کد مطلب: ۱۶۲۹۹۳

نوشته‌ای انحصاری در باب انحصار

نوشته‌ای انحصاری در باب انحصار

انحصار و منحصربه‌فرد بودن، در وهله اول در ذهن ما شاید مفاهیمی چون قدرت، تصاحب، منفعت، سود و… را تداعی کند. بازارهای اقتصادی بر روی یک طیف قرار دارند، بازیگرانِ این بازارها و شرایط حاکم هستند که نوع و شکل بازار را بر روی این طیف مشخص می‌کند و تعیین می‌کند که یک بازار در

انحصار و منحصربه‌فرد بودن، در وهله اول در ذهن ما شاید مفاهیمی چون قدرت، تصاحب، منفعت، سود و… را تداعی کند. بازارهای اقتصادی بر روی یک طیف قرار دارند، بازیگرانِ این بازارها و شرایط حاکم هستند که نوع و شکل بازار را بر روی این طیف مشخص می‌کند و تعیین می‌کند که یک بازار در کجای این طیف اقتصادی ایستاده است. یکی از حالت‌های بازار در اقتصاد، بازار انحصاری است. البته بهتر است در تعاریف وسواس خاصی به خرج دهیم، که دچار اشتباه نشویم.

مفاهیم بازار، رقابت، انحصار، رقابت کامل و… را باید جدای از هم در نظر بگیریم. تعاریفشان را به‌صورت درست و شفاف بدانیم و در جای مناسب از آن‌ها استفاده کنیم. انحصار مفهومی مقابل بازار نیست، بلکه جزیی از آن است و همان طور که می‌دانید، گاهی این رقابت است که انحصار را به وجود می‌آورد. رقابتِ تولیدکنندگانی که یک‌به‌یک با هر ترفندی یکدیگر را از میدان خارج کرده، علیه یکدیگر تبانی می‌کنند، تا سرانجام یک بنگاه در بازار باقی بماند.

انحصار در اقتصاد کلاسیک

اگر خریداران با یکدیگر رقابت نکنند، انحصارگر هرگز نمی‌تواند قیمت‌های انحصاری خود را اعمال کند. پس از هر طرف که به انحصار نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم که انحصار حاصل رقابت است.

از دید کلاسیک‌ها انحصار اساسا یک مفهوم اقتصادی نبود. لذا نیاز به هیچ‌گونه تعریف دقیقی نیز نداشت. به همین دلیل در کتاب ثروت ملل آدام اسمیت و اصول اقتصاد سیاسی جان استوارت میل تعداد صفحاتی که درباره انحصار صحبت شده است، به تعداد انگشتان دست نمی‌رسد.

اگر خریداران با یکدیگر رقابت نکنند، انحصارگر هرگز نمی‌تواند قیمت‌های انحصاری خود را اعمال کند.

البته در آن زمان انحصار به‌طور کلی خلاصه می‌شده است، در واگذاری حقوقی خاص توسط پادشاه به فرد یا افرادی برای ساختن، وارد کردن و یا فروش یک کالا. پس همان طور که می‌بینید، انحصار در ادبیات آن زمان مهجور بود و اقتصاد در رقابت خلاصه می‌شده است.

انحصارِ مهجور

شاید به دلیل همین فقدان مفهوم انحصار در ادبیات اقتصادی بود، که اقتصاددانان اولیه همواره منظورشان از بازار، بازار رقابت، (آن هم از نوع کاملش) بود و مفهوم انحصار مهجور و دور از توجه‌ها قرار داشت. ریکاردو از قیمت انحصاری استفاده کرد، اما منظورش بازار انحصار و چیزی که ما اکنون از آن می‌دانیم نبود. بلکه کالاهایی بود، که ارزش غیرواقعی کسب کرده‌اند؛ مانند کتب خطی، تابلوهای نقاشی و…

دستمزدها، قیمت‌ها و سودها حول قیمت طبیعی خود در نوسان هستند. در نیمه دوم قرن نوزدهم موسسه‌های مانند راه‌آهن، خدمات عمومی و کارخانه‌های بزرگ که مقیاس عظیمی داشتند، شروع به رشد کردند. در این هنگام تئوری‌های قیمت طبیعی ، در نظریه کلاسیک‌ها با دشواری‌هایی مواجه شد.

انحصار راه‌آهن قطار

رشد راه‌آهن از جمله عامل‌هایی بود که مفاهیم کلاسیک را به چالش کشید.

تا پایان قرن نوزدهم، نزدیک به هشتاد سال طول کشید تا اقتصاددانان مختلف مفهوم رقابت کامل را بسط دهند و تکمیل کنند. اما با وجود این پیشرفت‌ها که با تلاش‌های کورنو در سال 1838 آغاز شد و بعدها جونز، اجورث، پرتو، والراس، فرانک نایت آن را تکمیل کردند، تئوری رقابتی نوکلاسیک‌ها نتوانست، شرایط به‌شدت متحول‌شده نیمه اول قرن بیستم را توضیح دهد. رشد شدید، تحول مداوم در محصولات و روش‌های تولیدی، همه‌وهمه تبدیل به علامت سوال بزرگی شدند، که اندیشه‎‌های پیشین برایشان پاسخی نداشت.

تاریخ انحصاری

وجود انحصار از بدیهیات است و در طول تاریخ نیز شاهد آن بوده‌ایم. در هر کشوری و با هر فرهنگی جنس این انحصارها متفاوت بوده است. به‌طور مثال؛ در مصر باستان فراعنه به‌عنوان قدرت حاکم، انحصار فروش مواد غذایی را در دست داشتند و یا در انگلستان تا سال 1624 (که حقوق انحصاری برای افرادی خاص محدود شد) پادشاهان این توانایی را داشتند، که یک سری حقوق انحصاری را به افراد موردنظرشان اعطا کنند.

در مصر باستان فراعنه به عنوان قدرت حاکم، انحصار فروش مواد غذایی را در دست داشتند.

در دنیای امروز نیز حق انحصار به افراد داده می‌شود. این حق انحصار برای مخترعین محصولات، فرآیند، ماده یا طراحی جدید است که در قالب حق اختراع (حق انحصاری فروش کالا برای مدتی محدود) به آن‌ها اعطا می‌شود. به طور مثال در سال 1999 دولت ایالت متحده آمریکا، حق ثبت انحصاری internet domain names را به یک کمپانی داده بود.

البته به جز انحصارهایی که به اختراعات داده می‌شود، انحصار طبیعی بعضی محصولات باعث حرکت بازارها به سمت انحصاری شدن می‌شود. به‌دلیل گسترش مقیاس صنایع و پیشرفت تکنولوژی انحصار طبیعی به وجود می‌آید. باز هم باید تاکید کنیم، که انحصار کامل مانند رقابت کامل در دنیای واقعی وجود ندارد. اما مدل‌ها را باید با قدرت پیش‌بینی‌شان ارزیابی کرد، نه با واقعی بودن کامل فروض آن‌ها. تئوری انحصار نیز به عنوان یک ابزار تحلیلی مناسب کارایی خود را نشان داده است.

انحصار؛ یکه‌تازی انحصارگر

انحصار فروش، یکی از حالت‌های بازار انحصاری است. به‌طور کلی انحصار زمانی پیش می‌آید، که قدرت در دستان شما باشد. هر چقدر این قدرت بیشتر و بیشتر شود، شما یکه‌تاز میدان خواهید بود. در جامعه شاید انحصار نمود خوبی نداشته باشد. اما به قول شومپیتر وجود یک بازار انحصاری پویا بهتر از بازار رقابت منفعل و بی‌رونق است.

لوکساتیکا عینک انحصار

بیشتر عینک آفتابی‌های جهان در شرکت لوکساتیکا تولید می‌شوند.

باید این را قبول کنیم، که اقتصاد آن‌قدر پیچیده است، که نمی‌توانیم برایش نسخه واحدی بپیچیم و حکم ثابتی دهیم. اینکه بگوییم بازار رقابت آرمان شهر هر بازار در هر اقتصادی است، غلط است. چرا که فی‌نفسه انحصار به صیانت برخی منابع کمک بسزایی می‌کند که در جلوتر به آن خواهیم پرداخت.

فروشنده انحصاری

یکی از حالت‌های حدی در انحصار فروش، وجود یک بنگاه است. این بنگاه کالایی را تولید می‌کند، که هیچ‌گونه جانشین قوی برای آن در بازار وجود ندارد. قدرت انحصارگر منوط به جانشین‌های کالای این فروشنده است. هرچه جانشین‌های بیشتری برای کالایی که انحصارگر عرضه می‌کند، وجود داشته باشد، در نتیجه قدرت انحصارگر و سلطه او در بازار کم و کم‌تر می‌شود.

نکته‌ای که وجود دارد، این است که وضعیت انحصار لزوما آن چیزی که در ذهن عوام وجود دارد نیست. انحصار همواره سودهای هنگفتی را برای انحصارگر به همراه نمی‌آورد. بلکه امتیاز انحصار برای انحصارگر این است که می‌تواند با استفاده از اطلاعات منحنی تقاضای بازار (که منحنی تقاضای خودش هم می‌شود) و با توجه به وضعیت فنی و هزینه‌ای خود انتخاب مناسب و منطقی را انجام دهد.

انحصارگر به نوعی با رقیب غیرمستقیم مواجه است.

این که تصور کنیم، انحصارگر با هیچ رقیبی مواجه نیست، اندیشه اشتباهی است. شاید انحصارگر با رقبای مستقیم مواجه نباشد، اما باید همواره تلاش و تقلا کند، تا بتواند سهمی از مخارج خانوارها (جهت کالای خود) را تصاحب کند و چه بسا در معرض رقابت کالاهایی با جانشینی کم قرار داشته باشد. بنابراین انحصارگر به نوعی با رقیب غیرمستقیم مواجه است.

ریشه‌های ایجاد انحصار

Natural monopoly زمانی به وجود می‌آید، که یک بنگاه قسمت نزولی هزینه متوسط بلندمدتش (LAC) آن‌قدر گسترده و کافی باشد، که بتواند تقاضای کل موجود در بازار را پوشش دهد. به عبارتی بدون دخالت دولت یا نیرویی خارج از بازار، به دلیل گسترده بودن هزینه‌ها بنگاه‌ها به‌طور طبیعی از فرآیند بازار خارج شده و نمی‌توانند به فعالیت خود ادامه دهند. در این حالت می‌توان گفت که وجود صرفه‌های مقیاس درونی و موقعیت و اندازه تقاضای بازار، منجر به پیدایش انحصار طبیعی می‌شود. به عبارتی شرایط فنی و هزینه‌ای و ساختارِ تولید، به همراه موقعیت تقاضا، هر دو زمینه‌ساز ایجاد انحصار طبیعی هستند.

وجود صرفه‌های درونیِ ناشی از افزایش مقیاس که منجر به ایجاد انحصار طبیعی می‌شود، امروزه در نظریه تجارت درون صنعتی (intraindustry trade) در ادبیات جدید تجارت جای خود را باز کرده است. صرفه‌های ناشی از گسترش مقیاس باعث کاهش هزینه‌ها می‌شود در نتیجه حتی اگر دو کشوری که در حال تجارت با یکدیگر هستند، در وضعیت مزیت نسبی یکسانی در مورد دو کالا باشند، بهتر است که هر کدام از آن‌ها در تولید یک کالا تخصصی عمل کنند. چراکه با افزایش مقیاس، هزینه‌ها کم شده و منفعت هر دو کشور افزایش پیدا می‌کند.

دولت امتیاز می‌دهد

اگر دولت امتیاز تولید یک محصول خاص را به یک بنگاه دهد، به عبارتی انحصار فروش آن محصول را در آن بازار به آن بنگاه خاص اعطا کرده است. در این حالت دولت چون سدی مانع ورود بنگاه‌های دیگر به این بازار می‌شود و البته این‌گونه امتیازات دارای تعهدات و قوانینی است.

خودرو ایران خودرو سایپا انحصار

در ایران برای خودرو انحصار وجود دارد.

باید دولت تنها زمانی دست به اعطای چنین امتیازاتی به فرد یا افراد خاصی بزند، که در مقابل، آن‌ها تعهد کنند، که جنبه‌های از رفتار و عملیات خود را در راستای افزایش رفاه اجتماعی تعدیل کنند. یکی از نمونه‌های بازار انحصاری در ایران، صنعت خودروسازی است، که دولت این انحصار را ایجاد کرده است.

نهاده تولید انحصاری

اگر بنگاهی نهاده تولیدی که برای ساخت کالای خاصی لازم است، را در اختیار داشته باشد. به نوعی انحصار در این بازار پدید می‌آید. بنگاهِ دارنده نهاده تولیدی، می‌تواند با امتناع از فروش نهاده‌ها به بنگاه‌های دیگر مانع ورود آن‌ها به صنعت موردنظر شود و از این طریق انحصار کاملی را در آن صنعت شکل دهد.

به طور مثال شرکت آمریکایی سازنده آلومینیوم در آمریکا (aloca) به دلیل در اختیار داشتنِ تمامی منابع بوکسیت، انحصار تولید و فروش آلومینیوم در این کشور را بر عهده دارد.

یافتم! یافتم!

یکی دیگر از عللی که باعث ایجاد انحصار می‌شود حق اختراع است. وجود حق اختراع و به رسمیت شناختن آن باعث می‌شود که بنگاه‌های دیگر نتوانند وارد بازار شوند.

البته درست است که بنگاه‌های دیگر نمی‌توانند محصول و فرآیند بنگاه مخترع را بدون اجازه، استفاده و کپی‌برداری کنند. اما می‌توانند محصول و فرآیندی کاملا نزدیک به آن چیزی که ایجاد شده ارائه کنند. دادن حق اختراع و انحصاری کردن بازار بسیار می‌تواند، به تشویق نخبگان و کارآفرینان کمک کند و به طور کلی موجب پویایی سیستم شود.

افقِ آینده

برخی از منابع در زمره تجدیدناپذیرها قرار می‌گیرند. استفاده بیشتر از این‌گونه منابع در امروز به معنای از بین‌بردن آن برای نسل فردا و محروم کردن آن‌ها از استفاده از این منابع است. همه ما به عنوان کسانی که در کشوری نفت‌خیز بزرگ‌شده‌ایم، کاملا این موضوع را درک می‌کنیم و می‌دانیم روزی این منبع اصلی درآمد کشور که بسیاری از صنایع به آن وابسته است، تمام خواهد شد و برای فرزندان و نوادگانمان چاه‌های خشک‌شده را به ارث خواهیم گذاشت.

حال تصور کنید که بازارِ منبع تجدیدناپذیری چون نفت رقابتی باشد. در این صورت در این بازار قیمت از تلاقی منحنی عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. ما در حالت رقابتی در نقطه A یعنی جایی که P=MC است، قیمت را تعیین می‌کنیم. اما زمانی که بازار انحصاری می‌شود، در نقطه B هستیم (MR=MC) در نتیجه همان‌طور که می‌بینید، در حالت انحصار قیمت زیاد شده و مقدار کم می‌شود. در حالت رقابتی به دلیل پایین بودن قیمت، مصرف در این دوره افزایش پیدا می‌کند، در نتیجه مقداری که برای آینده از منبع تجدیدناپذیر باقی می‌ماند کاهش پیدا می‌کند.

قیمت انحصار رقابت

اما در حالت انحصاری قیمت در این دوره بیشتر بوده، در نتیجه مصرف کمتر می‌شود. مقدار بیشتری برای دوره بعدی باقی می‌ماند. در نتیجه عمر مخزن بیشتر شده و دیرتر خشک می‌شود. به قولی از این منبع تجدیدناپذیر صیانت می‌شود. حتی تجربه تاریخی در مورد کشوری مانند آمریکا نشان داده است، که این کشور از وجود رقابت در مورد انرژی‌های تجدیدناپذیر ضربه خورده و منابعش سریع‌تر از بین رفته‌اند.

تخریبِ سازنده‌ی شومپیتر

انتقاد شومپیتر به رقابتی که نوکلاسیک‌ها مطرح کرده بودند، دقیقا در نقطه ضعفشان بود. یعنی از دیدگاه دینامیکی که خودشان هم به آن پی برده بودند. شومپیتر دریافت جدیدی از رقابت را ارائه کرد، که این به نوبه خود استنباطی نو از انحصار را به همراه آورد. به عقیده شومپیتر در یک اقتصاد با نظام سرمایه‌داری رقابت میان بنگاه‌هایی که در آن‌ها تلاش‌های کارآفرینانه وجود دارد، رخ می‌دهد. یعنی بنگاه‌هایی هستند، که تنها به فکر حداکثرسازی نیستند. بلکه به فکر تولید کالاهای جدید و روش‌های تولیدی جدید و به طورکلی خلاقیت هستند. در نتیجه رقابت بین بنگاه‌های کوچک که کالای یکسانی تولید می‌کنند صورت نمی‌گیرد.

وقتی سخن از ابداعات به میان می‌آید، مفهوم منحصربه‌فرد بودن نیز به همراه آن وارد ادبیات اقتصادی می‌شود. چراکه نوآوری پیش از آنکه در اختیار عموم قرار گیرد، یک خدمت منحصربه‌فرد است و مستحق پاداشی است که همان سود این انحصار خواهد بود. (البته این یک انحصار موقت و گذراست نه مطلق.)

انتقاداتی که شومپیتر و مکتب اتریشی از رقابت کامل کردند باعث به وجود آمدن نظریه‌های رقابت ناقص (Imperfect competition) و رقابت انحصاری (monopolistic competition) شد. بازارهای رقابت انحصاری و رقابت ناقص خود می‌توانند موضوع بحث و تحلیل باشند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • هادي

    خیلی خوب بود.ممنونم