موضوعات داغ: # پزشکیان # قیمت سکه # بارش # قیمت طلا # قیمت دلار # نفتکش # پیش بینی بازارها # آلودگی هوا
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

چگونه قلب آسیا به میدان زورآزمایی غرب و روسیه تبدیل شده است؟

چگونه قلب آسیا به میدان زورآزمایی غرب و روسیه تبدیل شده است؟
جنگ تقریبا چهار ساله روسیه در اوکراین بدون شک بر کشورهای آسیای مرکزی تأثیر گذاشته و نفوذ مسکو در منطقه را کاهش داده و باعث عدم اطمینان در مورد آینده سیاست خارجی روسیه در قبال همسایگانش شده است. به عنوان نمونه تحریم‌های غربی که در پاسخ به حمله روسیه اعمال شد، دسترسی اقتصادی مسکو به آسیای مرکزی را محدود کرده است.

به گزارش تجارت نیوز، کشورهای آسیای مرکزی با تکیه بر سیاست‌های خارجی چندوجهی، به دنبال ایجاد تعادل در روابط خود با قدرت‌های خارجی بوده‌اند. جمهوری‌های سابق شوروی در حالی که از تعامل با اتحادیه اروپا و ایالات متحده استقبال می‌کنند، در حال گذر از تغییرات ژئوپلیتیکی ناشی از جنگ اوکراین هستند و به دنبال جلوگیری از وابستگی بیش از حد به هر قدرت خارجی واحد، به‌ویژه روسیه و چین.

با این وجود و در حالی که دولت‌های منطقه‌ای به دنبال استقلال از مسکو هستند، به طور کامل از روسیه روی برنمی‌گردانند. در واقع، جمهوری‌های آسیای مرکزی در سال‌های اخیر همکاری خود با مسکو را در حوزه‌های منتخب عمیق‌تر کرده‌اند. در نتیجه، تلاش‌های غرب برای به چالش کشیدن روسیه در منطقه با چالش‌های قابل توجهی روبه‌رو خواهد شد، حتی اگر کشورهای آسیای مرکزی طیف وسیع‌تری از گزینه‌ها را در عرصه سیاست خارجی دنبال کنند.

پشت‌پرده روابط روسیه با جمهوری‌های قلب آسیا

روابط آسیای مرکزی با روسیه ریشه عمیقی در گذشته دارد. این کشورها در زمینه‌هایی مانند انرژی، تجارت، دفاع و مهاجرت روابط قدرتمند خود را با اتحاد از هم پاشیده شوروی (روسیه امروز) حفظ کرده‌اند. از منظری دیگر روسیه با حضور نظامی در قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان، همچنان ضامن اصلی امنیت جمهوری‌های آسیای مرکزی است.

علاوه بر این، سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) – که اتحادی نظامی شامل روسیه و جمهوری‌های آسیای مرکزی به جز ترکمنستان و ازبکستان می‌شود – این نفوذ را تقویت کرده است.

اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU)، که شامل روسیه، قزاقستان و قرقیزستان و ازبکستان به عنوان ناظر است، نیز بستر را برای تقویت روابط اقتصادی بین جمهوری‌های شوروی سابق هموار کرده است. به واسطه متغیرهای فوق می‌توان گفت که جمهوری‌های آسیای مرکزی و روسیه به دلایلی چون پروژه ادغام اقتصادی بلندپروازانه، حضور شرکت‌های روسی در قلب آسیا تعامل قدرتمندی دارند.

کشورهای مستقل مشترک‌المنافع (CIS) یک سازمان بین دولتی است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شد و امروز، روسیه و هر پنج جمهوری آسیای مرکزی را به عنوان اعضای کامل در خود جای داده است.

این نهاد از طریق تصمیم‌گیری مبتنی بر اجماع عمل می‌کند و تصمیمات کلیدی‌اش توسط شورای سران کشورها و دولت‌ها اتخاذ می‌شود. این نهاد توسط توافق‌نامه‌ها و پروتکل‌های مختلفی اداره می‌شود که همکاری‌های فرهنگی، اقتصادی و امنیتی و همچنین کمیته‌ها و گروه‌های کاری را که بر ابتکارات خاص نظارت دارند، پوشش می‌دهد.

وقتی شکاف میان متحدان عریان می‌شود

در چنین شرایطی جنگ تقریبا چهار ساله روسیه در اوکراین بدون شک بر کشورهای آسیای مرکزی تأثیر گذاشته و نفوذ مسکو در منطقه را کاهش داده و باعث عدم اطمینان در مورد آینده سیاست خارجی روسیه در قبال همسایگانش شده است. به عنوان نمونه تحریم‌های غربی که در پاسخ به حمله روسیه اعمال شد، دسترسی اقتصادی مسکو به آسیای مرکزی را محدود کرده است.

در عین حال، درگیری مداوم، منابع روسیه را به شدت کاهش داده و تمرکز مسکو بر منطقه را متاثر کرده است. از نظر سیاسی، کشورهای آسیای مرکزی نیز هنوز با موضع روسیه در قبال اوکراین هم‌سو نشده‌اند. به بیانی دیگر هیچ یک از جمهوری‌های آسیای مرکزی آشکارا از «عملیات نظامی ویژه» مسکو در فوریه 2022 حمایت نکردند. افکار عمومی همچنین نشان‌دهنده مخالفت گسترده با رفتار روسیه است و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که این حمله از حمایت حداقلی برخوردار است.

به عنوان مثال، در قزاقستان، تنها 15 درصد از جمعیت از روسیه حمایت کردند، در حالی که بخش قابل توجهی با اوکراین همدردی کردند یا بر موضع عدم تعهد تاکید دارند. علاوه بر این، هیچ کشور آسیای مرکزی رسما جمهوری‌های خودخوانده «مستقل» در شرق اوکراین را به رسمیت نشناخته است.

فرصت‌سازی از جنگ اوکراین

لوکا آنچشی، استاد مطالعات اوراسیا فعال در دانشگاه گلاسکو، در این باره خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه افکار عمومی در داخل کشور از حمله روسیه به اوکراین چندان حمایت نمی‌کند، این درگیری دولت‌های آسیای مرکزی را در بحبوحه قطب‌بندی جدی و در «وضعیت نامناسبی» قرار داده است. با این حال، علیرغم چنین چالش‌هایی، کشورهای آسیای مرکزی «توانستند برای خود فضای نسبتا مطلوبی ایجاد کنند که در قالبش قادرند تعاملاتشان را روس‌ها را مدیریت کرده یا به حداقل برسانند، اما برچسب ضد روسی نیز به آن‌ها زده نشود.» آنچشی این رویکرد را «اقدامی متعادل‌کننده و در عین حال بسیار دشوار» توصیف کرد.

به باور گروهی از ناظران، درگیری روسیه و اوکراین بدون شک از منظر ژئوپلیتیکی و اقتصادی به نفع کشورهای آسیای مرکزی بوده و هست. به بیانی دیگر جنگ در اوکراین باعث شده که مسکو به طور فزاینده‌ای به کشورهای آسیای مرکزی وابسته شود. با بسته شدن بازارهای غربی، روسیه تمرکز خود را به سمت کشورهای جنوب، از جمله بازیگران آسیای مرکزی، معطوف کرده است. در نتیجه، جمهوری‌ها در تعاملات خود با مسکو، اهرم فشار بیشتری به دست آورده‌اند و این امر آنها را قادر ساخته تا از نفوذ کاهش‌یافته روسیه در منطقه بهره‌برداری کنند.

آنتون مارداسوف، متخصص غیرمقیم در شورای امور بین‌الملل روسیه (RIAC) و محقق غیرمقیم در موسسه خاورمیانه مستقر در واشنگتن، در مصاحبه‌ای با نشنال اینترست در این باره توضیح داد: «بدون شک، کمپین اوکراین قوانین منطقه را تغییر داده است. از یک سو، نقش شرکا در میان کشورهای آسیای مرکزی برای روسیه، هم از نظر واردات موازی و هم از نظر بازسازی زنجیره‌های تجارت لجستیک، افزایش یافته است.»

او افزود: «از منظر مسکو، مسیر تعامل با غرب بسته است. از همین رو برای باز کردن مسیر جنوب با تکیه بر اهرم‌های لجستیکی، استفاده از ارتباطات در آسیای مرکزی ضروری است، بنابراین روسیه علاقه‌مند است که آسیای مرکزی پیوندهای حمل و نقل خود را با بازارهای اصلی فروش بهبود بخشد».

عصر گذار در قلب آسیا

در این زمینه، نه تنها کشورهای غربی، بلکه چین، اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و ترکیه نیز نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش داده‌اند و با جهت‌گیری سیاست خارجی «چندوجهی» منطقه هم‌سو شده‌اند، زیرا این کشورها برای استقلال از مسکو تلاش می‌کنند. از منظر کشورهای آسیای مرکزی، تلاش برای استقلال، نشان‌دهنده بازتعریف مسیر اقتصادی و هویت فرهنگی است.

رهبران منطقه برای ترسیم این مسیر در حال تعریف یک زبان دیپلماتیک هستند که منعکس‌کننده آرمان‌های توسعه‌ محورشان باشد و همزمان پیوندهای تاریخی با روسیه را حفظ کند. این تغییرات در کنار هم، برای اولین بار در دوران پس از شوروی، نشان‌دهنده تبدیل آسیای مرکزی از یک «موضوع ژئوپلیتیکی» منفعل به یک «موضوع ژئوپلیتیکی» فعال است. این منطقه که دیگر کاملا تحت نفوذ مسکو نیست و به فضایی پویا تبدیل شده که در آن مراکز قدرت متعدد با یکدیگر تلاقی می‌کنند و کشورها بر اساس شرایط خود با یکدیگر تعامل دارند.

این تکامل به نوبه خود به این معنی است که منطقه در مواجهه با نظم جهانی که به طور فزاینده‌ای قطبی می‌شود، از یک «حائل غیرفعال» به یک «بازیگر متعادل‌کننده» استراتژیک و تاثیرگذار در حال حرکت است.

مایکل لویستون، یکی از بنیانگذاران رصدخانه اوراسیای جدید، در این باره گفت: «آسیای مرکزی خود را در مرکز دو محور اصلی تجارت می‌بیند و از سرمایه‌گذاران خارجی که علاقه بیشتری به همکاری با این منطقه دارند، استقبال می‌کنند».

نفوذ خزنده غرب در آسیای مرکزی

از سال 2023، دولتمردان غربی با افزایش تعداد سفرهای سطح بالا به آسیای مرکزی، به دنبال راه‌های جدید برای همکاری بوده‌اند. اتحادیه اروپا اکنون به عنوان بزرگترین سرمایه‌گذار خارجی منطقه و بزرگترین شریک تجاری قزاقستان شناخته می‌شود. با نگاهی به آینده، آینده تجارت اروپا و آسیای مرکزی با توسعه قطب‌های زنجیره تامین و انرژی‌های تجدیدپذیر شکل خواهد گرفت.

مسیر حمل و نقل بین‌المللی ترانس خزر (TITR) یا کریدور میانی، به سرعت به عنوان مناسب‌ترین جایگزین برای قطارهای راه‌آهن سریع‌السیر چین-اروپا (CRE) در حال ظهور است و مسیری چندوجهی را ارائه می‌دهد که روسیه را دور می‌زند و اروپا را عمیق‌تر در آسیای مرکزی متصل می‌کند. همزمان افزایش چشمگیر حجم محموله‌ها و گسترش قطارهای بلوکی، نشان می‌دهد که چگونه استفاده از TITR آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی را به رابط‌های ضروری در تجارت اوراسیا تبدیل می‌کند.

از منظر اروپا، TITR نه‌تنها مسیری کوتاه، سریع‌تر و از نظر ژئوپلیتیکی امن‌تر ترسیم کرده، بلکه فرصتی استراتژیک برای تنوع بخشیدن به زنجیره‌های تامین و کاهش وابستگی به روسیه و مسیرهای دریایی علیرغم موانع لجستیکی و نظارتی دشوار – از گلوگاه‌های خزر گرفته تا ناهماهنگی‌های گمرکی – فراهم می‌کند. با این حال لحظه‌ حساس در روابط اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی در اولین اجلاس اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی در سمرقند، ازبکستان، در ۳ و ۴ آوریل ۲۰۲۵ رقم خورد.

در آن نشست رهبران اتحادیه اروپا و روسای جمهور پنج کشور آسیای مرکزی گرد هم آمدند تا مسیر جدیدی برای همکاری ایجاد کنند. در این اجلاس، اتحادیه اروپا از بسته سرمایه‌گذاری ۱۲ میلیارد یورویی رونمایی کرد که بر اساس ۱۰ میلیارد یورویی که پیش از این در سال ۲۰۲۴ تحت عنوان استراتژی دروازه جهانی بدان متعهد شده بود، تعریف شده است.

این در حالی است که قزاقستان امسال از افزایش ۶۲ درصدی حمل و نقل کانتینری خبر داد و اتحادیه اروپا قصد دارد ظرفیت این مسیر را تا سال ۲۰۲۷ به ۱۰ میلیون تن در سال افزایش دهد. ذخایر عظیم مواد اولیه حیاتی آسیای مرکزی، که برای اقتصاد اروپا حیاتی است، در مرکز توجه قرار داشت و بخشی از بودجه جدید به توسعه آنها اختصاص یافت. این بسته همچنین منابع وسیعی را به پروژه‌های برق آبی، انرژی‌های تجدیدپذیر و تاب‌آوری اقلیمی اختصاص داد.

همزمان نشست واشنگتن با حضور دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده و رهبران هر پنج کشور آسیای مرکزی نیز بسیار قابل تامل است. این نشست بر تقویت روابط اقتصادی ایالات متحده و آسیای مرکزی متمرکز بود و منجر به توافق‌های جدیدی در زمینه مواد اولیه حیاتی، سرمایه‌گذاری، حمل و نقل، مدیریت آب و فناوری‌های نوظهور شد.

به باور دولت‌های آسیای مرکزی، ایالات متحده شریک جذابی برای تنوع‌بخشی به روابط خارجی است، به ویژه در حالی در شرایطی که این گروه از بازیگران به دنبال کاهش وابستگی از مسکو در پی جنگ اوکراین و ایجاد تعادل در حوزه اقتصادی‌شان هستند. در آستانه اجلاس C5+1، دولت دوم ترامپ معاملات تجاری بزرگی را با کشورهای آسیای مرکزی به ارزش مجموع ۱۲.۴ میلیارد دلار به امضا رساند.

بزرگترین این معاملات، قراردادی ۸ میلیارد دلاری بین بوئینگ و شرکت هواپیمایی ازبکستان بود که به ادعای ترامپ بیش از ۳۵۰۰۰ شغل در ایالات متحده ایجاد می‌کند. معامله مهم دیگر، قرارداد ۴.۲ میلیارد دلاری بین شرکت وابتک (تولیدکننده قطعات لوکوموتیو آمریکایی) و قزاقستان است.

خیز برای احیای حضور استراتژیک روسیه در آسیای مرکزی

از ۸ تا ۱۰ اکتبر، روسیه میزبان دومین اجلاس آسیای مرکزی در تاجیکستان بود. این اجلاس سه روزه با هدف تحکیم نفوذ مسکو در منطقه و در عین حال تقویت روابط تجاری آسیای مرکزی و روسیه برگزار شد. کرملین نتیجه این اجلاس را مثبت ارزیابی کرد، زیرا بر نقش این بازیگر به عنوان نزدیک‌ترین شریک کشورهای آسیای مرکزی تاکید شد و عمق ادغام و همکاری را هم در سازمان‌های مختلف بین‌المللی و هم در سطوح دوجانبه برجسته ساخت.

بیانیه پایانی اجلاس بر تعهد متقابل جهت نهادینه کردن همکاری چندجانبه بین روسیه و جمهوری‌های آسیای مرکزی در حوزه‌های اقتصادی، امنیتی و بشردوستانه تاکید دارد. با این حال، لحن این سند نشان می‌دهد که این متن نه تنها یک اعلامیه برای مشارکت، بلکه طرحی استراتژیک برای جاه‌طلبی مسکو برای تثبیت مجدد خود به عنوان نیروی مرکزی در شکل‌دهی به یک نظم جدید اوراسیا است.

چندقطبی بودن، سنگ بنای سیاست خارجی کرملین، در قلب این دیدگاه قرار دارد؛ دیدگاهی که به دنبال ایجاد تعادل در برابر موقعیت غالب غرب در عرصه جهانی است. مسکو با حمایت از یک نظم جهانی چندقطبی، نه‌تنها قصد دارد هژمونی غرب را به چالش بکشد، بلکه می‌خواهد اوراسیا را به عنوان هسته یک الگوی جهانی جدید، مبتنی بر اصول «تنوع مدل‌های توسعه» و «تقسیم‌ناپذیری امنیت» بازتعریف کند.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی