موضوعات داغ: # اسرائیل # قیمت خودرو # اقتصاد ایران # ارزش لیر # ترامپ # نیروگاه‌های برق‌آبی # اقتصاد ایران # ایران و آمریکا

پیش بینی یک اقتصاددان از اقتصاد ایران 1404 

برای اولین بار در تاریخ ایران ، صادرات فولاد کشور با روشهای کول بری انجام شده است! نه اینکه فولاد را بر دوش بکشند، بلکه به این معنا که فولاد را با کارتهای ناشناس بازرگانی صادر کرده اند و ارز آن را در بازار آزاد فروخته اند و کسی هم پاسخگو نیست. به همین دلیل است که ارزهای سرگردانی ایجاد شده اند که امکان سیاست ورزی را برای دولت و بانک مرکزی به طور کامل از بین ببرند. 160 هزار مجوز سیار و در حوزه بازرگانی نزدیک به 20 هزار کارت بازرگانی ناشناس صادر شده است. این مجوزها توسط افراد حقیقی گمنام و بدون اهلیت و صلاحیت کسب شده که اساسا امکان کنترل آنها وجود ندارد. سال گذشته 7 میلیارد دلار صادر شده و تقریبا نیمی از ارز آن برنگشته است. همزمان وقتی شکاف میان ارز رسمی و بازار آزاد به چنین وضعی می رسد، یا صادرکننده ارزش را با چشم انداز افزایش قیمت ارز نگه می دارد و گاو صندوق شرکتها پر از ارزی می شود که آنها را نگه داشته اند تا به وقت مقتضی و در اوج بفروشند یا اینکه اساسا صادرکننده ارز خود را از مجاری غیررسمی بر می گرداند.

به گزارش تجارت نیوز، حجت الله میرزایی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه دولت به دلیل بی دولتی، نمی تواند گروهی از بنگاه های بزرگی که با رانتها و حمایتهای عجیب و غریب رشد کرده اند را کنترل کند، سودها را به دست می آورند اما این سودها از جاهایی سر درمی آورد که دولت نمی تواند آنها را مدیریت کند، گفت: این یکی از نقاط تمرکز است که دولت باید روی آن به عنوان یکی از منابع بالقوه فکر کند.

وی به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه مدت زیادی طول کشید که گزارشی آماده شود و وقتی آماده شد، مهمل بود، اشاره کرد و افزود: نظام کارشناسی توان سیاستگذاری و قدرت ایجاد یک نظام انگیزشی مناسب را ندارد. حتی قدرت تنظیم گری مناسب برای اینکه دولت بتواند دولت باشد را هم در اختیار ندارد. بی دولتی دولت، وضعیت حکمرانی بدی است و اگر روی آن تمرکز نکنیم، ممکن است بسیاری از دستاوردهایی که در چهل سال گذشته داشتیم هم از دست برود.

دکتر حجت الله میرزایی، اقتصاددان و مدیر عامل صندوق بازنشستگی کشوری که در جمع «مدیران اقتصادی سازمان بازنشستگی» با عنوان «چشم انداز اقتصاد 1404، از نگاه سطح توسعه» سخن می گفت، با بیان اینکه ما وارد دوره جدیدی در اقتصاد جهانی شدیم که از مدیریت ترامپ و ویژگی های شخصیتی و دیدگاه هایی که دارد به شدت متاثر شده است، تصریح کرد: او به عنوان یک سیاستمدار معروف به نیومرکانتی که با رویکرد امپریالیستی، تلاش می کند بازارهای سیاست و اقتصاد در دنیا به تسخیر خود درآورد و از همه ابزارهای ممکن استفاده می کند، البته برخلاف تصور، به نظر می رسد که تمایلی برای استفاده از ابزار جنگ ندارد، اما سایر ابزارها، از تحریمها و تعرفه ها و سیاستهای حمایتی استفاده خواهد کرد.

ترامپ نوعی حمایتگرایی افراطی جدید را دامن خواهد زد

وی ادامه داد: برخلاف تصور رایج که ما ترامپ را به عنوان نومحافظه کار با گرایشهای اقتصاد لیبرال می شناسیم، اما به نظر می رسد که نوعی حمایتگرایی افراطی جدید را دامن خواهد زد، همچنان که در دوره گذشته اش هم همین عملکرد را داشته است. دولت او در دوره کرونا، تنها دولتی بود که بالاترین سطح حمایت از بنگاه ها و خانوارها را با حدود 2 هزار میلیارد دلار پرداختهای حمایتی اعمال کرد که در همه دنیا بی نظیر بوده است. در یک دولتی با گرایش ظاهرا لیبرال، بالاترین سطح حمایت از بنگاه ها و خانوارها و در اقتصاد ما به عنوان یک اقتصاد دولتی، پایین ترین سطح حمایت از خانوارها و بنگاه ها در دوره کرونا اعمال شد.

میرزایی با یادآوری اینکه در ایران استدلال کسانی که مخالف حمایت از خانوارها و بنگاه ها بودند، مبتنی بر اقتصاد لیبرال بود که در آمریکا تدوین شده، گفت: آنها دائم می گفتند که دولت بزرگتر می شود و این سیاستها، دامنه حضور دولت در اقتصاد را بیشتر می کند و تورم را افزایش می دهد. تا جایی که آقای دکتر هاشم پسران، اقتصاددانان جوان را به بازخوانی در رفتارها و سیاستهایشان دعوت کردند، این مقاومتها ادامه پیدا کرد و بعد هم دو سیاست پولی با عنوان پرداخت یک میلیون تومان پول به خانوارها با به وثیقه گذاشتن یارانه خانوار و دیگر پرداخت وام 14 درصدی به بنگاه های اقتصادی که به معنای حمایتی در سطح هیچ بود.

رئیس پیشین مرکز پژوهشهای اتاق ایران اضافه کرد: دولتی با بالاترین سطح حمایت از بنگاه های اقتصادی اکنون در آمریکا حضور پیدا کرده و از اولین روزی که آمده سیاستهای تعرفه ای برای حمایت از صنایع آلومینیوم، فولاد و برخی دیگر از صنایع را اعمال کرده و جنگ تجاری جدید را علیه همسایگانش، یعنی مکزیک، کانادا و در دوردست علیه ژاپن، چین و اروپا اعمال کرده و به همین ترتیب دیگر شرکا نیز مشمول این جنگ تجاری خواهند شد. پیش بینیهایی که وجود دارد این است که سال 2025، سالی با رشد اقتصادی پایین و تجارت پایین خواهد بود و در آمریکا هم ممکن است در کوتاه مدت به کاهش جدی رشد اقتصادی و کاهش اشتغال منجر شود، اما پیش بینی ها حاکی از این است که در بلندمدت اقتصاد آمریکا با افزایش رشد اقتصادی مواجه می شود.

میرزایی توضیح داد: معنایش این است که برخلاف تصورها، ما با یک بوکسور دیوانه مواجه نیستیم، بلکه با سیاستمداری که اندیشیده و در بازی شطرنج در مقابل چین با مهره هایش بازی می کند مواجهیم. این به معنای تجلیل از شخصیت ترامپ نیست، بلکه مساله این است که باید در شناخت دشمنمان که آن سو ایستاده، دقتهای لازم را داشته باشیم که در بین دو گروه، یعنی امنیتی ها و صاحبان کسب و کار بزرگی مانند ایلان ماسک، به نظر می رسد این گروه دوم، سهم اصلی را در سیاستهای واقعی ترامپ خواهند داشت، هر چند که امنیتی ها هم در سوی دیگر به عنوان ابزار تهدید همواره در کنار او حضور دارند و با آنها عکس یادگاری می گیرد. با این حال، آن گروه کارآفرین بزرگ و قدرتمندی که اکنون هم اقتصاد آمریکا را اداره می کنند، به نظر می رسد قدرت اصلی پیشران ترامپ در دوره ریاست جمهوری اش خواهند بود.

اتفاق بزرگی که در دنیا می افتد، همان است منجر به فروپاشی سریع شوروی شد

این استاد دانشگاه اظهارداشت: اتکای اصلی ترامپ، روی اقتصاد دیجیتال است و بازی را از اقتصاد کامودیتی که محور اصلی رشد اقتصادی چین و رشد اقتصاد مجازی و نامحسوس سوق می دهد و سرمایه گذاری عظیمی که آمریکایی ها بر هوش مصنوعی انجام می دهند، افزایش خواهد یافت. به نظر می رسد اتفاق بزرگی که در دنیا می افتد، همان است که در دهه 1980 در رقابت میان آمریکا و شوروی رخ داد و منجر به فروپاشی سریع شوروی شد. با بازنگری در آن وقایع، روشن است که عملا رقابت آمریکایها با شوروی، در دوره حوزه اصلی نهایی شد؛ یکی اقتصاد مبتنی بر صنایع انفورماتیک و تولید کامپیوترهای نسل پنج و شش و دیگری هم رقابت های فضایی که ریگان آن را «جنگ ستارگان» نامید.

به گفته میرزایی؛ این رقابت بر اساس ارزیابی دقیقی بود که آمریکایی ها روی توانایی رقیبشان داشتند و در این رقابت هم پیروز بیرون آمدند. به نظر می رسد در دوره جدید، میدان این رقابت با جایگزین کردن چین، عوض شده و موضوع اصلی آن هم اقتصاد دیجیتال و سرمایه گذاری بر هوش مصنوعی است؛ از اکنون تا 2030، رشد اقتصادی جهان از 105 تریلیون دلار، به 130 تریلیون دلار می رسد و 25 تریلیون دلار افزایش می یابد که فقط 10 تریلیون آن نتیجه رشد کامودیتی و متعارف است. 15 تریلیون دلار آن نتیجه افزایش بهره وری ناشی از به کار گیری هوش مصنوعی در پنج، شش سال آینده است و از این 15 تریلیون 10 تریلیون برای آمریکا، 4 تریلیون برای چین و یک تریلیون برای همه دنیا است. تصور کنید که در منطقه ما، شرکت آرامکو به بزرگترین سرمایه گذار هوش مصنوعی در منطقه تبدیل شده است. نباید فراموش کرد که در این سالهای گذشته، بالاترین سطح سود شرکتها در سطح جهانی را آرامکو به دست آورده ، اما با این حال این سطح از سرمایه گذاری هم در مقیاس جهانی دیده نمی شود.

 آمریکا تمام تمرکزش را بر رقابت با چین گذاشته

این استاد دانشگاه با بیان اینکه آمریکا تمام تمرکزش را بر رقابت با چین گذاشته و تلاش می کند گرفتاریهای خود را در دیگر نقاط دنیا به حداقل برساند تا بتواند وارد جبهه اصلی رقابت جهانی شود، عنوان کرد: به نظر می رسد تلاشی که برای حال مساله اوکراین، غزه و یا تسویه حساب سریع با ایران در حال انجام است، به این دلیل است که پروژه های مهم تری را پیش رو دارد. همه اتکای آمریکا هم به این است که می تواند در جذب سرمایه های مالی و خلاق از همه کشورها جذاب تر باشد و در موضوع دوم هم چین توان رقابت با آمریکا را ندارد و دریافته اند که در دنیا هیچ کسی تمایل به مهاجرت به چین ندارد ، اما همه چینی ها خصوصا طبقات خلاقشان دوست دارند به آمریکا مهاجرت کنند و این موتور محرک اقتصاد دیجیتال در آمریکا است که می تواند با سرمایه های اقتصادی تلفیق شود.

دوره افول رشد اقتصادی چین از چند سال پیش آغاز شده

میرزایی ضمن اشاره به مانیفست 2024 حزب کمونیست که نشان می دهد چینی ها تلاش زیادی برای حفظ سرمایه های خارجی در کشورشان دارند و از اینکه بتوانند سرمایه جدیدی جذب کنند تقریبا ناامیدند، خاطرنشان کرد: دوره افول رشد اقتصادی چین از چند سال پیش آغاز شده و اکنون کم کم این رشد به زیر 4 درصد می رسد که بیش از همه خود را در صنایع ساختمان و مسکن که بسیار نگران کننده شده نشان می دهد. چین برای اینکه بتواند رشد اقتصادی و رشد صنعت ساختمان را حفظ کند، برنامه گسترده ساخت مسکن دولتی برای گروه های کم درآمد را در دستور کار خود گذاشته؛ چرا که کاهش رشد در این صنعت به کاهش رشد در صنایع فولاد و سیمان منجر می شود و این موضوع برای چین که بیش از یک میلیارد تن فولاد در دنیا تولید می کند و همه فولاد سازی های دنیا روی هم به زحمت به 200 یا 300 میلیون تن می رسد بسیار مهم و تعیین کننده است.

مدیر عامل صندوق کشوری با بیان اینکه رقابت در فناوری و کامودیتی ها نفسگیر و اعمال تعرفه ها بسیار اندیشیده و معنادار است، گفت: در این میان، اقتصاد ما بیش از هر زمان دیگری به تحولات بین المللی وابسته شده است؛ هم به دلیل تحولات چین و هم تحولات آمریکا و تاثیری که بر اقتصاد ما خواهد گذاشت. بر این اساس ، به نظر می رسد مولفه محیط بین الملل، در آینده برای ما به مهم ترین مولفه تبدیل می شود و ممکن است دوران سخت تری را در شرایط جهانی پیش رو داشته باشیم. در گذشته، خصوصا دوره ترامپ، ما با تحریمهای بسیار سختی خصوصا در صادرات نفت خام مواجه بودیم، که در ماه های آخر ترامپ این تحریمها کاهش پیدا کرد و در دوره 4 ساله دوره بایدن می توانستیم بین یک میلیون و 200 هزار تا یک میلیون و 500 هزار بشکه نفت صادر کنیم.

میرزایی ادامه داد: فرآورده های پتروشیمی و صنعت فولاد ما، تقریبا با هدف گذاریهایی که می شد به بازارهای مقصد می رسید اما گاه به دلیل اشتباهات خودمان و گاه به دلیل فشارهای تحریمی، زیر قیمت بازار عرضه می شدند. نفت خام، به دلیل فشار تحریم و محصولات پتروشیمی به دلیل اشتباهات ما و رقابتهای درونی در کشور و میان شرکتهای تولیدکننده و صادرکننده زیر قیمت بازار فروخته شدند.

شرایط ممکن است در آینده وضعیت شکننده ای برای ما ایجاد کند

وی با بیان این اعتقاد که شرایط ممکن است در آینده وضعیت شکننده ای برای ما ایجاد کند، گفت: می توان چهار وضعیت را با هم مقایسه کرد، «وضعیت با تحریمها و باکیفیت حکمرانی خوب»، «با تحریمها با کیفیت حکمرانی بد»، «بدون تحریمها با کیفیت حکمرانی بد» و «بدون تحریمها با کیفیت حکمرانی خوب». به نظر می رسد اکنون ما در وضعیتی هستیم که تحریم داریم و کیفیت حکمرانی هم خوب نیست، این وضعیت شرایط ما را شکننده می کند. اگر چه برخی تحلیلگران می گویند از آنجا که تحریمها سطحی از ابهام، فساد و ناروشنی را به اقتصاد تحمیل می کند، تا تحریمها بر داشته نشود، به هیچ وجه امکان حکمرانی خوب وجود ندارد. اما شخصا معتقدم می توان با وجود تحریمها، کیفیت حکمرانی را بهبود بخشید.

نظام کارشناسی توان سیاستگذاری ندارد

میرزایی به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه مدت زیادی طول کشید که گزارشی آماده شود و وقتی آماده شد، مهمل بود، اشاره کرد و افزود: نظام کارشناسی توان سیاستگذاری ندارد و دولت نه امکان ارائه چشم انداز روشنی دارد و نه قدرت ایجاد یک نظام انگیزشی مناسب. حتی قدرت تنظیم گری مناسب برای اینکه دولت بتواند دولت باشد را هم در اختیار ندارد. بی دولتی دولت، وضعیت حکمرانی بدی است که ممکن است در شرایط تحریمهای سخت، وضعیت ما را بدتر کند و اگر روی آن تمرکز نکنیم، ممکن است بسیاری از دستاوردهایی که در چهل سال گذشته داشتیم هم از دست برود.

سیاستهای غلط، تنگناهای سیاستگذاری را به شدت افزایش داده

رئیس پیشین مرکز پژوهشهای اتاق ایران یادآورشد: گزارشهایی که اکنون در سطح بین المللی منتشر می شود، حاکی از این است که متاسفانه ما وضعیت خوبی نداریم، یکی از آنها گزارش فساد است که نشان می دهد به تدریج وضعیت ما بدتر شده و در آخرین گزارشها از بین حدود 180 کشور دنیا، به رتبه 155 تنزل پیدا کردیم. دیگر شاخصها هم کم و بیش چنین وضعیتی را به تصویر می کشد. سیاستگذاریهای غلطی که صورت گرفته، تنگناهای سیاستگذاری را به شدت افزایش داده است، در دومین سطح تحلیل بعد از سطح جهانی، ما به سطح عملکرد نهادی می رسیم که محی بسیار مهم و سومین سطح سیاستگذاری کلان است.

به گفته میرزایی؛ برخی از تصورات غلط و مهمل گویی هایی که در گذشته توسط برخی از سیاستمداران مطرح شد، دولت را در تله عجیبی انداخته است. با یک شعار غلط تصمیم برای لغو مجوزها برای کسب و کار، فردی با این بهانه که می خواهیم محدودیتهای کسب و کار را حذف کنیم، 160 هزار مجوز سیار و در حوزه بازرگانی نزدیک به 20 هزار کارت بازرگانی ناشناس صادر شده است. این مجوزها توسط افراد حقیقی گمنام و بدون اهلیت و صلاحیت کسب شده که اساسا امکان کنترل آنها وجود ندارد. سال گذشته 7 میلیارد دلار صادر شده و تقریبا نیمی از ارز آن برنگشته است. همزمان وقتی شکاف میان ارز رسمی و بازار آزاد به چنین وضعی می رسد، یا صادرکننده ارزش را با چشم انداز افزایش قیمت ارز نگه می دارد و گاو صندوق شرکتها پر از ارزی می شود که آنها را نگه داشته اند تا به وقت مقتضی و در اوج بفروشند یا اینکه اساسا صادرکننده ارز خود را از مجاری غیررسمی بر می گرداند.

فولاد را با کارتهای ناشناس بازرگانی صادر کرده و ارز آن را در بازار آزاد فروخته اند

وی خاطرنشان کرد: عجیب است! برای اولین بار در تاریخ ایران ، صادرات فولاد کشور با روشهای کول بری انجام شده است. نه اینکه فولاد را بر دوش بکشند، بلکه به این معنا که فولاد را با کارتهای ناشناس بازرگانی صادر کرده اند و ارز آن را در بازار آزاد فروخته اند و کسی هم پاسخگو نیست. به همین دلیل است که ارزهای سرگردانی ایجاد شده اند که امکان سیاست ورزی را برای دولت و بانک مرکزی به طور کامل از بین ببرند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در چنین شرایطی اساسا تولید، توجیه خود را از دست می دهد و سرمایه گذاری برای ایجاد بنگاه های تولیدی و حتی برای تکمیل آن، جز در شرایط خاص، توجیهی را از دست می دهد، گفت: حرکت جدی از اقتصاد رسمی به اقتصاد غیررسمی اتفاق افتاده و روز به روز ابعاد بزرگتری پیدا می کند. در بازار پول و بازار سرمایه هم شاهد این وضعیت هستیم. ما اکنون شاهد حرکت از تولید به سمت دلالی هستیم و در ماه گذشته حدود 9 هزار میلیارد تومان از بازار سرمایه خارج شده و همین میزان برای خرید طلا وارد شده است. اشتباهی هم صورت گرفت و گفتند پولهایتان را طلا بخرید! از سوی دیگر هم برای ایرانیان چشم اندازی برای بخش تولید، حتی فولاد و پتروشیمی و دیگر بخشهایی که در گذشته در اوج بودند وجود ندارد و همه ما به دنبال سوداگری طلا و حفظ قدرت خریدمان با خرید بیشتر طلا هستیم.

در بازار غیررسمی، اکنون نرخ تامین مالی، بین 70 تا 80 درصد است

میرزایی با بیان اینکه اکنون نرخ موثر تامین مالی حدود 50 درصد است، افزود: تولیدکننده باید تا حدود 50 درصد نرخ سود بدهد که بتواند برای بنگاه های تولیدی اش، تامین مالی کند. کدام فعالیت اقتصادی اکنون با 50 درصد تامین مالی در بازار سرمایه توجیه اقتصادی پیدا می کند!؟ من که سراغ ندارم! البته گفتند یک پتروشیمی، اعلام کرده که با تضمین حدود 70 درصد منابع تامین می کنم و هر کس که دارد من از او می گیرم. در بازار غیررسمی، اکنون نرخ تامین مالی، بین 70 تا 80 درصد است. این موضوع را از نرخ نقد کردن اعتبار اسنادی، (ال سی) 3 ماهه و 6 ماهه ای که دلالها در بازار دارند، روشن است. اینجا هم عملا دلالهایی که کامودیتی را به جای تولید کننده با ال سی می گیرند و در بازار آن را نقد می کنند، تبدیل به الگویی از فعالیت اقتصادی دارای توجیه می شود.

بین یک سال تا شش ماه تحریمهای سخت تر از گذشته خواهیم داشت

وی ادامه داد: فرض کنید ما بین یک سال تا شش ماه تحریمهای سخت تر از گذشته خواهیم داشت، دوره ای که ما باید آمادگی شرایط سخت بین المللی را داشته باشیم. این تحریمها بسیار زود به حمل و نقل فولاد، فرآورده های پتروشیمی و جلوگیری از صادرات آنها برخواهد گشت. نقطه زنی برای حذف شرکتهای تراستی از مدتی قبل آغاز شده، تک تک آنها را به طور موثر شناسایی و آنها را حذف می کنند. با این شرایط وارد دوره ای می شویم که مبادلات بسیار محدودی آن هم با تراول با همسایگانمان خواهیم داشت، نه مبادلات دلاری. اکنون ما 65 میلیارد دلار واردات رسمی و 35 میلیارد دلار هم واردات غیررسمی داریم. یک سوم واردات ما، واردات غیررسمی است که سهم آن افزایش خواهد یافت. قدرت دولت برای کنترل کاهش و فساد افزایش پیدا می کند.

این اقتصاددان با بیان اینکه اگر ما بتوانیم الگوی آب چرخانی موثر را در داخل ایجاد کنیم، شاید بتوان گفت به نرخ رشد اقتصادی تا 1.5 درصد هم دست یابیم، تاکید کرد: این نرخ رشد هم البته با استیضاح های وزرا و فشارهای هر روزه بر دولت شدنی نیست. ما نیاز به یک دوره همگرایی سیاسی بسیار جدی برای گذار از این دوره داریم، چون دولت که عامل این تحریمها نیست، دولت نماینده مردم برای گذار از این شرایط اقتصادی است. ما نیازمند سطح بالاتری از انسجام و همگرایی در سطح سیاسی هستیم.

میرزایی با بیان اینکه مطالعات قبلی نشان می دهد در دوره تحریمها، می شد افق تولید ناخالص داخلی ما حدود 1500 میلیارد دلار یا 1200 میلیارد دلار باشد اما اکنون یک ، سوم آن چیزی است که می توانست بدون تحریمها باشد، اظهارداشت: درآمد سرانه ما می توانست بین 12 تا 15 هزار دلار باشد اما اکنون در بهترین شرایط، درآمد سرانه اسمی آن، حدود 4 هزار دلار است. در شاخصهای رفاهی هم این گونه است. ممکن است ما با یک دوره تعمیق فقر و نابرابریها مواجه شویم. تحریمها در دوره گذشته، باعث رشد فقر تا یک سوم جمعیت شده است. گزارشهای رسمی به صراحت این را تایید می کند. مطالعاتی که آقای صالحی اصفهانی و کحال زاده انجام داده اند، حاکی از این است که فشارها بر گروه های غیررسمی، دست کم 30 درصد بیشتر از گروه های رسمی بوده است؛ یعنی آنها که کارمند و کارگر رسمی نبوده اند و پوشش بیمه ای نداشتند و از خدمات رفاهی استفاده نمی کردند.

وی عنوان کرد: درست است که ما دستمزد را مبنا قرار می دهیم، اما کسانی که در سطح رسمی به گونه ای به بخش عمومی متصل می شوند، حتی بنگاه های بزرگ بخش خصوصی، دریافتی شان دستکم در پایین ترین سطح، دو برابر حداقل دستمزد است و خدمات رفاهی و حمایتهایی که کارفرماها انجام می دهند تا حد زیادی به مثابه یک تور حمایتی یا چتر برای گروه های کم درآمد عمل کرده، اما گروه های کم درآمد غیررسمی، بیشترین سطح آسیب را خواهند دید و مهم ترین قربانیان دوره تحریم خواهند بود. این آن چیزی است که مهم ترین وظیفه دولت را در دوره جدید، تا حد زیادی سوق دادن بخشی از منابع به سمت این چهار یا پنج دهک آسیب پذیر پایین که بخش زیادی از آنها هم فاقد مشاغل رسمی هستند تعیین می کند.

سیاستگذار باید برنامه خود را بر اساس بدبینانه ترین سناریو ببندند

این استاد اقتصاد گفت: ما سه سناریو پیش روی خواهیم داشت؛ «دستیابی به یک توافق و برداشتن تدریجی تحریمها»، «تداوم وضعیت بایدن» و «تشدید تحریمها در یک دوره شش تا یک سال». قاعدتا سیاستگذار باید برنامه و سیاست خود را بر اساس بدبینانه ترین سناریو ببندند و نه خوش بینانه ترین سناریو. یعنی باید دولت آماده دوران سخت باشد و شاید اکنون بسیاری از حرفهای فانتزی که در اقتصاد زده می شد، موضوعیتی ندارد. در دوره جدید تمرکز بر تکمیل سریع پروژه های اولویت داری که دست کم 90 درصد پیشرفت دارند، با منابع آن غولهای تولیدی که البته همانها هم کم کم شاخشان در حال شکسته شدن است، انجام شود. این جای تاسف است، سود در بنگاه های فولادی و بنگاه های شبیه آن، در مقایسه با سال گذشته به نصف رسیده است.

میرزایی ادامه داد: رهبری هم اشاره کردند که عده ای گفتند ما غولهای بزرگی داریم که حدود 500 هزار میلیارد تومان سود دارند، روی این سود حساب کنیم، آنها نیروگاه بسازند و روی مخازن گاز سرمایه گذاری کنند، لوکوموتیو بخرند و شبکه ریل را تکمیل کنند و منابع آب را منتقل کنند اما گزارش قابل تاملی از عملکرد آنها بیرون نیامد. این آن چیزی است که به نظر می رسد علتش بی دولتی دولت است که نمی تواند گروهی از بنگاه های بزرگی که با رانتها و حمایتهای عجیب و غریب دولت را کنترل کند. ماهیتشان هم کاملا دولتی است . سودها را به دست می آورند اما این سودها از جاهایی سر درمی آورد که دولت نمی تواند آنها را مدیریت کند. این یکی از نقاط تمرکز است که دولت باید روی آن به عنوان یکی از منابع بالقوه فکر کند.

وارد شرایط شبه جنگی دشوار می شویم

وی با بیان اینکه منابعی که ما هدر می دهیم کم نیست، اما در شرایط سخت دیگر نمی توانیم آنها را هدر دهیم، تصریح کرد: به نظر می رسد وارد شرایط شبه جنگی دشوار می شویم و نیاز به رویکردها و سیاستهایی داریم که متناسب با این شرایط سخت باشد.

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، ادامه داد: عجیب است که در یک سال گذشته، چهره های شاخص بازارگرا و نهادگرا به یک همگرایی در تحلیلهایشان رسیده اند، یعنی اختلافی که در گذشته میان چهره های شاخص نهادگرا و بازارگرا بوده امروز وجود ندارد. امروز چهره های شاخص و نمایندگان اصلی این دو گروه، روی سه موضوع توافق دارند؛ تلاش برای مدیریت فضای بین المللی، تلاش برای کاهش شکاف میان دولت و مردم و ورود به عرصه اصلاحات اقتصادی از سوی دولت و نه آنجا که فشار اصلی را روی مردم می آورد و مردم را عصبانی می کند. این راهنمای مهمی برای سیاستگذاران در سال آینده است.

میرزایی تاکید کرد: ما برای سال آینده حتما نیازمند سیاست حمایتی کاملا اندیشیده، با منابع مشخص و به صورت هدفمند برای چهار یا پنج دهک کم درآمد غیررسمی هستیم. نیازمند بهبود و تحول اساسی در مدیریت منابع انسانی در بنگاه هایمان هستیم. نیازمند اولویت بندی جدی برای تکمیل پروژه های پایین دستی فولاد و پتروشیمی برای اجرای آن مدل آب چرخانی در داخل هستیم. البته امیدواریم این شرایط با تدبیر به بیشتر از یک سال نرسد و بتوانیم به فضای مناسب تری در سطح بین المللی دست یابیم.

وی ضمن اشاره به بخشهایی از کتاب «دور مانده از توسعه» مبنی بر بررسی تحولات کشورهایی که تجربه انقلاب داشتند، گفت: این کتاب می گوید، بر خلاف مهمل بافیهایی که درباره اجرای سیاستهای نئولیبرال گفته می شود، در این کشورها پدیده غیرقابل ادامه و تحمل بود. همه مردم، شرکتها و شهروندان چند طبقه شده بودند. خودی ها، نیمه خودی ها و غیرخودی ها و طرد شده ها. مردم چهار گروه و کارگران و شرکتها چهار گروه بودند. سطوح حمایتی از این مردم و بنگاه ها با همین وضعیت وجود داشت. خودسوزی سبزی فروش تونسی که آغاز انقلاب در شش کشور عربی بود، آغاز انقلاب در شش کشور عربی بود ، به همین دلایل اجتناب ناپذیر بود. البته نتیجه فاجعه بارتر از وضع قبل بود. چون در این شش کشور، جز تونس، هیچ کدام وضع بهتری پیدا نکردند. حتی در مصر که تصور می کنیم به ثباتی دست پیدا کردند، از وضعیت نیمه دیکتاتوری به وضعیت دیکتاتوری کامل سقوط کردند. اما وضعیت بقیه کشورها مانند یمن، سوریه و لیبی هم که کاملا مشخص است.

باید با تدبیر جدی وضعیت جامعه طبقه بندی شده را کنترل کرد

میرزایی افزود: این کتاب می گوید وضعیت به گونه ای بود که این انفجار اجتماعی و سیاسی اجتناب ناپذیر بود، اگر چه نتیجه هم بدتر از قبل شد. ما امروز با چنین نگرانی ای مواجه هستیم و باید با تدبیر جدی آن را مدیریت کرد. در هر کدام از بنگاه ها می رویم، از قرارداد پرداخت حقوق 200 میلیون تومانی تا قرارداد 15 میلیون تومانی و متناسب با این سطح پرداخت، رفاهیات هم در چهار لایه است. نکته مهم این است که کار را کسانی انجام می دهند که قراردادهای 15 میلیون تومانی و حداکثر 50 میلیون تومانی دارند، اما آنها که دریافتی های 200 میلیون و 100 میلیونی دارند، این بازدهی را ندارند. بر اساس نوع قراردادها، دریافتی های نفتی ها، غیرنفتی های رسمی، قراردادی ها و پیمانکاریها شامل این طبقه بندی هستیم. این آن چیزی است که ممکن است به عاملی شکننده در سال آینده تبدیل شود و از موضوعاتی است که به طور جدی باید در کنار چتر حمایتی مهم و سیاست تکمیل پروژه های پیشران، تدبیری درباره آن اندیشید.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی