به گزارش تجارت نیوز، رایجترین رسوم ازدواج نیز این روزها در بریتانیا با پرسشها و بازنگریهای جدی مواجه شده است: تغییر نام خانوادگی زن پس از ازدواج. پژوهش تازهای در بریتانیا نشان میدهد که تنها یکسوم زنان نسل Z و هزاره (بین ۱۸ تا ۳۴ سال) تمایل دارند نام خانوادگی همسر خود را بپذیرند؛ تغییری چشمگیر که نشان از گذار ارزشها، قدرت تصمیمگیری و بازتعریف نقشهای جنسیتی دارد.
تغییر نام خانوادگی؛ از نماد عشق تا نشانهای از تملک
تا همین یکی دو دهه پیش، تغییر نام خانوادگی زنان پس از ازدواج در بسیاری از جوامع یک هنجار تثبیتشده بود. این سنت، در ظاهر نمادی از اتحاد و شروعی تازه به شمار میرفت، اما ریشههای آن در تاریخ، به قوانین «تملک» زن توسط مرد بازمیگردد. در نظام حقوقی کوورچر (Coverture) که از قرون وسطی تا سده نوزدهم در اروپا رایج بود، زن متأهل هویتی مستقل از شوهر نداشت؛ داراییهایش در اختیار همسر قرار میگرفت و حتی در بسیاری موارد از حقوق شهروندی محروم میشد.
در این چارچوب، تغییر نام خانوادگی زن نه یک انتخاب، بلکه بخشی از فرایند محو هویت فردی و استقلال قانونی او بود. بنابراین بازخوانی این سنت در دوران کنونی، نه صرفاً یک تصمیم نمادین، بلکه گامی است در جهت بازپسگیری هویت، استقلال و برابری.
یافتههای نظرسنجی: گرایش نسل جدید به حفظ هویت فردی
نظرسنجی جدید مؤسسه یوگاو (YouGov) که با مشارکت ۲۱۹۲ شهروند بریتانیایی انجام شده، شکاف قابلتوجهی میان نسلهای مختلف در مورد این سنت را آشکار میکند. بر اساس این نظرسنجی:
تنها ۳۵ درصد زنان ۱۸ تا ۳۴ سال مایلاند پس از ازدواج نام خانوادگی همسرشان را بپذیرند؛ ۲۴ درصد ترجیح میدهند هر دو طرف نام خانوادگی خود را حفظ کنند، که این رقم در میان مردان همسن، به طرز قابل توجهی پایینتر است؛ ۲۰ درصد زنان جوان از ترکیب دو نام خانوادگی (دابل-بارِل) یا پذیرش نام خانوادگی زن توسط مرد استقبال میکنند؛ در حالی که این عدد برای مردان فقط ۱۷ درصد است.
در حالیکه هنوز اکثریت مردان و زنان در سنین بالاتر (بیش از ۵۰ درصد) تغییر نام خانوادگی را سنتی خوشایند میدانند، اما رشد گرایش به گزینههای جایگزین در میان نسلهای جدید، پیامی روشن دارد: «هویت شخصی» برای زنان جوان امروز، اولویتی انکارناپذیر است.
نام خانوادگی به مثابه سرمایه اجتماعی و اقتصادی
نام خانوادگی چیزی فراتر از یک برچسب هویتی است؛ آن سرمایهای اجتماعی است که در بسیاری از مشاغل، شبکههای حرفهای و بسترهای دیجیتال بهعنوان بخشی از برند شخصی فرد شناخته میشود. بهویژه برای زنانی که در حرفههایی مانند روزنامهنگاری، هنر، آموزش عالی، یا تجارت فعال هستند، تغییر نام میتواند به معنای از دست دادن شناخت عمومی، کاهش پیوندهای حرفهای و تضعیف جایگاه اقتصادی باشد.
برای مثال، یک نویسنده یا استاد دانشگاه که مقالات، کتابها یا پژوهشهایش با نام خانوادگی پیشین منتشر شده، پس از تغییر نام ممکن است با دشواری در اعتبارسنجی آثار مواجه شود. یا زنی که در پلتفرمهای حرفهای مانند لینکدین یا شبکههای اجتماعی برند شخصی خود را با نام پیشینش ساخته، ناچار است این هویت دیجیتال را از نو بازسازی کند.
از سوی دیگر، فرآیند تغییر نام خانوادگی خود هزینهبر و زمانبر است. زنان باید مدارک هویتی، گواهینامهها، حسابهای بانکی، بیمهها و بسیاری از اسناد قانونی و مالی را بهروزرسانی کنند. این فرآیند نهتنها هزینههای اداری به همراه دارد، بلکه در بسیاری از موارد باعث وقفههای کوچک اما تأثیرگذار در امور روزمره مالی میشود.
علاوه بر این، در جوامعی که قوانین ارث، مالیات خانوادگی یا ثبت اموال مشترک به نامگذاری حساس هستند، حفظ نام اصلی میتواند باعث شفافیت و استقلال مالی بیشتری برای زنان شود. از این منظر، تصمیم به حفظ نام خانوادگی، نه فقط یک انتخاب فرهنگی یا فمینیستی، بلکه گامی آگاهانه در جهت حفظ ثبات اقتصادی و قدرت چانهزنی مالی زنان در ساختار خانواده است. بنابراین، نگه داشتن نام خانوادگی میتواند تصمیمی معقول، هوشمندانه و بهلحاظ اقتصادی بهصرفه باشد.
نگاهی جهانی: قوانین و فرهنگها چگونه برخورد میکنند؟
در بسیاری از کشورهای اروپایی، هنوز پذیرش نام خانوادگی مردان توسط زنان یک هنجار غالب است. با این حال، نمونههایی هم وجود دارند که مسیر متفاوتی را پیمودهاند:
• اسپانیا و ایسلند از معدود کشورهایی هستند که در آنها زنان معمولاً نام خانوادگی خود را حفظ میکنند.
• یونان از سال ۱۹۸۳ قانونی را تصویب کرده که زنان را ملزم میکند نام خانوادگی خود را حتی پس از ازدواج حفظ کنند.
• در ایالات متحده با وجود اینکه هنوز بیش از ۸۰ درصد زنان نام خانوادگی همسرشان را میپذیرند، اما نسبت زنانی که نام خانوادگی خود را حفظ یا از شیوههای ترکیبی استفاده میکنند، به شکل محسوسی در حال افزایش است.
این تفاوتهای فرهنگی و حقوقی نشان میدهد که سنت تغییر نام، نه یک الزام جهانشمول، بلکه حاصل قراردادهای اجتماعی و تاریخی هر جامعه است؛ و از این رو، قابل مذاکره و بازتعریف.
مردان، نام خانوادگی زنان و تابوی وارونه
یکی از جالبترین یافتههای نظرسنجی YouGov این است که نزدیک به یکسوم مردان جوان (۱۸ تا ۳۴ سال) با ایده پذیرش نام خانوادگی همسر خود «احساس مثبتی» دارند. این موضوع در جوامعی که هویت مردانه با مفاهیمی چون قدرت، مالکیت و تسلط پیوند خورده، هنوز تابویی جدی محسوب میشود.
پذیرش نام خانوادگی زن توسط مرد، اگرچه هنوز نادر است، اما نشانهای است از آغاز تغییر در الگوهای سنتی مردانگی، و حرکتی به سمت برابری واقعی در تصمیمگیریهای مشترک زندگی زناشویی.
چشمانداز آینده: نسل Z، تکنولوژی و هویت سیال
نسل Z که با تکنولوژی، شبکههای اجتماعی و مفهوم هویتهای چندلایه رشد کردهاند، از هر نسلی بیشتر به مفهوم خودآیینی (agency) اهمیت میدهند. برای آنان، انتخاب نام خانوادگی، نه نشانهای از وفاداری یا فداکاری، بلکه تصمیمی شخصی، استراتژیک و گاه سیاسی است.
رشد ازدواجهای برابر، افزایش آگاهی از حقوق زنان، و اهمیت فزاینده برند شخصی، همه و همه عواملیاند که نشان میدهند روند فاصلهگیری از سنت تغییر نام خانوادگی ادامهدار خواهد بود.
انتخابی آزادانه در مسیر برابری
اینکه زنی تصمیم بگیرد نام خانوادگی همسرش را بپذیرد یا حفظ کند، در نهایت باید «یک انتخاب» باشد؛ انتخابی آزادانه، آگاهانه و به دور از اجبارهای فرهنگی، خانوادگی یا حقوقی.
هر تغییری که به برابری بیشتر، احترام به هویت فردی و کاهش تبعیض جنسیتی بینجامد، گامی مؤثر در مسیر تحول اجتماعی است. شاید زمان آن رسیده باشد که به جای قضاوت درباره انتخاب زنان در مورد نام خانوادگی، از آنها بپرسیم: «دوست داری چطور خودت را معرفی کنی؟»