موضوعات داغ: # بورس کالای ایران # پیش بینی بازارها # قیمت سکه # قیمت دلار # قیمت مصالح # قیمت مصالح ساختمانی # جنگ # قیمت طلا

نقدی بر احمدی نژاد؛ از مسکن مهر تا تنش‌های جهانی

احمدی نژاد
در حالی که محمود احمدی نژاد با شعار حمایت از اقشار محروم به قدرت رسید، فیاض زاهد در روزنامه هم‌میهن معتقد است که سیاست‌های او، از پروژه‌های ناپایدار مسکن مهر تا مواضع جنجالی در انکار هولوکاست، نه‌تنها به سود محرومان نبود، بلکه به افزایش تورم و تنش‌های جهانی منجر شد و حتی به نفع اسرائیل تمام شد.

به گزارش تجارت نیوز، فیاض زاهد در روزنامه هم میهن نوشت: در چنین فضایی، احمدی نژاد می‌توانست نماد و چهره‌ای از سیاستمداری باشد که می‌تواند این ادعا را داشته باشد که می‌خواهد گروه‌های فراموش‌شده را بازیابد. هرچند در عمل بعداً دیدیم که برعکس شد و نتیجه دولت احمدی نژاد نه‌تنها، منجر به افزایش سطح توانمندی و تاب‌آوری طبقات آسیب‌پذیر نشد، بلکه منجر به افزایش تورم هم شد.

آقای احمدی‌نژاد در معرض این اتهام قرار گرفت که اقدامات و سوگیری‌های او، بیش از آنکه به نفع ارزش‌های انقلاب باشد، در جهت ارزش‌هایی بود که دولت اسرائیل تبلیغ می‌کرد. یعنی، آقای احمدی‌نژاد خواسته یا ناخواسته در زمینی بازی کرد که سود آن را دولت اسرائیل برد. اسرائیل پس از اینکه رئیس‌جمهور ایران به سازمان ملل رفت و بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها را مقابل برخورد تمدن‌ها مطرح کرد و پس از آن، آقای خاتمی در جهان جایگاه خاصی را پیدا کرد و صاحب احترام شد، به شخصیتی مانند احمدی نژاد در ایران نیاز داشت.
بدشانسی و یا خوش‌شانسی ایران این بود که در دوره هشت ساله آقای احمدی نژاد، ایران به اندازه کل دوران تاریخ خودش از مظفرالدین‌شاه تا آن موقع، نفت فروخت و این در واقع نوعی اعتمادبه‌نفس کاذب را به دولت داد و در نتیجه این اعتمادبه‌نفس، از کارهای اساسی کاست.

در همین راستا و در دیگر نقاط دنیا، پروژه‌هایی را اجرا کرد. مثلاً در نیکاراگوئه، بولیوی و ونزوئلا دنبال ساخت مسکن مهر رفت و یا در داخل کشور، سراغ پروژه‌هایی مانند مسکن مهر رفت که ظاهر فریبنده داشت بدون اینکه به زیرساخت‌ها و منابع تامین نیازها توجه کند. همان موقع این بحث مطرح بود که خوب است که بافت‌های فرسوده احیا شود. در بسیاری از جلسات شاهد بودم که کارشناسان، معتقد بودند که این کار، شبیه همان بیماری هلندی است که محمدرضا پهلوی در دهه 50 گرفتار آن شده بود.

ضمن اینکه آقای احمدی نژاد وارد یک دوره پرماجرایی از تنش با جامعه جهانی شد و به چیزهای عجیبی توجه کرد. یکی از آن موارد، برگزاری کنفرانسی در تهران با محوریت آقای محمدعلی رامین بود. من شاید اولین آدم رسانه‌ای هستم که در آن سال‌ها و پس از زمانی که از آلمان به ایران برگشته بود، با ایشان گفت‌وگویی را انجام دادم. من از آقای رامین که آن موقع یک فعال سیاسی افراطی بود و بعداً معاون مطبوعاتی شد، پرسیدم که شما در زمان جنگ تحمیلی، آیا یک روز جبهه بودید؟ ایشان گفت نه. من در آن گفت‌وگو شوخی کردم و به او گفتم من از کنار دریا آمدم و در شهر شما که دزفول بود، جنگیدم، بعد شما از آلمان بلند نشدید تا از شهرتان دفاع کنید؟ ایشان آن موقع کنفرانسی را با نام جهان بدون آمریکا را برگزار کرد و بعد هم که مسئله هولوکاست از سوی آقای احمدی نژاد مطرح شد که این مطرح کردن، آثار بسیار زیان‌باری را برای کشور داشت.

من از نظر تحقیقی، با بسیاری از منتقدین هولوکاست موافق هستم که شما نمی‌توانید در دانشگاه‌های آمریکایی و اروپایی درباره هولوکاست، پرسش‌های تحقیقی انجام دهید. یعنی آنقدر اسرائیلی‌ها از لابیرنت خود استفاده کردند که این را به یک تابو تبدیل کردند. روی عدد و رقم هولوکاست می‌توان بحث کرد اما بحثی در خود هولوکاست نیست.

اما آقای احمدی‌نژاد با انکار هولوکاست، باعث شد که در همان سال‌ها توجه به موزه‌های هولوکاست افزایش پیدا کند، در همان سال برای اولین بار، در مجمع عمومی سازمان ملل به نفع اسرائیل رای‌گیری شد. در واقع، فضایی که آقای احمدی‌نژاد در افزایش سطح تنش ایجاد کرد، کار را به جایی رساند که ما در یکی دو پرونده، به شورای امنیت رفتیم و ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد قرار گرفتیم و هنوز نتوانسته‌ایم از آن چاه بیرون بیاییم.

اما آقای احمدی‌نژاد، یک ویژگی مثبت را داشت که من همان موقع در یک مقاله درباره‌اش با عنوان اقتدار دولت نوشته بودم. آقای احمدی‌نژاد، به این علت که پشتش به نهادهای بالادستی گرم بود، نیازمند به این نبود که از حمایت‌های ائمه جمعه و نماینده‌های مجلس سود ببرد. لذا ما در دوره احمدی‌نژاد شاهد نوعی قدرت در قوه مجریه هستیم.

یعنی برخلاف دولت‌های دیگر، در برخی جاها مقتدر برخورد می‌کرد نه اینکه مثلاً استانداری بخواهند کسی را منصوب کنند، باید از هفت‌خوان رد شود، اما دولت او از این جهت، دولت و قوه مجریه مقتدری بود و شخص او به دلیل روحیاتی که داشت، از این حریم خودش هم خوب حفاظت می‌کرد و هم خوب بهره‌برداری می‌کرد. آنچه که درباره آقای احمدی‌نژاد می‌توان گفت این است که ما در چهار سال اول، احمدی‌نژادی را داریم که وقتی حکم تنفیذ را می‌گیرد، دست رهبری را می‌بوسد اما در چهار سال دوم با آن همه ادعای ولایتمداری قهر می‌کند و به خانه می‌رود و در داستان مشایی و وزیر اطلاعات درگیر می‌شود. در این دوره آقای احمدی‌نژاد به یک سطح دیگر می‌رسد.

این احمدی‌نژادی که امروز می‌شناسیم، با آن چیزی که بود یک تفاوت معنادار دارد. من تا به حال با ایشان ملاقات نکرده‌ام اما تحلیلم این است که آقای احمدی‌نژاد در سال‌های بعد به این نتیجه رسید که ایران آبستن حوادث اجتماعی قابل ملاحظه‌ای است و همین آقای احمدی‌نژاد را به این نتیجه رساند که آن کسی که می‌تواند آینده ایران را در دست بگیرد، کسی که می‌تواند از بین گروه‌های حاشیه‌ای، مردم‌های شهرستان‌های کوچک و مناطق آسیب‌پذیر، لشکر جمع کند، خود اوست. او به این برداشت رسید که می‌تواند در روز موعود بالا قرار بگیرد و مردم را با خودش همراه کند.

من اعتقاد دارم که آقای احمدی‌نژاد، یا به دلیل استعداد خودش و یا به دلیل تیمی که در اختیار دارد و یا به دلایلی که الان امکان واگویی آنها نیست، خودش را برای روز صفر آماده کرده است. او در همین داستان جنگ 12روزه، یکی از افرادی بود که اگر اتفاق غیرقابل پیش‌بینی رخ می‌داد، می‌توانست در صحنه سیاسی نقش‌آفرینی کند و به نظرم این از چشمان تیزبین دستگاه‌های امنیتی دور نمانده است.

اما نکته مهم این است که محمود احمدی‌نژاد اصالت، اخلاق و پرنسیپ‌های سیاستمداران و رئیس‌جمهورهای دیگر را در ایران نداشت ولی گستاخی، جسارت و بی‌ادبی به ساحت نظام سیاسی را زیاد داشته است. سوالی که ایجاد می‌شود این است که احمدی‌نژاد چه چیزی دارد که در جمهوری اسلامی همچنان می‌تواند سفر کند، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد، سطحی از مناسبات را شکل دهد؟ فکر می‌کنم او به گونه‌ای آگاهانه و هوشیارانه به شکلی اظهارنظر می‌کند که کاملاً دوپهلو است و می‌توان از آنها طعنه و تنش نسبت به مقامات عالی‌رتبه را احساس کرد و این نکته مهم است.

ویژگی‌های روانشناسی فردی هم نکته بسیار مهمی است. آقای احمدی‌نژاد، قدرت برانگیزانندگی و نوعی پوپولیسم اجتماعی را همراه دارد و این البته در دنیا مُد است. در فرانسه و در انتخابات پارلمانی چند سال اخیر، جریانات افراطی، از 3 درصد شروع کردند و به 27 درصد رسیدند. در اتریش، یونان، اسپانیا و انگلستان هم همینطور بوده است و در آمریکا هم پدیده دونالد ترامپ را داریم که دقیقاً از همین رفتار و کنش‌های اجتماعی سود می‌برد.

منبع: هم میهن

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی