کد مطلب: ۱۶۶۰۹۲

بی‌طرفی اینترنت، شرط لازم برای دنیایی آزاد

بی‌طرفی اینترنت، شرط لازم برای دنیایی آزاد

به جرئت می‌توان گفت، اینترنت یکی از مهم‌ترین اختراعات بشر است. اینترنت بستر قدرتمندی را برای ایجاد ارتباط بین افراد و توزیع اطلاعات فراهم می‌کند. یکی از دلایلی موفقیت و گسترش نفوذ اینترنت در جهان این نکته است که کاربران به هر طریقی که دوست دارند می‌توانند از اینترنت استفاده کنند. این یعنی آزادی کامل.

به جرئت می‌توان گفت، اینترنت یکی از مهم‌ترین اختراعات بشر است. اینترنت بستر قدرتمندی را برای ایجاد ارتباط بین افراد و توزیع اطلاعات فراهم می‌کند. یکی از دلایلی موفقیت و گسترش نفوذ اینترنت در جهان این نکته است که کاربران به هر طریقی که دوست دارند می‌توانند از اینترنت استفاده کنند. این یعنی آزادی کامل. برخی از شرکت‌ها و دولت‌ها، منافع خود را در محدود کردن کاربران و صلب این آزادی می‌بینند. اقدامات آن‌ها یکی از مهم‌ترین مفاهیم این حوزه یعنی «بی‌طرفی اینترنت» (Net Neutrality) را نقض می‌کند. این یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات دنیای امروز است. در این مقاله می‌خواهیم به بی‌طرفی اینترنت و جنبه‌های گوناگون آن بپردازیم. با ما همراه باشید.

واقعا اینتر‌نت چیست؟

پیش از اینکه مفهوم بی‌طرفی اینترنت را تشریح کنیم، لازم است بفهمیم اینترنت چیست. شبکه اینترنت در سال ۱۹۶۲ توسط تعدادی از متخصصین بخش تحقیقات پیشرفته وزارت دفاع آمریکا (DARPA) به عنوان بستری برای اتصال کامپیوترها ساخته شد. در سال ۱۹۸۹، تیم‌ برنرز- لی (Tim Berners-Lee) شبکه گسترده جهانی وب (World Wide Web or WWW) و ابزارهای همراه با آن همچون زبان HTML را ابداع کرد.

شبکه اینترنت در ابتدا صرفاً برای اتصال چند کامپیوتر در دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی ایجاد شد. اما با گسترش استفاده و افزایش کاربران آن، ساختار این شبکه تغییر کرد. پس از اختراع زبان HTML، وب‌سایت‌های اینترنتی راه‌اندازی شدند. در ابتدا برای راه‌اندازی سایت‌ها و ذخیره‌سازی اطلاعات آن‌ها از کامپیوتر‌های شخصی استفاده می‌شد. اما افزایش تعداد کاربران سایت‌ها، دو مشکل به وجود آورد.

در سال ۱۹۸۹، تیم‌ برنرز- لی (Tim Berners-Lee) شبکه گسترده جهانی وب (World Wide Web or WWW) و ابزارهای همراه با آن همچون زبان HTML را ابداع کرد.

۱- کامپیوترهای شخصی، قدرت کافی برای پاسخ‌دهی به تعداد زیاد کاربران را نداشتند.

۲- پهنای باندی که می‌توانستیم به یک کامپیوتر شخصی برای پشتیبانی وب‌سایت ارائه دهیم، کافی نبود. در نتیجه دسترسی به سایت‌ها، کند و ناپایدار می‌شد.

جهت حل مشکل اول، لازم بود کامپیوترهای مورد استفاده برای پشتیانی سایت‌ها، تا جای ممکن قوی‌ باشند. بعدها به این کامپیوترها، سرور (Server) گفته شد. برای حل مشکل دوم باید پهنای باند مورد استفاده در سرورها را تا جای ممکن افزایش می‌دادیم.

تغییر معماری شبکه اینترنت

با افزایش تعداد سرورها، معماری شبکه اینترنت تغییر پیدا کرد. بخش پهن‌باند شبکه برای اتصال بین سرورها استفاده شد. اما کاربران، زیرساخت‌های لازم را برای اتصال مستقیم به این شبکه پهن‌باند نداشتند. از این روی کامپیوترهای واسطی برای متصل کردن کاربران به اینترنت استفاده شدند. به شرکت‌هایی که این کامپیوترهای واسط را اداره می‌کردند و اتصال اینترنت به کاربران می‌دادند، ارائه‌دهنده اینترنت (Internet Service Provider) یا به اختصار ISP می‌گویند.

بی‌طرفی اینترنت

امروز نمی‌توانیم زندگی خود بدون اینترنت را تصور کنیم.

اگر اینترنت را با شبکه جاده‌ای مقایسه کنیم، در این صورت سرورها از طریق آزادراه‌ها به یکدیگر اتصال دارند. اما کاربران امکانات لازم را برای ساخت جاده‌ و اتصال به آزادراه ندارند. شرکت‌های ارائه‌دهنده اینترنت، متناسب با تقاضای هر کاربر، یک جاده اختصاصی برای وی تاسیس و او را به شبکه آزاد‌راه‌ها متصل می‌کنند.

صورت مسئله چیست؟

ساخت مفاهیم جدید و تصویب قوانین، برای درک، سامان‌دهی و رفع یک مسئله جدید انجام می‌شود. حال سؤال اینجا است: وقتی می‌گوییم بی‌طرفی اینترنت، دقیقاً روی چه مسئله‌ای تمرکز داریم؟ چه چیزی را می‌خواهیم حل کنیم؟

بگذارید با چند مثال مسئله را تشریح کنیم.

شرکت کامکست (Comcast) یکی از بزرگ‌ترین ارائه‌دهندگان اینترنت در آمریکا است. این شرکت، در سال 2014، دسترسی کاربران به ابزارها و پروتکل‌های اشتراک‌گذاری فرد‌به‌فرد (peer to peer) فایل‌ها را فیلتر می‌کرد.

از مشهورترین ابزارهای اشتراک‌گذاری فرد‌به‌فرد، نرم‌افزار بیت‌تورنت (BitTorrent) و پروتکل تورنت (Torrent) است. این پروتکل به کاربران اجازه می‌دهد که فایل‌های موجود در کامپیوتر خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. کسانی که می‌خواهند این فایل‌ها را دانلود کنند، بدون نیاز به سرور می‌توانند به کمک این ابزارها و پروتکل بیت‌تورنت، فایل موردنظر خود را مستقیماً از کامپیوتر فردی که آن‌ را به اشتراک گذاشته، دریافت کنند.

مثال دیگر، مسدود شدن خدمات اپلیکیشن فیس‌تایم (FaceTime) برای کاربران اینترنت اپراتور AT&T است. اپلیکیشن فیس‌تایم توسط اپل ارائه شده است و با استفاده از آن می‌توان تماس صوتی و تصویری اینترنتی برقرار کرد. اما اپراتور AT&T این اپلیکیشن را در شبکه خود برای کاربران اینترنت نامحدود، مسدود کرده بود.

کیفیت تماس با فیس‌تایم بسیار بهتر از تماس در خود شبکه موبایل بود. هزینه اینترنت هم، کمتر از هزینه تماس داخل شبکه می‌شد. از این روی کاربران، دیگر از تماس صوتی و تصویری خود شبکه استفاده نمی‌کردند. شرکت AT&T برای حذف رقیب، استفاده از اپلیکیشن فیس‌تایم را محدود یا مسدود کرده بود.

اصل بی‌طرفی اینترنت

اصل بی‌طرفی اینترنت (Net Neutrality Principle) توسط یکی از استادان دانشگاه کلمبیا به نام تیم وو (Tim Wu) در سال ۲۰۰۳ مطرح شد. این اصل بیان می‌کند که سرورها و ارائه‌دهندگان اینترنت، باید نسبت به تمامی داده‌ها و اطلاعات رفتار یکسانی داشته باشند. نباید رفتار تبعیض‌‌آمیزی نسبت به برخی داده‌ها و اطلاعات وجود داشته باشد. آن‌ها حق مسدود کردن، کند کردن و محدود کردن هیچ سایت یا اپلیکیشینی را ندارند.

اصل بی‌طرفی اینترنت بیان می‌کند که سرورها و ارائه‌دهندگان اینترنت، باید نسبت به تمامی داده‌ها و اطلاعات رفتار یکسانی داشته باشند.

شبکه اطلاعات زمانی بهترین کارایی را دارد که رفتار یکسانی نسبت تمام محتواها، وب‌سایت‌ها و دستگاه‌ها (شامل گوشی‌های تلفن همراه، کنسول‌های بازی و اشیاء متصل به اینترنت) وجود داشته باشد. اصل بی‌طرفی اینترنت حاصل این ایده است.

یک وابستگی دوسویه

ارتباط دو طرفه‌ای بین شرکت‌های اینترنتی مثل گوگل، فیس‌بوک، آپارات و دیجی‌کالا با ارائه‌دهندگان اینترنت وجود دارد. خدماتی که شرکت‌های اینترنتی ارائه می‌دهند، باعث می‌شوند، مردم به طور دائمی از اینترنت استفاده کنند.

دنیای امروز بدون گوگل چیز مهمی کم دارد. فیس‌بوک، اینستاگرام و تلگرام باعث می‌شوند افراد به راحتی در اقصا نقاط جهان با یکدیگر در ارتباط باشند. سایت‌های اشتراک ویدئو مثل آپارات، هم یک ابزار سرگرمی و هم ابزاری برای انتقال اطلاعات و دانش هستند.

این سایت‌ها و خدمات آن‌ها، کاربران را به خود وابسته می‌کنند. این وابستگی باعث می‌شود کاربران تلاش کنند همواره به اینترنت متصل بمانند. کاربران در ازای اتصال دائمی به اینترنت، به شرکت‌های ارائه‌دهنده اینترنت و اپراتورهای موبایل، پول می‌دهند.

شرکت‌های اینترنتی باعث می‌شوند ارائه‌دهندگان اینترنت، درآمد کسب کنند. از سویی، اگر ارائه‌دهندگان اینترنت ابزارها و زیرساخت‌های لازم را برای تأمین اینترنت کاربران فراهم نکنند، شرکت‌های اینترنتی نمی‌توانند فعالیت کنند. از این روی یک ارتباط دو‌طرفه بین شرکت‌های اینترنتی و ارائه‌دهندگان اینترنت وجود دارد.

اگر اینترنت بی‌طرف نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟

برای توضیح این بخش سعی می‌کنیم دو سناریو را بیان کنیم.

پرده اول

فرض کنید یکی از تفریحات دائمی تعداد زیادی از کاربران، تماشای ویدئو از سایت و اپلیکشن آپارات و یا تماشای فیلم و سریال از سایت فیلیمو باشد. فرض دوم هم این است آن‌ها، اینترنت خود از شبکه ایرانسل تامین می‌کنند. بخش از زیادی از ترافیکی که آن‌ها مصرف می‌کنند، از سایت‌های آپارات و فیلیمو است.

از آنجایی که ایرانسل جهت تأمین اینترنت این کاربران، هزینه‌هایی زیادی برای زیرساخت و آنتن‌های موبایل صرف می‌کند، ممکن است آپارات و فیلیمو را مجبور کند که مبلغی را به ایرانسل پرداخت کنند. زیرا بخشی از درآمد این دو سایت، به علت خدمات اینترنت پهن‌باند شرکت ایرانسل است. در این صورت این دو سایت مجبور خواهند بود برای پوشش هزینه‌های خود، مبلغی را نیز از کاربران دریافت کنند.

بی‌طرقی اینترنت

بالا رفتن سرعت اینترنت می‌تواند کاربری آن را متحول کند.

از سویی کاربران برای داشتن اتصال اینترنت، هزینه‌ای را به صورت ماهانه به ایرانسل می‌پردازند. در این حالت است که کاربران هزینه اضافی یا شاید دو برابر می‌پردازند. هزینه‌‌ استفاده از اینترنت ایرانسل و هزینه اشتراک این دو سایت.

پرده دوم

اگر یک شرکت ارائه‌دهنده اینترنت یا اپراتور موبایل مثل ایرانسل، با دریافت هزینه از این دو سایت، سرعت بارگذاری و استفاده از این دو سایت را برای کاربران افزایش دهد، عملاً سایت‌ها و اپلیکیشن‌های دیگر را کند کرده است.

ممکن است به عمد سایت‌های دیگری که خدمات مشابه ارائه می‌دهند را نیز مسدود یا سرعت‌ بارگذاری آن‌‌ها را محدود کند. با این کار، کاربران دیگر به سراغ این سایت‌ها نمی‌روند. چون سرعت بارگذاری و پخش سایت‌های دیگر مناسب نیست.

اگر خود ایرانسل، سایتی برای ارائه خدمات پخش آنلاین سریال و فیلم راه‌اندازی کند، ممکن است برای کنار زدن رقبایی مثل فیلیمو و آپارات، دسترسی به این دو سایت را در شبکه خود محدود یا به طور کامل مسدود کند. در این صورت امکان رقابت برابر برای این دو شرکت و شرکت‌های دیگر از بین خواهد رفت.

اگر سایت تازه‌کار دیگری با خدمات مشابه راه‌اندازی شود، ممکن است به دلیل اینکه توانایی پرداخت هزینه به ایرانسل را ندارد، امکانی برای رشد پیدا نکند.

کاش فقط سناریو بمانند

در سطور بالا ما چند مثال از برخی حالت‌های ممکن را با مطرح کردیم. خوشبختانه (فعلا) در ایران چنین مشکلاتی وجود ندارند. اما اپراتورهای بزرگی مثل AT&T، ورایزون (Verizon) و شرکت ارائه‌دهنده خدمات اینترنت کامکست در آمریکا، تلاش می‌کنند که با تغییر قانون بی‌طرفی اینترنت، چنین فضایی را ایجاد کنند.

به طور خاص با آغاز دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تغییر رئیس کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا (Federal Communications Commission)، قدرت این اپراتورها بیشتر شده است. بخشی از افزایش قدرت به این دلیل است که رئیس فعلی کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا، قبلاً وکیل اپراتور ورایزون بوده است.

با آغاز دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تغییر رئیس کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا، قدرت این اپراتورها بیشتر شده است.

آن‌ها تلاش می‌کنند که با تغییر قانون بی‌طرفی اینترنت در آمریکا، از سایت‌ها بابت ترافیکی که با استفاده کاربران از شبکه آن‌ها، مبادله می‌شود، هزینه دریافت کنند. شرکت‌های بزرگی همچون گوگل، فیس‌بوک و نتفلیکس (Netflix) از مخالفان اصلی تغییر قانون بی‌طرفی اینترنت در آمریکا هستند.

آن‌ها می‌گویند تمام آن چیزی که اینترنت را تا این حد موفق کرده است، آزادی آن است. آزادی سنگ بنای اینترنت است. اگر سنگ بنا را برداریم، سقوط می‌کند.

بی‌طرفی اینترنت و دولت‌ها

فقط شرکت‌های ارائه‌دهنده اینترنت نیستند که باید به بی‌طرفی اینترنت پایبند باشند. دولت‌‌ها باید قوانین بی‌طرفی اینترنت را تصویب و از آن حمایت کنند. اما فقط همین نیست. خود دولت‌ها نیز باید به این قوانین عمل کنند.

فیلترینگ اینترنت در کشورهایی مثل ایران، چین و روسیه یکی از بهترین مثال‌های نقض بی‌طرفی اینترنت در سطح ملی است.

گوگل به سبک چینی

اگر خواستید کشوری را تصور کنید که در آن گوگل به معنایی که می‌شناسیم فیلتر باشد، چین را به یاد آورید. گوگل سال‌هاست که در چین مسدود است. اما در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که از قوانین سانسور این کشور تبعیت می‌کند. پس از آن گوگل فقط یک نسخه چینی به آدرس www.google.cn از موتور جستجوی خود را در چین راه‌اندازی کرده است.

