که برای او پیشبینی شده بود، خارج میشود. حالا یا از کشور میرود یا به شغل دیگری میرود. مهاجرت شغلی برای ما بسیار مهمتر است و بهتر میتوانیم برای آن تدبیر کنیم، چون در داخل کشور هستند. کسی که از کشور رفته را دیگر نمیتوان کاری کرد، به سختی میتوان او را برگرداند. اما پزشکی که در داخل کشور است را میتوان کاری کرد که در رشته اصلی خود با طیب خاطر ادامه دهد.
[imp content=”20 هزار پزشک عمومی در کشور دیگر کار پزشک عمومی نمیکنند. “]
این مهاجرتها چه تاثیری بر نظام سلامت کشور دارد؟
پیشتر آماری محاسبه کردیم که بر اساس آن حدود 20 هزار پزشک عمومی در کشور دیگر کار پزشک عمومی نمیکنند. حالا یا پزشکی را کنار گذاشتهاند یا به حوزههایی رفتهاند که نیاز ضروری مردم نیست.
بحث مهاجرت جنبه بسیار مهم دیگری دارد؛ یعنی مهاجرت شغلی. آمار مهاجرت شغلی بیشتر از آمار مهاجرت از کشور است. حدود 20 هزار پزشک عمومی در کشور دیگر کار پزشک عمومی نمیکنند. حالا یا پزشکی را کنار گذاشتهاند یا به حوزههایی رفتهاند که نیاز ضروری مردم نیست.
در بخش دوم این گفتوگو نیز وضعیت کمبود متخصص و توزیع پزشکان در کشور بررسی شد. (لینک مشاهده بخش دوم)
[imp content=”روی کاغذ دلمان را خوش میکنیم که ظرفیتها را افزایش دادهایم. چین این روش را امتحان کرد، شکست خورد و برگشت. اما برخی میخواهند این مسیر را ادامه دهند.”]
اشاره کردید که مهاجرت از کشور و مهاجرت شغلی در حالی انجام میشود که کشور نیاز شدید به آنها دارد. در حال حاضر چه تعداد پزشک عمومی و متخصص در کشور داریم؟ استاندارد جهانی چقدر است؟
بحث استاندارد نیاز به پزشکان در کشور باید اصلاح شود. به طور کلی بحثی با عنوان چگالی ارائهدهندگان خدمات سلامت داریم که شامل چند گروه (پزشک، دندانپزشک، پرستار، ماما، داروساز و…) میشود و باید آنها را با هم ببینیم. در کشور ما این اصل مهم را کنار گذاشتهاند و فقط بر افزایش شاخص پزشکی تاکید میکنند.
قطعا به افزایش ظرفیت نیاز داریم، اما چگونه باید آن را اعمال کرد. اینکه روی کاغذ بنویسند، ظرفیت پزشکی هشت هزارتاست و باید آن را 12 هزارتا کرد؛ یعنی خوابگاهی که ظرفیت آن سه نفر بوده، اکنون 6 نفر شده و اگر قبلا 10 دانشجو بالای سر بیمار میرفتند، اکنون 20 نفر شدهاند. اگر قبلا چهار رزیدنت به اتاق عمل میرفتند، اکنون هشت نفر میروند. زیرساختها را که افزایش ندادهاند.
زمانیکه زیرساخت را افزایش ندهید، کیفیت آموزش کم میشود. افزایش ظرفیت بیکیفیت جز افزایش بار هزینهها و ضرر زدن به سلامتی مردم، هیچ نتیجهای ندارد. روی کاغذ دلمان را خوش میکنیم که سرانه ما از 16 مثلا به 60 رسیده است. چین این روش را امتحان کرد، شکست خورد و برگشت. برخی از دوستان میخواهند همین مسیر را ادامه دهند و همین کار را هم کردهاند. ما میگوییم دانشگاهها را بررسی کنید، هر دانشکده که ظرفیت (استاد، خوابگاه، بیمارستان، تخت آموزشی، آزمایشگاه و…) دارد، هر چقدر شد افزایش دهید. ما مخالف نیستیم. اما اینکه دانشکدهای 70 نفر ظرفیت دارد، همین حالا 100 نفر را پذیرش کردید و حالا میخواهید آن را به 120 نفر برسانید. این دیگر آموزش نیست. یا اینکه در هر شهر کوچکی یک دانشکده پزشکی راه انداختهاند.
چند سال دیگر این پزشکان معضلی روی دستتان میشود که باید معیشت آنها را تامین کنید، کیفیت ندارند، مردم به آنها اعتماد نمیکنند، به دلیل درمانهای القایی به مردم آسیب میزنند و خطاهای پزشکی افزایش پیدا میکند. مردم هم برای درمانهای ضروری به کشورهای دیگر خواهند رفت. (آنها که توانایی مالی داشته باشند)
[imp content=” 45 درصد از متخصصان ما در پنج کلانشهر ساکن هستند؛ یعنی در تهران، شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد. در بعضی از رشتههای مادر مانند بیهوشی، داخلی و اطفال، زنان و زایمان با کمبود مواجه هستیم و در آینده بیشتر از سایر رشتهها کمبود خواهیم داشت.”]
در حال حاضر کشور چقدر با کمبود متخصص مواجه است؟
در برخی از رشتهها استاندارد داریم؛ مانند جراحان مغز و اعصاب. سازمان جهانی بهداشت توصیه کرده که حداقل به ازای هر میلیون نفر باید چهار متخصص مغز و اعصاب داشته باشیم، اما عددی که ما اکنون داریم 13 نفر است؛ یعنی سه برابر توصیه سازمان جهانی بهداشت.
مهمتر از کمبود متخصص (که داریم)، مشکل توزیع پزشکان است. تعداد جراحان مغر و اعصاب ما در کشور نسبت به کشورهای دیگر، بسیار خوب است اما بیش از 45 درصد از آنها در شهر تهران ساکن هستند.
توزیع پزشکان در کشور ناعادلانه است. 45 درصد از متخصصان ما در پنج کلانشهر ساکن هستند؛ یعنی در تهران، شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد. باید بررسی کنیم که چرا نمیتوان متخصصان را در سایر شهرها ماندگار کرد.
در چه رشتههایی بیشتر با کمبود متخصص مواجه هستیم؟
در بعضی از رشتههای مادر مانند بیهوشی، داخلی و اطفال، زنان و زایمان با کمبود مواجه هستیم و در آینده بیشتر از سایر رشتهها کمبود خواهیم داشت. اینها رشتههایی هستند که همین حالا رغبت پزشکان عمومی برای ورود به آن کم شده است. ظرفیت آنها در آزمون دستیاری پر نمیشود. در استانی که اخیرا رفتم، رئیس دانشگاه میگفت 12 نفر ظرفیت داشتند اما 2 نفر شرکت کرده بودند.
پزشکی هنر است طبابت مسابقه نیست مافیا نباید داشته باشد اساتید دانشگاه به جای آموزش فقط از دانشجویان دستیاران بیگاری میکشند در یاددهی بخیلند و درآمدی که دارند قطعا حق کار خودشان نیست پزشکی که در پی طبابت. هست احمق خوانده میشود هیچ برنامهای وجود ندارد هیچ کس به فکر سلامت مردم نیست و مردم نیز غافل از انند سلامتشان در گرو اسایش آرامش پزشکان است
قدر و ارزش حرفه پزشکی و علی الخصوص نوابغ لایق این رشته رو بدانید و بسناسید و حفظشون کنید.تو رابخدا به خودتون بیایید کمبود پزشک داشتن بهتر از ایته که به هر قیمتی پزشک اونهم به زور تربیت کنید و بریزید بیرون و به روز مهندسین لایق گرفتارشون کنید که از صدقه سری دانشگاههای بی در و پیکر مثل علمی کاربردی و غیر انتفاعی و….دیگه هرگز دیده نمیشوند.جان مردم باید در انحصار نخبه ها باشه.خواهشا ارزش پزشکی رو به فنا ندهید.خواهشا.
مشکل اصلی درآمد پزشکان هست.پزشک که درآمدی نداره .چند نفر تو یه شهر معروف میشند و همه میروند پیشه اونا .شما خودتون بخواید یه عمل ساده بکنید از ۱۰۰ نفر میپرسید کی معروفه پیشه اون میرید.بقیه پزشکا و متخصصا درآمدی ندارن.امروز از آچاره نیرو میخ استم برای نصب لوستر میگفت شاخه ای ۱۰۰ تومن یدونه لوستر ۸ شاخه میشه ۸۰۰ تومن نصبش حالا حساب کن یه متخصص بعد از ۳۰ سال درس خوندن اونم به سختی .و گذروندن طرح.حق ویزیتش ۱۳۰ تومنه تازه بدونه بیمه.مالیات و کرایه مطب و منشی و هم حساب کن .واقعا فکر اقتصادی داشته باشی نباید پزشکی بخونی .مگه اینکه عاشق این رشته باشی.دولتم به جای اینکه به فکر حل کردن مشکل زندگی پزشکان باشه .با زیاد کردن سهمیه پزشکی باعث میشه مثل رشته برق و فیزیک و شیمی .همه متخصصا حتی کارم نداشته باشن برن مسافر کشی.
دیگه پزشکی نمانده اخلاقی نمونده چی تربیت کردین یه مشت تاجر ومغازه دار فقط پول پول پول
همسر من پزشک متخصص ent هست .هزینه ویزیت یک پزشک متخصص به صورت آزاد و بدون بیمه ۱۳۷ هزار تومان هست.یعنی یک پزشک متخصص اگر خیلی معروف باشد و روزانه ۳۰ نفر بیمار ویزیت کند.وآنها بیمه هم نباشند 4110000هزار تومان میتواند درآمد داشته باشد.اما باید گفت هزینه کرایه مطب و منشی و مالیات که جای خود را دارد.بیمه ها که دیگر هیچ ۶ ماه یا یک سال بعد پول پزشک و واریز میکنند.برای عمل جراحی هم که بیماران نزد پزشکان معروف و نامدار میروند .یعنی یک متخصص ۲۴ سال درس بخونه اونم شبانه روزی ۳ سال طرح بره به صورت بیگاری و بعد از ۳۰ سال که وارد بازار کار میشه با این همه پزشک و رقیب هی چی بدست نمیاره.ولی کافیه یه دلال باشی و یه ملک خرید و فروش کنی…. یا هزار تا شغل دیگه خوب معلومه پزشکی به صرفه نیست.تو ایران پول دست دلال هاست مشکل تعداد پزشک نیست .مشکل حقوق و درآمد پزشک هاست که یا در شغل پزشکی کار نمیکنند یا از کشور مهاجرت میکنند.یکم فکر کنید اگه کسی درآمد خوبی تو ایران داشته باشه حاضر هست بره خارج از کشور خونه و خانوادشو ول کنه.همه به امید زمدگی و درآمد بهتر میرن….به جای افزایش ظرفیت پزشکی و بدتر کردن وضعیت به فکر معیشت افراد متخصصتون باشید.
با توجه به اینکه اکثر شهرستانی ها در تهران درس می خوانند مسلما به شهرستان خود برنمی گردند و شهرها هیچوقت آباد نمی شود دوم اینکه آنها بسیار زرنگ هستند و کارها را در تهران می قاپند و پولدارها یشان هم مهاجرت می کنند و یا در تهران مطب میزنند می ماند تهرانی ها که باید بروند شهرستان پولدارها مهاجرت می کنند فقیرها هم در شهرستان ها افسرده می شوند چون هم خانواده نیست و هم به فرهنگ و محیط شهرستان عادت ندارند وقتی به تهران برمی گردند مواجه میشن با بیکاری چون شهرستانی ها همه جای تهران را گرفته اند و بچه های تهران آواره و بیکار می شوند دوباره پولدارها مهاجرت می کنند و فقیره بیکار می مانند نتیجه عدم مدیریت باعث شده جوونها و بچه ها فرار کنند وگرنه کسی دوست نداره خانواده و کشورشون رها کنه و برای بیگانه حمالی کنه
کسانی که صندلی پزشکی روباپول می خرند طبابت نخواهندکرد وفقط ازعنوان آن استفاده می کنندچون مال این رشته نیستند که زحمت درس خواندن بکشند (آقای دکتر ،،،خانم دکتر….وبس)
مهاجرت پزشکان چالش نیست، ابر چالش هست!!
جیب بیماران بیچاره رو خالی کردند و حالا با پولش برای خودشون کسب و کار راه انداختند و دیگه طبابت نمی کنند. این عدالت نیست. در رشته های دیگر هم ما دکترا داریم ولی حقوق آنها نصف یک پزشک هم نیست.
در هر رشته ای افرادی هستند که ممکن سو استفاده بکنند .ود رست این است که در پزشکان کمتر دیده شود و واقعا هم همینطور است ولی این طور بیان کردن بی انصافی است
چطور یک پزشک عمومی درآمد نداره ؟؟؟ پزشکان میگن کل دنیا بایستی مال ما باشه چون پزشک هستیم چون خدا هستیم … بعد رشته های مثل فیزیک برق شیمی که دنیا روی این رشته ها سرمایه گذاری میکنه هیچ …. البته دانشگاه آزاد پیام نور علمی کاربردی و غیردولتی این رشته ها رو نابود کرد آنقدر دانشجو گرفت و گرفت که هر بی سرپایی رفتن دانشگاه ب اصطلاح و مدرک خریداری کردن و الان هم فقط صبح و شب پزشک پزشک ….. چ خبر هستش
بنده پزشک عمومی هستم وخانومم. نیز همچنین به خدا هرشب از وقتی هوا گرم شده به فکر این بودیم کولر کی بخریم داریم طبابت میکنیم مثلاً من رتبه ۲۰کنکور بودم الان به خاطر بی پولی نمیتونم تخصص بخونم عزیز من پزشک نباید درآمد کلانی داشته باشه ولی باید رفاه داشته باشه تا درست طبابت کنه