کد مطلب: ۳۵۳۱۵۳

معاون پیشین ارزی بانک مرکزی مطرح کرد:

رسما سه نرخ ارز، اما عملا ۱۰ الی ۱۲ نرخ داریم / در تصمیمات ارزی معکوس عمل می‌کنیم

رسما سه نرخ ارز، اما عملا 10 الی 12 نرخ داریم / در تصمیمات ارزی معکوس عمل می‌کنیم

معاون پیشین ارزی بانک مرکزی می‌گوید: به جرات می‌توانم بگویم اکثرا تصمیمات از جمله تصمیمات ارزی در کشور ما به این صورت بوده که ابتدا تصمیم گرفته شده و بعد فکر کرده‌ایم که چه کاری انجام داده‌ایم. سپس به دنبال اصلاح نتایج آن تصمیم می‌رویم. یعنی کاملا معکوس عمل می‌کنیم.

مینو کیانی‌راد پیش‌تر در زمان تصدی محمود بهمنی بر بانک مرکزی، مسئولیت معاونت ارزی بانک مرکزی را بر عهده داشته است. وی در دومین کنفرانس حکمرانی و سیاست‌گذاری عمومی که در محل همایش‌های صداوسیما برگزار شد، به تشریح برخی از سیاست‌های ارزی و بیان مفهوم حکمرانی خوب پرداخت.

به گزارش تجارت‌نیوز، کیانی‌راد با بیان اینکه اکنون مساله حکمرانی در اقتصاد ما و سایر کشورها مورد توجه قرار گرفته است، گفت: بخش اقتصادی از جمله شاخه تجارت و سیاست‌های ارزی نیاز به حکمرانی دارد که از جمله آنها حکمرانی خوب و حکمرانی باز است. به طور خلاصه حکمرانی فرایند اخذ تصمیم و اجرای آن است. بنده بیش از 23 سال است که در بخش ارزی بانک مرکزی مشغول به فعالیت هستم. به جرات می‌توانم بگویم اکثرا تصمیمات از جمله تصمیمات ارزی در کشور ما به این صورت بوده که ابتدا تصمیم گرفته شده و بعد فکر کرده‌ایم که چه کاری انجام داده‌ایم. سپس به دنبال اصلاح نتایج آن تصمیم می‌رویم. یعنی کاملا معکوس عمل می‌کنیم.

وی با اشاره به تعریف حکمرانی خوب اضافه کرد: حکمرانی خوب در جایی رخ می‌دهد که اعمال قدرت سیاسی، اقتصادی و اداری برای مدیریت امور عمومی در تمام سطوح تعریف می‌شود. در این زمنیه یک اشکال اساسی در نظام تصمیم‌گیری ما وجود دارد. به عنوان مثال، رئیس کل بانک مرکزی تغییر می‌کند، اولین اقدامی که انجام می‌دهد این است که یک جلسه با مدیران عامل بانک‌ها می‌گذارد و از آنها نظرخواهی می‌کند که چه کار کند. سپس همین جلسه را نیز با صرافی‌ها، بخش خصوصی و سایر بخش‌های دیگر می‌گذارد و از آنها سوال می‌کند که چه اقدامی انجام دهد. در هیچ کجای دنیا بانک مرکزی اینگونه رفتار نمی‌کند. بلکه بانک مرکزی مجموعه‌ای از تصمیم‌گیری‌ها را به تک‌تک این بخش‌ها ابلاغ می‌کند نه اینکه به گونه‌ای دیگر رفتار کند. چرا که تک‌تک این بخش‌ها دچار تضاد منافع هستند. در این صورت بانک مرکزی به جای اینکه خودش به عنوان یک تنظیم‌گر در بالا بنشیند، باید هر بار به سمت یکی از آنها برود. بنا بر تجربه می‌گویم که رئیس کل بانک مرکزی باید نگاه بانکداری مرکزی داشته باشد. اگر نگاه، رویکرد، ذهنتیت و سابقه رئیس کل بانک مرکزی همان بانکداری تجاری یا بخش خصوصی باشد و البته از اقتصاد چیزی نداند، قطعا اتفاقاتی که در چند وقت اخیر افتاد، یکبار دیگر تکرار خواهد شد.

ما در کشور خودمان باید توجه کنیم که تمام سیاست‌گذاری‌های مختلف اقتصادی در شرایطی اعمال می‌شود که زیر بمباران تحریم‌ها قرار دارند. یعنی با اعمال هر سیاستی باید نیم‌نگاهی به تحریم‌ها نیز داشته باشیم.

کیانی‎راد با اشاره به لازمه خرد جمعی در تصمیم‌گیری‌ها گفت: یک اشکالی که در کشور ما بیشتر وجود دارد این است که همه ما در مورد تمام چیزها اظهارنظر می‌کنیم، بدون اینکه علم لازم را داشته باشیم و در شرایط فرد تصمیم‌گیر باشیم. به عنوان مثال، بانک مرکزی اعلام می‌کند که مثلا از امروز به بعد سیاست ما حمایت از صادرکننده است، فردای آن روز همه حمله خواهند کرد. اگر حمایت از تولیدکننده را در برنامه بگذارد، باز هم حمله خواهند کرد. این گروه‌های مختلف معمولا دارای تضاد منافع با یکدیگر هستند. در اینجا حکمرانی خوب تا حد امکان تصاد منافع را از بین می‌برد.

وی اضافه کرد: انواع سیاستگذاری‌های تجاری ارزی وجود دارد که به کار بردن هر کدام از این سیاست‌ها مستلزم شناخت بستر حکمرانی است. یعنی تا زمانی که از شرایط موجود آگاه نباشیم، اعمال یک سیاست می‌تواند به درست یا غلط شرایط را بدتر یا بهتر کند. ما در کشور خودمان باید توجه کنیم که تمام سیاست‌گذاری‌های مختلف اقتصادی در شرایطی اعمال می‌شود که زیر بمباران تحریم‌ها قرار دارند. یعنی با اعمال هر سیاستی باید نیم‌نگاهی به تحریم‌ها نیز داشته باشیم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برنامه‌های توسعه بعد از انقلاب گفت: برنامه توسعه اول که بعد از جنگ تحمیلی طراحی شد، بیشتر به دنبال تقویت بنیه اقتصادی، حذف بخشودگی‌های گمرکی، سود بازرگانی کالاهای واسطه‌ای و بحث واردات انحصاری توسط شرکت‌ها بود. بنابراین در آن زمان بحث کوپن که در شرایط زمان جنگ در نظر گرفته شده بود، برداشته شد. چرا که در شرایط بازسازی شاید چندان ضرورت آن احساس نمی‌شد. اما به نظرم اگر حتی شرایط کوپنی تا اکنون نیز ادامه پیدا می‌کرد، مشکلی ایجاد نمی‌شد. چرا که امنیت غذایی مردم تا حدی حفظ می‌شد. جالب است که اکنون در کشور آمریکا برای گندم سوبسید می‌دهند و مالیات نمی‌گیرند. چرا که اعتقاد دارند حداقل چیزی که مردم باید بخورند نان است و نباید از آنها گرفته شود. بنابراین می‌بینیم حتی در آمریکا نیز با وجود تمام توسعه‌یافتگی که دارد، بر روی برخی از اقلام حساسیت خاصی وجود دارد.

کیانی‌راد افزود: در برنامه توسعه دوم به فاصله سال‌های 73 تا 79 کشور دچار یک شوک نفتی شد. این شوک نفتی در نظام تصمیم‌گیری و تصمیماتی که بعدها در قانون برنامه سوم آمد، بسیار تاثیرگذار بود. در قانون برنامه سوم سیاست‌های حمایتی و تشویق‌ صادرات انجام شد. در قانون برنامه چهارم که به نظرم یکی از بهترین برنامه‌‌نویسی‌ها بود، بحث تدوین سند بازرگانی و سند راهبردی توسعه صادرات غیرنفتی مطرح شد. به نظرم این دو سند راهگشای سیاست‌های تجاری هستند. قانون برنامه پنجم با پیگیری مباحثی مانند دولت الکترونیک، به دنبال ایجاد شفافیت بیشتر بود. قانون برنامه ششم توسعه نیز توجه به برنامه‌های اقتصادی مقاومتی دارد و به دنبال ارتقا شفافیت است. از طرفی به دنبال اصلاح سیاست‌های ارزی و تعرفه‌ای با رویکرد ارتقا کیفیت و رقابت‌پذیر ساختن کالاهای تولید داخل برای صادرات است.

تجربه‌های ارزی شکست خورده

وی در پایان گفت: ما در سیاست‌های ارزی کشور چهار تجربه تکراری داریم. یعنی چهار تجربه‌ای که در آن نرخ ارز تک‌نرخی به صورت سوبسیدی یارانه‌ای در دولت داشته‌ایم. سال 71 اولین شوک ارزی بود که در آن قیمت دلار از 7 تومان به 120 تومان رسید. شوک دوم سال 1380 بود که نرخ ارز به 750 تومان رسید. شوک سوم در سال 90 رخ داد که نرخ ارز به 12226 تومان رسید. سرانجام شوک چهار نیز امسال رخ داد. مشکل ما این است که آن چه که تجربه شده دوباره تجربه می‌کنیم. یعنی آنچه که آثار منفی آن را در اقتصاد دیده‌ایم، دوباره تجربه کرده‌ایم.

کیانی‌راد تصریح کرد: اکنون برای سال 97 ما عملا سه نرخ در بازار ارز داریم که شامل نرخ ارز 4200 تومانی، نرخ ارز نیمایی و نرخ بازار آزاد است. اما مشکل اینجاست که اکنون بیش از 10 الی 12 نرخ وجود دارد. یعنی برای هر کدام از اقلام نرخی در نظر گرفته شده است. اینکه این همه نرخ متفاوت وجود داشته باشد، نشان‌دهنده این است که در این حوزه تصمیم‌گیری سخت است.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • جليل قرباني

    يك سوال هميشگي از كساني كه انتقادات از سيستم را زماني بر زبان مي آورند كه خود در آن سيستم نباشند يا در واقع كنار گذاشته شده اند.
    – خانم كياني راد الان اين ايرادات را از چي كسي يا كساني مي گيرد؟
    – چه كسي بايد پاسخ سوال ايشان را دست كم در دوره معاونت خودشان بدهد؟
    – چرا نتوانسته يا شايد دقيق تر نخواسته كه در 4 يا 5 سال مسيوليت معاونت بانك مركزي اين كارهاي نادرست را اصلاح كند؟
    – مگر سياست هاي ارزي بانك مركزي در دوره بهمني با نظر ايشان نبود، چرا آن را اصلاح نكرد ؟
    – اصلاً مديران بانك مركزي به جز نگهداشتن صندلي و ميز صدارت فكر ديگري در سر دارند؟
    – اگر اين ايرادات را الان فهميده و قبلاً نمي دانست، چرا مسئوليت ارزي در بانك مركزي را پذيرفت؟
    – اگر دوباره اين مسئوليت به ايشان واگذار شود، از قبول آن خودداري مي كند؟
    – اگر در مصدر كار قرار گيرد، آيا توان اصلاح دارد يا وسوسه حقوق بالاي بانك بر تمام انگيزه هاي اصلاح روندها مي چربد؟