بی‌طرفی اینترنت

فیلتر بودن گوگل از عجیب‌ترین ویژگی‌های کشور چین است.

هنگام جستجو در گوگل چینی، در داخل کشور چین فقط نتایجی را نمایش داده می‌شوند که مورد تأیید حکومت چین باشند.

تبعات نقض بی‌طرفی اینترنت دولتی

کشور چین یک مورد مشهور برای نقض بی‌طرفی اینترنت در جهان است. دولت چین به هیچ شرکتی ارائه‌دهنده اینترنت اجازه نمی‌دهد که خود مستقیماً به سرورهای خارج از چین متصل شود. بلکه فقط خود را متولی این امر می‌داند و شرکت‌های ارائه‌دهنده اینترنت باید ترافیک را از دولت چین بخرند.

این مسئله یک انحصار است که جلوی رقابت را می‌گیرد و مهم‌تر از آن، کنترل اینترنت را به طور کامل در اختیار دولت قرار می‌دهد.

دولت چین تمام سایت‌هایی را که محتوای خارج از خط قرمزهای این کشور کمونیستی ارائه می‌دهند، فیلتر می‌کند. در چین سایت‌هایی همچون یوتیوب، فیس‌بوک و توییتر مسدود هستند. سانسور گسترده اینترنت در این کشور، علاوه بر اینکه ناقض بی‌طرفی اینترنت است، بلکه باعث برخی رانت‌خواری‌ نیز می‌شود.

اما چطور؟

فرض کنید شما در چین ساکن هستید و می‌خواهید کسب‌و‌کاری اینترنتی راه‌ بیندازید. شما تلاش می‌کنید محتوایی در سایت یا اپلیکیشن خود عرضه کنید که از خط قرمزهای حکومت چین عبور نکند.

اما هنگامی که به یکی از ادارات دولتی برای انجام برخی از کارهای قانونی مراجعه می‌کنید، با رئیس آن اداره بحثتان می‌شود. در این مجادله، وی شکست می‌خورد. زیرا حق با شما است. اما از آنجایی که می‌خواهد تلافی کند، با یکی از آشنایان خود که مسئول فیلترینگ سایت‌ها و اپلیکیشن‌های اینترنتی است، تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد که سایت و اپلیکیشن شما را فیلتر کند. شما برای رفع فیلتر به وی مراجعه می‌کنید و او برای این‌کار تقاضای رشوه می‌کند. حتی اگر تقاضای رشوه هم نکند، احتمالاً سایت یا اپلیکیشن‌تان به این راحتی رفع فیلتر نمی‌شوند.

این فقط یکی از سناریوهایی است که در صورت عدم پایبندی دولت‌ها به بی‌طرفی اینترنت می‌تواند روی دهد. فیلترینگ دولتی اینترنت مانع بزرگی برای ایجاد و رشد استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های مستقل است. عدم پایبندی دولت‌ها به بی‌طرفی‌ اینترنت می‌تواند به کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری منجر شود.

بی‌طرفی اینترنت و شرکت‌ها

آنچه در مفهوم بی‌طرفی اینترنت مطرح است، ناظر بر شرکت‌های ارائه‌دهنده اینترنت و دولت‌ها است. اما برخی شرکت‌ها نیز می‌توانند به واسطه تعداد بسیار زیاد کاربران خود، رفتار تبعیض‌آمیز یا طرفدارانه‌ای با برخی از اطلاعات و سایت‌ها داشته باشند.

امروزه سایت‌ها و اپلیکیشن‌های اینترنتی دوست دارند تا جایی که می‌توانند درباره کاربران خود اطلاعات جمع‌آوری کنند. اپلیکیشن‌های موبایل، سیستم‌‌عامل‌ها و سایت‌ها روش‌های گوناگونی برای این‌کار دارند. مثلاً کوکی‌هایی (Cookie) که سایت‌ها، از کاربران خود جمع‌آوری می‌کنند شامل اطلاعات زیادی درباره ‌آن‌ها است.

اطلاعاتی در مورد لینک‌هایی که باز می‌کنیم و مدت‌زمانی که در بخش‌های گوناگون سایت می‌گذرانیم. مرورگرها، سیستم‌عامل‌های کامپیوتر و موبایل، نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌هایی موبایلی که شرکت‌ها عرضه می‌کنند نیز به این امر کمک می‌کنند. شرکت‌ها از این اطلاعات برای بهینه کردن ارائه خدمات خود به کاربران و نمایش تبلیغات مناسب به آن‌ها استفاده می‌کنند. اما این مسئله مشکلاتی نیز ایجاد می‌کند.

گردشگری و ناآرامی

اگر در زمان ناآرامی‌های میدان التحریر در شهر قاهره، عبارت «Egypt» را در گوگل با آی‌پی (IP) کشور فرانسه جستجو می‌کردید، گوگل به شما نتایجی در مورد جاذبه‌های گردشگری مصر نشان می‌داد. اما اگر همین جستجو را با آی‌پی مصر انجام می‌داد، گوگل اخبار میدان التحریر را نمایش می‌داد.

آی‌پی کاربران فقط یکی از اطلاعاتی است که گوگل سعی کند با استفاده از آن نتایج مختص فرد را نمایش دهد. هر چه گوگل اطلاعات بیشتری در مورد ما داشته باشد، نتایج محدودتری به ما نشان‌ خواهد داد. گوگل تلاش می‌کند آنچه ما به آن علاقه‌مندیم را در صفحه اول جستجو نمایش دهد.

بی‌طرفی اینترنت

مردم فرانسه بیشتر به گردشگری علاقه دارند یا به اخبار سیاسی؟ آیا گوگل باید به علاقه آن‌ها واکنش نشان بدهد؟

از آنجایی که ۵۰ درصد کاربران فراتر از صفحه اول جستجوی گوگل نمی‌روند، در نتیجه آن‌ها در دایره‌ای از داده‌های مطلوب خود محبوس می‌شوند و نسبت به هر چیز دیگری در دنیا نادان می‌مانند. آن‌ها در حبابی از اطلاعات شخصی‌سازی‌شده گیر می‌افتند. چنین حبابی به نادانی ، انزوا و عدم توانایی افراد در درک یکدیگر منجر می‌شود. در نتیجه جامعه و دنیای از هم گسیخته می‌سازند.

این مشکل طبق تعریفی که در ابتدای مقاله آوردیم، نقض بی‌طرفی اینترنت نیست. اما نتایج مشابهی دارد. برخی داده‌ها را از کاربر دور نگه می‌دارد و برخی سایت‌ها عملاً نمایش داده نمی‌شوند. برای رفع چنین مشکلی سایت‌هایی مثل استارت‌پیج (www.startpage.com) و داک‌داک‌گو (www.duckduckgo.com) ایجاد شده‌اند. این سایت‌ها هیچ اطلاعاتی در مورد کاربران و جستجوهای آن‌ها ذخیره نمی‌کنند. نتایجی هم که ارائه می‌دهند صرفاً بر مبنای الگوریتم‌های رتبه‌بندی سایت‌ها است.

کلام آخر

امروزه تلا‌ش‌های زیادی برای تغییر قانون بی‌طرفی اینترنت توسط اپراتورها و ارائه‌دهنده‌های بزرگ اینترنت در آمریکا انجام می‌شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، احتمالاً به کشورهای دیگر هم سرایت می‌کند و در نهایت به ضرر کاربران نهایی تمام می‌شود. بی‌طرفی اینترنت سنگ بنای دنیای مدرن و آزاد ما است. برای دفاع از دنیایی که با هم ساخته‌ایم، باید آماده شویم و از ‌بی‌طرفی اینترنت دفاع کنیم. به نظر شما بی‌طرفی اینترنت می‌تواند چه کمکی به کسب‌وکار در ایران بکند؟

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.