چگونه فناوری رفتار ما را تغییر میدهد؟
این روزها هر که را میبینید احتمالا یک گوشی هوشمند جلو صورت خود گرفته و با آن مشغول است. در تاکسی، مترو، اتوبوس یا حتی وسط پیادهرو و خیابان. گاهی وقتها فکر میکنم فناوری ما را احمقتر کرده است. زمانی که در اینستاگرام حسابکاربری داشتم، آنجا را آنقدر جذاب نیافتم. شاید چون همیشه خودم را
این روزها هر که را میبینید احتمالا یک گوشی هوشمند جلو صورت خود گرفته و با آن مشغول است. در تاکسی، مترو، اتوبوس یا حتی وسط پیادهرو و خیابان. گاهی وقتها فکر میکنم فناوری ما را احمقتر کرده است. زمانی که در اینستاگرام حسابکاربری داشتم، آنجا را آنقدر جذاب نیافتم. شاید چون همیشه خودم را تافتهای جدا بافته میدیدم.
راستش اگر شما هم نسبت به اعتیاد به فناوری مقاوم هستید، احتمالا هم جزو تافتههای جدا بافته این جهان مدرن باشید؛ زیرا شرکتهای فناوری همواره تلاش میکنند کاربران را بیشازپیش در اپلیکیشنهای خود مشغول و درگیر نگاه دارند. آنها مغز کاربران و رفتار آنها را تحت کنترل میگیرند؛ اما چگونه؟
من غیراجتماعی و شبکههای اجتماعی
من حدود شش ماه است حساب کاربری اینستاگرام خودم را پاککردهام. دو ماه پیش هم حساب کاربری فیسبوک را هم که برای ارتباط مداوم با دوستانم در آنسوی کره زمین به کار میبردم، پاک کردم. دلیل این پاک کردن، برای هرکدام از این شبکههای اجتماعی متفاوت بود؛ اما یکچیز مشترک بین هر دو این شبکهها و دیگر اپلیکیشنها ارتباطی وجود داشت که من را اذیت میکرد.
شاید نتوانم دقیقا توضیح دهم که مشکل چیست؛ اما یکچیز برایم مشخص است. اینکه وقتی اینها را روی گوشی و لپتاپم استفاده میکردم، چندان حالم خوب نبود.
اپلیکیشنها، شبکههای اجتماعی و ابزارهای هوشمند بخشی از ذهن و مغز ما را از آن خودکردهاند.
راستش از وقتی گوشیام را میخواهم عوض کنم، به این فکر میکنم که بهجای یک تلفن همراه هوشمند، گوشی سادهای همراه با یک موزیک پلیر با کیفیت بخرم؛ اما نمیتوانم خوبی چیزهایی مثل نقشههای گوگل، اسنپ و اپلیکیشنها کتابخوانی مثل فیدیبو را نادیده بگیرم.
وقتی آدمها را میبینم که بهجای معاشرت با یکدیگر یا حتی حین غذا خوردن، یکچشمشان به گوشی است یا در اینستاگرام میچرخند، برایم جای شکی باقی نمیماند که جایی از کار خراب است. اپلیکیشنها، شبکههای اجتماعی و ابزارهای هوشمند بخشی از ذهن و مغز ما را از آن خودکردهاند.
فناوری رفتار ما را کنترل میکند
دادهها، گیمیفیکیشن و ابزارهای دیگر القای روانی، میتوانند روی ما تاثیراتی بگذارند که انتخابهای سالم بکنیم، بیشتر کار کنیم، پولخرجکنیم و بسیاری کار دیگر انجام دهیم. از نوتیفیکیشنها بگیر تا ابزارهای یادآوری، مرور عکس و بازیها، فناوری قدرت این را دارد که به ما تلنگر بزند و رفتار ما را به طریق خاصی تغییر دهد.
طراحی اعتیادآور، ما را درگیر نگاه میدارد. الگوریتمها، ایدهها و گزینههایی مختلف را فیلتر میکنند و رد دادههایی که بهجا میگذاریم، بعدها ما را به یک هدف تبلیغاتی صرف تبدیل میکند. این دنیای مجازی پر از ویژگیهایی است که ممکن است عقیدهای را در ما تقویت کنند، ما را مجاب به خرید چیزی کند یا صرفا هر چه بیشتر ما را به صفحهنمایش خیره نگاه دارد.
نوتیفیکیشنها، یادآوریها در تلفنهای امروزی کمی از حد گذشته و به ابزاری برای حواسپرتی بدل شدهاند.
این کلکها ممکن است مقاصد خوبی داشته باشند. یک اپلیکیشن ورزشی میتواند شما را تشویق کند که کمی بیشتر بدوید. تقویم ممکن است چیزهای مهم را به یادتان بیندازد؛ اما راستش این یادآوریها امروزه کمی ازحدگذشته است و به ابزاری برای حواسپرتی بدل شدهاند. فناوری رفتار ما را به شکلهای مختلف تغییر میدهد. در ادامه مقاله ۱۰ مورد از این تاثیرها را بیان میکنیم.
۱- گوشی شما را صدا میزند
هرکسی که تلفن همراه دارد میداند که نادیده گرفتن لرزشها، صداها، صفحهنمایش روشن و چراغ نوتیفکیشن چشمکزن موبایل، کار سختی است. حتی در مواقعی که این کار حواستان را پرت میکند و تمرکزتان را از جلسه کاری یا حتی صحبت با دوستتان دور میکند، بازهم نادیده گرفتن این صداها، لرزشها و نورها سخت است.
تولیدکنندگان اپلیکیشنها با استفاده از نوتیفیکیشنها کاربر را درگیر نگاه میدارند. به این دلیل است که برای مثال اینستاگرام وقتی کسی که شما مدتهاست دنبالش میکنید، پس از یک دوره پستی میگذارد، شما را خبر میکند. شما را وسوسه میکند که گوشی را بردارید و به اینستاگرام بروید.
تلفنهای هوشمند و اپلیکیشنها اعتیادآور هستند. درنتیجه این اعتیاد افراد بهطور متوسط روزانه ۱۵۰ بار گوشی خود را معمولا بهصورت ناخودآگاه چک میکنند.
تلفنهای هوشمند و اپلیکیشنها اعتیادآور هستند. درنتیجه این اعتیاد افراد بهطور متوسط روزانه ۱۵۰ بار گوشی خود را معمولا بهصورت ناخودآگاه چک میکنند؛ زیرا سیستم پاداش ذهنی کاربران را که به آنها پاداشهای متغیر میدهد، درگیر نگاه میدارند. کاربر ممکن است چیزی دریافت نکند. نه پیامی نه نوتیفیکیشنی. شاید هم عکس بچه تازه متولدشده دوستش را ببیند.
همچنین یک فاکتور اجبار برای چک کردن دائمی این وسایل وجود دارد. ما فکر میکنیم که ممکن است چیز مهمی را از دست بدهیم، نبینیم و ندانیم. یا اینکه پاسخ ندادن به پیام دوستی را توهینآمیز بدانیم. پیامی که شامل محتوای خاصی نیست. فقط یک استیکر خندهدار در آن است.
۲- فضای روانی پرشده ما
حتی هنگامیکه به گوشی نگاه نمیکنیم، بازهم تلاش آگاهانهای برای نادیده گرفتن آن انجام میدهیم. تلاش آگاهانه مثل خاموش کردن نوتیفیکیشنها، زنگها یا خاموش کردن کل گوشی. نکته اینجاست که همین کارها هم حواسمان را پرت میکنند.
مطالعات گسترده انجامشده در این مورد نشان میدهد وقتی گوشی موبایل در نزدیکی فرد یعنی روی میز، طاقچه یا آنسوی اتاق قرار باشد، سیستم شناختی فرد که برای حل مسئله و استدلال به کار میرود، در رنج خواهد بود.
وقتی گوشی موبایل در نزدیکی فرد باشد، سیستم شناختی او در رنج خواهد بود.
آثار این رنج و درگیری شبیه کمخوابی است. یافتههای این پژوهش میگوید وقتی گوشی فرد در اتاق دیگری است، عملکرد وی بهتر میشود و وقتی در نزدیکی و حتی حالت خاموش قرار دارد، عملکرد شناختی افراد کاهش مییابد.
ما آدمها عادت داریم به چیزهای مربوط به خودمان واکنش نشان دهیم. در این حالت نادیده گرفتن چیزی که توجه شما را فرامیخواند، تلاش و تمرکز زیادی میطلبد.
شبیه حالتی که شما روی چیز مهمی کار میکنید و شخصی از آنسوی اتاق شما را صدا میزند. در این حالت احتمالا تمرکز خود را از دست میدهید.
۳- تغییر درک ما از گزینههای موجود
اینترنت دنیای جدیدی بازکرده است. اگر شما کفش جدیدی لازم دارید، با وجود اینترنت خرید شما محدود به فروشگاه محلی نیست. بلکه میتوانید از هرکجای کشور کفش بخرید.
با اینکه ما بهصورت نظری به محصولات و خدمات زیادی دسترسی داریم، اما این محصولات و خدمات با برخی فیلترها به ما میرسند و ما تمام گزینهها را نمیبینیم.
مثلا وقتی دنبال یک کافه یا رستوران برای شام خوردن با دوستان خود میگردید، احتمالا پارکی را که در آنطرف خیابان قرار دارد و شخصی در آن کباب میفروشد و یک گروه هم موسیقی زنده در آن اجرا میکنند، در گوگل نخواهید یافت؛ زیرا گوگل آن را فیلتر میکند.
ما دوستانمان را از کسانی انتخاب میکنیم که علایق و عقاید مشترکی با ما دارند، خود را در حبابی از عقاید مطلوب نگاه میداریم.
۴- تقویت عقاید
انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا، آگاهی مردم در مورد «حباب عقاید» را افزایش داد. حباب عقاید پدیدهای است که معمولا در فضای آنلاین روی میدهد. البته که این حباب در دنیای آفلاین هم وجود دارد. برای مثال ما دوستانمان را از بین کسانی انتخاب میکنیم که علایق و عقاید مشترکی با ما دارند، خود را در حبابی از عقاید مطلوب نگاه میداریم. این قضیه ممکن است فکر ما را محدود کند، در این مورد چطور فناوری رفتار ما را میتواند تغییر دهد؟
پژوهشی که در ژورنال پزشکی کرواسی در سال ۲۰۱۶ انجام شد، نشان داد که تغییر رفتار افراد در اطلاعات پزشکی آنلاین آنها قابلمشاهده است. برای مثال اگر کسی با افرادی دوست باشد که به امنیت و تاثیرگذاری واکسنها اعتقاد ندارند، احتمالا در اینترنت عبارت «واکسن و کودکان» را جستجو میکند. نتایج این جستجو او را به این میرساند که واکسن خطرناک است. این مسئله همچنین خطر تقویت هر عقیده ملی را بهواسطه جانبداری تاییدی (Confirmation Bias) به همراه دارد.
تاریخچه جستجو، شبکههای اجتماعی، جغرافیا، ترجیحات شخصی و چند فاکتور دیگر روی اطلاعاتی که یک کاربر در اینترنت پیدا میکند، تاثیر میگذارند.
نقض اصل بیطرفی اینترنت از سوی موتورهای جستجو و خاصیت اعتیادآور فناوری، فرار از حباب عقاید را سخت میکند.
با دانستن این واقعیت که اطلاعات آنلاین زیادی در اینترنت وجود دارند، ممکن است یک توهم ایجاد شود. توهمی که میگوید وقتی میخواهیم یک اتاق یا حباب مجازی برای خود بسازیم، با ایدههای زیادی مواجه میشویم و اتاق مجازی غنیتری خواهیم داشت. اما نقض اصل بیطرفی اینترنت از سوی موتورهای جستجو و خاصیت اعتیادآور فناوری، فرار از این حباب عقاید را سخت میکند. برخی از افراد تلاش میکند یا جمعکردن افراد با عقاید مخالف در شبکههای اجتماعی خود، از این حباب بگریزند.
۵- اطلاعات شما میتواند برای تاثیر و سو استفاده از شما بکار میروند
تقریبا همه کاربران اینترنت و شبکههای اجتماعی از طرز کار تبلیغات هدفمند آگاه هستند. این تبلیغات هدفمند با فیلتر حباب یا حباب عقاید در ارتباط است. شما چیزی را جستجو میکنید، محصولی را در دیجیکالا میبینید یا در سبد خرید خود میگذارید و یا تورهای مسافرتی را چک میکند. پسازآن، چند ساعت بعد یا چند هفته بعد تبلیغی در مورد همین موارد به شما نمایش داده میشود.
مشخص است چه اتفاقی رخ میدهد. فروشندهها تلاش میکنند روی تصمیم خرید شما اثر بگذارند. فروشندهها تلاش میکنند با ابزارهای فناوری رفتار شما را تغییر دهند.
فروشندهها تلاش میکنند با ابزارهای فناوری رفتار شما را تغییر دهند.
اما این تاثیرگذاری میتواند بسیار ترسناک هم باشد. شرکت کمبریج آنالیتیکا (Cambridge Analytica) با جمعآوری اطلاعات ۵۰ میلیون کاربر فیسبوک و استفاده از آنها برای تاثیرگذاری رو کاربران، نتایج انتخابات آمریکا را به گونهای تغییر داد که به ریاست جمهوری دونالد ترامپ منجر شد و اینها فقط از بخشی از حقایق آشکارشده در این مورد است.
مستقل از اینکه چگونه این اطلاعات استفاده میشود، اتحادیه اروپا قانونی جدیدی (GDPR) در این مورد برای محدود کردن، تبیین کاربرد و امکان تنظیم دسترسیها به این اطلاعات تصویب کرده است.
۶- دیگر چه میل دارید؟
شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام این امکان را فراهم میآورند که کاربران تا بینهایت اسکرول کنند و پایین بروند؛ اما این فقط یک مثال از آبشار اطلاعات بیپایان است. وقتی در آپارات یا یوتیوب ویدئویی را میبینید، پس از اتمام ویدئو، این وبسایتها، خود ویدئوی جدید را همراه با یک ثانیه شمار نمایش میدهند. درصورتیکه کاری نکنید، ویدئو بعدی بهصورت خودکار پخش خواهد شد. این قضیه میتواند تا بینهایت ادامه یابد.
معمولا گزینههایی که مربوط به اولین بخش از محتوای مصرفی کاربر هستند، با الگوریتم یا شخص انتخاب میشوند؛ زیرا احتمالا بیشترین ارتباط را با محتوای اولیه انتخابشده دارند.
اسکرول بیپایان اینستاگرام حلقه دوپامین مغز را فعال میکند و نمیگذارد کاربر به این راحتی از اینستاگرام خارج شود.
برخی از تولیدکنندگان محتوا فهمیدهاند که محدودیتی برای این پخش خودکار وجود دارد. کاربران دائما واکنش منفی به پخش خودکار نشان میدهند. مخصوصا وقتی صدای ویدئوها روشن باشد. مثل حالتی که برای خواندن یک مقاله یا خبر به سایتی مراجعه کردهاید اما سایت بهصورت خودکار ویدئو پخش میکند. این پخشهای خودکار در آینده خودکار آرامآرام کنار گذاشته میشوند زیرا آزاردهنده هستند. عین این است که گارسون غذای دیگری را بهدلخواه خود پس از اتمام غذا خوردن شما، سر میز بیاورد و توقع داشته باشد آن را بخورید.
۷- کاهش مدتزمان توجه
ده سال پیش قبل از اینکه تبلتها و تلفنهای هوشمند رواج یابند، مدتزمان توجه (Attention Span) هر فرد حدود ۱۲ ثانیه بود. مدتزمان توجه به بازه زمانی گفته میشود که یک نفر میتواند در طول آن بدون حواسپرتی، روی یک موضوع تمرکز کند.
بعد از رواج تبلتها و تلفنهای هوشمند مدتزمان توجه از ۱۲ به ۸ ثانیه کاهش یافت؛ یعنی کمتر از مدتزمان توجه ماهی قرمز که ۹ ثانیه است.
بهاینعلت که در فضای آنلاین چیزهای زیادی چون لینکها، هایپرلینکها و نوتیفیکیشنها وجود دارند، راستش مقاومت کردن در برابر حواسپرتی کار سختی است. در توییتر پستها ۱۴۰ کاراکتری (که البته اخیرا ۲۸۰ کاراکتری شده) و بهراحتی قابلخواندن هستند. پستهای شبکههای اجتماعی دیگر را هم بهراحتی میتوان در نگاه اول خواند و فهمید.
بعد از رواج تبلتها و تلفنهای هوشمند مدتزمان توجه از ۱۲ به ۸ ثانیه کاهش یافت؛ یعنی کمتر از مدتزمان توجه ماهی قرمز که ۹ ثانیه است.
ما بهصورت عصبی برای دریافت لذتهای سریع و کوچک برنامهریزی شدهایم. این مسئله ما را در حلقه دوپامین (Dopamin Loop) میاندازد. وقتی اپلیکیشن محبوبی چون اینستاگرام را باز میکنیم، کار حلقه دوپامین آغاز میشود. با هر عکسی که میبینید، هر لینک و سر تیتری که میخوانید، مغز شما در حلقهای گرفتار میماند.
گرفتاری مغز در این حلقه باعث میشود هر چه بیشتر از این لذت کوتاه، بخواهد. خیلی طول میکشد که این درخواست ارضاء شود. البته شاید هم هیچوقت این رضایت ذهنی به دست نیاید. تنها شانس این است که کسی شما را از بیرون متوقف کند.
۸- فریب ذهنی
در فیلم او (Her 2013) بازیگر اصلی فیلم، عاشق یک ماشین هوشمند به نام سامانتا میشود. ولی این قضیه فقط در فیلمها نمانده است. انسانها بهصورت بالقوه میتوانند نوعی از رابطه را با اشخاص هوش مصنوعی شکل دهند. حتی زمانی که ما میدانیم سیری اپل صرفا یک ماشین است، مثل یک انسان واقعی با او به گفتگو میپردازیم. البته خوشبختانه سیری هنوز نسخه فارسی ندارد. وقتی هوش مصنوعی بهاندازه کافی پیچیده و واقعی باشد، ذهن ما ناخودآگاه فریب میخورد.
شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی، در فضای مجازی، جستجوی اینترنتی و فروش آنلاین، ارزش سهام خود را با افزایش ترافیک، مصرف و ایجاد اعتیاد به فناوریهای خود، افزایش میدهند. آنها قصد بدی ندارند ولی خاصیت بازار سرمایه باعث میشود هوش مصنوعی و فناوری رفتار ما را تغییر دهند.
فناوری داپلکس (Google Duplex) که گوگل اخیرا معرفی کرده است به قدری خوب حرف می زند که از انسان قابل تشخیص نیست.
۹- هر چیزی، بازی نیست
تبدیل برخی از رفتارها به بازی روش جالبی برای انگیزش افراد و درگیر کردن آنها است. به این فکر کنید که چگونه برنامههای ورزشی اهدافی را برای شما تنظیم میکنند، عملکرد شما را با کاربران دیگر مقایسه میکنند و وقتی به اهدافتان رسیدید به شما تبریک میگویند. یا اینکه فروشگاه چطور در مورد عضویت و وفاداری مشتریان مانور میدهند و به مشتریان منتخب جایزه میدهند.
این گیمیفیکیشن مثلا در برنامه رانندگان شرکت اوبر استفاده میشود و آنها را تشویق میکند هر چه بیشتر رانندگی کنند. وقتی راننده میخواهد دیگر کار نکند و اپلیکیشن را ببندد، اوبر یک نوتیفیکیشن میفرستد و به آنها میگوید اگر بیشتر کار کنند، درصد بیشتری نصیبشان میشود.
اوبر همچنین از ابزارهای بازیهای ویدئویی، گرافیک و جوایز غیر نقدی برای بیشتر کار کشیدن از رانندهها یا کار کردن آنها در زمانها و مکانهای عموما نامطلوب استفاده میکند. اوبر رفتار رانندگان خود را تغییر میدهد.
تبدیل برخی از رفتارها به بازی روش جالبی برای انگیزش افراد و درگیر کردن آنها است.
۱۰- تغییر روش ارتباطی ما
فناوری در بسیاری از زمینهها یک شمشیر دو لبه است. حواسمان را پرت میکند اما دسترسی ما به اطلاعات و ارتباطات را در سطح جهانی بسیار راحت و بهینه میکند. توانایی انتشار مطالب و ایدهها در وب امکان ارتباطات جمعی را فراهم میکند. با اینترنت به هرکسی در جهان متصل میشویم. با شبکههای اجتماعی روابط خود را با دوستان قدیمی حفظ میکنیم. یا افرادی با سلایق مشترک در جهان مییابیم.
اما تحقیقات نشان داده است هر چه افراد بیشتر از فناوری برای ارتباطات استفاده کنند، بیشتر مضطرب میشوند. راستش امروز دیگر زمان برهمکنشهای رودررو است. شاید لازم است والدین مدتزمان استفاده تبلت و گوشی کودکان خود را محدود کنند.
اوبر رفتار کاری رانندگان خود را تغییر میدهد.
مفهوم دیگری به نام کممحلی کردن با تلفن همراه (Phubbing) وجود دارد؛ یعنی وقتی یک نفر میخواهد فرد دیگری را نادیده بگیرد، موبایلش را از جیبش درمیآورد با آن مشغول میشود. این کممحلیها لزوما عمدی و از روی بیاحترامی نیستند و بیشتر عادت شدهاند.
اما پژوهشها نشان داده که وقتی هنگام صحبت با کسی، به گوشی خود خیره میشوید، دریافت طرف مقابل از سطح رابطه، منفی خواهد بود؛ زیرا وقتی کسی در این موقعیت قرار میگیرد، حس تعلق او بهطرف مقابل کم میشود.
فناوری رفتار ما را تا کجا تغییر میدهد؟
راستش نمیدانم در انتهای این تغییرات چه پیش خواهد آمد. به نظر میرسد فناوری و ابزارهای درون آن مثل بسیاری از مخلوقات انسانی که در ابتدا صرفا یک ابزار بودهاند، تبدیل به یک هدف شدهاند. یعنی یک نفر تلفن همراه هوشمند میخرد که اینستاگرام داشته باشد. خوب هدف وی از داشتن اینستاگرام چیست؟
پاسخ این سوال خیلی چیزها را روشن میکند. به نفع شرکتهای فناوری است که ما هر چه بیشتر به تلفن همراه خیره بمانیم و معتاد اپلیکیشنها شویم. اما مشخصا در این بازی این ماییم که میبازیم. شاید وقت آن است که در روز چند ساعتی تلفن هوشمند خود را کنار بگذاریم و با آدمهای دیگری رودرو صحبت کنیم.
نظرات